تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 13 اولاول 1234567 ... آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 127

نام تاپيک: موسیقی سنتی

  1. #21
    داره خودمونی میشه mozhgan's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    پست ها
    170

    پيش فرض دوتار

    دوتار:
    دارای شکمی گلابی شکل و دسته نسبتا دراز است. تعداد 17 تا 20 دستان بر دسته آن بسته می شود. برخی از دوتارهای محلی در نواحی مختلف جنوب فاقد دستان است.
    سطح روی شکم چوبی است. تعداد سیم های آن چنانکه از نام ساز بر می آید 2 تا است که به فاصله های مختلف کوک می شوند. طول دسته حدود 60 و مجموعا تمام ساز حدود یک متر است.
    وسعت صدای ساز از نت دو تا سل است، با تمام فواصل کروماتیک مخصوص موسیقی ایرانی.
    دوتار غالبا با انگشت یعنی بدون مضراب نواخته می شود.
    این ساز جنبه ای بیشتر محلی دارد و در نواحی جنوب کشور ما بسیار متداول است.

  2. #22
    داره خودمونی میشه mozhgan's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    پست ها
    170

    پيش فرض ارغنون

    از واژه ارگان یونانی به معنی ساز و آلت، نام سازی است و بعید نیست ارگ یا آکاردئون کنونی تکمیل شده آن باشد.
    به هر حال نایهایی در دو صف، تالی یکدیگر قرار می دادند و در عقب آن دمی کار می گذاشتند که با دمیدن انبان دم در نایها می رفته و اصوات و الحان از آن نایها بیرون می آمده و با دست چپ و انگشت گذاری، الحان مورد نطر از آن استخراج می کردند.
    شاید ارغنون تکمیل شده نی انبان بوده باشد.
    گویند این ساز را افلاطون اختراع کرده است.

  3. این کاربر از mozhgan بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #23

  5. این کاربر از *NashenaS* بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #24

  7. این کاربر از *NashenaS* بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #25

  9. این کاربر از *NashenaS* بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #26
    داره خودمونی میشه mozhgan's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    پست ها
    170

    پيش فرض

    اقا اشكان بخاطر اهنگ هاي كه گذاشتيد ممنون من كه واقعا لذت بردم.
    از ساز سنتور هم چيزي داريد؟
    ممنون

  11. #27
    داره خودمونی میشه mozhgan's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    پست ها
    170

    پيش فرض پيانو

    این ساز در سیر تحول سازهای زهی و اصولا در زمان پیدایش موسیقی با قدمت شش هزار ساله، اولین بار توسط شخصی به نام بارتولمئو کریستوفوری یکی از اساتید مشهور سازنده کلاوسن، سازی که به عنوان پدر پیانو شناخته می شود و صدایی مانند سنتور دارد.
    در سال 1790 میلادی در شهر فلورانس ایتالیا ساخته شد. این استاد بزرگ به فکر افتاد که نواقص کلاوسن را با تبدیل مضرابهای مختلف که با فشار شسصتی ها از زیر به سیم های ساز برخورد می کرد و تعویض به چکش رفع نماید. اختراع او در دنیای موسیقی اهمیت فراوان یافت. کریستوفوری احتمالا خود نیز نمی دانست چه تحول عظیمی در جهان موسیقی به وجود خواهد آورد.کار مهم او این بود که از چکش های نمد پوش استفاده کرد. به علاوه اهرم جدیدی ساخت که چکش بتواند پس از ضربه روی سیم به سرعت برگردد. با این ابداع کلاوسن دگرگون شد و صدایی تازه در موسیقی به وجود آمد. به همین علت کریستوفوری برای معرفی ساز جدید نام نسبتا طولانی زیر را به کار برد.
    یعنی کلاوسن با صدای آهسته و بلند این نامگذاری لازم بود تا وجه تمایز پیانو را با کلاوسن نشان دهد.
    انواع پیانو:
    1. پیانو دیواری
    در این ساز سیم های پیانو به صورت عمودی قرار گرفته و اهرم ها از طریق فشار بر روی شستی ها با زاویه 35 درجه چکش ها را به طرف سیم برده و بعد از ضربه زدن به سرعت بر می گرداند.
    2. پیانو رویال:
    در این ساز سیم های پیانو به صورت افقی قرار گرفته و اهرم ها از طریق فشار بر روی شستیها با زاویه 35 درجه چکش را به طرف سیم به بالا پرتاب می کند و با سرعت زیاد به سیم ها ی افقی ضربه می زند، نظر به اینکه هر چه طول سیمها بیشتر باشد صدای پیانو مطلوبتر می شود. پیانو های دیواری نظر به محدودیت ارتفاع حداکثر تا ارتفاع 135 سانتی متر ساخته شده استو در پیانوی رویال نظر به اینکه در سطح محدودیتی ندارد هم اکنون پیانوهایی تا طول 308 سانتی متر نیز ساخته شده است.
    پیانو لا:
    در سالهای دهه 1860 میلادی پیانوهایی ساخته شده بود که بدون نوازنده آهنگ می نواخت و نیازی به نوازنده نداشت. تنها به وسیله پدالهای دوگانه و با فشار دادن روی هر پدال کارتهای سوراخ شده مخصوص به ترتیب به محل مکانیزم پیانو وارد شده و شستی های مورد نظر را حرکت می دادند که چکش های مربوطه به سیم ها اصابت کرده و آهنگهای از پیش تعیین شده را اجرا می کرد.
    وسعت صدای پیانو عبارت است از هفت اکتاو یا بیشتر.
    به علت بزرگی وسعت صدای پیانو نت نویسی آن بر روی دو حامل صورت می گیرد که معمولا حامل زیرین برای اجرا با دست چپ و حامل بالایی برای اجرا با دست راست اختصاص یافته است.
    می نمودند.

    این ساز در سیر تحول سازهای زهی و اصولا در زمان پیدایش موسیقی با قدمت شش هزار ساله، اولین بار توسط شخصی به نام بارتولمئو کریستوفوری یکی از اساتید مشهور سازنده کلاوسن، سازی که به عنوان پدر پیانو شناخته می شود و صدایی مانند سنتور دارد.
    در سال 1790 میلادی در شهر فلورانس ایتالیا ساخته شد. این استاد بزرگ به فکر افتاد که نواقص کلاوسن را با تبدیل مضرابهای مختلف که با فشار شسصتی ها از زیر به سیم های ساز برخورد می کرد و تعویض به چکش رفع نماید. اختراع او در دنیای موسیقی اهمیت فراوان یافت. کریستوفوری احتمالا خود نیز نمی دانست چه تحول عظیمی در جهان موسیقی به وجود خواهد آورد.کار مهم او این بود که از چکش های نمد پوش استفاده کرد. به علاوه اهرم جدیدی ساخت که چکش بتواند پس از ضربه روی سیم به سرعت برگردد. با این ابداع کلاوسن دگرگون شد و صدایی تازه در موسیقی به وجود آمد. به همین علت کریستوفوری برای معرفی ساز جدید نام نسبتا طولانی زیر را به کار برد.
    یعنی کلاوسن با صدای آهسته و بلند این نامگذاری لازم بود تا وجه تمایز پیانو را با کلاوسن نشان دهد.
    انواع پیانو:
    1. پیانو دیواری
    در این ساز سیم های پیانو به صورت عمودی قرار گرفته و اهرم ها از طریق فشار بر روی شستی ها با زاویه 35 درجه چکش ها را به طرف سیم برده و بعد از ضربه زدن به سرعت بر می گرداند.
    2. پیانو رویال:
    در این ساز سیم های پیانو به صورت افقی قرار گرفته و اهرم ها از طریق فشار بر روی شستیها با زاویه 35 درجه چکش را به طرف سیم به بالا پرتاب می کند و با سرعت زیاد به سیم ها ی افقی ضربه می زند، نظر به اینکه هر چه طول سیمها بیشتر باشد صدای پیانو مطلوبتر می شود. پیانو های دیواری نظر به محدودیت ارتفاع حداکثر تا ارتفاع 135 سانتی متر ساخته شده استو در پیانوی رویال نظر به اینکه در سطح محدودیتی ندارد هم اکنون پیانوهایی تا طول 308 سانتی متر نیز ساخته شده است.
    پیانو لا:
    در سالهای دهه 1860 میلادی پیانوهایی ساخته شده بود که بدون نوازنده آهنگ می نواخت و نیازی به نوازنده نداشت. تنها به وسیله پدالهای دوگانه و با فشار دادن روی هر پدال کارتهای سوراخ شده مخصوص به ترتیب به محل مکانیزم پیانو وارد شده و شستی های مورد نظر را حرکت می دادند که چکش های مربوطه به سیم ها اصابت کرده و آهنگهای از پیش تعیین شده را اجرا می کرد.
    وسعت صدای پیانو عبارت است از هفت اکتاو یا بیشتر.
    به علت بزرگی وسعت صدای پیانو نت نویسی آن بر روی دو حامل صورت می گیرد که معمولا حامل زیرین برای اجرا با دست چپ و حامل بالایی برای اجرا با دست راست اختصاص یافته است.
    می نمودند.

  12. این کاربر از mozhgan بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #28
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض

    از مژگان جان اشكان عزيز و بچه هاي ديگه اي كه اينجا مطلب مي ذارن ممنونم
    خودمم به زودي به جمعتون اضافه ميشم
    اين چند روز خيلي كار داشتم نرسيدم
    هميشه موفق باشيد

  14. #29
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض ابعاد هنر دف نوازي

    آموخته ايم كه هر پديده در جهان آفرينش در بر دارنده ي ابعاد گوناگون مي باشد و در واقع تصاوير هر پديده از صورتها و قالبهاي متفاوت منعكس مي گردد. از اين رو به لحاظ دستيابي به گوياترين و زنده ترين عناصر هر پديده ناگزير بايد از زوايا و خاستگاه هاي مختلف به آن نگريسته و بر طبق دريافته ها آن را تعبير و تفسير نمود.
    بررسي و مطالعه ي كامل و همه جانبه ي ساختار هر پديده بيان كننده ي ويژگيها اصالتها و جنبه هاي خاص آن است. چرا كه در غير اين صورت برداشتهاي ما از آن مسلما ناقص و چشم اندازهاي ما محدود و نارسا مي شود.
    در نگاهي اجمالي و گذرا به يك يك هنرها در ميابيم كه روابط القايي آنها با انسان در كانالهاي مختلف انجام مي گيرد و هر كدام با الفباي ويژه اي پيامهاي خود را هجي مي كنند و پر واضح است كه با همان الفبا محك خورده و خصوصياتشان به معرض كنكاش گذاشته مي شود. به دليل اين كه قالب اثر هنري وابسته ي محتويات آن است. اوضاع و احوال هنرپروران با توجه به شرايط همان طور كه در محتواي هنر دخالت مي كنند در قالبها و هويتهاي هنري نيز موثر مي افتند.
    ترتيب قرارگيري ابعاد در هنر دف نوازي به صورت زير است:
    1- بعد تكنوازي دف؛
    2- بعد همنوازي دف (آرشه اي-بادي-مضرابي)
    3- بعد گروه نوازي دف (گروه سازهاي منحصرا ضربه اي-گروه سازهاي مختلف).

    1) بعد تكنوازي دف:
    مطالعه و كاوش در فرايند تنوازي دف (Solo) نشان دهنده ي اين مطلب مي باشد كه فعاليتهاي انجام شده در اين مسير لازم ولي كافي نبوده است. شك نيست كه نوازنده ي دف براي اجراي يك تكنوازي موفق بايد عناصري مناسب در خلق فضايي در خور موضوع و درون مايه بيابد و آنگاه با سود جستن از قدرت خلاقه ي خود اين عناصر را به آميزه اي بديع و دلنشين تبديل كند و در واقع اين قدرت تفكر اوست كه توانايي او را در پروراندن و بيان دلاويز يك سولو مشخص مي كند.
    در يك قطعه ي تكنوازي نوازنده بايد اين مهم را بداند كه تسلط در نوسازيهاي ريتميك و افرينشهاي نوين تداعي ذهني موفقي را براي شنونده ايجاد مي كند و اين اصلي است كه يك تكنواز دف بايد آن را در راس برنامه اجرايي خود قرار دهد.
    بارها ديده و شنيده ايم كه در قطعات موسيقي خصوصا قبل از اجراي تصنيف ها بعضا نوازندگان از 3 يا 4 ميزان كليشه اي و بسته به عنوان تك نوازي استفاده مي كنند.
    چرا؟ چرا اين ميزانهاي متداول و تكراري هم در بعد تكنوازي،‌هم در همنوازي و هم در شاخه ي گروه نوازي بدون توجه به ابعاد سه گانه ي دف مورد استفاده قرار مي گيرد؟ ذكر اين مساله اينطور نشان مي دهد كه چشم اندازهاي تك نوازي چه از نظر علمي و چه از نظر عملي آن طور كه شايسته و بايسته است توجيه نشده و مورد بررسي و ارزيابي قرار نگرفته است.
    ترديدي نيست كه مجموعه ي ذهني هنرمند عاملي موثر در بازتاب لحظه هاي واقعي خلاقيت در اشكال بديع مي باشد و مسلما قدرت و ضعف اين عامل متكي به پرورشهاي جسمي و ذاتي است به طوري كه مي توان اين دو را تضمين كننده ي تداوم تعالي يك تكنوازي شايان دلپذير و مناسب دانست.
    نكته اي كه در اينجا ذكر آن ضروري مي نمايد اين است كه خلاقيت تنها محدود به شيرين‌كاري‌هايي كه تبديل به عامل تحميق شنوندگان و بينندگان مي شوند نيست. چه بسا كه متاسفانه نمونه هاي اين قبيل شيرين‌كاري‌هاي بي هويت را اخيرا نيز شاهد بوده ايم. در كار اين قبيل نوازندگان اگر پسرفتي احساس نشود پيشرفتي هم به چشم نمي خورد گاه انگار خودشان هم متوجه اين مشكل در كارشان شده مي كوشند تا با پيچيده كردن مصنوعي و غير ضروري ساختمان كار با آرايش و تزيين بيش از حد نياز و نا لازم ظاهر آن و چرخاندن و پرتاب ساز به بالا يا پايين در هنگام نوازندگي داراي ژرفا و تازگي بنمايانندش. اينان در بهترين شكلش خود را تكرار مي كنند.
    لازم است بدانيم كه موسيقي يك كيفيت «شنيداري» است و در نهايت فقط خود موسيقي است كه بايد اجرا شود نه چيز ديگر. همچنان كه در موسيقي صحيح و اصالت دار هيچ «حرف زيادي» نيست. هيچ حركت زيادي نيز نبايد باشد و به عبارتي اداهاي غلو شده ي نمايشي از قلمرو اجراي موسيقي جدي و هنري بسي دور هستند.
    ادامه دارد...

  15. این کاربر از Marichka بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #30
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض بعد همنوازي دف با يكي از سازها (آرشه اي-بادي-مضرابي)

    كندوكاو در حيطه ي همنوازي دف اين گونه بيان مي كند كه اين بعد داراي وسيع ترين و بارزترين ويژگي هاي خاص نوازندگي است و به همين جهت اهميت كاربردي اين بعد بر دو بعد ديگر برتري دارد بدين معني كه در اين شاخه حس ريتميك قوي تر و حساس تر همراه با خلاقيتهاي همخوان تر و شفاف تر مورد نياز مي باشد.
    تاكيد بر روي اين دو عامل به عنوان دو پشتوانه ي مشخص و قوي توانسته است همنوازي را از ديدگاه زيباشناسي مورد تجزيه و تحليل قرار ده و پر واضح است كه در اين خط سير هيچ معياري جز معيارهاي مذكور نتوانسته است ارزشهاي هنري نوازندگان را ارزيابي كند.
    يك نوازنده ي دف در همنوازي بايد روند ريتميك ملودي را به خوبي دريافته و با اجراي پخته ترين و موافق ترين ريتم با آن يك همنوازي قابل قبول و مطلوب را شكل و الگو بخشد و اين امر براي او ميسر نخواهد شد مگر اين كه بر كليه ريتمهاي موجود و شناخته شده تسلط كافي داشته باشد.
    نقش مهم و كليدي اين امر و انعكاس آن در هنر دف نواز بايد به حدي روشن و گويا باشد كه به تعداد ملوديهاي مختلف ريتمهاي مختلف سنجيده و بديع و در عين حال منحصر به همان ملودي بنوازد نه اين كه با اجراي پيش پا افتاده ي «پايه ضرب» آنها به نحوي رفع تكليف نمايد. اصل مهم ديگري كه در اين ارتباط ذكر آن واجب و ضروري است آشنايي نوازنده دف با تقسيمات ملوديك است. اين اصل در همنوازي از آنجا مهم مي نمايد كه نوازنده ي دف بايد همراه با تفكر ظرفيتهاي زماني موجود در بين نوتها را در ذهن گرد آورد از پالايش ذهن بگذراند و آنگاه با مدد جستن از حس موسيقايي هنجار ذوق و خلاقيات دروني خود را تراوش و تبلور بخشد.
    از ديگر نكاتي كه در همنوازي بايد به آن توجه داشت و مسلما به طور كلي از مسايل مهم همنوازي مي باشد اين است كه دف نواز بايد ضمن توجه به مسايلي از قبيل فعاليت بي مرز انديشه ظرافت و پختگي توام با قدرت اجرايي ريتمها و «ضعيف نوازي» و «قوي نوازي»‌ يا به اصطلاح «پيانو نوازي» و «فورته نوازي»‌ را رعايت كند. چرا كه عدم توجه به آنها از اجراي يك همنوازي صحيح و منطقي جلوگيري خواهد كرد.
    در اين مسير نوازنده ي ملودي نيز لزوما بايد رابطه كمي و كيفي بين ملودي و ضرب دف را حفظ كند و بداند همانطور كه بين اعضاي تشكيل دهنده ي يك چهره بايد تناسب و هماهنگي برقرار باشد تا ماحصل زيبا باشد بين ملوديهاي شنيده شده از ساز وي و ريتمهاي نواخته شده توسط دف نواز نيز به هنگام همنوازي بايد تناسب و همگوني حفظ شود چرا كه در غير اين صورت مسلما نتيجه ي كار همنوازي نخواهد بود. اصل مهم تر درباره ي نوازنده ي ملودي داراي بودن حصس ريتميك قوي مي باشد تا بتواند ملودي را در زمان مطلوب خود به شنونده ارائه نمايد.
    «تسلط در نواختن ملودي» به موازت «تسلط اجرايي ريتمها»‌ و به طور كلي بهره گيري خلاق از عناصر اصلي ملوديك و ريتميك در پيشبرد اهداف هنري خط مشي همنوازي اصول مهم و غيرقابل انكاري مي باشند و هر نوع خلل و كاستي در روند اين عناصر سازنده تبلور بخش مشكلات زيادي در كمپوزيسيون شاخه ي همنوازي مي باشد.

  17. این کاربر از Marichka بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •