تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 5 اولاول 12345 آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 47

نام تاپيک: داستان هاي عجيب تر از علم ( فرانک ادواردز )

  1. #21
    اگه نباشه جاش خالی می مونه احمدزاده's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    پست ها
    221

    پيش فرض

    سلام .
    خسته نباشید جناب احمد زاده .
    تاپیک خیلی جالبی راه انداختین .
    ممنون ، یاد قبلنا افتادم ...
    شبها که میشد این کتاب رو میخوندم .
    اسم کتاب : " عجیب تر از علم " هست ... کتاب فوق العاده جذاب و جالب ، از بین داستانهاش گورستان اسرار آمیز رو خیلی دوست داشتم .
    کتاب فوق العاده ای هست . پیشنهاد میکنم حتما بخونینش .
    بازم بابت تاپیک و زحمت آقای احمد زاده ممنون .

    خواهش ميكنم
    و جالب اينجاست كه منهم شبها اين كتاب رو ميخوندم و جالب تر اينكه اكثر كساني كه اين كتاب رو خوندن ميگن شب كتاب رو ميخونيم
    شايد چون يه مقدار دلهره آور هست نوشته هاش و براي همين تو شب بهتر ميشد ارتباط برقرار كرد

    پست بعدي رو هم به خاطر گل روي شما براي ياداوري دوباره خاطرات

  2. #22
    اگه نباشه جاش خالی می مونه احمدزاده's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    پست ها
    221

    پيش فرض (6) گورستان اسرار آميز

    در تاريخ 24 اوت 1943 يك گروه از فراكاسون ها يك مقبره مهر و موم شده در جزيره باربادوس را باز كردند . آنجا آرامگاه سر ايوان مك گرگور (Sir Evan Mc Gregor) بود كه در سال 1841 آنجا دفن شده بود . اما فراماسون ها علاقه اي به سر ايوان نداشتند . آنها در جستجوي قبر الكساندر ايروين (Alexander Irvine) بنيانگذار فرقه فرماسيونري در جزيره باربادوس(Barbados) بودند كه قبلا جسد او در همين مقبره پيش از مك گرگور دفن شده بود .

    مقبره از سنگ هاي جزيره ساخته شده بود و در حدود 1/5 متر بالاتر از زمين ساخته شده بود و عمق آن در حدود 1/5 متر بو . افراد گروه براي وارد شدن به مقبره ابتدا از شش پله بالا رفتند و بعد در مهر و موم شده مقبره را باز كردند ، بعد از اينكه تخته سنگ بزرگي را كنار زدند ، راه ورود به مقبره توسط آجر مسدود شده بود . بعد از مدتي راه را باز كردند ولي در كمال تعجب مشاهده كردند كه تابوت سرايوان واژگون شده و در جاي اصلي خود نيست . چطور ممكن بود بعد از آنكه در مقبره مهر و موم شده ، تابوت حركت كند . از همه عجيب تر هيچ اثراي از تابوت الكساندر ايروين نبود ، جسد و تابوت او از جاي خود در مقبره بكلي ناپديد شده بود .

    فراماسون ها ماموراني را براي محافظت از مقبره گماردند و خواهان تحقيق در اين زمينه شدند . آنها شرحي از وقايعي را كه ديده بودند به مقامات باربادوس دادند و آنها كارشناساني را براي تحقيق در اين خصوص انتخاب كردند . بررسي هاي اوليه حاكي از آن بود كه هر دو مرد در يك مقبره دفن شده اند و مقبره مهر و موم شده بودند .

    تمام شاهدان گواهي دادند كه مهر و موم در مقبره شكسته نشده بود و مقبره قبل از اينكه در ان باز شود از شرايط مناسبي برخوردار بود . ولي كسي نميدانست كه چگونه اين اتفاقات عجيب در مقبره رخ داده است .

    دانشمندان تحقيقات زيادي پيرامون اين مسئله انجام دادند ولي انها هم از حوادث عجيبي كه اتفاق افتاده بود دچار حيرت شده بودند .ظاهرا همه چيز دست نخورده بنظر مي رسيد به استثناي اينكه جسد الكساندرو ايروين ناپديد شده بود ، هيچ كس علت اين امر را نميدانست .

    حوادث عجيبي كه در مقبره سر ايوان مك گرگور روي داد ، تنها حداثه عجيب در جزيره باربادوس نبود . در يك قبرستان ديگر كه چند كيلومتر دور تر قرار داشت ، مقامات محلي با حوادث عجيب و ترسناكي روبرو بودند كه مربوط به تابوت هائي بود كه در مقبره خانوادگي چس(Cahse) قرار داشت .

    هر گاه كه يكي از اعضاي خانواده را براي دفن به اين آرامگاه مي بردند ، در كمال تعجب مي ديدند كه بقيه تابوت ها در جاي اصلي خودشان قرار ندارند . هر دفعه آنها در مقبره را بر سرب مذاب لاك و مهر مي كردند و دفعه بعد كه آن را باز مي كردند و وارد مقبره مي شدند تابوت ها را نامرتب مي ديدند . تابوتي كه جسد توماس چس (Tomas Chase) در ان قرار داشت بقدري سنگين بود كه هشت مرد قوي هيكل لازم بود تا ان را بلند كنند . اما هر دفعه كه در مقبره باز مي شد آن را واژگون در طرف مقابل در مقبره پيدا مي كردند . شايد باور كردني نباشد ، اما تنها دو تا از تابوت ها دست نخورده باقي مي ماند . يكي تابوت خانم گادارد(Goddard) صاحب اصلي مقبره و تابوت ديگر متعلق به يك دختر بچه بود كه نوه دختري خانم گادارد محسوب مي شد . نگهبانان مسلح شب و روز در بيرون مقبره به محافظت از ان مشغول بودند ولي باز هم نتوانستند از نيروئي كه باعث جابجا شدن تابوت ها در مقبره مي شد ، جلوگيري كنند . سر انجام خانواده چس تصميم گرفتند كه اجساد فاميل خود را به جاي ديگري انتقال دهند .

    در قبرستان قديمي كليساي باربادوس مقبره خانواده چس هنوز وجود دارد . بر روي سنگ بزرگي علامت سوالي(؟) كنده كاري شده است كه اين علامت يادآور حوادث شگفت انگيزي است كه در انجا اتفاق افتاده است .
    Last edited by احمدزاده; 31-10-2007 at 21:36.

  3. #23
    اگه نباشه جاش خالی می مونه احمدزاده's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    پست ها
    221

    پيش فرض

    سلام
    دستتون درد نكنه خيلي كارتون عالي بود
    من اين كتاب رو قبلا خوندم كتاب عجيبتر از رويا رو هم خوندم
    خيلي دوست دارم در موردش صحبت كنيم ميخوام بدونم نظر هر كي در مورد اينكه اينا واقعين يا نه چيه



    منم موافقم در موردش بحث كنم
    چون واقعا بعضي از موارد اصلا با ذهن و واقعيت و عقل جور در نمياد
    اگه كسايي هم كه مطالب رو ميخونن موافق هستن نظراتشون رو در مورد داستانها بگن



    اگه كسي هم در اين مورد داستان يا مطلبي داره همينجا بذاره كه ديگران استفاده كنند(اين تاپيك اختصاصي نيستش)

  4. #24
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Hamidkhann's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    زنجان
    پست ها
    252

    پيش فرض

    برادر احمد زاده خیلی عالیه. ادامه بده

  5. #25
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    neverland
    پست ها
    2

    پيش فرض

    آقا اين انجمن دکمه تشکر نداره بيچاره ها چي کنن شما بنويس و مطمئن باش طرفدار داره .
    عاليه ادامه بده کاري کردي که ما نا پرهيزي کنيم و اولين پستمون رو تو اين فروم p30world بزاريم !

  6. #26
    پروفشنال somayeh_63's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    تبريز
    پست ها
    769

    پيش فرض

    این کار شما قابل تحسینه آقای احمدزاده
    خسته نباشید
    منتظر بقیه ش هستم
    درضمن من فعلا فقط داستان اول رو خوندم
    ایا به نظر شما واقعیه؟
    شاید این خیال پردازیه یک عده ادم خیالاتی باشه
    نمیدونم چرا باورم نمیشه

  7. #27
    اگه نباشه جاش خالی می مونه yas30n's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    مکران makka
    پست ها
    204

    پيش فرض

    ممنون احمد زاده عزیز
    یک هفته می شه که بیمار هستم واسه همین نتونستم سر بزنم
    ایشالله دو داستانی رو که برام فرستاده بودی در اولین فرصت تایپ می کنم

  8. #28
    اگه نباشه جاش خالی می مونه احمدزاده's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    پست ها
    221

    پيش فرض

    آقا اين انجمن دکمه تشکر نداره بيچاره ها چي کنن شما بنويس و مطمئن باش طرفدار داره .
    عاليه ادامه بده کاري کردي که ما نا پرهيزي کنيم و اولين پستمون رو تو اين فروم p30world بزاريم !
    واقعا يكي از عيب هاي اين فروم نداشتن دكمه تشكر هستش
    خود من بارها خواستم از كسي تو اين فروم تشكر كنم و تنها راهش زدن يه پست بود
    ممنون كه توجه ميكنيد به مطالب






    ممنون احمد زاده عزیز
    یک هفته می شه که بیمار هستم واسه همین نتونستم سر بزنم
    ایشالله دو داستانی رو که برام فرستاده بودی در اولین فرصت تایپ می کنم
    بلا به دور ياسين جان
    اميدوارم زودتر خوب بشي
    هر وقت حوصله داشتي اونها رو تايپ كن




    نقل قول نوشته شده توسط somayeh_63
    این کار شما قابل تحسینه آقای احمدزاده
    خسته نباشید
    منتظر بقیه ش هستم
    درضمن من فعلا فقط داستان اول رو خوندم
    ایا به نظر شما واقعیه؟
    شاید این خیال پردازیه یک عده ادم خیالاتی باشه
    نمیدونم چرا باورم نمیشه

    نظر لطفتونه
    ممنون از شما

    اگه اين كتاب رو خونده باشي واقعا بعضي مطالب ديگه هم داره كه واقعا هيچ جوابي براش نيست
    به هر حال شايد براي خود ما هم مسائلي اتفاق افتاده باشه كه خودمون هيچ جوابي براش نداشتيم

    دنبال زندگينامه فرانك ادوارز نويسنده اين كتابها هستم تا ببينم كه خود اين شخص چه جور ادمي بوده

  9. #29
    اگه نباشه جاش خالی می مونه احمدزاده's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    پست ها
    221

    پيش فرض (7) راز ادوين درود

    ويلكي كالينز(Wilkie Collins) از دوست خود چارلز ديكنز(Charles Dickens) خواست كه داستانهاي خود را تغيير دهد و مانند او داستان هاي جنائي بنويسد . ديكنز درباره اين موضوع ماهها به دقت فكر كرد و بعد نخستين داستان و تنها داستان خود را به اين شيوه نوشت . داستاني به نام راز ادوين درود(Edwin Drood) . او با يك مجله قراردادي بست كه داستان او به صورت يك پاورقي به مدت يكسال در مجله چاپ شود و عجيب آن بود كه براي نخستين بار در زندگي اش اصرار داشت كه قرارداد طوري تنظيم شود كه در صورت مرگ حق الزحمه او به ورثه اش تعلق گيرد .

    در سال 1870 ، ديكنز در گذشت در حالي كه تنها شش داستان را نوشته بود . خوانندگان داستان هاي او ، منظور ديكنز را از اين كار نمي دانستند . آيا ديكنز مرگ خود را پيش بيني كرده بود ؟ اي رازي بود كه او با خود به گور برده بود و هيچگونه يادداشتي بر جا نگذاشته بود كه سرنخي براي اين راز باشد . اما جواب سوالات آنها در راه بود . يكسال بعد از مرگ ديكنز يك چاپچي جوان و خوش قيافه وارد شهر ورمونت(Vermont )شد . اسم اين جوان توماس پ . جيمز(Tomas P.James) بود . جواني راحت طلب به نظر ميرسيد ، اما در كار چاپ مهارت داشت . بعد از چند روز اتاقي از يك خانم جوان اجاره كرد و بزودي فهميد كه در ان خانه خانم مسني زندگي ميكند ككه كارش احظار روح بود و اين كار در آن زمان رواج داشت .

    توماس به مدت يكسال در اتاق اين زن در مراسم احظار روح شركت ميكرد . در سوم اكتبر سال 1872 جيمز به صاحبخانه خود گفت كه او با روح چارلز ديكنز در تماس بوده است و نويسنده بزرگ به او اجازه داده كه داستان ناتمام راز ادوين درود را بپايان برساند .

    صاحبخانه جيمز كه زن بسيار خوبي بود از حرف هاي او متعجب شده بود و مايل بود اين جوان كه تا اين اندازه نسبت به چارلز ديكنز علاقه دارد، كمك كند . از اين رو به او گفت تا زمانيكه كه به تكميل كردن داستان ناتمام چارلز ديكنز مي پردازد ، مي تواند بطور رايگان در آنجا اقامت داشته باشد . شاهدان بيشماري گواهي دادند كه جيمز روي يك صندلي مي نشست و ساعت ها به عالم خلسه فرو مي رفت . بعد از ان ديوار وار شروع به نوشتن مي كرد . او به دوستش مي گفت كه هيچ چيزي از خودش نمي نويسد و فقط مطالبي را كه چارلز ديكنز در عالم خلسه به او مي گويد مي نويسد .

    بعضي اوقات مطالبي كه مينوشت به اندازه اي زياد بود كه چندين صفحه مي شد و بعضي اوقات چند خط هم نمي توانست بنويسد .بنظر مي رسيد كه ارواح گاهي در انتقال مطلب دچار اشكال مي شوند و شايد به خاطر اين بود كه اين جوان لا ابالي فكرش متوجه چيز ديگري مي شد و روح چارلز ديكنز مجبور بود هر

    كجا هست منتظر بماند !

    عاقبت اين ماجراي شگفت انگيز به گوش ديگران هم رسيد و روزنامه نگاران فورا آن را نوعي شيادي و كلاهبرداري خواندند كه بالاخره دست اين شارلاتان جوان رو و كار او با شكست روبرو خواهد شد . اما آنها اشتباه مي كردند زيرا در كمتر از يكسال در 31 اكتبر 1873 كتاب جيمز منتشر شد ، حتي نويسندگان بزرگ دنيا از انتشار اين كتاب دچار حيرت شده بودند . اين كتاب به شيوه اي نوشته شده بود كه گوئي خود ديكنز آن را نوشته است و يا آنطور كه جيمز ادعا مي كرد ديكنز به او ديكته كرده است .

    جيمز جوان يك شبه به عنوان يك شخص ادبي معروف شد . يكي از رونامه هاي اسپرينگ فيلد چاپ ماساچوست او را جانشين شايسته اي براي چارلز ديكنز معرفي كرد . يكي ديگر از روزنامه ها نوشت جيمز بدون كمك ديكنز قادر نبود كه اين كتاب را بنويسد . اينكه به او الهام شده و يا بطريق ديگري اين كار را انجام داده بر ما روشن نيست .

    سر آرتور كانن دويل(Sir Arthur Conan Doyle) نويسنده و خالق معروف شخصيت شرلوك هلمز در حدود پنجاه سال بعد به بررسي در مورد كار عجيب توماس جيمز پرداخت . و در دسامبر 1927 مقاله اي در مجله فورت نايتلي ريويو چاپ كرد . در اين مقاله دويل نوشت كه جيمز نشان داده است كه هرگز ذوق و استعداد ادبي چه قبل و يا بعد از انتشار كتاب نداشته است .

    در سن 13 سالگي بعد از پايان دوره ابتدائي ترك تحصيل نموده ولي با اين وجود چطور جيمز توانسته از كلمات و شيوه چارلز ديكنز مشهور در نوشتن كتاب استفاده كند، جاي بسي شگفتي بود . نوشتن چنين كتابي از كسي با معلومات كم كه در يك چاپخانه كار مي كرد ، كاري فوق العاده بود .
    دويل در اخرين مقاله خود نتيجه گرفت : اگر كاري كه جيمز انجام داده واقعا تقليد از شيوه نگارش ديكنز باشد ، بايد آن را كاري فوق العاده بناميم زيرا برخلاف كساني كه از آثار ديگران تقليد مي كنند كار او عاري از مبالغه از نوشته اصلي بوده است .

    اما عاقبت توماس جيمز ، چاپچي جوان چه شد ؟ او همانطور كه از قله معروفيت به سرعت صعود كرد چند سال بعد ستاره اقبال او اوفل كرد و در گمنامي درگذشت .

    در بعضي كتابخانه ها هنوز نسخه هائي از كتاب راز ادوين درود نوشته توماس جيمز وجود دارد . رازي كه راز شگفت انگيزي در خود داشت .
    Last edited by احمدزاده; 31-10-2007 at 21:37.

  10. #30
    اگه نباشه جاش خالی می مونه yas30n's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    مکران makka
    پست ها
    204

    پيش فرض

    ممنون دوست عزیز از داستانهای بسیار جذابتان

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •