تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 4 اولاول 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 32

نام تاپيک: سریال سه دونگ سه دونگ

  1. #21
    اگه نباشه جاش خالی می مونه HEGMATANEH's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    هرکجا هستم باشم آسمان مال من است
    پست ها
    409

    پيش فرض

    از فریدون بعید بود بیاد و از روی یه آهنگ دیگه کپی بزنه و به نام خودش تموم کنه
    برای صدا و سیما متاسفم
    به جز سیروس مقدم هیچکودوم از سریالهای تی وی به درد نمیخوره

  2. #22
    حـــــرفـه ای poonel's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    زیـر خـط فـقـر
    پست ها
    4,167

    12

    بازيگران «سه دنگ، سه دنگ» يكشنبه عازم تركيه مي‌شوند

    پس معلوم شد خانواده عشقی میرن خارج.

    ---------- Post added at 04:23 PM ---------- Previous post was at 04:21 PM ----------

    به جز سیروس مقدم هیچکودوم از سریالهای تی وی به درد نمیخوره
    منم 100% موافقم. سیروس مقدم هر چی میسازه قشنگ در میاد.
    اگه تلویزیون فقط یه کارگردان خوب داشته باشه، اون سیروس مقدمه.

  3. #23
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض

    "سه دونگ سه دونگ" و سهم جامعه از شادی

    عصرایران - در حالی که امسال ، برخلاف رمضان های گذشته ، سریال های تلویزیون چندان در حال و هوای شادی آفرینی برای مخاطبان نیستند و بیشتر در وادی مرگ و روح و ماجراهای جدی - و نه الزاماً محکم - سیر می کنند ، سریال طنز " سه دونگ سه دونگ" یک استثنا در این میان به شمار می رود چه آن که این مجموعه ، بر خلاف سریال های دیگر که "مدعی آموزگاری" برای مخاطبان هستند ، بیشتر به دنبال آفرینش لحظاتی شاد برای مخاطبان است و البته پیام خاص خود را نیز دارد .



    هر چند در روزهای اخیر نقدهایی بر این سریال وارد شده که عمدتاً از منظر تکنیکی و هنری هستند ، اما فارغ از وارد یا ناوارد بودن این نقدها و صرفاً از منظر اجتماعی باید گفت که "سه دونگ سه دونگ" پاسخی است به نیاز مبرم جامعه به شادی.

    واقعیت این است که در ایران امروز ، شاد بودن یکی از نیازهای استراتژیک جامعه است ولی کمتر کسی به این نیاز توجه دارد و در راستای پاسخ به آن ، گامی برمی دارد.
    فراموش نکنیم به همان اندازه که نیاز کشور به سد و گندم و برنج جدی گرفته می شود و با ساخت و تولید و واردات به این نیازها پاسخ داده می شود ، باید به نیازی به اسم "شادی" و رفع آن هم توجه شود به ویژه آن که جامعه ما از یک سو دارای جمعیت جوان است و از دیگر سو ، مشکلات فراوانی مردم کشورمان را احاطه کرده است و استرس های متعددی آنها را می آزارد.
    خودکفایی در شادی ، اگر بیشتر از خودکفایی در تولید گندم نباشد ، کمتر از آن هم اهمیت ندارد.

    در این میان ، تولید فیلم ها و سریال های طنز ، هر چند تنها راهکار شاد کردن جامعه نیست اما یکی از این ابزارهاست و از این رو ، هر حرکتی که بتواند ولو اندکی شادی و تفریح را به مردم ارزانی کند ، حرکتی ارزشمند است.

    البته در این میان کم نیستند کسانی که با غر زنی و بهانه گیری ، سعی می کنند همین شادی حداقلی را نیز از جامعه بگیرند که پیشتر در جریان سریال ساختمان پزشکان و قهوه تلخ تجربه شان کردیم و اینک در خصوص سریال طنز "سه دونگ سه دونگ" شاهدش هستیم.

    "سه دونگ سه دونگ" ساخته شاهد احمد لو و با حضور بازیگرانی مانند سیروس گرجستانی، محمد کاسبی، مرجانه گلچین، جواد عزتی و ... در یک فضای ساده شهری و بدون تجملات فخرفروشانه سریال های تلویزیونی ساخته شده است و از این رو ، مخاطب به سادگی ، با سادگی فضای آن ارتباط برقرار می کند و با شخصیت های آشنایش خو می گیرد و دقایقی را - هر چند نه به قهقهه - می خندد.

    سه دونگ سه دونگ ، هر چند تمام حق جامعه از شش دونگ شادی نیست ، اما همین اندازه که در این حال و ایام دقایقی کوتاه مردم را شاد می کند ، ارزشمند است.

  4. #24
    حـــــرفـه ای poonel's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    زیـر خـط فـقـر
    پست ها
    4,167

    پيش فرض

    این سریال چرا اینقدر آب بش بستن. هر شب خیلی فس فس میکن و هیچ اتفاقی هم نمی افته.

  5. #25
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض گفتگو با جواد عزتی بازیگر نقش مسعود در سه دونگ سه دونگ

    متولد 1360 و هنرآموخته هنرستان سوره است. او بازیگر خوش‌قریحه‌ای است که اهالی تئاتر او را پیش از سینما و تلویزیون می‌شناسند.

    جواد عزتی از 15 سالگی بازی در تئاتر را شروع کرده است. از کارهای تلویزیونی‌اش می‌توان به سریال‌های «لطفا دور نزنیم»، «کمربندها را ببندیم» و «مرد هزار چهره» اشاره کرد. از او در شب‌های ماه رمضان امسال، سریال «سه‌دونگ سه‌دونگ» پخش می‌شود. سریالی که توانسته نظر مخاطبان شبکه تهران را به خود جلب کند. او در این سریال ایفاگر نقش مسعود پسر بزرگ خانواده است. عزتی از این تجربه برایمان می‌گوید.

    از ابتدا دغدغه بازیگری داشتید یا این که بعدا اتفاقاتی افتاد و شما وارد این کار شدید؟
    خیر. در من این علاقه وجود داشت. برای همین هم از 15 سالگی به طور حرفه‌ای و بی‌وقفه تئاتر کار کردم.

    ولی با تمام اینها همیشه این طور نیست که بشود در تئاتر کار کرد. به هر حال واقعیت‌های زندگی آدم را وامی‌دارد به کارهای دیگری هم دست بزند. بگذار سوالم را این طور بپرسم. نان تئاتر چرب‌تر است یا تلویزیون؟
    نان تلویزیون دیده می‌شود و مشخص است ولی نان تئاتر معلوم نیست که کی می‌آید و کی تمام می‌شود!

    شما از ابتدا در آثار طنز بازی کردید یا بعدا پیش آمد و شما طنز را انتخاب کردید؟
    خیر. برایم اتفاق افتاد. در تئاتر نقش طنز زیاد بازی می‌کردم، اما در کارهای تصویری‌ام ترجیح دادم این اتفاق کمتر بیفتد. برای همین تا به حال یکی در میان نقش طنز و جدی بازی کرده‌ام. چون من بازیگر هر دو گونه هستم. برای مثال نقشم در سریال «مثل هیچ کس» و فیلم سینمایی «طلا و مس» با نقشم در سریال «لطفا دور نزنیم» کاملا متفاوت بود.

    برای انتخاب یک کار، مخاطب چقدر برایتان مهم است و اصلا چقدر او را در نظر می‌گیرید؟
    به هر حال واقعیت این است که مخاطب برای من مهم است و به او فکر می‌کنم چون در نهایت از جانب آن‌ها مورد قضاوت قرار می‌گیریم و اساسا برای آنها هم کار می‌کنیم.

    خب برویم سراغ «سه‌دونگ سه‌دونگ». چه شد که در این سریال بازی کردید؟
    پیش از این کار در سریال « قرارگاه مسکونی» با علیرضا مسعودی به عنوان نویسنده همکاری داشتم و از طرف ایشان برای بازی در این مجموعه دعوت به همکاری شدم. از شاهد احمدلو هم تنها فیلم «چند می‌گیری گریه کنی» را دیده بودم. به هر حال چون می‌دانستم قصه، قصه خوبی است پذیرفتم که در این سریال بازی کنم. در بهمن 89 بود که تصویربرداری «سه‌دونگ سه‌دونگ» آغاز شد.

    به شاهد احمدلو به عنوان یک کارگردان، چقدر اعتماد داشتید؟
    نسبت به ایشان اعتماد داشتم و در کار هم بسیار با هم راحت بودیم. شاهد، کارگردان بسیار دانایی است و برای بازیگرش هم خیلی خوب وقت می‌گذارد و به حرف‌های آنها گوش می‌کند و هرگز دست بازیگرش را نمی‌بندد و اجازه خلاقیت به او می‌دهد.

    از نقش مسعود برایمان بگویید. مسعود نسبت به برادران دیگرش از احترام ویژه‌ای برخوردار است و حرفش بیشتر می‌رود. درست است؟
    بله. اصلا این مسئله عمدی بود. چون در خانواده‌های سنتی ما معمولا احترام برادر بزرگ‌تر واجب است و به او اهمیت بیشتری می‌‌دهند. به هر حال این نقش را دوست داشتم و تجربه تازه‌‌ای برایم بود. ضمن این که مسعود و خانواده‌اش ما به ازای بیرونی دارند و از همین جامعه هستند.

    معروف‌ترین نقشی که شما تا به حال داشتید و خیلی‌ها هم آن را دیده‌اند نقش پیرمرد در سریال قهوه‌تلخ است. این نقش چطور شکل گرفت؟
    این نقش از همان سال‌های بازی در تئاتر با من همراه است. در تئاتر من نزدیک به شش یا هفت مدل پیرمرد بازی کرده‌ام، اما فکر می‌کنم حالا وقتش رسیده است که از هم فاصله بگیریم. چون نمی‌خواهم به یک بازیگر کلیشه‌ تبدیل شوم.

    فکر می‌کنم بیشتر کارهایی که این پیرمرد انجام می‌دهد،‌ متعلق به خودتان است؟
    بله، همین طور است. من ذره‌ذره و به مرور چیزهایی به این تیپ اضافه کردم که حاصلش چیزی شد که دیدید.

    اما در خیلی از نقش‌های جدی‌ای که تا به حال بازی کرده‌اید،‌ رگه‌‌هایی از طنز دیده می‌شود مانند نقشی که در فیلم «طلا و مس» داشتید؟
    شاید اجرای نقش‌هایم نزدیک به هم بوده‌اند، اما هیچ‌وقت نقش تکراری و یکنواخت بازی نکرده‌ام. برای همین یکی در میان نقش جدی و طنز بازی می‌کنم. برای‌ مثال نقشم در فیلم «آفریقا» با نقش‌های دیگرم فاصله دارد. اگر هم به زعم شما رگه‌هایی از طنز در آنها وجود داشته،‌ حتما خود قصه ایجاب کرده است.

    کدام‌یک از نقش‌هایی که تا به حال بازی کرده‌اید، به جواد عزتی شباهت بیشتری داشته است؟
    نقش محمدحسن در سریال «مثل هیچ‌ کس»، اما خودم نقشی را که در فیلم «آفریقا» ایفا کردم بشدت دوست‌دارم و برایم ارزشمند است.

    آقای عزتی، بازی در سریال‌ مناسبتی آن هم از جنس رمضان چطور است؟

    تجربه خوبی برای من بودند. چون این سریال‌ها خوشبختانه از جانب مخاطبان تلویزیون مورد توجه قرار می‌گیرند و تا مدت‌ها هم در ذهن آنها می‌مانند، اما فشار کار در این نوع کارها بسیار زیاد است و انرژی زیادی از گروه می‌گیرد.

    طنز در آثار تلویزیونی را بیشتر می‌پسندید یا کارهای سینمایی؟
    به نظرم طنز کارهای تلویزیونی به مراتب از فیلم‌های طنزمان جلوتر است و حداقل این است که حرفی برای گفتن دارد. وگرنه طنز در سینما مدت‌هاست که از بین رفته است.




    منبع: جام جم

  6. #26
    حـــــرفـه ای poonel's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    زیـر خـط فـقـر
    پست ها
    4,167

    پيش فرض

    قبلا زن بابا رو بی مزه ترین سریال طنز می دونستم. حالا که سه دونگ سه دونگ تو بی مزگی روی زن بابا رو کم کرد.

  7. #27
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض

    «مجید صالحی» در تركيه به «سه دنگ، سه دنگ» پیوست


    خبرگزاری فارس: کارگردان سریال «سه دنگ، سه دنگ» از پیوستن «مجید صالحی» به جمع بازیگران این سریال در تركيه خبر داد.

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    -------------------------------

    شاهد احمدلو در گفت و گو با خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس گفت: گروه تصویربرداری روزهای پایانی خود را در کشور ترکیه می گذرانند و «مجید صالحی» آخرین بازیگری است که به این جمع اضافه شده است.
    وی ادامه داد: من با تشخیص خودم و هماهنگی با تهیه کننده و مدیر گروه تفریحات شبکه تهران آقای کریمان تصمیم گرفتم که در تهران بمانم. ماندن من هم به دلیل حساسیتی است که به مرحله تدوین، صدا و موسیقی دارم.
    احمدلو اظهارداشت: گروه شبانه‌روز مشغول فعالیت هستند تا همان طور که تا به حال کار به خوبی پیش رفته از این به بعد هم سریال با موفقیت روی آنتن برود.
    به گزارش فارس، مجموعه تلويزيوني «سه دنگ، سه دنگ» محصول گروه تفريحات و سرگرمي شبكه تهران با مشاركت استانداري تهران است.
    در اين سريال بازيگراني نظير سيروس گرجستاني، مرجانه گلچين، جواد عزتي، عباس جمشيدي‌فر، اشكان اشتياق، مريم معصومي، سياوش مفيدي، گيتي معيني،داريوش سليمي، فرشاد حسيني موحد، متين‌السادات ستوده، ساقي زينتي، سيروس ميمنت، بيژن پيش‌دادي، پريسا رضايي، مجيد شهرياري، ماهان عبدي، با هنرمندي محمد كاسبي و يوسف صيادي ايفاي نقش مي‌كنند.
    ساير عوامل اين سريال عبارتند از: نويسندگان: عليرضا مسعودي و نيما حسن‌نيا، مجري طرح: مجيد صادقي، عكاس: آرش شاه‌محمدي، منشي صحنه: شيدا يوسفي، تدوين: شاهين يارمحمدي، صدابردار: محمد شي‌وندي، موسيقي: محمد مهدي گورنگي، طراح گريم: سياوش گرجستاني، طراح صحنه و لباس: محسن غلامي، مدير تصويربرداري: فرشاد گل سفيدي، مدير توليد: هادي انباردار، كارگردان: شاهد احمدلو و تهيه‌كننده: محمد صالحيان.

  8. #28
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض

    حاجي‌مشهدي: «شاهد احمدلو» با «سه دونگ، سه دونگ» موفق عمل كرد


    خبرگزاری فارس: يك منتقد گفت : «شاهد احمدلو» كه در نگارش فيلمنامه‌ايي با لحن شادي آور و طنز سالم، موفق عمل كرد.
    -------------------------------


