کسی که از سنگ استفاده میکنه و اون رو تبدیل به ابزاری میکنه دارای شعور هست چون اگر شعور داشت خودش مستقیم خودش رو تبدیل به اون ابزار کارامد میکرد
پس اگر شعوری در خلق سنگ بوده چرا این شعور خالق از شعورش استفاده نکرده و مستقیم اون ابزار رو نساخته و یک سنگ بیشعور تولید کرده؟
اگر قرار باشه بر این مبنا همه چیز رو دید همونطور که گفتم مطلقا تمام اجزای هستی رو باید باشعور فرض کرد و اگر اینطور دید حتی اگر شعور خلق سنگی وجود داشته باشه کاملا بی اهمیت و فرمالیته هست چون تفاوتی با دیگر اجزای عالم نداره و شعور یک خاصیت تلقی نمیشه.
ایا یک
قاتل جانی وآدمکش ونسل کش زندگی میکنه؟یا اینکه زندگی میگیره؟
اگر دقت میکردید من زنده بودن رو با زندگی تفکیک کردم و این دوتا یکی نیستن
کسی که قاتل هست یا دستور قتل میده( حالا تحت هر نامی و هر دلیلی) یا کلا زندگی حال رو بر دیگران سخت میکنه و ازشون میگیره( بازهم تحت هر دلیلی حالا چه برای عذاب دادن چه پاس دادن به زندگی دیگه!) یک انسان نرمال و سرشار از زندگی نیست بلکه فقط زنده هست.