پهلوان عشق
نورچشم حیدروام البنین
دستهایت آفتاب بی قرین
ای تو ثارا... را سردار عشق
پهلوان عرصه ی اسرار عشق
ساقی لب تشنه ی کرببلا
حیدر ثانی دو دست از تن جدا
نور حق، باب الحوایج میر عشق
نام مهتابیت شد تفسیر عشق
نامت ای مه،ورد لبهامان بود
روحبخش دین و دنیامان بود
شرم رخ از روی تو باشد فرات
ای شهید سرخ روی کائنات
ای شه آب آور اردوی دین
شهسوار سرخ روی مه جبین
بو فضایل شاهباز عرصه ها
حیدر ثانی شهید قلبها
ای که دستانت شده از تن جدا
در طریق یاری «خون خدا»
عشق هر مرد و زن و پیر وجوان
ساقی عطشان شهید جاودان
در دو عالم شهره ی ایثارها
جاودان الگوی رخشان وفا
خصم شد درمانده از پیکار ت
و شهره در آفاق شد ایثار تو
ساقی عطشان اردوی حسین
ای تو پرچمدار و بازوی حسین
پهلوان عشق سردار رشید
ای دریغا شد امیدت ناامید
ای که در تفتیده دشت نینوا
پیکرت صد چاک شد از کینه ها
مست از خون باده ی قالو بلی
رفتی از این خاکدان سوی خدا
در جواررحمت پروردگار
آرمیدی ای محب کردگار
کرده ای ماوا به جنت سرخ رو
از تو می گیرد زمانه آبرو
می درخشد در سپهر قلبها
نام تو خورشید ایثار و وفا
عشق هر مرد وزن و پیر وجوان
بوفضایل ، طایر عرش آشیان
ای خدایی سیرتان را مقتدا
عارفان را رهنما و پیشوا
ای فروغ قل هوالله احد
عبد خاص الخاص الله الصمد
از غمت فرزند حیدر سوختیم
از تو درس عاشقی آموختیم
عاشقیم و دل به نامت می کنیم
لحظه هامان را غلامت می کنیم
ماه تابان بنی هاشم مدد
نور چشم حضرت قائم مدد
جان مولی در حیات و در ممات
رهگشامان باش نور کائنات