جالبه كه دوربين توي اون تاريكي داشته چيكار ميكرده؟ نكنه منتظر آقا جنه بوده؟!
![]()
جالبه كه دوربين توي اون تاريكي داشته چيكار ميكرده؟ نكنه منتظر آقا جنه بوده؟!
![]()
خشگل بود . چون شکل برادر سومیم که تازه اونموقع نه سالش بود . انصا فا خیلی ناز بود . البته این اتفاق تو اهواز برامون افتاد برای من و برادر کوچکترم (اخرین برادرم که دو سال از برادر سومم کوچیکتره . الان کلاس اول دبیرستانه) سال 74 یا 75 بود . قرار بود که با خانواده بریم پارک . ما تو خونه سازمانی زندگی می کردیم چون پدرم نظامی بود . خلاصه .من و برادر کوچیکترم زودتر اماده شدیم و رفتیم پیش ماشین تا پدر و مادرمون بیان که بریم . برادر بزرگترم قبلا رفته بود . خونه ها(سازمانی) هم که می دونید چطوریه برای اونایی که نمی دونم بگم که . اونجا خونه ها همه بهم وصل بودن . طوری که می تونستید از رویه پشت بوم خودتون رویه پشت بوم همسایه ها برین . معمولا یه طرف روی خونه بود و طرف دیگه پشت خونه که ستونهای ممتد سقفها و پشت بومها رو نگه می داشتند . در پشت همین پشت خونه ها بود که پله برای بالا رفتن به پشت بوم وجود داشت .این خونه ها بصورت ردیفی ساخته شده بودن (می دونید که چی می گم یعنی کو چه بود . تهرانیا و اهوازیا می دونن چی می گم ولی شمالیا براشون سخته چون اونجا خونه ها همه جدا از هم و دارای سقف شیر وانی هستند . بگذریم . ماشین ما پشت خونه بود تو کوچه . من رفتم . اونجا داداشمم اومد . یکدفعه دیدم یه نفر تو اون تاریکی شب پشت یکی از ستونها جا خورده(قایم شده) و داره ما رو می بینه . خوب که نگاه کردم دیدم محمده(داداش سومیم) گفتم تو کی حاظر شدی زود باش بیا اینجا ما تقریبا 5 یا 6 متر فاصله داشتیم . داداشم یه لباس یکدست داشت و یه کاپشن مخصوص که کس دیگه ای نداشت . بعد برادر اخریم ومهدی هم صداش کرد . ولی تکون نمی خورد و همینطور داشت ما رو نگاه می کرد . مهدی داشت می رفت پهلوش که یک دفعه دیدیم برادرم محمد سرش رو از پنجره ی اتاق اورد بیرون . گفت چیه . چرا انقدر صدام می کنین . ما که اینو دیدیم . سریع دوییدیم اومدیم خونه . دادزدیم جن دیدیم . ولی کسی حرفمون رو باور نکرد پس سریع بر گشتیم که ببینیم .... رفته بود ..... بعدا یعنی 2 یا 3 ساله پیشبل یکی از دوستانم که اتفاقا طلبه هم هستند در این مورد صحبت کردوم . ما چند دسته جن داریم . خوب و بد . ما با بدا کار داریم . نه اونا هی می خوان حال ما رو بگیرن . اینا به روش های مختلف کار خودشون رو می کنن. این نوعی که ما دیدیم اگه می رفتیم پلوش انقذر ما رو می زدن تا بمی ریم . که خدا رحم کرد . نوع دیگه صدا تون می کنن . طوری که شمتاا فکر کنید یه فرد اشنا مثل پدر یا برادرتونه و بعد.....نوشته شده توسط nintendo_ds
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
Last edited by Master; 25-01-2006 at 10:11.
مستر جان دفعه بعد يك شات گان بخر لازمت ميشه دنيا رو چه ديدي شايد جن ها هم كشته شدند
Master جان شما واقا خوب صحنه هارو شرح دادین فکر کنم نویسنده ی خوبی بشی
البته بايد گفت كه تخيلات قوي هم داره
من چند بار كه با دور آهسته نگاه كردم متوجه شدم موقع ناپديد شدنش در صدا هم يك وقفه ي غير عادي ايجاد ميشه...چيزي كه موقع مونتاژ فيلم پيش مياد. فكر ميكنم يك تيكه ي كوچيك از فيلم بريده شده.
![]()
سلام . بچه ها . اره من تخیلات خیلی قوی دارم که بعضی مو قعها کار دست ادم می ده![]()
![]()
. به داستان نویسی هم علاقه ی زیادی دارم وشعر هم می گم ( سالها پیش وقتی جونتر بودم ) شات گان گزینه ی خوبیه . ولی اگه فایر بلست باشه حالش بیشتر میشه . ولی جدی میگم . مالی خولیا نبود چون اگه بود برادر کوچیکترم نمی بایستی می دیدش . اقا اصلا یاین یه تاپیک بزنیم . خاطرات جنی یا توهمات یا ... که یه خنده ای هم بکنیم . چون بعضی ها خیلی می ترسن(بیشتر بچه ها و خا نوما) با این کار باعث می شیم . ترس بی موردشون بریزه . هوهو هو .....من یه چن تا رفیق جنی دارم . می خواین ادرس بدم یه سر بهتون بزنن
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
فکر کنم اواتورت هم عکس یکی از همون رفقات هستش![]()
![]()
![]()
اره؟؟
من اين فيلم رو فريم به فريم تجزيه كردم و غير واقعي بود. يكي از دوستان اشاره خوبي كرده بود تو اون تاريكي شب دوربين دست نفر چهارم چه ميكرده. ميگم چهارم چون نفر سوم آقا جنه بود...
نه سینا جان سوء تفاهم نشه . رفقای جنی ما انقدر خشکل نیستن . این عکی جونیای ماست که یه سر رفته بودیم . جن محله با هم مذاکره کنیم . اره بابا این فیلم . من دراوردیه. الان این دوستای اجنه ی ما هم شاکین . میگن این چه وضعشه .هر کس بلند می شه ادعای دیدن ما رو می کنه بابا چشم بصیرت می خواد که هر کس نداره . دلتون بسوزه من دارمنوشته شده توسط Roozedidar
در ضمن ایم جنا که انقدر بد ترکیب نیستن خیلی هم خوشتیپ هستن . این خارجیا عادشونه همه چیزو با هم قاطی کنن . اومدن جنا رم با رو حا وصلت دادن . بابا این اجنه هم از روح می ترسه . به جان خودم که
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)