sama 2020 عزیز
این مطالب رو در تاپیک عرفان مطرح کنید نه نجوم.
sama 2020 عزیز
این مطالب رو در تاپیک عرفان مطرح کنید نه نجوم.
اگه پایان مطلب رو خونده بودید متوجه می شدید خودم اطلاع داشتم نباید دراین مکان مطرح بشه اما باید پاسخ کسانی رو میدادم که فکر میکردن که خرافاته یا مردم اون زمان نمی تونستن درکی از بیگ بنگ یا سیاهچاله داشته باشند که البته مردم عادی بله اما اگر مولانا رو غیر عادی فرض کنیم اینطور نیست...با اینحال با تشکر از شما دوست عزیز ...![]()
دوستان عزیز,
سیاهچاله و کهکشان و ستاره و... همشون یه اسم هستن و دلیلی نداره که کسی فرضا و مثلا مولانا اگر اینا رو میشناخته حتما و حتما بیاد اسم دقیق اینا رو تو شعرش بیاره. شاید اگر حتی اسم سیاهچاله رو هم میاورد خیلی ها میگفتن نه, این سیاهچاله اون سیاهچاله نیست. چون سیاهچاله از کلمه Blackhole اومده و باید مثلا تو شعرش به جای سیاه چاله میگفت سوراخ سیاه یا سیاه سوراخ و... آره به نظر خنده دار میاد اما همینطوره...
شاید اگر حتی خیلی به صورت دقیق مشخصات این سیاهچاله رو هم در متونشون میگفتن, باز هم قبول نمیکردید چون میگید مثلا حتما باید با ریاضیات اثبات میشد و... البته من قبول دارم که باید با ریاضیات اثبات بشه اما بحث اینه که یه عده دارن میگن که اینا خرافه هست و غیر ممکنه که یه آدم که 1000 سال پیش زندگی میکرده بتونه چنین حرفهایی رو بزنه. (نکته روان شناختی: احتمالا همش هم به خاطر اینکه با اسلام مخالف هستن و سعی میکنن یه جوری با مخالفت با این حرفها, هم بگن که علمی حرف میزنن و هم اینکه مخالفت خودشون رو با مذاهب اعلام کرده باشن. که در هر صورت این بحث اصلا به اسلام ربط مستقیم نداره و شاید بشه گفت یه بحث مذهبی هست در ادیان مختلف که یکیشون اسلام هست و.............)
چه بسا اگر حتی همین الان یه متنی پیدا بشه که مثلا در اون یه نفر مثل بو علی سینا فلان قضیه ای که الان تازه اثبات شده رو اثبات کرده باشه, و ثابت هم بشه که این متن قطعا مال بو علی سینا هست, چه جنجالها که بر سر اون پدید نمیاد...!
من نه عالم مذهبی هستم و نه دانشمند فیزیکی یا ..., اما همیشه سعی میکنم اعتدال رو رعایت کنم.
در هر حال, میدونم که به بعضیها هر چقدر هم بگی, فایده نداره.
من در چند تاپیک دیگه هم گفتم که حتی اگر سفر در زمان هم ممکن باشه, شاید یکی از روشهاش, از طریق سفر روح باشه. چون بعدی که روح در اون سیر میکنه, با این بعدی که ما در اون زندگی میکنیم متفاوته. بحثش خیلی پیچیده هست و توضیحش هم خیلی سخت...
خداییش از این حرف شما خیلی چیزها رو میشه فهمید. اما شما باید بدونی که ما اینجا داریم بحث میکنیم نه دعوا... متاسفانه یکی از اخلاق ایرانی ها همینه که تا به یه اختلاف کوچیک در عقاید میرسن سریع قضیه رو میکشن به رو کم کنی و....
این دوست ما سعی کرد جواب شما رو بده که کاملا هم با این تاپیک میسازه و خلاف نیست. یادتون باشه که ما داریم بحث میکنیم. سئوال میکنیم جواب میدیم متقاعد میکنیم و حرف میزنیم. قرار نیست یکی که میخواد جواب بحث شما در این تاپیک رو بده, بره جوابش رو تو یه تاپیک دیگه (عرفان) بده. اگر اینطوری باشه که انجمن به هم میریزه.
با احترامی که به شما قائلم, میشه بگید دقیقا چه مدرکی و سندی میخواین؟میشه اسناد اثبات عالم ماورا الطبیعه رو اینجا قرار بدید.
اگر جلوی شما یه جن رو احضار کنن, راضی میشین؟ دقیقا سند و مدرک چطوری باشه؟
آخه اگر فرضا من بتونم با روحم به مریخ سفر کنم و برگردم, چطوری میتونم ازش فیلم برداری کنم تا به شما نشون بدم؟
خواهشا از بحث های تفرقه آمیز هم پرهیز کنید. بحثهایی مثل این این چیز ها چه ربطی به اینجا داره, کل کل و رو کم کنی و... مثل 2 تا بچه آدم بشینیم بحثمون رو بکنیم. اگر میخواین باز بحث رو به جاهای باریک بکشونیم که همون ادامه ندیم بهتره.
ناگفته نماند که خود بنده مدیر یه انجمن هستم. نشون به اون نشون که بابک عزیز هم یه روز در انجمن ما ثبت نام کرد. ولی خودش یادش نمیاد (بهش پی ام دادم و جوابم رو داد). شاید اگر نشونی بدم یادش بیادپس سعی نکنید من رو با قوانین آشنا کنید و...
Last edited by online_amin; 01-09-2010 at 03:22.
راستش من تو صحبت دوستان دعوا و تندی ندیدم. دقیقا داره بحث میشه. شب ساکت گرامی هم فقط گفتن جای درست بحث فلان جاست. اثری هم از رو کم کنی و این جور چیز ها ندیدم. من متوجه دلیل برداشت های اینچنینی شما نشدم ( مثل مخالفت با اسلام)
در اون بحث واژه اثبات به کار رفته بود و واژه اثبات کاملا میرسونه مفهوم خودش رو. من نخواستم به من ثابت بشه چیزی. خواستم اگر مطلبی در چارچوب واژه اثبات میگنجه ارائه بشه. پس نمیگیم دیگه اثبات شذه. میگیم عده ای به اون مطلب اعتقاد دارن. مثل خیلی از نظریه های علمی که اثبات نشدن اما خیای از دانشمندان قبولش دارن.آخه اگر فرضا من بتونم با روحم به مریخ سفر کنم و برگردم, چطوری میتونم ازش فیلم برداری کنم تا به شما نشون بدم؟
نه غیر ممکن نیست. قبل از میلاد داشنمندانی به نظریه خورشید مرکزی و گردش زمین به دور خودش اشاره کردن. و کسی هم نمیگه اون زمان چه گونه به این مسئله پی بردن.یه عده دارن میگن که اینا خرافه هست و غیر ممکنه که یه آدم که 1000 سال پیش زندگی میکرده بتونه چنین حرفهایی رو بزنه
بحث اینه که واضح حرفشون رو زدن. الخورشید فی المرکز العالم است. من در نوشته ام عرض کردم که از نوشته های اینچنینی ( مثل اشعار شاعران ) میشه هزاران برداشت کرد. یکی سیاه چاله میبینه یکی وصف زیبایی یار و ... . نمیشه بر مبنای این دید حکمی داد.
اصلا نفهمیدم این نوشته به چه معنا در این تاپیک به کار برده شد.ناگفته نماند که خود بنده مدیر یه انجمن هستم. نشون به اون نشون که بابک عزیز هم یه روز در انجمن ما ثبت نام کرد. ولی خودش یادش نمیاد (بهش پی ام دادم و جوابم رو داد). شاید اگر نشونی بدم یادش بیادپس سعی نکنید من رو با قوانین آشنا کنید و...
دقیقا بحث هم همین تفسیر هاست.متاسفانه خیلیها مسائل مذهبی که زیاد هم به علم ربط ندارن رو با مباحث علمی قاطی می کنن و چون خودشون فکر می کنن درسته توقع دارن بقیه هم قبول کنن.من هم مسلمونم هم به یه سری چیزها اعتقاد دارم که اثبات شدنی نیست.چون با دل قبول کردم نه با عقل!هیچ وقت هم سعی نمی کنم این چیزها رو به کسی ثابت کنم.چون می دونم نمی شه.
ب هنظر من کلا کار درستی نیست بگیم همه چیز حتی تو قرآن پیشگویی شده.بعضی چیزها واقعا دقیق گفته شده.مثلا اینکه جهان اولش گاز بوده تفسیر شده نیست.چون عین جمله اینه.یا بعضی چیزهای دیگه.ولی خیلیها سعی دارن همه چیز رو به پیشگویی و ... ربط بدن که تاثیر مفی این روی خود همون دین به نظرم بیشتره.چون یه جا بالاخره ثلبت می شه که اون طرف اشتباه کرده و این خیلی بده.واسه همینه من شخصا با تفسیر و ربط دادن هر چیز به یه چیز دیگه موافق نیستم.اینجا هم که هیچ لفظی به طور مستقیم دال بر وجود سیاهچاله نبوده.خب مشخصه هر جمله ای رو می شه هر جوری تفسیر کرد!
فقط چون بحث مولانا بود و من حیفم اومد یه نکته رو که فکر می کنم کم لطفی شده در مورد این شخصیت بزرگ جهان تو چند پست پیش و اینکه گفته شد ایشون صوفی بوده صوفیها باطلن و... همین نکته بس که علامه جعفری 14 جلد تفسیر مثنوی نوشت و هر بار که از مولانا یاد می کرد با احترام یاد می کرد.به نظرم تو اون پست کم لطفی که چه عرض کنم بی لطفی شد نسبت به این شخصیت.حالا بگذریم بحث سر شخصیت مولانا نبود و چیز دیگه ای بود
آخه من یکم حس روانشناسانه دارم.![]()
اتفاقا من هم خوشم نمیاد که بحث مذهب و علم رو اینطوری قاتی کنن و بعد از اینکه چیزی کشف شد بگن تو مذهب چنین چیزی بوده. خوب اگر میتونن قبلش ثابت کنند.دقیقا بحث هم همین تفسیر هاست.متاسفانه خیلیها مسائل مذهبی که زیاد هم به علم ربط ندارن رو با مباحث علمی قاطی می کنن و چون خودشون فکر می کنن درسته توقع دارن بقیه هم قبول کنن.من هم مسلمونم هم به یه سری چیزها اعتقاد دارم که اثبات شدنی نیست.چون با دل قبول کردم نه با عقل!هیچ وقت هم سعی نمی کنم این چیزها رو به کسی ثابت کنم.چون می دونم نمی شه.
ب هنظر من کلا کار درستی نیست بگیم همه چیز حتی تو قرآن پیشگویی شده.بعضی چیزها واقعا دقیق گفته شده.مثلا اینکه جهان اولش گاز بوده تفسیر شده نیست.چون عین جمله اینه.یا بعضی چیزهای دیگه.ولی خیلیها سعی دارن همه چیز رو به پیشگویی و ... ربط بدن که تاثیر مفی این روی خود همون دین به نظرم بیشتره.چون یه جا بالاخره ثلبت می شه که اون طرف اشتباه کرده و این خیلی بده.واسه همینه من شخصا با تفسیر و ربط دادن هر چیز به یه چیز دیگه موافق نیستم.اینجا هم که هیچ لفظی به طور مستقیم دال بر وجود سیاهچاله نبوده.خب مشخصه هر جمله ای رو می شه هر جوری تفسیر کرد!
فقط چون بحث مولانا بود و من حیفم اومد یه نکته رو که فکر می کنم کم لطفی شده در مورد این شخصیت بزرگ جهان تو چند پست پیش و اینکه گفته شد ایشون صوفی بوده صوفیها باطلن و... همین نکته بس که علامه جعفری 14 جلد تفسیر مثنوی نوشت و هر بار که از مولانا یاد می کرد با احترام یاد می کرد.به نظرم تو اون پست کم لطفی که چه عرض کنم بی لطفی شد نسبت به این شخصیت.حالا بگذریم بحث سر شخصیت مولانا نبود و چیز دیگه ای بود
ولی اینجا فکر کنم بحث این بود که اینا خرافه هست. میگن نمیتونه ممکن باشه و....
کلا من بیخیال میشم![]()
منم حرف مولانا رو قبول دارم چون عارف بسیار بزرگی بود و شابد با ملائکه سخن میگفته مثل شیخی که با اما زمان(عج) صحبت میکرده و بعضی مسائل رو بهش میگفته
حیطه مولانا ادبیات و عرفان است.
بحث سر اینه که مولانا تئوری فیزیک کوانتوم بده.
سلام،راستش باید خدمت دوستانی که فرمودند به مولانا کم لطفی شده باید عرض کنم من خودم خیلی مولانا رو قبول داشتم اما الان راجع بهش تردید دارم نه به قدرتش به راهی که انتخاب کرده...مولانا میتونست عارف باشه چرا صوفی؟البته هر انسانی مسئول عمل خودشه اما وقتی الگویی رو انتخاب میکنیم باید بشناسیمش...
و فعلا درحال مطالعه روی صوفیان و عارفان هستم اماتفاوتی که خوب جا نیفتاده تفاوت بین صوفی و عارفه...در ضمن من از روی علاقه م به نجوم به این تاپیک کشیده شدم چون از اعضای آماتوری نجوم هستم نه صرفا مطالب عرفانی...واینجا به صورت کلی مطلبی رو بیان کردم که بازتابهایی داشت...درضمن همیشه بین علم وتاریخ پیوندهایی هست که به باز کردن راههای آینده ی علم کمک بیشتری میکنه...ومنظورم از آوردن مذهبیون در دین این بود که چنین افرادی میتونند درک بازتری نسبت به علم هم داشته باشند...نمونه اش حضرت علی(ع)که دروازه ی شهر علم هست... البته نظر همگی دوستان محترم می باشد...
ولله من کتابهای علامه جعفری رو نخوندم اگه خوندم و نظرم عوض شد حتما همین جا اعتراف میکنم و عذر خواهی هم میکنم ...ولی فکر میکنم سفینه البحار معتبرتر باشه...(البته باید اثبات بشه صوفی بوده که از قرار معلوم طبق برخی اشعارش برخی حالات صوفیان رو دارا بوده)ودر اون وبی که آدرس داده بودم مطالب جامع تری نوشته شده...
برای شناخت افراد و نظریاتشون شناخت شخصیتشون هم بسیار مهمه حتی اگر شخص بزرگی مثل مولانا باشه...بحث هم سر احتمال خرافه نبودن برخی مطالب بود که به کنکاش در تاریخ و مذهب و علم داره یعنی در نظر گرفتن همه ی جوانب موضوع و بعد نظر دادن راجع به خرافه بودن...اگه کسی در رفع ابهامات راجع به مولانا نظری داره...تاپیک خاصی هست...اعلام کنه ما هم بهره مند بشیم و به نتایج جامع تری برسیم...انشاءلله که مولانا هیچ مشکلی نداشته باشه...![]()
تاریخ بشر نشون داده همین مذهبی ها که فکر روشن تری نسبت به علم دارن کاری جز جدا کردن سر از تن دانشمندا انجام ندادند.
نمونه بارز : رنسانس اروپا در قرن 18.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)