سه شنبه،1سپتامبر 2000
امروز سرظهر راج برای بردن شالپا به ناهار به اداره ما آمد. کنجکاو بودم که ببینمش به بهانه خرید با شالپا از اداره بیرون رفتم. مردی است میانه سال با موهای خاکستری و شکمی برآمده.
به جای خرید رفتم به رستوران خیام و تنهایی جوجه کباب خوردم. شالپا کمی دیرتر از ناهار برگشت. به اتاقش رفتم. همه عکسهای سانجی هنوز روی میز هستند. راج اصلا با سانجی قابل مقایسه نیست.