    «عزيزالله حاجي‌مشهدي» منتقد و مدرس سينما در گفت‌وگو با خبرنگار راديو و تلويزيون فارس در مورد سريال «سه دونگ، سه دونگ» ساخته شاهداحمدلو، بيان داشت: ساخت و توليد مجموعه‌هاي مناسبتي در تلويزيون ، در سال‌هاي اخير به پديده‌اي كم نظير در توليدات تلويزيوني تبديل شده است.
    وي در ادامه تاكيد كرد: در شرايطي كه همه مناسبت‌ها از «عيد نوروز» گرفته تا ماه‌هاي «محرم» و «رمضان» و دهه فجر و... از پيش مشخص است، با اين همه، سفارش شتابزده برخي مجموعه‌ها يا تغييراتي كه گاه حتي در موضوع انتخاب كارگردان مورد نظر براي ساخت يك مجموعه پيش مي‌آيد، در نهايت به تاخير در شروع ساخت و يا آسيب‌زدن بر جريان طبيعي توليد آن منجر مي‌شود، به نحوي كه به طور معمول در پايان كار همواره با شكوه و گلايه سازندگان اين گونه مجموعه‌ها رو به رو مي‌شويم!
    اين منتقد در ادامه به فارس، گفت: ظاهرا اين مشكل قديمي كم كم دارد برطرف مي‌شود، اگر چه هنوز هم گاهي شنيده مي‌شود كه يك كارگردان باز هم از فشردگي زمان توليد و سرعت انجام كارها گلايه مي‌كند و براي توجيه بسياري از كمداشت‌ها و ضعف‌هاي موجود در كارش، از قضا به همين عامل فشردگي زمان و كمي وقت اشاره مي‌كند!
    اين مدرس دانشگاه ادامه داد: يكي ديگر از دشواري‌هاي موجود در ساخت اين گونه مجموعه‌ها انتخاب موضوعات مشابه و گاه تكراري و غير جذاب است. بعد از ساخته شدن مجموعه‌هايي مثل : «كمكم كن!» ، «آخرين گناه» ، «او يك فرشته بود»، «اغماء» و ... كه برخي از آن‌ها با اقبال گسترده تماشاگران نيز روبه رو شده‌اند، به زودي ، نوعي تب جديد در مجموعه‌سازي‌هاي تلويزيوني شايع شد كه به آن مي‌توان «تب مضامين ماورايي» لقب داد.
    حاجي‌مشهدي تصريح كرد: در ساخت بسياري از اين مجموعه‌ها، آسان‌پسندي و سطحي‌نگري حرف اول را مي‌زند! در بخش توليد مجموعه‌هاي طنز تلويزيوني و انتخاب مضاميني با لحن شادي‌آور (كمدي) نيز در سال‌هاي اخير ، تا حدودي با همين مشكل رو به رو بوده‌ايم.
    وي در ادامه افزود: ساخته شدن كارهايي از نوع مجموعه «سه دونگ، سه دونگ» به همت شبكه 5 سيما، با وجود پاره‌يي كمداشت‌ها، دست‌كم اين نويد را مي‌دهد كه تلويزيون در شرايط نه چندان باثبات جهان امروز و فشار همه جانبه دشواري‌هاي اقتصادي و مجموعه تنش‌هاي موجود در زندگي امروز در جاي جاي جهان و از جمله در كشور خودمان، به خوبي به اين ضرورت انكار ناپذير پي برده است كه توجه به نياز جدي مردم به خنديدن و شاد بودن با هدف كم كردن از ميزان تنش‌ها و حفظ روحيه شادابي جامعه و ارتقاي سلامت وامنيت رواني مردم ، مي‌تواند از اولويت‌هاي اساسي توليدات تلويزيوني، به ويژه در عرصه «مجموعه‌سازي» به شمار آيد.
    اين منتقد در ادامه بيان داشت: «شاهد احمدلو»، كارگردان جواني كه بسياري از سينما دوستان هنوز خاطره حضور پسركي با چشمان درشت در فيلم‌هاي «مسعود كيميايي» (سرب، دندان مار، گروهبان و... ) را در دهه شصت به خاطر دارند، كوشيده است تا با ساختن يك مجموعه مفرح و سالم ، بر تجربه‌هاي مثبت خود در عرصه مجموعه‌سازي تلويزيوني ، در مسيري حرفه‌ايي‌تر بي‌افزايد.
    اين مدرس دانشگاه در ادامه افزود: «شاهد احمدلو» با ساخت فيلم‌هايي مثل: «چند مي‌گيري گريه كني ؟» و «اگه مي‌توني منو بگير!» به خوبي نشان داده است كه تمايلي به توليد فيلم‌هاي به ظاهر شادي بخش با آميزه‌اي از لودگي‌ها معمول و هجويه‌هاي كليشه‌ايي ندارد.
    حاجي‌مشهدي ادامه داد: تجربه شخصي اين كارگردان جوان در ديگر شاخه‌هاي فعاليت فيلمسازي از جمله بازيگري، منشي صحنه، دستياري، مسئوليت جلوه‌هاي ويژه و نظاير آن‌ها ، بستر مناسبي براي رشد و ارتقاي توانمندي‌هاي بالقوه او فراهم ساخت است تا بتواند در دو سه سال اخير به يكي از كارگردان‌هاي پر كار در ساخت فيلم‌هاي داستاني و تلويزيوني بدل شود.
    وي در ادامه به فارس، گفت: «شاهد احمدلو» با استفاده از فيلمنامه «عليرضا مسعودي» كه در نگارش فيلمنامه‌اي با لحن شادي‌آور و طنز سالم، موفق عمل كرده، آشكارا كوشيده است تا نشانه‌هاي خلاقيت‌هاي «طنز در لحظه» و «بداهه‌گويي» را نيز به هنگام كارگرداني بر اين كار بيافزايد و در مجموع كاري قابل قبول ارايه دهد.
    او گفت: رويارويي «نصرت عشقي» با «پرويز» شريك مغازه نانوايي سنگكي آن‌ها كه به تازگي از ايتاليا (چكمه) به ايران بازگشته است تا سه دونگ از سهم مغازه خود را به فروش برساند، با حضور بازيگران با تجربه‌ايي چون : «محمد كاسبي» و «سيروس گرجستاني» بسيار جذاب و تماشايي از كار در آمده است.
    اين منتقد و روزنامه‌نگار ادامه داد: به خصوص كه حضور سه پسر شوخ و شنگ نيز ( از جمله با بازي قابل اعتناي جواد عزتي) در كنار «نصرت» بر خلق موقعيت‌هاي طنز براساس بداهه‌گويي نيز افزوده است.
    همچنين حضور «مرجانه گلچين» (انسي) به عنوان همسر «نصرت» و مادر همين سه پسر شوخ و شنگ نيز براي بسياري از تماشاگران اينگونه مجموعه‌هاي مفرح امتيازي مثبت به حساب مي‌آيد.
    اين منتقد در ادامه گفت: تنها اشكال استفاده از بازيگراني كه در مجموعه‌هايي مشابه در همين چند ساله اخير كه حتي حضوري موفق و به ياد ماندني هم داشته‌اند، اين است كه به دليل شمايل تكراري يا به عبارت ديگر به دليل شمايل آشناي خود ، تماشاگر را ناخواسته به ياد كارها و نقش‌هاي گذشته خود مي‌اندازند . به ويژه وقتي كه در «چهره پردازي» يا «طراحي لباس» و حتي نوع بيان و گويش اين تيپ‌ها نيز تفاوت معنا داري حس نشود، اين مشكل به راستي محسوس‌تر خود نمايي خواهد كرد.
    حاجي‌مشهدي تصريح كرد: يكي از امتيازهاي مجموعه «سه دونگ، سه دونگ» پرداختن به روابط اجتماعي آدم‌ها در محله‌هاي قديمي است كه به تدريج با فاصله گرفتن آدم‌هاي روزگار ما از يكديگر به دليل دشواري‌هاي زندگي امروز ، در نوع روابط و در فضاهاي سرشار از صميميت،يكرنگي و اخلاص آنان نيز خدشه‌هايي آشكار وارد شده است!
    اين منتقد در ادامه به فارس، گفت: مجموعه «سه دونگ، سه دونگ» در كنار فضاي پركششي كه با استفاده از ظرفيت بازيگران حرفه‌اي خود فراهم آورده است، از محدويت فضاها و كم بودن فضاهاي شهري و موقعيت‌هاي مكاني ، به شدت رنج مي‌برد.
    وي در پايان اين گفت‌وگو خاطرنشان كرد: علاوه بر اين ، مسئله وسوسه رايج «مهاجرت به خارج از كشور» نيز مي‌تواند يكي ديگر از ويژگي هاي مثبت درونمايه و مضمون چنين مجموعه‌اي به حساب آيد.

  9. #29
    کـاربـر بـاسـابـقـه befermatooo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    4,188

    پيش فرض

    چرا این تاپیک نسبت به تاپیک های سریال های دیگه کم بار تره و خیلی کم در موردش بحث شده ؟

    احتمالاً چون زمانش با زمان حضور در مسجد تداخل داشت و کسی نبود بشینه پاش :d

  10. #30
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض

    گفتگو با دختر خانواده عشقي ( مریم معصومی ) + تصاویر متفاوت



    نسبتم با مرجانه گلچين!

    يكي از بازيگراني كه در سريال‌هاي ماه رمضان امسال چهره شد، «مريم معصومي» است كه در سريال سه‌دونگ، سه‌دونگ نقش دختر خانواده عشقي را بازي مي‌كند، خيلي از شما خوانندگان با تماس‌هاي‌تان از ما خواستيد كه با اين چهره جوان به گفتگو بنشينيم...
    متولد اسفندماه
    متولد اسفند 1365 مي‌‌باشم و افتخار مي‌كنم كه متولد اسفند هستم، بهترين زن سال! (با خنده) اين را همه طالع بيني‌ها مي‌گويند! خانم گلچين هم متولد اسفند هستند و به خاطر همين خيلي با هم خوب بوديم و همديگر را درك مي‌كرديم. ته تغاري ام. هميشه حرف من اول و آخر تصميم‌ها بوده است. داراي ليسانس علوم سياسي، فارغ‌التحصيل دوره‌هاي عكاسي حرفه اي، فارغ‌التحصيل دوره‌هاي بازيگري و كارگرداني استاد سمندريان و فارغ‌التحصيل دوره‌هاي فيلمنامه‌نويسي هستم. در حال حاضر مشغول يادگيري دوره‌هاي تدوين مي‌باشم؛ اعتقاد دارم كه يك بازيگر بايد خيلي با سواد باشد و خام جلوي دوربين نرود. دوتا خواهر دارم كه هر دو متاهل هستند. دوتا هم خواهرزاده دارم. داراي يك برادر متاهل و يك برادر مجرد هستم. با برادر بزرگ‌تر مجردم خيلي صميمي هستيم و مشوق اصلي‌ من در كارهايم ايشان هستند. پدرم بازنشسته و مادرم خانه‌دار هستند. يك برادرم فارغ‌التحصيل برق، يك برادرم ديپلمه، يك خواهرم فارغ‌التحصيل حسابداري و خواهر ديگرم فارغ‌التحصيل دستياري دندانپزشكي هستند.
    علاقه به بازيگري
    كلا هنر را خيلي دوست داشتم. البته حوصله نقاشي نداشتم، چون يك مقدار اعصابم ضعيف است! (با خنده) موسيقي را هنوز هم خيلي دوست دارم. عاشق ساز ويلون هستم. ولي فرصت يادگيري موسيقي هيچ وقت برايم مهيا نشده است. خيلي عاشق بازيگري بودم. از دوران دبيرستان من كارگرداني و بازيگري مي‌كردم و اكنون اولين عشق زندگي‌ام بازيگري است.بعد از بازيگري عشق دوم من عكاسي است و براي اين كار خيلي سفر مي‌كنم.
    ورود به عرصه بازيگري
    سال 88 فارغ‌التحصيل شدم و نشستم 8 ماه شديد براي فوق ليسانس علوم سياسي خواندم. مطمئن بودم كه سراسري قبول مي‌شوم و به همين خاطر اصلا در دانشگاه آزاد شركت نكردم و الان پشيمان هستم! سراسري شبانه شهرستان قبول شدم. يك ترم ثبت‌نام كردم ولي بعد بازيگري را ترجيح دادم به اين‌كه دو روز بروم شهرستان و برگردم. انصراف دادم و فوق ليسانس روي هوا ماند! اولين بار در سال 88 بدون هيچ دوره و كلاسي در تله فيلم «كادوي در به در» يوسف تيموري 4، 5 سكانس بازي كردم.از زماني كه اولين كارم پخش شد ديگر خانواده‌ام مشكلي با كارم نداشتند. بعد از آن در كلاس‌هاي استاد سمندريان ثبت‌نام كردم. در آن مدت كار نكردم و صبر كردم دوره‌هايم تمام شود تا پخته جلوي دوربين بروم. بعد از آن دوره‌هاي عكاسي‌ام را شروع كردم.
    بازي در سريال «فاصله‌ها»!
    در ابتدا مثل 300 تا دختر ديگر رفتم تست دادم و براي نقش ريحانه (دختر عموي سريال) انتخاب شدم. همه كارها انجام شد تا اين‌كه يك روز مانده به فيلمبرداري گفتند كه نظرشان عوض شده! خيلي ناراحت شدم! بعد قرار شد نقش مونا (عروس خانواده) را ايفا كنم. در ابتدا فكر مي‌كردم كه نقش مونا هم جاي كار زيادي دارد و براي همين پذيرفتم؛ ولي وقتي فيلمنامه را خواندم متوجه شدم كه مونا نقشي در كار ندارد و نقش كمي دارد. شايد حكمتي بوده است.


    مادر مريم معصومي: مخالف بوديم
    خانه دار هستم. دو خواهر و يك برادر مريم ازدواج كردند و فقط مريم و برادر بزرگترش مجرد هستند و با ما زندگي مي‌كنند. مريم از بچگي در همه زمينه‌ها مثل نقاشي، موسيقي و... خيلي با استعداد بود. ولي هيچ وقت دوست نداشتم مريم به سمت هنر و بازيگري برود. مريم مي‌خواست بازيگري – كارگرداني بخواند ولي من به شدت مخالف بودم و مي‌گفتم يا بايد دكتر بشوي يا مهندس كه باعث رنجش مريم مي‌شد. وقتي كه وارد دبيرستان شد رفتم رشته رياضي ثبت نامش كردم ولي وقتي كه فهميد من رشته رياضي ثبت‌نامش كردم خيلي ناراحت شد و گفت من رياضي دوست ندارم و مي‌خواهم علوم انساني بخوانم.با توجه به اين‌كه مرغ مريم خانم يه پا داره! رشته‌اش را عوض كرد. من و پدرش موافقت كرديم كه رشته انساني بخواند به اين شرط ‌كه هر رشته‌اي مي‌خواند دكترايش را بگيرد. هميشه معلم‌هايش دوستش داشتند و مي‌گفتند كه خيلي با استعداد، متواضع و با گذشت و خونگرم است. هميشه نمره‌هايش خوب بود و حتي معدل پيش دانشگاهي‌اش 60/19 شد! در دانشگاه هم نمراتش بالا بود و خيلي زود درس‌هايش را پاس كرد و درسش تمام شد. بعد از ليسانس هم وارد بازيگري شد. من و پدرش اول مخالف بوديم. چون هميشه يك هاله‌اي دور سينما وجود دارد و به آدم استرس مي‌دهد. اولين باري كه مريم رفت جلوي دوربين ما اصلا اطلاع نداشتيم و خانم يك روز آمد و گفت رفتم فيلم بازي كردم! اولين باري كه تصويرش را در تلويزيون ديديم از آن سختي‌ها دست برداشتيم و ديديم كه توانايي‌اش را دارد. من هميشه سعي كردم دخترم را طوري تربيت كنم كه يك خانم كامل باشد براي جامعه‌اي كه در آن زندگي مي‌كنم و فكر مي‌كنم تلاشم جواب داده است، چون اطرافيان اين را به من مي‌گويند.
    ديده شدن در «سه دونگ سه دونگ»
    بعد از آن يك تله فيلم بازي كردم به نام «رستوران بختياري» به كارگرداني عليرضا اتفاقيان و نويسندگي عليرضا مسعودي (نويسنده سه دونگ سه دونگ). در نقش يك دختر زشت و خنگ و لوس! در اين كار با بهنوش بختياري، شهرام قائدي،‌هادي كاظمي و ساعد هدايتي همبازي بودم. بعد از آن در كار سينمايي «اخلاقتو خوب كن» به كارگرداني مسعود اطيابي ايفاي نقش كردم در كنار حامد كميلي، جواد رضويان و الهام حميدي. از بد شانسي يا خوش شانسي من، هيچ كدام از اين كارها تا الان اكران يا پخش نشده است و من در «سه دونگ سه دونگ» ديده شدم.
    انتخاب براي نقش منصوره
    آقاي احمدلو براي نقش منصوره خيلي خيلي بازيگر ديده بودند حتي خيلي از چهره‌هاي مطرح را كه آنها براي اين نقش انتخاب نشدند. آقاي مسعودي با من تماس گرفتند و گفتند، برم دفتر آقاي صالحيان. زماني كه رفتم دفتر آقاي صالحيان، فروردين ماه بود و فيلمبرداري از اسفند ماه در لوكيشن نانوايي شروع شده بود و دو ماه گروه در نانوايي بودند اما ضبط سكانس‌هاي خانه هنوز شروع نشده بود. رفتم با آقاي صالحيان و آقاي احمدلو صحبت كردم. آقاي احمدلو بعد از چند دقيقه كه باهاشون صحبت كردم بهم گفتند خود منصوره‌اي! خوشحال بودم كه در كنار چنين بازيگران خوبي كار مي‌كنم. سريع با همه به خصوص خانم گلچين صميمي شدم.
    درباره نقش
    منصوره دختري است كه در خانواده‌اي سنتي و بي‌‌شيله پيله زندگي مي‌كند و بچه پايين شهر است. در خودش سياست‌هايي دارد واسه خودش مي‌برد و مي‌دوزد. دختر خوشحال دلخوش به ازدواج و مستقل شدن و دور از همه هياهويي كه در دنيا است! خيلي جاها مامان و بابايش را ممكن است گول بزند. دوست دارد زود ازدواج كند. منصوره مي‌خواهد از همه تاييديه بگيرد و با آن «ديدي؟ ديدي؟» كه تكه كلامش شده است، حتي اگر حق با او نباشد مي‌خواهد تأييديه بگيرد. الگويش مادرش است و مي‌خواهد مثل آن خانه‌دار باشد، حرف بزند و لباس بپوشد. با برادرانش رابطه خوبي دارد؛ گاهي با آنها دعوا مي‌كند ولي به يك دقيقه نمي‌كشد كه آشتي مي‌كنند. منصوره بعد از ازدواج عوض مي‌شود و همين منصوره ديگه آقا فرشاد آقا فرشاد نمي‌گويد. نظراتم را در مورد نقش به آقاي احمدلو مي‌گفتم كه اگر خوب بود آقاي احمدلو مي‌پذيرفتند.
    خاطره
    يك روز صبح من گريه كردم! باور مي‌‌كنيد گريه كردم و مي‌گفتم كه چرا نمي‌گذاريد من بخوابم؟! بگذاريد بخوابم؛ خسته شدم! وقت استراحت نداشتيم. آقاي احمدلو به من گفتند گريه نكن؛ منصوره شدن اين سختي‌ها را هم دارد!
    با انرژي‌تر از قبل
    وقتي فهميديم امكان دارد كار ماه رمضان روي آنتن برود انرژي ما چند برابر شد و از تداركاتي كه چايي مي‌آورد تا كارگردان همه با انرژي‌تر از قبل كار مي‌كرديم. البته باز هم برنامه عوض شد و قرار بود كار ديگري پخش شود كه دو روز مانده به ماه رمضان زنگ زدند گفتند «آنونس امشب پخش مي‌شود!» و ما خيلي خوشحال شديم! يك روز مانده به شروع ماه رمضان، ما موسيقي متن و تيتراژ نداشتيم! تا لحظه‌اي كه شب اول كار قرار بود پخش شود استرس داشتيم كه دوباره برنامه عوض نشود. در يك روز تيتراژ و موسيقي ساخته شد و چقدر هم تيتراژ زيبايي شده است.
    سختي‌هاي كار
    حدود چهار ماه فيلمبرداري سكانس‌هاي خانه طول كشيد. خيلي سخت بود براي اين‌كه من در كارهاي قبلي‌ام دير به دير بازي داشتم و سختي كار را احساس نمي‌كردم، بارها و بارها ما سه روز سه روز نمي‌خوابيديم. چون چهار ماه من هر روز كار مي‌كردم. از پنج بعد از ظهر مي‌رفتيم سر كار، 10 صبح فردا مي‌رفتيم خانه! چون قرار بود كار ارديبهشت ماه پخش شود. خيلي كار مي‌كرديم. يعني يك سكانس كه شما مي‌بينيد ما سر سفره نشستيم يك روز كامل طول مي‌كشيد. روز‌هاي اول خيلي برايم سخت بود، در كنار اين بازيگران خوب و بزرگ مي‌ترسيدم كم بياورم.
    خانواده سنتي
    چيزي كه خيلي در اين كار دوست داشتم اين بود كه اين‌ها واقعا يك خانواده سنتي بودند؛ هيچ وقت روي مبل نمي‌نشستند، پشت ميز ناهارخوري نمي‌نشستند و سفره مي‌انداختند و پسرها بي‌‌جامه‌هاي با مزه‌اي مي‌پوشيدند. خيلي خودشان بودند و واسه هم فيلم بازي نمي‌كردند. با هم بگو مگو مي‌كنند ولي سريعا همه چيز فراموش مي‌شود. كلا سبك اينجور خانواده‌ها را دوست دارم.
    شباهت تصادفي
    خيلي‌ها از من مي‌پرسند كه نسبتي با خانم گلچين داريد يا نه؟ متاسفانه هيچ نسبتي با ايشان ندارم و شباهتم كاملا تصادفي بود. و حتي تا ضبط اولين سكانس‌ها متوجه اين قضيه نشده بوديم و بعد از ضبط چندتا سكانس گروه زمزمه مي‌كردند كه اين دوتا چقدر شبيه هم هستند. ارتباط من و ايشان خيلي خوب در آمده است و من واقعا باورم شده بود كه دختر خانم گلچين هستم.
    مورد توجه قرار گرفتن منصوره
    آرزوي من اين بود وقتي اين كار پخش شود مردم يك كوچولو به من فكر كنند. از پخش سومين قسمت به شدت از مردم انرژي مثبت مي‌گرفتم. و ديدم نقش من مورد توجه قرار گرفته بود و اصلا فكرش را هم نمي‌كردم به اين اندازه منصوره را دوست داشته باشند.
    خانواده واقعي
    هيچ وقت احساس نمي‌كردم كه اين خانواده نصرت عشقي است؛ واقعا احساس مي‌كردم كه اين خانواده ماست و من دختر اين خانواده هستم.كلا انرژي خوبي در كار بود.هر شب سريال را با دقت مي‌ديدم و سعي مي‌كردم اشكالاتم را دريابم كه براي كارهاي بعدي تكرار نكنم. از اطرافيان نظرسنجي مي‌كنم و مي‌خواهم كه ضعف‌هايم را به من گوشزد كنند.
    بداهه گويي‌هاي گروه
    با اجازه نويسنده و كارگردان بداهه گويي داشتيم ولي نه به اندازه‌اي كه از متن دور شويم. از نويسنده خوب مان آقاي مسعودي خيلي تشكر مي‌كنم كه هميشه سر صحنه حاضر مي‌شدند و انرژي خوبي را به گروه منتقل مي‌كردند. گاهي اوقات هم كارهايي مي‌كردند كه ما حيرت‌زده مي‌شديم.
    تلويزيون بهتر است
    كار در تلويزيون، سينما و تئاتر را دوست دارم، ولي اول تلويزيون و بعد به سينما و تئاتر علاقه‌مندم. به نظرم تلويزيون شروع خوبي است.
    الگوهاي ايراني
    الگوي‌هاي بازيگري خارجي را انتخاب نمي‌كنم، چون اعتقاد دارم در كشور خودمان اساتيد بزرگي چون آقاي انتظامي، آقاي نصيريان، آقاي پرستويي و... داريم كه نيازي نيست از بازيگران خارجي الگوبرداري كنيم. ضمن اين‌كه شرايط بازي در كشور ما با كشورهاي ديگر تفاوت دارد. بازي امين حيايي و باران كوثري را خيلي دوست دارم. آرزو دارم كه با كارگردان‌هاي صاحب‌نام كار كنم.
    فيلم با تخمه آفتابگردان!
    خيلي فيلم مي‌بينم و اهل سينما و تئاتر رفتن هستم و موقع فيلمبرداري هم اگر وقت كوچكي پيدا مي‌كردم سريع مي‌رفتم سينما. يكي از تفريحات مهم من فيلم ديدن به همراه يك كاسه بزرگ از تخمه آفتابگردان است! وبعد هم تجزيه و تحليل آن فيلم.
    اهل كار خونه نيستم
    اصلا اهل آشپزي و كار خونه نيستم. در خانه دست به سياه و سفيد نمي‌زنم! خيلي كم پيش آمده كه ظرف بشورم، مگر اين‌كه مجبور شوم! اما امان از روزي كه آشپزي كنم! با اين كه تجربه ندارم اما دست پختم عاليه!
    زندگي من در چهار كلمه!
    به شدت ورزش مي‌كنم. ورزش اصلي من شنا و بدن سازي است. زندگي من در چهار كلمه خلاصه مي‌شود: بازيگري، ورزش، عكاسي و خواب!
    كليـــــدواژه
    ازدواج: مقدس‌ترين مرحله زندگي
    سه دونگ سه دونگ: بهترين كار رمضان 90
    شهر: تهران
    شاهد احمدلو: بادرايت‌ترين كارگردان جوان
    سيروس گرجستاني: بهترين بابا
    مرجانه گلچين: نازنين‌ترين زن
    زندگي: اجباري‌ترين مرحله زندگي انسان!
    خانواده: اساسي‌ترين ركن زندگي
    رنگ: آبي
    تيم: هيچي!
    هنر: زيبا‌ترين حس يك انسان
    غذا: ماكاروني
    تفريح: مهم‌ترين سرگرمي يك آدم


    مجتبی نجفی
    خانواده سبز

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •