الهى در شگفتم از آنكه كوه را مى شكافد تا بمعدن جواهر دست يابد و خويش را نميكاود تا بمخزن حقائق برسد.
الهى هر نقمت و زحمت بر حسن آيد نعمت و رحمت است و همه تلخيها در كامش شيرين تر از عسل است و هر دشوارى براى او آسان است جز اينكه گرفتار احمق شود بعزت و سلطانت در چنگ احمق گرفتارش مكن.
الهى حسن را شير و پلنگ بدرد و با احمق بسر نبرد.
الهى روى زمينت باغ وحش شد خرم آنكه از وحشيان برست.
الهى شكرت كه بنده آزادم.
الهى نمى گويم كه ظالم نيستم ولى شكر كه از عمال ظلمه نشدم.
الهى سيلى سرازير شد تا قطره اى نصيب حسن گرديد.
الهى شكرت كه اين كودك را در سايه اقبال بزرگان واسطه فيض گردانيدى.
الهى گرچه علم رسمى سر بسير قيل و قال است باز شكر كه علم و كتاب حجابم شدند نه سنگ و گل و درهم و دينار.
الهى بحرمت سر و سامان گرفته گانت اين بى سر و پا را آواره ات كن.
الهى شكرت كه از دوستان دشمنانت و از دشمنان دوستانت نيستم.