تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 4 اولاول 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 31

نام تاپيک: عجايب هفتگانه

  1. #21
    آخر فروم باز mehraria's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    1,212

    پيش فرض بنا هاي هخامنشي

    [
    تالار آپادانا، تخت جمشید
    هخامنشیان در اقامتگاه های خود بناهایی را می ساختند که می بایستی مبین قدرت و عظمت حکومت باشد. در دوران هخامنشیان یک سبک معماری مخصوصی به وجود آمده بود که در آن سنن و آداب ملل مختلف ساکن در کشور هخامنشتیان جلوه گری می کرد. یکی از آثار اولیه معماری هخامنشیان، کاخ کورش است که در نخستین اقامتگاه هخمانشیان در پاسارگاد (پازارگاد) بنا شد و عبارت از یک رشته ساختمانهایی بود در میان باغ و محصور به دیوار.
    در ویرانه این کاخ، کتیبه بسیار قدیمی محفوظ مانده که می گوید : “من هستم کورش شاه هخامنشی.” در پاسارگاد آرامگاه کورش نیز محفوظ مانده و آن بنای کوچکی است از سنگ که شبیه به خانه مسکونی با سقف دو پوششی و در روی پایه و شش پله پله بلند قرار گرفته است. در این بنا هیچ گونه تزئیناتی وجود ندارد.
    این مقبره از سایر مقبره های پادشاهان، که به معنی و مفهوم واقعی کلمه از بناهای معماری بشمار نمی روند، متمایز است و عبارت از حفره ای است که در درون صخره ای به وجود آمده و با برجستگی های حجاری و تزئینات معماری تزئین شده است. طبق گفته مورخان باستانی در این مقبره بر روی بستر طلا جسد مومیایی شده کورش قرار داشته است.
    در پاسارگاد و نقش رستم که مقبره پادشاهان در آنجا قرار دارد، ابنیه عجیبی به شکل برج های بلند که فاقد پنجره و تزئینات است، باقی مانده و اینطور به نظر می رسد که این بناها در قدیم معابدی بوده اند. داریوش در کتیبه خود در بیستون می نویسد که وی معابدی را که گوماتا (یکی از مغ های شورشی) ویران کرده بود تجدید بنا کرده است. علاوه بر برجهای اسرارآمیزی که اشاره شد، از آثار مذهبی، محراب های بزرگ سنگی و محل هایی را می توان ذکر کرد که به منظور پرستش اختصاص داشته و مسقف نیستند.

    آرامگاه خشیار یکم، نقش رستم
    در تخت جمشید که از دوره سلطنت داریوش اقامتگاه پادشاهان بوده، ابنیه به سبک کاخ ها اهمیت زیادی دارد. کاخ های تخت جمشید در روی یک سکوی بلند قرار گرفته و با وجود داشتن اشکال مختلف معماری ساختمان واحدی را تشکیل می دهند که قدرت و عظمت دولت هخامنشیان را نمایان می سازد و از آثار ملتی است که موسس و موجد هنر و صنعت دوره هخامنشیان بوده است.
    کلیه این ابنیه، به استثنای یکی از آنها که به دوره اردشیر سوم تعلق دارد، طبق فرمان داریوش و خشیارشا بنا شده و ما می توانیم از روی آنها در باره وسعت فعالیت ساختمانی این پادشاهان و سبک معماری دوران شکوه و جلال دولت هخامنشیان قضاوت کنیم. در تخت جمشید دو نوع ساختمان به خوبی به چشم می خورد یکی “تاچار” قصر زمستانی، که در زمان داریوش ساختمان آن آغاز گردید و دیگری “آپادانا” سالن روبازی که بر روی ستونهای بلند باریک با پوشش چوبی استقرار دارد. این قصر در زمان داریوش بنا شد و در زمان خشیارشا و اردشیر اول تجدید گردید. سالن صد ستونی هم که در زمان خشیارشا بنا شده از همین نوع محسوب می شود.
    بنای قصر داریوش که در اقامتگاه دیگر پادشاهان در پایتخت قدیم عیلام، یعنی شوش ساخته شده، نوع دیگری است. در آنجا ابنیه قصر در اطراف حیاط مرکزی بر صبق اصول معماری ماورای دجله و فرات متمرکز شده است.
    کلیه این آثار مختلف معماری، حاکی از سنن مختلفی است که بر اساس آنها سبک معماری دوران هخامنشیان به وجود آمده است. تردیدی نیست که هنر هخامنشیان از لحاظ این که یک هنر درباری بوده و از لحاظ عظمت و جلال می بایستی قدرت و جبروت پادشاهان را نمایان سازد، به دست ملل و قبایل گوناگون بنا شده و خود ایرانیان در بنای آن کمتر کار کرده اند.
    در این هنر علاوه بر عناصر هنر محلی ایرانی، عناصری نیز از هنر بین النهرین و مصر و یونان نیز به چشم می خورد. در شوشو از روی کتیبه داریوش اول معلوم می شود که استادان کلیه ملل در ساختمان کاخ، که نشانه قدرت و عظمت حکومت هخامنشیان بوده است، شرکت داشته اند
    Last edited by mehraria; 08-08-2007 at 13:39.

  2. #22
    آخر فروم باز mehraria's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    1,212

    پيش فرض کولوسئوم: آمفی تئاتر رومیان

    [
    Coliseum
    ساخت کولوسئوم یا آمفی تئاتر Flavian توسط Vespasian امپراطول سالهای 69 تا 70 روم پایه گذاری شد، پس از آن پسرش Titus در سال 80 بعد از میلاد آنرا بنا کرد، که نهایتا توسط Domitian برادر Titus که در سال 81 بر وی غلبه کرد و بر جایگاه امپراطور روم نشست، کامل شد و به پایان رسید. کولوسئوم به عنوان اولین آمفی تئاتر دائمی و ماندگار ساخته شده در روم، در زمین های باتلاقی ما بین تپه های Esquiline و Caelian واقع شده بود.
    قدمت تاریخی و شکوه و جلال این عمارت از یک سو و کارامدی آن برای اجرای نمایش و امکان کنترل جمعیت ، از سوی دیگر، باعث شد این سالن یکی از بزرگترین بناهای معماری روم باستان به شمار رود.
    این آمفی تئاتر، به شکل یک بیضی عظیم است که ردیف های صندلی به تعداد پنجاه هزار تماشاچی، دور تا دور یک صحنه بیضی شکل مرکزی قرار گرفته است.
    کف صحنه چوبی است و در زیر آن مجموعه ای از اتاقها و گذرگاهها برای عبور حیوانات وحشی و سایر تدارکات لازم جهت راه اندازی و اجرای نمایش قرار گرفته است . تعداد 80 دیوار به عنوان تکیه گاه برای طاق های گنبدی شکل، گذرگاهها، پلکان و ردیف های صندلی، روی صحنه قرار گرفته است. لبه بیرونی طاق های متوالی باعث اتصال طبقات مختلف و پلکان بین آنها به یکدیگر شده است.

    نمای داخلی Coliseum از بالا
    سه ردیف طاق های گنبدی شکل رو در روی ستون ها و سر ستون ها قرار گرفته اند، در ستون های طبقه اول سبک معماری دوریک (Doric)، در طبقه دوم سبک ایونیک (Ionic)، و در طبقه سوم سبک قرنتی (Corinthian) که نزدیک به سبک کلاسیک یونان بود، به کار رفته است.
    در بالای این سه طبقه اصلی، طبقه زیرشیروانی شامل ستون های مستطیل شکل سبک قرنتی قرار دارد، فضای بین ستون ها با 40 عدد پنجره کوچک مستطیل شکل پر شده است. در قسمت بالا، دیوارکوب ها و بندگاههایی وجود دارد که تیرک هایی را که سایه بان ها به آنها آویزان است، نگه داشته اند.
    در ساخت عمارت با دقت بسیاری از انواع ترکیبات ساختمانی استفاده شده، برای فونداسیون از بتون و برای ستون ها و طاق ها از سنگ آهک ( تراورتن) استفاده شده، در ستون های به کار رفته برای دیوار دو طبقه زیرین، از نوعی سنگ متخلخل به نام توفا (Tufa) استفاده شده است. برای طبقات فوقانی و اکثر طاق ها از آجر بتونی استفاده شده است.
    جزئیات :
    کولوسئوم طوری طراحی شده که در آن پنجاه هزار تماشاگر جا بگیرد. در حدود 80 ورودی دارد که جمعیت می توانسته خیلی سریع و به راحتی وارد آن محل شده و از آنجا خارج شود.
    نقشه آن یک بیضی پهناور است به اقطار 188 در 156 متر و زیربنای عمارت در حدود 6 جریب است. طاق ها روی 80 دیوار محوری نگهدارنده برای محافظت از ردیف های صندلی، گذرگاهها و پلکان، قرار گرفته اند.
    ارتفاع نمای بیرونی شامل سه ردیف طاق به انضمام طبقه زیرشیروانی حدود 48.5 متر می باشد که معادل یک ساختمان 12 تا 15 طبقه است
    Last edited by mehraria; 08-08-2007 at 13:49.

  3. #23
    اگه نباشه جاش خالی می مونه hepco's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    Arak
    پست ها
    460

    پيش فرض هفت گانه ی جدید؟!

    نتایج نظر سنجی جهانی برای انتخاب عجایب هفتگانه دنیای جدید، که توسط یک سازمان غیرانتفاعی انجام شده، طی مراسمی در شهر لیسبون پایتخت پرتغال اعلام شد!

    بر اساس این نظر سنجی، سه جاذبه تاریخی در آسیا، یک اثر در اروپا و سه مکان تاریخی در آمریکای جنوبی، در فهرست عجایب هفتگانه دنیای جدید قرار گرفته اند.
    دیوار بزرگ چین، مسجد تاج محل در شهر آگرای هند، شهر تاریخی پترا در اردن، آمفی تئاتر کولوسیوم در شهر رم ایتالیا، پیکره مسیح رهایی بخش در برزیل، هرم چیچن ایتزا در کشور مکزیک و بقایای شهر تاریخی ماچو پیکچو در کشور پرو، در رای گیری عمومی اینترنتی، به عنوان عجایب هفتگانه دنیای جدید انتخاب شده اند.

    واکنشها

    شادمانی مردم مکزیک در کنار هرم چیچن ایتزاهند از قرار گرفتن نام مسجد تاج محل در فهرست عجایب هفتگانه دنیای جدید استقبال کرده است.
    در مکزیک، هزاران تن با برافراشتن پرچم این کشور، اعلام نام هرم چیچن ایتزا به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جدید را جشن گرفتند.
    به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، هزاران شهروند اردنی نیز در ساعات پایانی روز شنبه، در امان پایتخت به خاطر قرار گرفتن نام شهر تاریخی پترا در این فهرست شادمانی کردند و در اطراف پترا، به افروختن شمع، آتش بازی و جشن و پایکوبی پرداختند.
    در اطراف شهر تاریخی ماچو پیکچوی پرو نیز، پس از اعلام فهرست عجایب هفتگانه جدید، جمعی از شهروندان این کشور، شادمانی و پایکوبی کردند.
    اما با وجود این واکنشها، یونسکو، سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی ملل متحد، که فهرستی از میراث فرهنگی جهان تهیه کرده است، می گوید که نتایج نظر سنجی انتخاب عجایب هفتگانه جدید، فقط نشاندهنده نظر افراد شرکت کننده در آن است.

    'صد میلیون'
    "بنیاد عجایب هفتگانه جدید" نهاد سویسی برگزار کننده این رای گیری، می گوید که حدود صد میلیون نفر از طریق اینترنت، تلفن و ارسال پیام کوتاه نوشتاری (SMS) در این رای گیری شرکت کرده اند.

    مجسمه مسیح رهایی بخش در شهر ریو دوژانیرو در برزیلاین بنیاد، سال گذشته میلادی در یک فراخوان عمومی، از مردم سراسر جهان خواسته بود که در طول سال 2006 از طريق تلفن و اينترنت، بناهای محبوب خود را اعلام کنند.
    بنیاد عجایب هفتگانه جدید، نام بیست و یک بنای دیدنی و تاریخی در نقاط مختلف جهان را به نظرخواهی گذاشته بود تا از میان آنها، هفت اثر برگزیده شود.
    افزون بر میراثهای تاریخی جهان، بناهای مدرنی چون ساختمان اپرای سيدنی، برج ايفل پاريس و مجسمه آزادی نيويورک نیز در فهرست پیشنهاد شده از سوی بنیاد عجایب هفتگانه جدید قرار داشت.
    شرط ورود به فهرست نامزدهای عجايب هفتگانه جديد ساخته شدن آن توسط انسان، تکميل آن پيش از سال 2000 و "قابل قبول بودن" چگونگی نگهداری آن بوده است.
    بنياد عجايب هفتگانه جديد که رئيس سابق يونسکو نيز در ميان اعضای آن است هدف اين نظرسنجی را جلب توجه جهان نسبت به خرابی ميراث فرهنگی جهان اعلام کرده بود.

    شهر تاریخی ماچو پیکچو در کشور پروعجایب هفتگانه دنیای کهن
    فانوس دریایی اسکندریه (مصر)، هرم بزرگ جیزه (مصر)، تندیس غول پیکر رودس (یونان)، نیایشگاه آرتمیس (ترکیه امروزی)، تندیس زئوس (یونان)، باغهای معلق بابل (عراق امروزی) و آرامگاه هالیکارناسوس (ترکیه امروزی)، به عنوان عجایب هفتگانه دنیای باستان شناخته می شود.
    از این آثار که همه در خاورميانه امروزی و یونان قرار داشتند، فقط هرم جیزه در مصر باقی مانده است.

    ......................................

    نکته مهم اینکه اینبار تخت جمشید حتی کاندید هم نشده بود!و جالبتر اینکه علتش عدم مراقبت و نگهداری مناسب از این مکان بوده!!!
    میگم راستی جریان این سد سیوند چی شد؟؟؟

  4. #24
    اگه نباشه جاش خالی می مونه iranian_genius's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    جهرم سیتی
    پست ها
    266

    پيش فرض

    سلام . خیلی جالب بود و باید بگم که عجایب هفتگانه جدید مورد تایید واقع نشد /مرسی
    Last edited by iranian_genius; 10-08-2007 at 21:09.

  5. #25
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Pouriaqazvin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    252

    پيش فرض مجسمه زئوس یکی از عجایب هفتگانه

    عجایب هفتگانه - مجسمه زئوس

    نقاشی مجسمه زئوس در معبد، به نسبت ارتفاع مجسمه با مردم دقت کنید!
    در یکصد و پنجاه کیلومتری غرب آتن در یونان، شهری تاریخی بنام المپیا (Olympia) قرار دارد، شهری که جایگاه اولیه بازیهای المپیک بوده و اصلا" نام این بازیها از آن گرفته شده است. در ارزش و مقام بازیهای المپیک در ایام باستان همین بس که در مدت بازیها جنگها متوقف می شد و ورزشکاران از آسیا صغیر، سوریه، مصر و ... برای مسابقه و پرستش زئوس (Zeus) به شهر المپیا می آمدند.


    تحقیقات تاریخی نشان میدهد که بازی های المپیک از سال 776 قبل از میلاد آغاز شده است و بعدها در سال 450 قبل از میلاد معبد زئوس توسط معماری بنام لیبون (Libon) ساخته شد. معبد زئوس بسیار ساده و با معماری معمولی یونان ساخته شد لذا لازم بود تا به نوعی عظمت و بزرگی زئوس در معبد ترسیم شود. راه حل چیزی نبود جز یک مجسمه با عظمت از زئوس، مجسمه سازی بنام فی دیاس (Pheidias) مسئول ساخت این مجسمه با شکوه شد.

    فی دیاس تجربه ساخت مجسمه های بزرگ از طلا و عاج را داشت. کارگاه مجسمه سازی او هنوز در المپیا موجود است، او در آنجا قطعات مجسمه زئوس را ساخت و پس از پایان ساخت قطعات در معبد آنها را روی هم سوار کرد.

    برای سالها معبد زئوس محل جذب ورزشکاران و بازدیدکنندگان از سراسر دنیا بود. در قرن اول میلاد یکی از امپراتورهای روم بنام گالیگولا (Galigula) قصد آنرا داشت که این مجسمه زیبا را به رم ببرد. اما در میان راه چهارچوب هایی که برای حمل مجسمه ساخته بودند شکست و خساراتی هم به مجسمه وارد شد بعدها این معبد و مجسمه زئوس در قرن دوم میلادی توسط یونانیان مرمت و باز سازی شد.

    در سال 391 پس از میلاد امپراتور یونان تئودسیوس اول (Theodosius I) بازی های المپیک را ممنوع کرد و درب های معبد زئوس را به روی همه بست. او بازی های المپیک را تمریناتی برای کفر و شرک می دانست. پس از آن باران، زلزله و ... آسیبهای جدی به معبد زئوس وارد کرد تا اینکه قبل از قرن پنجم میلادی یکی از ثروتمندان یونان مجسمه زئوس را از معبد به شهری بنام کنستانتینوپل (Constantinople) - که امروز جزو خاک ترکیه و حوالی استانبول است - برد.

    مجسمه زئوس در این شهر تا سال 462 سالم نگهداری شد تا اینکه در این سال در یک آتش سوزی بسیار بزرگ تخریب شد. در نوشته های به جا مانده از یونان باستان آمده است که "با وجود آنکه معبد زئوس بسیار بزرگ است و با اینکه مجسمه، زئوس را در حالت نشسته نمایش می دهد اما سر مجسمه تقریبآ به سقف چسبیده است. ما نگران هستیم اگر چنانچه روزی زئوس بخواهد بایستد، سقف درهم خواهد شکست!"

    ارتفاع مجسمه زئوس حدود 13 متر بود و سطح مجسه به ابعاد 6.5 در 1 متر جای داده می شد، یونانیان باستان مجسمه زئوس را در مراسم مختلف با زیورآلات خاصی آرایش می کردند. در ارتباط با عظمت و زیبایی این مجسه جهانگرد معروف یونانی پاسانیاس (Pausanias) می نویسد :

    "روی سر این مجسمه تاجی از برگ زیتون قرار داشت و در دست راست او نشان پیروزی ... در دست چپ او عصای سلطنتی که مینا کاری شده بود و روی عصا یک عقاب از طلا نشسته بود. کفشهایش طلا بود و لباسهایش از پوست حیوانات و گل یاس و ... تخت پادشاهی او از طلا، چوب آبنوس و عاج فیل ساخته شده بود."

    لازم به ذکر است که مجسمه زئوس یکی از عجایب هفتگانه باستانی می باشد
    منبع: senmerv.com

  6. #26
    آخر فروم باز mehraria's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    1,212

    پيش فرض سوزنهای کلئوپاترا



    سوزن کلئوپاترا در پاریس,لندن و نیویورک

    سوزنهای کلئوپاترا یک مجموعه سه تایی از ستونهای هرمی شکل یا اوبلیسک (obelisk) هستند که در سه شهر مهم جهان لندن، پاریس و نیویورک قرار گرفته اند. این ستونها از سنگ گرانیت سرخ، به ارتفاع بیش از 21 متر و وزنی حدود 180 تن ساخته شده اند و بر روی وجوه آن متنی به خط هیروگلیف مصری کنه شده است.


    با وجود اینکه این ستونها همه اوبلیسکهایی واقعی و متعلق به مصر باستان هستند، اما بر خلاف نامی که به آنها داده شده هیچ ارتباطی با ملکه کلئوپاترای هفتم، ملکه مصر، ندارند. بلکه در اصل در حدود سال 1450 قبل از میلاد، به دستور توتموس سوم (Thutmose)، در شهر هلیوپولیس مصر برپا شده بوده اند. ستونها از جنس گرانیت هستند که از معدنهای اسوان در نزدیکی اولین آبشار بزرگ نیل استخراج میشده است.

    متن هیروگلیف در حدود 200 سال بعد و در زمان رامسس دوم و به یاد پیروزیهای نظامی وی بر روی ستون کنده شده است. سپس این اوبلیسکها در قرن 12 قبل از میلاد و زمان حکومت اگوستوس (Augustus)، توسط رومیان به اسکندریه منقل شد و در سزاریوم (Caesarium) – معبدی که توسط کلئوپاترا و به افتخار مارک آنتونی (Mark Antony) ساخته شده بود- قرار گرفت. چند سال بعد ستونها فرو افتادند و این اتفاق موجب شد تا روی ستونها در خاک مدفون شده و خطوط هیروگلیف موجود بر آن از گزند زمان و فرسایش در امان بماند.

    تاریخ سه سوزن کلئوپاترا
    لندن
    ستون یا سوزن لندن، در بخش وست مینیستر (Westminster) ، بر روی گردشگاه ویکتوریا و نزدیکی پل گولدن جوبیلی (Golden Jubilee Bridges) قرار دارد. این ستون در سال 1819 میلادی، توسط نایب السلطنه مصر محمد علی پاشا و به یادبود پیروزیهای لرد نلسون Lord Nelson در نبرد نیل و سر رالف ابرکرامبی (Sir Ralph Abercromby) در نبرد اسکندریه به بریتانیا تقدیم شد. هرچند که دولت انگلستان این حرکت را با خوشی پذیرفتند، اما هزینه حمل و نقل آن به لندن را بر عهده نگرفتند.

    اوبلیسک تا سال 1877 در اسکندریه باقی ماند تا اینکه سر اراسموس ویلسون (Erasmus Wilson)، کالبد شناس مشهور و متخصص بیماریهای پوست، مخارج حمل و نقل آن به لندن- که در آن زمان به مبلغ چشمگیر 10000 پوند بالغ میشد- را بر عهده گرفت. این ستون پس از حدود 2000 سال از میان شنها بیرون آورده شد و در یک استوانه عظیم آهنی – به طول 28 و عرض 4.5 متر- جای داده شد. این استوانه توسط مهندسی به نام جان دیکسون (John Dixon) ساخته شد و کلئوپاترا نام گرفت.

    بدنه استوانه یا سیلند مذکور مجهز به تیغه سکان و دکلی برای نصب بادبان و همچنین لغزه گیرهایی بود که امکان یدک کشیده شدن ستون را فراهم میکرد.قرار بود که این قطعه شناور توسط کشتی اولگا Olga به سمت لندن کشیده شود.

    اما این کوشش در روز 14 اکتبر 1877 با شکست مواجه شد زیرا کلئوپاترا در طوفانی واقع در خلیج بیسکی (Bay of Biscay) سرنگون شد و به کناره رانده شده، در آنجا باقی ماند تا اینکه کشتی بریتانیایی فیتزموریس (Fitzmaurice) آنرا برای تعمیر به فرول (Ferrol )اسپانیا برد. بالاخره این ستون در ژانویه 1878 وارد شهر گریوسند (Gravesend) انگلستان شد و در ماه اگوست همان سال در گردشگاه ویکتوریا نصب شد.

    اطراف سوزن کلئوپاترا با دو مجسمه کپی از ابوالهول مصری از جنس برنز تزئین شده است که بیشتر به نظر میرسد مشغول نظاره ستون هستند تا اینکه از آن نگهبانی کنند. دلیل این حالت نادرست نیز این اس که ابولهولها به جای اینکه پشت به ستون و رو به "دشمن" باشند، پشت به دشمن و رو به ستون نصب شده اند. در 4 سپتامبر سال 1917 ود در طی جنگ جهانی اول، بمبهای اولین بمباران هوایی آلمان در نزدیکی این ستون فرود آمدند. برای به یادگار نگه داشتن این واقعه، محل برخورد بمبها تا امروز مرمت نشده است و گودالهای ناشی از اصابت شرپنل shrapnel و آسیبهایی که به ابوالهول سمت راست ستون وارد شده، کاملا مشخص است.

    پاریس
    ستون پاریس در میدان کنکورد (Place de la Concorde) قرار دارد. مرکز این میدان با این ستون اوبلیسک عظیم با متن هیروگلیفی در ستایش رامسس دوم، اشغال شده است. این ستون در گذشته در ورودی معبد لاکسور (Luxor Temple) مصر باستان قرار داشت. محمد علی پاشا این اوبلیسک 3300 ساله را در سال 1826 به فرانسه تقدیم کرد و در سال 1833 لویی فیلیپ، پادشاه وقت فرانسه دستور نصب آن را در میدان کنکورد، در نزدیکی محلی که لویی شانزدهم و ماری آنتوانت گردن زده شدند، صادر کرد. با توجه به محدودیتهای فنی آن زمان، حمل و نقل این ستون کار آسانی نبوده است و برای به خاطر ماندن این شیوه ها کار شاق حمل و نصب ستون، نمودارهای تصویری از ابزار و وسایل و چگونگی حمل این ستون بر روی پایه آن حک شده است.

    این ستون از جنس گرانیت سرخ با احتساب پایه آن، 23 متر ارتفاع و 250 تن وزن دارد. این ستون فاقد سر هرمی شکل خود بود-که بنا به نظر کارشناسان در قرن ششم ق.م. ربوده شده است- و به همین دلیل در سال 1998 دولت فرانسه یک نوک هرمی مزین به ورق طلا بر روی آن نصب کرد. این ستون با دو فواره که در زمان برپا کردن آن ساخته شد، احاطه شده است.

    نیویورک
    ستون نیویورک در سنترال پارک (Central Park) قرار گرفته است. پس از افتتاح کانال سوئز در سال 1869، اسماعیل پاشا خدیو مصر، به امید ترویج و توسعه روابط تجاری، برای اولین بار به اهداء یک اوبلیسک به ایالات متحده آمریکا اشاره کرد. اما این ستون به طور رسمی توسط توفیق پاشا- پسر اسماعیل پاشا- در طی نامه ای به تاریخ 18 مه سال 1879، به آمریکا اهدا شد.

    حتی در آن زمان هم برپا ساختن ستون تا 22 ژانویه 1881 انجام نگرفت. ویلیام وندربیلت (William Vanderbilt)، از متنفذترین غولهای صنعت راه آهن، پشتیبانی مالی پروژه را بر عهده گرفت و کار دشوار حرکت دادن اوبلیسک از اسکندریه و حمل آن به ایالات متحده به عهده هنری هانیچرچ گورینگ (Henry Honychurch Gorringe) دریابان نیروی دریایی آمریکا گذاشته شد.

    عملی شدن این حرکت یک دهه به طول انجامید و بنابر اطلاعات موجود در وب سایت سنترال پارک، این ستون 244 تنی گرانیتی در ابتدا از حالت عمودی به افقی برگردانده شده و سپس در کشتی بخار دساوگ (Dessoug) که قبل از این در خدمت نیروی دریایی بود، قرار داده شد و از مدیترانه عبور داده شد، سپس بدون توقف از اقیانوس اطلس طوفانی گذشت. پایه این اوبلیسک بر روی عرشه و در قسمت انتهایی کشتی حمل شد و بالاخره در 20 جولای 1880 به آمریکا رسید. حمل این ستون از ساحل رود هادسون به جزیره استاتن (Staten Island) چهارماه به طول انجامید. بخش نهایی این سفر از روی پل پایه خرپایی مخصوصی که اصلا برای این منظور ساخته شده و از خیابان پنجم نیویورک تا محل جدید آن در تپه گریوک (Greywacke Knoll) امتداد داشت، انجام گرفت
    --------------
    مجله اینترنتی فریا

  7. #27
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض باغهای معلق بابل

    باغهاي معلق بابل در سال 1898 ميلادي باستانشناس آلماني « روبرت كلدوي » ، در حدود 90 كيلومتري جنوب بغداد در عراق امروز در سواحل رود فرات جستجو در پي ويرانه ها و بقاياي شهر غرق شده ي بابل را آغاز كرد.
    بابل كه در عهد عتيق (تورات ــ كتاب آسماني موسي) از آن با همين نام ياد شده است ، در تاريخ بيش از سه هزار ساله ي خود سه بار تا پي ديوارهاي شهر منهدم شده و همواره ديگر بار از نو ساخته شده بود ، اما در نهايت اين شهر در قرنهاي 6و 5 پيش از ميلاد تحت سلطه و حكمراني فارسها و مقدونيها قرار گرفت.
    بابل نخستين شهر جهاني تاريخ بشريت محسوب مي شود و قبل از هر چيز به خاطر سه اثر ساختماني برجسته ، كه براي اهل فن و حرفه ي زمان خود جنجال برانگيز محسوب مي شدند ، يعني: براي برج بابل ، براي ديوارهاي عظيم و مستحكم كه به دور شهر كشيده شده بود و براي باغهاي معلق سميراميس ، مشهور و معروف شده بود.
    « كلدوي » از سوي شركت « آلمان ــ مشرق زمين » در برلين مأموريت داشت به جستجوي اين سه اثر هنري فني عجيب بپردازد و آنها را از دل زمين حفاري كند . اين باستانشناس 18 سال از عمر خود را در اجراي اين مأموريت سپري كرد ؛ او براي اين كه بتواند با توده ي عظيم خرابه ها و ويرانه ها دست و پنجه نرم كند دستور داد يك خط كامل نقاله ي حفاري براي انجام اين كار از اروپا به محل بياورند ــ و او در كار خود موفق شد. او برج بابل را يافت ، معبدي بزرگ و مطبّق و در عين حال درون پُر كه به افتخار خداي كشور بابل ، « مردوك » برپا شده بود . در هر صورت ، از اين اثر ساختماني كه ارتفاع آن 90 متر بوده و بر روي سطح چهار گوشي كه هر ضلعش نيز 90 متر طول داشته ، بنا شده بود ؛ تنها تعدادي از پايه هاي اصلي بنا و تل عظيمي از خاكهاي آثار مخروبه باقي مانده بود.
    « كلدوي » همچنين ديوار شهر بابل را ، كه عظمتش تعجب جهانيان زمان خود را برانگيخته بود ، پيدا كرد: ديوار بقدري عريض بود ، كه دو ارابه ي اسبي مي توانستند روي آن براحتي در كنار هم حركت كنند. اين ديوار ، تمام شهر ، مجتمع قصرها و نيز يك قطعه زمين مسطح و بزرگ را در بر مي گرفت. اين قطعه زمين احتمالاً براي مردمي كه خارج از ديوار زندگي مي كردند ، هنگام حمله ي احتمالي دشمن به عنوان پناهگاه در نظر گرفته شده بود. « كلدوي » از اين اثر ساختماني عظيم نيز فقط پايه هاي اصلي ديوار را كه تا 12 متر ارتفاع داشتند و تل عظيمي از ويرانه ها را يافت. اما باغهاي معلق معروف كجا بود؟
    اين پژوهشگر آلماني پس از اينكه سالهاي طولاني سختكوشانه و با ناكامي به دنبال اين اثر ساختماني گشته بود ، يك روز در گوشه ي شمال شرقي مجتمع بي حد و مرز كاخهاي سلطنتي ، در عمق يك متري از سطح خاك و خرابه ، به ساختماني برخورد كه مشابه آن را تا به حال هرگز نديده بود ؛ اين پي از دوازده اتاق باريك و دراز كه اندازه يكديگر بودند تشكيل مي شد ، كه ــ بر خلاف تمام ديگر آثار ساختماني كشف شده در بابل ــ از سنگِ تراش داده درست شده بود. اين دوازده اتاق در دو سوي يك راهروي مياني رديف شده بودند ؛ سقف اين اتاقها از آجر (خشت پخته) بنا شده و چنان محكم و قطور بود ، كه ظاهراً منظور از ساخت آن تحمل بارهاي سنگين بوده است. ديوارها و ستونها تا 7 متر قطر داشتند. چيز ديگري كه كلدوي در اين خرابه ها درست در كنار اثر ساختماني طاقْ گنبدي دوازده اتاقه كشف كرد ــ كه كمتر از آن اتاقهاي نادر ، عجيب نبود ــ يك حلقه چاه بود. اين چاه از يك دهانه ي حلقويِ مركزي و دو دهانه ي گوشه دار كوچكتر تشكيل شده بود. چرخ چاهي كه به اين چاه تعلق داشته و احتمالاً از چوب و طنابهاي كلفت تشكيل مي شده ، باقي نمانده بود . كلدوي مدتي طولاني انديشيد ، كه اين زير زمين طاقْ گنبدي ، زماني چه چيزي را مي توانسته تشكيل بدهد ــ آنگاه او پاسخ را يافت. او در بسياري از نوشته هاي يونانيان و روميان ، و همچنين بر روي كتيبه هاي سنگي خط ميخي زمان بابليها ، سرنخهايي به دست آورد كه در بابل فقط در دو نقطه سنگِ تراش داده به كار رفته بوده است: در ديوار شمالي « قصر » يا كاخ و سراي سلطنتي بابل ، و در « باغهاي معلق سميراميس ». سنگهاي تراش داده شده ي قصر را « كلدوي » قبلاً يافته بود ــ بنابراين زير زمين طاقْ گنبدي مي بايست متعلق به « باغهاي معلق » مشهور مي بود.
    « كلدوي » از ادبيات جامع موجود درباره ي بابل قديم ، فقط مي توانست يك تصوير درباره ي شكل ظاهري باغهاي معلق سميراميس نزد خود مجسم كند: احتمالاً روي زيرزمين طاق گنبدي يك ساختمانِ مركزيِ تراس گونه با تراسهاي مطبّق قرار داشته است. هر تراس حدود 5 متر بالاتر از تراس زيري خود واقع بوده و با سطوح سنگي به طول 45/5 متر و عرض 35/1 متر فرش شده بوده است.
    بر روي هر يك از سطوح سنگي ، يك لايه حصير آغشته به قير ، كشيده شده و روي آن با دو لايه آجر كوره ، فرش و درزهاي ميان آجرها با گچ گرفته شده بوده است. دوباره بر روي اين طبقه ي آجري ، يك لايه سرب ريخته شده بوده كه از نشت رطوبت به طبقات زيرين جلوگيري كند.
    در نهايت بر روي لايه ي سربي ، يك لايه خاك به ارتفاع 3 متر قرار داشته كه باغ اصلي را ــ كه در آن حتي درختان بلند هم ميتوانستند برويند ــ تشكيل ميداده است.
    كلدوي » پيروزمندانه به برلين گزارش داد: « من باغهاي معلق را يافته ام » اما پيروزي او براي مدت زيادي دوام نيافت. هنوز كشف او به زحمت معروف شده بود ، كه درباره ي آن شك و ترديد پيدا شد.
    ديگر پژوهشگران نيز با تكيه بر نوشتارهاي عهد باستان تلاش كردند ثابت كنند كه باغهاي معلق در مكاني كه « كلدوي » حدس ميزد ، نميتوانسته بنا شده باشد. برخي از اين پژوهشگران گفتند كه « باغهاي معلق » درون محوطه ي كاخها نبوده ، بلكه در كنار آن قرار داشته است. برخي ديگر بر اين باور بودند كه باغها نه در محوطه ي قصرها و نه در كنار آن بوده ، بلكه دور از محوطه ي كاخها و درست در كناره ي رود فرات قرار داشته ، و تعدادي هم حتي ادعا كردند كه باغها نه در كناره ي رود ، بلكه بر فراز رودخانه ، گويا بر روي پل عريضي ــ كه بسيار پهنتر از بستر رودخانه بوده ــ قرار داشته است!
    مشخص نيست كه كدام يك از اين فرضيه ها درست و كدام اشتباه است. احتمالاً اين معما در آينده نيز حل نخواهد شد.
    همچنين معلوم نيست كه چرا « باغهاي معلق » به سميراميس نسبت داده شده است. « سميراميس » ملكه ي افسانه اي بابلي ــ آشوري بوده كه اگر واقعاً وجود خارجي هم داشته ــ مي بايد قرنها پيش از ساخت و ايجاد « باغهاي معلق » ميزيسته است. در مورد اينكه آيا ملكه اي هم ، كه در زمان ساخت باغ در بابل ميزيسته ، سميراميس نام داشته است ، دليل و مدركي وجود ندارد.
    به اين ترتيب « باغهاي معلق » كه در فهرست اسامي عجايب هفتگانه ي « آنتيپاتروس » در مقام دوم از آن نام برده شده است ، از تمام عجايب هفتگانه ي ديگر كمتر مورد پژوهش و تحقيق قرار گرفته است.
    تنها نكته ي مسلم و مطمئن اين است كه باغهاي معلق در بابل قرار داشت و بنيانگذار آن پادشاه بابلي نبوكد نصر دوم (605 ــ 562 پيش از ميلاد) بود ــ پادشاهي كه حكومت خود را به بالاترين حد شكوفايي تاريخ زمان خود رسانيد.
    اما نظریه دیگری هم وجود دارد
    پس از از زير خاك درآوردن خرابه هاي بابل باستان در صد سال پيش هزارن لوح گلي و سنگي با خط ميخي از زير خاك استخراج شد و حتّي يك اشاره كوچك هم در هيچكدام به باغهاي معلّق بابل نشده بود!!!!
    در طی مصاحبه با يك پروفسور آمريكايي باستانشناس ايشان ادّعا كردند اين مورخين يوناني بودند كه صدها سال پس از ساخته شدن چنين باغهايي(چنانكه خود ادّعا كرده اند) از ساخته شدن باغهاي معلّق به دستور نبوكد نصر آنهم در بابل خبر دادند.درحاليكه در يكصد سال گذشته هيچ سندي از هزاران لوح گلي بابل حتّي اشاره اي به وجود اين باغها ندارد.با توجّ به اينكه شاهان باستاني بعيد به نظر ميرسد چنين اثر معماري نبوغ آميزي را بسازد و در هيچ سند خود از آن ياد نكند!
    ايشان معتقد بودند كه باغهاي معلّق نه در بابل بلكه در نينوا و آنهم صدها سال قبل از نبوكدنصر بدست شاه مقتدري بنام Sennacherib كه در واقع يك نابغه فن معماري بوده است .. ساخته شده. و جالب اينكه ده ها تصوير نقش برجسته از اين باغها و نيز يك لوح گلي بزرگ را كه شرح دقيق ساخت باغها بود در اين مستند نشان داد.Sennacherib درواقع بنيانگزار پادشاهي آشور در ۷۰۰ قبل از ميلاد به پايتختي نينوا بود. Sennacherib براي آبياري باغهايش طبق محاسبه دانشمندان به روزي حدود ۳۰۰ هزار كيلو آب نياز داشته. و از آنجا كه سطح باغ ها از رودخانه خيلي بالاتر بوده سيستمي عجيب را ابداع كرده بود.




    استوانه هايي كه درونشان ميله اي چوبين قرار داشت و دور ميله توسط پوست درخت نخل مارپيچ هايي درست كرده بودند كه با چرخش مارپيچ آب از پائين به بالا منتقل ميشد. و عجيب اينكه اين سيستم در جهان علم با نام معروف پيچ يا مارپيچ ارشميدس خوانده ميشود و از روح اين لوح نشان داده شد كه دقيقاً ۴۰۰ سال قبل از ارشميدس اين Sennacherib بوده كه با همين سيستم باغهاي افسانه اي خود را آبياري ميكرده.آنهم ۳۰۰ هزار كيلو آب در روز!!
    مطابق محاسبه باستان شناسان براي اين كار به حداقل ۱۸ زنجيره از اين وسايل از رودخانه به بالاي باغهايش احتياج داشته.
    زماني كه باغهاي معلق به وجود آمد ، بابلي ها تاريخي به قدمت تقريباً 3000 سال را پشت سر داشتند. بابل كه در قسمت سفلاي رود فرات قرار داشت ، نخست مسكن سومريها (قومي كه حدود 3000 سال پيش از ميلاد در بين النهرين ميزيستند) بود ، سپس توسط مهاجران اكدي كه حدود 2600 سال قبل از ميلاد به بابل آمدند ، اشغال و تسخير شد و 500 سال پس از آن توسط اقوامي كه از شمال بين النهرين به آنجا آمدند ، تحت سلطه قرار گرفت و مأوا و مسكن آنها شد. پس از يك دورانِ كوتاه شكوفايي تحت سلطنت شاه حمورابي (1728 ــ 1686 پيش از ميلاد) ، پشت سر هم « هيتيت » ها (قومي باستاني كه در آسياي صغير و سوريه ميزيستند و داراي تمدني درخشان بودند و در حدود قرن 18 الي 12 قبل از ميلاد زندگي ميكردند و در قرن 12 قبل از ميلاد توسط مردم افروغيه و آشور برافتادند) از شرق آسياي صغير ، كاسيان (قومي كهن از كوه نشينان نواحي زاگرس) از ايران و آشوريها كه در سرزمينهاي پر محصول بين دجله و فرات ميزيستند ، بر بابل تسلط يافتند.
    در سال 626 پيش از ميلاد ، نبوپولاسار ، يكي از شاهزادگان اقوام كلداني كه در جنوب بابل زندگي ميكردند ، عليه رژيم ستمگر آشوريها سر بلند كرد. هر دو شهر آشوري يعني « آشور » و « نينوا » كاملاً نابود شدند. كشور پادشاهي بزرگ آشور بين « كلدانيان » و « مادها » تقسيم شد. « نبوپولاسار » شاه امپراتوري جديد بابل ، جنوب و غرب آشور ، بين النهرين ، سوريه و فلسطين را از آنِ خود كرد و مادها باقيمانده ي سرزمينهاي وسيع آشوريها را به خود اختصاص دادند.
    زماني كه باغهاي معلق به وجود آمد ، بابلي ها تاريخي به قدمت تقريباً 3000 سال را پشت سر داشتند. بابل كه در قسمت سفلاي رود فرات قرار داشت ، نخست مسكن سومريها (قومي كه حدود 3000 سال پيش از ميلاد در بين النهرين ميزيستند) بود ، سپس توسط مهاجران اكدي كه حدود 2600 سال قبل از ميلاد به بابل آمدند ، اشغال و تسخير شد و 500 سال پس از آن توسط اقوامي كه از شمال بين النهرين به آنجا آمدند ، تحت سلطه قرار گرفت و مأوا و مسكن آنها شد. پس از يك دورانِ كوتاه شكوفايي تحت سلطنت شاه حمورابي (1728 ــ 1686 پيش از ميلاد) ، پشت سر هم « هيتيت » ها (قومي باستاني كه در آسياي صغير و سوريه ميزيستند و داراي تمدني درخشان بودند و در حدود قرن 18 الي 12 قبل از ميلاد زندگي ميكردند و در قرن 12 قبل از ميلاد توسط مردم افروغيه و آشور برافتادند) از شرق آسياي صغير ، كاسيان (قومي كهن از كوه نشينان نواحي زاگرس) از ايران و آشوريها كه در سرزمينهاي پر محصول بين دجله و فرات ميزيستند ، بر بابل تسلط يافتند.
    در سال 626 پيش از ميلاد ، نبوپولاسار ، يكي از شاهزادگان اقوام كلداني كه در جنوب بابل زندگي ميكردند ، عليه رژيم ستمگر آشوريها سر بلند كرد. هر دو شهر آشوري يعني « آشور » و « نينوا » كاملاً نابود شدند. كشور پادشاهي بزرگ آشور بين « كلدانيان » و « مادها » تقسيم شد. « نبوپولاسار » شاه امپراتوري جديد بابل ، جنوب و غرب آشور ، بين النهرين ، سوريه و فلسطين را از آنِ خود كرد و مادها باقيمانده ي سرزمينهاي وسيع آشوريها را به خود اختصاص دادند.
    هنگامي كه « نبوپولاسار » در سال 605 پيش از ميلاد در گذشت ، پسر او « نبوخد نصر » بر تخت نشست. او كشور خود را با جنگهاي بيشمار ، تبديل به قدرت جهاني زمانِ خود كرد و همزمان پايتخت كشورش « بابل » را تبديل به بزرگترين ، جديد ترين و پرشكوهترين شهر جهان در آن روزگار كرد.
    « نبوخد نصر » ، « اساگيلا » را كه معبد مركزي و اصلي خداي امپراتوري بابل ، مردوك (گوساله ي خداي خورشيد) بود ، بازسازي كرد و دور تا دور معبد ، تأسيسات عظيم مجلل و باشكوهي به وجود آورد. او ساختمان برج مطبق 90 متري « اتمنانكي » را كه معبد ديگري براي « مردوك » بود دوباره آغاز كرده و به پايان رسانيد. اين معبد بعدها در تاريخ به « برج بابل » موسوم شد. « نبوخد نصر » دستور داد براي جشنهاي مجلل و باشكوهِ بيشماري كه تقريباً همه روزه در بابل برپا ميشد ــ و به اين شهر لقب « بابل گناهكار » داده بود ــ يك خيابان عظيم ، مخصوص سان و رژه و مراسم جشن بسازند كه شكوه و جلال آن در جهانِ آن روز ، مثال و مانندي نداشت. او دو كاخ بزرگ پادشاهي ساخت و دستور داد با بناي يك ديوار حلقوي دو جداره كه قبلاً از آن صحبت شد ، حصاري به دور شهر به وجود آورند تا شهر و ساكنان آن از ايمني كامل برخوردار باشند. خيابانهاي پهن و مجلل از طريق دروازه هاي بزرگي كه در اين برج و بارو ايجاد شده بود ، خارج شهر را به داخل شهر وصل ميكرد و در دو طرف اين خيابانها ، كاخها و معابد زيادي كه تازه برپا شده بود ، وجود داشت. دروازه و خياباني كه به نام « ايشتار » الهه ي جنگ و عشق ، ناميده شده بود ، با تصاوير برجسته ي جانوران بر روي سنگهاي مينا (سنگهاي لعابي) تزيين شده بود. بر طبق نوشته هاي به دست آمده از يك كتيبه به خط ميخي ، در شهر بابل 53 معبدِ خدايان بزرگ ، 55 معبد كوچكتر مردوك ، 300 مجتمع معبدي كوچكتر خدايان زميني و 600 مجتمع معبدي خدايان آسماني ، 180 محراب ايشتار و 200 محراب ديگر براي ديگر خدايان وجود داشته است!
    مهمانان و بازديد كنندگان از سراسر سرزمينهاي بيگانه به اين شهر مي آمدند تا عظمت و شكوه آن را ديده و مورد تحسين و ستايش قرار دهند. در خيابانهاي شلوغ شهر علاوه بر اين مهمانان ، احتمالاً نخستين جهانگردان تاريخ ، سربازان ، جيب بُرها ، غيبگوها و فالگيرها ، نوازندگان دوره گرد و مهمتر از همه بازرگانان ــ كه با كاروانهاي خود آمده بودند تا كالاهاي خود را از تمام سرزمينهاي غني و آباد عرضه نمايند ــ يافت ميشدند. در بازارهاي بابل ، ارغوان از فنيقيه ، كندر از عربستان ، فرش و سنگهاي زينتي از ايران ، قلع از انگلستان ، نقره از اسپانيا ، مس و طلا از مصر و ادويه و عاج فيل از هندوستان عرضه ميشد. علاوه بر بازرگانان ، تعداد بيشماري هنرمند و كارشناسان صنايع دستي به بابل مي آمدند. آنها ميدانستند ، صابون چگونه ساخته ميشود و پارچه را چگونه رنگ ميكنند. آنها ميتوانستند فلزكاري و ريخته گري كنند و جامهاي شيشه اي توليد نمايند. همچنين پزشكان زيادي در بابل حضور داشتند كه سنت قديم « هنر سالم سازي » را ــ پزشكي در آن زمان هنر محسوب ميشد ــ پيشه كرده و حتي عملهاي جراحي بسيار سختي را انجام ميدادند. چون اين پرشكان ، مانند تمام بابليهاي ديگر اين اعتقاد را داشتند كه هر چيزي كه براي انسان اتفاق مي افتد ، خواست خدايان و در دست خدايان است ، هر گونه معالجه ي پزشكي با مراسم دعا و اوراد خواني همراه بود.
    زندگي و كار و تلاش در شهر و روستا بر اساس قوانيني تنظيم ميشد كه حدود 1200 سال پيش از آن توسط شاه قديم بابل حمورابي (1728 ــ 1686 قبل از ميلاد) به وجود آمده بود. اين قوانين ، كه قديمي ترين قانونهاي جهان محسوب ميشوند ، بسيار سخت بودند: دستهاي دزدان را قطع ميكردند ، مجرمان براي جرائمي ديگر كور ميشدند ، يا قير مذاب بر روي آنها ريخته ميشد و يا بيني و گوشهاي آنها بريده ميشد! پزشكان براي عملهاي جراحي اشتباه ، جان خود را از دست ميدادند. اگر زني به همسر خود خيانت ميكرد و يا از انجام وظايف زناشويي و خانه داري خود سر باز ميزد ، جان ميباخت. در مورد مردان ، قانون نرمي و انعطاف بيشتري داشت: البته آنها بطور رسمي حق داشتند فقط يك همسر اختيار كنند ؛ ولي اگر مردي يك يا چند معشوقه هم داشت ، چشم پوشي ميشد. در دوراني كه بابل تنها در طول چند دهه تبديل به شهر پيشتاز زمان خود گرديد ، « بخت النصر دوم » قسمت اعظم دوران پادشاهي 43 ساله ي خود را در جنگها و لشكر كشيهاي متعدد به سر آورد. او با آشوريان طغيانگر در شمال و سوريها در غرب و مهمتر از همه با يهوديان در فلسطين ــ كه با مصريان متحد شده بودند ــ به جنگ پرداخت. او در سال 587 قبل از ميلاد ، شهر اورشليم را تا پي ساختمانها نابود كرد. ساكنان اين شهر ، آنهايي كه از جنگ جان سالم به در برده بودند ، به اسارت بابليها در آمده و به بابل برده شدند. بسياري از تاريخنگاران ادعا ميكنند كه بخت النصر براي پيشبرد كارهاي ساختماني بابل به اين اسيران نياز داشته است. در اين زمان بود كه باغهاي معلق ، دومين اثر از عجايب هفتگانه ، به وجود آمد. اين بنا احتمالاً هديه اي از طرف بخت النصر به همسرش ، يك شاهزاده خانم ايراني ، بوده ــ همانطور كه قبلاً اشاره شد ــ معلوم نيست كه اين شاهزاده خانم واقعاً همنام ملكه ي افسانه اي آشوري « سميراميس » بوده است يا خير؟
    بنا بر گزارشهاي تاريخي موجود ، بخت النصر دستور داد باغهاي معلق را بسازند تا غيبتهاي طولاني خود را نزد ملكه جبران كند ، و همچنين براي همسرش در جلگه ي يكنواخت فرات ، خاطره ي كوچكي از كوهستانهاي پوشيده از جنگل وطنش ايران را فراهم آورد.
    ايجاد باغهاي سلطنتي در زمينهايي كه اصولاً مختص كشاورزي نبودند ، مسئله ي جديدي نبود. پيش از آن پادشاه ، ظاهراً مجنون آشوري « سان حريب » (705 ــ 681 قبل از ميلاد دستور داده بود ، به دور معبد خداي سرزمينش « آشور » در نينوا سوراخهايي در كف صخره ايِ آن حفر كنند. اين سوراخها از طريق كانالهاي زير زميني كه آب در آنها جاري بود ، به يكديگر متصل بودند ؛ آنگاه اين سوراخها با خاك پر شد و به اين ترتيب پي مناسب براي باغ فراهم آمد.
    البته اين باغ آشوري ، قابل مقايسه با « باغهاي سميراميس » نبود. برابر نوشته هاي همرأي و مشابه نويسندگان يوناني و رومي در زمان احداث باغهاي معلق و نيز نويسندگان يوناني و رومي زمانهاي سپسين ، باغهاي معلق سميراميس چه از نظر زيبايي و جلال و شكوه و تأسيسات و چه از نظر گوناگوني و تعدد نوع گياهان و گلها ، در جهان آن روزگار بي مثال و بي همتا بود.
    بخت النصر به تمام سربازان خود دستور داده بود كه هنگام لشكر كشي هاي خود به سرزمينهاي دور ، هر آنچه را كه از گياهان ناشناخته مي ديدند ، از ريشه در آورده و با سرعت ، آنها را به بابل ارسال دارند. به ندرت كارواني پيدا ميشد كه گياهي جديد از سرزمين خود نياورده باشد و به ندرت كشتيهايي پيدا ميشدند كه يك روئيدني جديد را از سرزمينهاي دوردست نياورده باشند. به اين ترتيب در بابل يك باغ بزرگ رنگارنگ ايجاد شد كه نخستين باغ گياهشناسي جهان به شمار مي آمد.
    احتمالاً هر يك از هفت تراس ، باغي مخصوص به خود داشت. از اين رو به باغ بابل كلمه ي جمع « باغهاي معلق » اطلاق ميشده است. با اين وجود اين هفت تراس و تأسيسات مستقل با هم يك مجموعه ي كامل را ميساختند: در لبه ي خارجي هر تراس هزاران گياه پيچك و بالارونده و آويز روييده بوده ، كه تا باغ تراس زيرين خود امتداد مي يافتند و به اين ترتيب از هفت باغ مجزا يك مجموعه ي كامل ميساختند. يك كوه بزرگ سبز با شيب تند با تعداد بيشماري از درختان ، پرچينها ، بيشه ها و گلها كه در مجموع آويزان و يا معلق به نظر مي آمدند ــ و از اين جهت به اين مجموعه ، صفت باغهاي « معلق » داده شده است.
    برده ها به ويژه در تابستان كه درجه ي حرارت تا 50 درجه ي سانتي گراد بالا مي رفت ، بدون وقفه از چاه آب ميكشيدند و آب را به داخل كانالهاي كوچك متعدد ميراندند. از طريق اين كانالها آب از بالاترين طبقه ي باغ به تمام شبكه هاي پايين تر تأسيسات جاري ميشد. در تمام طبقات ، جويبارها و آبشارهاي كوچك جريان داشت ؛ درون حوضها و بركه هاي كوچك ، اردكها و مرغابيها شنا ميكردند و قورباغه ها ميخواندند ؛ زنبورها ، پروانه ها و سنجاقكها از اين شكوفه به آن شكوفه مي پريدند ــ و در حالي كه شهر بابل زير تيغ آفتاب گرم تابستان بود ، « باغهاي سميراميس » فارغ از محنت كم آبي و گرما ، شكوفا و سبز و خرم بود. به طور مسلم اين ــ دوگانگي و تضاد در يك محيط ــ بود كه باغ بابل را در مقام پرافتخار دوم ، در فهرست عجايب هفتگانه ي جهان قرار داد.




    منبع : iran-tourism.ir

  8. #28
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    3

    14 عجایب هفت گانه کدامند؟

    لطفا هر کس در این رابطه اطلاع دارد پاسخ دهد با تشکر

  9. #29
    پروفشنال Pario's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    604

    پيش فرض

    عجایب هفتگانه کلاسیک یا عجایب هفت گانه جدید؟

  10. #30
    داره خودمونی میشه snima6's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2009
    پست ها
    73

    پيش فرض معرفی عجایب هفتگانه جدید جهان

    دیوار بزرگ چین ، آرامگاه تاج محل (هند) ، شهر باستانی پترا (اردن) ، مجسمه حضرت مسیح ریودوژانیرو (برزیل) ، ویرانه های ماچو پیکچو متعلق به تمدن اینکا (پرو) ، هرم و بقایای شهر چیچن ایتزا متعلق به تمدن مایا (مکزیک) و کولوسئو رم (ایتالیا) به عنوان عجایب هفتگانه جدید جهان انتخاب شدند.

    عجایب هفتگانه جدید جهان شنبه شب 7 ژوییه در یک مراسم رسمی در استادیوم لوز شهر لیسبون ، پایتخت پرتغال و با حضور چهره های مشهور جهانی معرفی شدند.

    به گزارش خبرگزاری فرانسه ، در خاتمه یک رای گیری که توسط یک بنیاد سوئیسی برگزار شد و در جریان آن نزدیک به 100 میلیون نفر از طریق اینترنت یا تلفن به فهرستی شامل 20 نامزد نهایی کسب عنوان عجایب هفتگانه جدید جهان رای دادند ، برگزارکنندگان این رای گیری شنبه شب فهرست نهایی عجایب هفتگانه جدید جهان را در لیسبون معرفی کردند.

    دیوار بزرگ چین ، آرامگاه تاج محل (هند) ، شهر باستانی پترا (اردن) ، مجسمه حضرت مسیح ریودوژانیرو (برزیل) ، ویرانه های ماچو پیکچو متعلق به تمدن اینکا (پرو) ، هرم و بقایای شهر چیچن ایتزا متعلق به تمدن مایا (مکزیک) و کولوسئو رم (ایتالیا) به عنوان عجایب هفتگانه جدید جهان انتخاب شدند.

    البته اهرام ثلاثه مصر آخرین بازمانده عجایب هفتگانه قدیم جهان کماکان مقام خود را حفظ کرده است.

    رای گیری برای انتخاب عجایب هفتگانه جدید جهان بسیار جدل برانگیز بود ، زیرا هر فردی هر اندازه که مایل بود می توانست به مکان مورد نظر خود رای دهد. به طوری که براساس آمار حدود 2 میلیون اردنی از مجموع جمعیت 6 میلیونی این کشور به شهر باستانی پترا رای داده اند.

    از سوی دیگر سازمان یونسکو از این طرح استقبال نکرد و آن را تنها امری مربوط به افرادی که در رای گیری شرکت کردند، دانسته است.
    عجایب هفتگانه قدیم جهان عبارتند از ، اهرام ثلاثه مصر، باغ های معلق بابل ، مجسمه زئوس کوه المپ ،معبد آرتمیس ، معبد هالیکارناس ، مجسمه هرکول جزیره رودس و فار اسکندریه که از میان آنها تنها اهرام ثلاثه مصر تا روزگار ما باقی مانده است.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •