قدري لگد نزن گوش بده
پسرم
گلم
بابايي
بعد نه سال عذاب و حسرت
مادر اين بار دگر حامله است
نبض بودن تو را مي شنوم
زهره امروز كمي زودتر خوابيده
و من فرصتي يافته ام تا با تو، تنها پسرم
حرف هايي بزنم
راستش را بخواهي
دو روز قبل از اين خبر كه مادرت، تو را حامله است...
خبردار شدم
سرطان لاعلاجي دارم
هيس...
قدري لگد نزن فقط گوش بده
خبردار شدم سرطان لاعلاجي دارم
وقت ماندنم فقط شش ماه است
يعني درست كمي قبل تر از آمدنت مي ميرم
حواست باشد
بعد مرگ تلخ و بي جاي من
يعني هنوز به دنيا نيامده
مرد اين خانه تويي