دوست من منم باهات موافقم که کتاب هری پاتر خیلی قشنگهولی خیلی ایراد داره که من به جای یکی چندتاییشو مثال میزنم:
1. در فصل يازدهم كتاب 6 قيد ميشه كه سال اوليها براي آزمون كوييديچ ميان، در صورتي كه بازي كوييديچ براي سال اوليها ممنوعه، و همچنين، اون مورد هري هم استثنا بود، چون مالفوي از سال دوم و با دادن رشوه اومد تو تيم.
2. این آخرای کتاب 4 بود.وقتی چوب ها به هم متصل شده بودند اول پدر هری بیرون اومد بعد مادرش در صورتی که اول باید مامانش بیرون میومد چون بعد از جیمز کشته شد.
3. کسی نمی تونست تو میدون گریمولد ظاهر بشه. ولی فرد و جرج تو کتاب 5 اینکار رو به دفعات کردن
4. چرا هري از سال پنجم تسترال ها رو مي بينه ؟ اگه به خاطر مرگ سدريكه بايد از آخر سال چهارم ببينه و اگه به خاطر مادرشه بايد از سال سوم ببينه
اشکالات کتاب اول: سنگ جادو
5. مارها که پلک ندارن. پس چه طوری وقتی هری تو باغ وحش ماره رو می بینه، ماره بهش چشمک میزنه؟
6. . تو نامه ی هری نوشته بود فقط میتونه یه وزغ، گربه یا جغد با خودش ببره اما رون موش (پتیگرو) رو داشت
7. هری کتاب هزار قارچ و گیاه جادویی رو میخره اما بعداً تو کتاب میگه که هری دنبال دیتانی تو کتاب صد قارچ و گیاه جادویی گشت
8. در جشن اول سال نیک بی سر میگه 400 ساله چیزی نخوردم ولی تو کتاب تالار اسرار هری میره به 500 امین جشن مرگ نیک
9. فرد به هری میگه ما از زمانی که چارلی رفته قهرمان کوییدیچ نشدیم. با توجه به حرفای رولینگ، چارلی سه سال از پرسی بزرگتره و پرسی هم سال پنجمه. پس نتیجه می گیریم که چارلی سال پیش از مدرسه رفته و گریفیندور سال پیش قهرمان شده بوده.
10. یه جای دیگه وقتی سه نفر از برج گریفیندور میان بیرون از پله ها میرن بالا تا برن طبقه ی سوم. ولی برج گریفیندور طبقه ی هقتمه. پس اونا باید می اومدن پایین نه بالا!
11. تو بازی شطرنج وقتی رون جای اسبه میگه که باید یه خونه بره جلو تا وزیر بزنتش و هری شاه رو مات کنه. اما اسب فقط حرکت Lیعنی 2 تا جلو یه دونه به اطراف میتونه بره
12. دامبلدور میگه تو هوا به جغد هرمیون رسیده اما هرمیون میگه وقتی داشته میرفته به جغد دونی تا برای دامبلدور جغد بفرسته دیدتش
13. قبل از شروع شدن شطرنج، رون میگه هری تو برو جای فیل. هرمیون تو هم برو کنارش جای رخ.
اما رخ کنار اسبه نه فیل
حالا دیدی که ایرادهای زیادی داره؟