تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 4 اولاول 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 37

نام تاپيک: کیهان شناسی [مقاله]

  1. #21
    Banned
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    تهران دوست داشتنی
    پست ها
    225

    پيش فرض

    از كجا آمده ايم؟

    من فكر مي كنم همه مردم مي خواهند بدانند كه ما از كجا آمده ايم و جهان چگونه آغاز شده است.
    استيون هاوكينگ




    فيزيكدانان در پاسخ به اين پرسش كه جهان چگونه آغاز شده است، نظريه انفجار بزرگ را مطرح مي كنند. طبق اين نظريه جهان ۷۱ ميليارد سال پيش از حالتي بسيار چگال و داغ سربر آورده است. اين نظريه بر انبساط مشاهده شده فضا و بررسي قرمزگرايي مبتني است. دانشمندان بر پايه اين مشاهده ها نتيجه گرفتند كه جهان از وضعيتي كه ماده و انرژي آن در حالتي بسيار چگال و دماي زياد قرار داشت، آغاز شده است. در عين حال دانشمندان در اين مورد كه پيش از آن جهان در چه وضعيتي بود، اتفاق نظر ندارند.نظريه انفجار بزرگ كه مبتني بر ملاحظات نظري است، تاييد مشاهده هاي تجربي را نيز به همراه دارد. به لحاظ مشاهده اي اخترشناسان دريافته بودند كه سحابي هاي مارپيچ در حال دور شدن از زمين هستند، هر چند اين رصدگران نه متوجه معني كيهان شناختي اين پديده بودند و نه اصولا مي دانستند كه اين سحابي ها، كهكشان هاي ديگري غير از كهكشان راه شيري ما است. در سال ۱۹۲۷ يك كشيش كاتوليك به نام جورج لوماتره با استفاده از رابطه هاي نسبيت عام اينشتين و مشاهده پس رفت سحابي هاي مارپيچ نتيجه گرفت كه جهان ما با انفجار «اتم اوليه» آغاز شده است. اين نظريه بعدها انفجار بزرگ نام گرفت.ادويل هابل در سال ۱۹۲۹ توانست شاهدي رصدي براي نظريه لوماتره فراهم آورد. وي كشف كرد كه نور ديگر كهكشان ها قرمزگرايي دارد كه مقدار آن متناسب با فاصله آن كهكشان از زمين است. امروزه اين قانون را به نام قانون هابل مي شناسند.
    طبق اصل كيهان شناسي اگر مقياس هاي بسيار بزرگ را در نظر آوريم، در جهان هيچ جهت يا مكاني بر ديگري ترجيح ندارد. هابل با توجه به اين اصل گفت كه جهان در حال انبساط است. اين ديدگاه با ديدگاه اينشتين در مورد جهان كه آن را بي پايان و ايستا مي دانست در تعارض بود.در آن زمان دو احتمال مختلف براي وضعيت جهان مطرح شد. يكي نظر انفجار بزرگ لوماتره بود كه جورج گاموف طرفدار آن بود و به گسترش آن بسيار كمك كرد و ديگر مدل حالت ايستاي فرد هويل بود. طبق اين مدل تمام نقاط جهان با گذشت زمان هيچ تغييري نمي كرد. در حقيقت هم همين فرد هويل بود كه اصطلاح انفجار بزرگ يا Big Bang را سر زبان ها انداخت. وي در يك سخنراني در سال ۱۹۴۹ بارها از نظريه لوماتره با عنوان Big Bang نام برد و آن را به تمسخر گرفت. وي سال هاي بعد هم در ديگر سخنراني هايش به تمسخر انديشه هاي لوماتره پرداخت، اما در نهايت Big Bang به عنوان نام رسمي نظريه لوماتره شناخته شد. اين دو نظريه سال هاي متمادي به موازات يكديگر گسترش يافتند و هركدام طرفداران بسياري يافتند اما با توسعه اخترشناسي شواهد رصدي از ايده انفجار بزرگ حمايت كردند و معلوم شد كه جهان از حالتي بسيار داغ و چگال آغاز شده است. از سال ۱۹۶۵ نيز كه تابش هاي ريزموج پس زمينه كيهاني كشف شد، نظريه انفجار بزرگ بهترين نظريه پردازي توجيه سرآغاز و چگونگي تكامل جهان محسوب مي شود. در حقيقت تمام كارهاي نظري در كيهان شناسي بر مبناي نظريه انفجار بزرگ يا نسخه تغيير يافته و اصلاح شده آن است. پژوهش هاي كنوني در كيهان شناسي نيز به بررسي و درك چگونگي تشكيل كهكشان ها با استفاده از نظريه انفجار بزرگ و درك رويدادها در لحظه انفجار بزرگ مربوط مي شود.طبق اين نظريه همزمان با انبساط تده اوليه چگال و داغ، دما نيز به تدريج كاهش يافت.بعد از گذشت حدود ۳۵ ۱۰ ثانيه انتقال فازي صورت گرفت كه باعث شد جهان به طور نمايي رشد كند. اين دوره را با عنوان تورم كيهاني مي شناسند.پس از آنكه تورم كيهاني متوقف شد، مواد تشكيل دهنده به صورت پلاسماي كوآرك گلوئون بودند. در اين حالت ذرات تشكيل دهنده پلاسما با سرعت هاي نسبيتي در حال حركت بودند. با گسترش و انبساط جهان دما نيز به تدريج كاهش يافت و با تركيب اجراي پلاسما با هم، پروتون ها و نوترون ها شكل گرفتند. بعدها بعضي از پروتون ها و نوترون ها با يكديگر تركيب شدند و طي فرآيندي با نام هسته زايي، هسته هاي لوتريم و هليم را به وجود آوردند. پس از گذشت حدود ۳۰۰ هزار سال از انفجار بزرگ الكترون ها نيز به اتم ها ملحق شدند و اتم ها را كه به طور عمده هيدروژن بود، به وجود آوردند. در اين زمان تابش از ماده جدا شد و در نتيجه در كل جهان مانعي در برابر نور وجود نداشت. به چنين تابش هايي، تابش ريزموج پس زمينه مي گويند.


    با گذشت زمان منطقه هاي چگال تر مواد اطراف خود را جذب كردند و بزرگتر و متراكم شدند و به اين ترتيب ابرهاي گاز، ستارگان، كهكشان ها و ديگر ساختارهاي اخترشناسي كه امروزه قابل مشاهده است را به وجود آوردند.جزئيات مربوط به اين فرآيند به مقدار و نوع ماده مورد نظر بستگي دارد.البته بايد در نظر داشت هنگامي كه جهان را با استفاده از اين نظريه شرح مي دهيم، نبايد انفجار بزرگ را به صورت انفجاري از ماده در نظر گرفت كه به سرعت از يكديگر دور مي شوند تا فضايي از پيش تهي را پر كنند، بلكه در انفجار بزرگ چيزي كه منبسط مي شود، خود فضا است. همين انبساط است كه باعث مي شود فاصله بين هر دو نقطه دلخواهي در جهان افزايش يابد. با اين همه انبساط جهان در مقياس موضعي فعلي چنان كوچك است كه هر گونه ارتباطي بين قوانين فيزيك با انبساط با استفاده از تكنيك هاي فعلي غيرقابل اندازه گيري است.


    تابش پس زمينه كيهاني
    نظريه انفجار بزرگ وجود تابش هاي ريزموج پس زمينه كيهاني را پيش بيني كرد. اين تابش ها در حقيقت از فوتون هايي تشكيل شده اند كه در مراحل اوليه تشكيل جهان گسيل شده اند. در مراحل اوليه آغاز جهان و پيش از تشكيل اتم ها، اين تابش ها به طور مداوم جذب مي شوند و در نتيجه جهان مات بود. اما پس از انبساط و سرد شدن جهان تا حدود سه هزار درجه كلوين، وضعيت به گونه اي شد كه الكترون ها و هسته ها توانستند با يكديگر تركيب شوند و اتم ها را به وجود بياورند. در اين حالت پلاسماي اوليه به گازي خنثي تبديل شد. اين گاز خنثي برخلاف پلاسما، عبور نور را ممكن مي سازد. اين تابش ها در تمام جهت هاي فضا جاري است و امروزه ما مي توانيم آن را مشاهده كنيم. اين تابش ها نيز به دليل انبساط هابل، قرمزگرايي دارند. در هر كجاي جهان كه باشيم اين تابش ها را مشاهده مي كنيم كه از همه جهت ها مي آيند.


    آرنو پنزياس و روبرت ويلسون در سال ۱۹۶۴ از يك گيرنده ريزموج آزمايشگاه بل استفاده كردند تا به رصد تابش ها بپردازند. آنها با استفاده از اين ابزار تابش ريزموج پس زمينه كيهاني را كشف كردند. با اين كشف كه نشان دهنده طيف جسم سياه در دماي سه درجه كلوين بود، كفه ترازو به نفع نظريه انفجار بزرگ سنگين تر شد. پنزياس و ويلسون به خاطر اين كشفشان جايزه نوبل را از آن خود ساختند.ناسا در سال ۱۹۸۹ ماهواره كاشف پس زمينه كيهاني را كه به اختصار كوبه يا COBE خوانده مي شود پرتاب كرد. اولين اطلاعات اين ماهواره كه در سال ۱۹۹۰ ارائه شد، با پيش بيني هاي تابش هاي ريزموج پس كيهاني نظريه انفجار بزرگ سازگاري داشت. در سال ۲۰۰۳ نيز كاوشگر ريز موج ناهمسانگرد ويلكينسون WMAP پرتاب شد و اطلاعاتي از بعضي پارامترهاي كيهان شناسي به دست آورد كه دقيق ترين اطلاعات به دست آمده تا آن زمان محسوب مي شد. دستاوردهاي اين ماهواره نيز در كل با مباني نظريه تورم هماهنگي داشت.



    تكوين و شكل گيري كهكشان ها
    مشاهده هاي دقيق در مورد شكل و توزيع كهكشان ها و اختروش ها شواهد قاطعي در مورد انفجار بزرگ فراهم آورده است. دانشمندان با استفاده از تلفيق مشاهده و نظريه حدس مي زنند كه اولين اختروش ها و كهكشان ها حدود يك ميليارد سال بعد از انفجار بزرگ به وجود آمدند و پس از آن نيز ساختار بزرگ همانند خوشه ها و ابرخوشه هاي كهكشاني شكل گرفتند. ستارگان و كهكشان ها با گذشت زمان تكامل مي يابند، بنابراين كهكشان هاي دور دست كه آنها را به شكلي كه در آغاز جهان بودند، مشاهده مي كنيم با كهكشان هاي نزديك كه شكل فعلي آنها را مي بينيم بسيار متفاوتند. با اين همه كهكشان هايي كه به تازگي تشكيل شدند نسبت به كهكشان هايي كه در همين فاصله اما مدت كوتاهي پس از انفجار بزرگ شكل گرفتند، تفاوت دارند. اين مشاهده ها به شدت مدل حالت ايستا را رد مي كند. بررسي مربوط به تشكيل ستارگان و توزيع كهكشان ها و اختروش ها و ساختارهاي بزرگتر با شبيه سازي هاي نظريه انفجار بزرگ در مورد تشكيل ساختار در جهان هماهنگ است و در عين حال كمك موثري براي كامل كردن جزئيات مربوط به اين نظريه محسوب مي شود.

    ماده تاريك
    طي دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ مشاهده هاي گوناگون نشان داد كه براي توجيه شدت ظاهري نيروي گرانشي درون كهكشاني و بين كهكشاني مقدار ماده مرئي كافي وجود ندارد. اين مشاهده ها منجر به شكل گيري اين ايده شد كه بيش از نود درصد ماده موجود در جهان ماده معمولي نيست، بلكه از نوع ماده تاريك است. علاوه بر اين، فرض اينكه جهان به طور عمده از ماده معمولي تشكيل شده است، به پيش بيني هايي منجر مي شود كه به شدت با نتيجه حاصل از مشاهده ها ناهمخواني دارد. زماني كه ايده ماده تاريك مطرح شد، بحث هاي بسياري به دنبال داشت، اما امروزه به دليل مشاهده هاي مربوط به سرعت انتشار كهكشان ها، توزيع ساختارهاي بزرگ مقياس، پديده هاي مربوط به عدسي گرانشي و اندازه گيري هاي پرتو ايكس خوشه هاي كهكشاني، بسياري آن را به عنوان بخشي از مدل استاندارد كيهان شناسي پذيرفته اند. در آگوست سال ۲۰۰۶ توانستند وجود ماده تاريك را با استفاده از اندازه گيري برخورد كهكشان ها، نشان دهند. اين مورد اندازه گيري و ديگر روش هاي اندازه گيري ماده تاريك فقط نسبت به اثرهاي گرانشي حساس است. تاكنون هيچ ذره ماده تاريكي در آزمايشگاه مشاهده نشده است. با اين همه در فيزيك ذرات، نامزد هايي براي ماده تاريك وجود دارد و طرح هاي گوناگون براي آشكارسازي مستقيم آنها در دست اجرا است.

    انرژي تاريك
    اندازه گيري مشخصه هاي بعضي انواع ابر نواخترها نشان مي دهد كه شتاب جهان مقداري غير خطي است. نظريه نسبيت عام براي توجيه اين شتاب غير خطي نيازمند وجود نوعي انرژي با فشار منفي در جهان است. اكنون به نظر مي رسد كه اين انرژي تاريك تشكيل دهنده هفتاد درصد انرژي جهان است. ماهيت اين انرژي يكي از رازهاي مهم انفجار بزرگ است. نامزدهاي احتمالي براي اين انرژي وجود دارد كه ثابت كيهان شناختي ازجمله آنها است. هم اكنون رصد هايي انجام مي شود تا ماهيت اين انرژي روشن شود. با استفاده از اطلاعاتي كه ماهواره WMAP در سال۲۰۰۶ ارائه كرده است، نشان مي دهد كه جهان از ۷۴ درصد انرژي تاريك، ۲۲ درصد ماده تاريك و ۴ درصد ماده معمولي تشكيل شده است.



    پيشرفت نجوم و كيهان شناسي در چند دهه اخير توجه دانشمندان بسياري را به خود جلب كرده است، زيرا با استفاده از تجهيزات جديد ديد ما نسبت به جهان به طور وصف ناپذيري دگرگون شده است. كشف ستاره هاي نوتروني با استفاده از مشاهده هاي مربوط به طول موج هاي بلند راديويي، به دست آوردن اطلاعات از جهان هنگامي كه فقط چند دقيقه عمر داشت با استفاده از آثار دوتريم موجود و كشف چگونگي تشكيل ستارگان هنگام بررسي سردترين مناطق جهان، موضوع هايي است كه مي تواند توجه همه را به خود جلب كند.اين كتاب كه در پنج فصل تنظيم شده است از تولد و مرگ ستارگان شروع شده و با بررسي منشاء كهكشان ها و منشاء جهان به پايان رسيده است. با خواندن اين كتاب مي توان سوار بر ماشين زمان، به گذشته رفت و به بررسي ساختارهايي چون ستارگان، اختروش ها و سياهچاله ها و ديگر پديده هاي كيهاني پرداخت. هدف اصلي اين كتاب به ادعاي مترجم، آن بوده است كه با بيان ساده، موضوع هاي دشوار نجومي را به حرفه اي ها و غير حرفه اي ها بياموزد.


    تحولات جهان ما
    ملكولم لونگاير
    ترجمه:
    حبيب الله عصاره، محمدحسين عصاره
    انتشارات دانشگاه شهيدچمران ۱۳۸۴
    منبع :سايت سي پي اچ

  2. #22
    حـــــرفـه ای مرتضی nvcd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    بابل
    پست ها
    2,274

    پيش فرض

    فهرست مقالات موجود در تاپیک کیهان شناسی :

    لطفا از دادن پست های تشکر و پرسیدن سوال خوداری کنید
    1. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ------------------------------------------------- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    2. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ----------------------------------- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    3. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] -------------------------------------- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    4. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] --------------------------- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    5. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ---------------------------- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    6. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] -------------------------------------------------- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    7. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ----------------------------------------------------- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    8. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] --------------------------------------------------- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    9. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] --------------------------------------------------- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    10. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] --------------- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    11. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ------------------------------------ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    12. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ------------------------- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    13. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ------ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    14. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ----------------------------------------------------- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    15. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ---------------------------------------- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    16. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ---- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    17. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ----------------------------------------- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    18. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ------------------------------------------ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    19. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] -------------------------------------- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    20. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] -------------------------- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    21. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] -------------------------------------- [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  3. #23
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض کهکشانهای کوتوله و ماده تاریک

    دانشمندان با تحلیل نور کهکشانهای کوتوله ای که بدور کهکشان راه شیری در حال چرخش هستند، کشف کرده اند که جرم کمینه برای کهکشانها در جهان ، 10 میلیون برابر جرم خورشید می باشد . این جرم می تواند کوچکترین واحد ساختاری از ماده ی تاریک اسرارآمیز باشد ، به ماده ی نامرئی ماده ی تاریک گفته میشود .

    تجمع ستاره هایی که در این واحد های ساختاری شکل می گیرند، کهکشان ها را پدید می آورند . حتی با وجود اینکه در حدود 6/5 تمام مواد موجود در جهان را ماده ی تاریک تشکیل می دهد با این حال دانشمندان شناخت بسیار کمی در مورد خواص میکروسکوپی این ماده دارند. Louis Strigari- از دانشگاه کالیفرنیا - در این باره می گوید : با شناخت این جرم کهکشانی کمینه ، ما می توانیم درک بهتری از چگونگی رفتار ماده ی تاریک داشته با شیم ، واین آگاهی برای شناخت اینکه که چگونه جهان و زندگی که ما می شناسیم بوجود آمده است بسیار ضروری و لازم است.

    ماده ی تاریک رشد ساختار ها را در جهان کنترل می کند.بدون این ماده کهکشان های مشابه کهکشان راه شیری ما بوجود نمی آمدند.دانشمندان می دانند که چگونه گرانش ماده ی تاریک ماده ی معمولی را جذب می کند و موجب می شود که کهکشان ها تشکل شوند. آنها همچنین گمان می کنند که کهکشانهای کوچک در طی زمان با یکدیگر ادغام می شوند تا کهکشان های بزرگتری همچون کهکشان راه شیری ما را بوجود آورند.




    کوچکترین کهکشان های شناخته شده ، کهکشان های کوتوله نام دارند و درخشندگی آنها بسیار زیاد و در حدود 1000 تا 1 میلیون برابر درخشندگی خورشید می باشد. دست کم 22 عدد از این کهکشان های کوتوله شناخته شده اند که کهکشان راه شیری را دور می زنند. دانشمندان UCI ،18 عدد از آنها را با استفاده از داده های بدست آمده بوسیله ی تلسکوپ Keck در هاوایی و تلسکوپ Magellan در شیلا ، با هدف محاسبه ی جرم آنها مورد بررسی قرار دادند. با تحلیل نور ستارگان در هر کهکشان ، انها مشخص کردند که ستارگان سریع چگونه حرکت می کنند. با استفاده از سرعت آنان ، آنها جرم هر کهکشان را محاسبه کردند.

    محققین انتظار دارند این جرم ها تغییر کنند، درخشانترین کهکشان ها بیشترین وزن و کم نروترین کهکشان کمترین وزن را دارند. اما بطور شگفت آور تمامی کهکشان های کوتوله جرم مشابه ای در حدود 10 میلیون برابر جرم خورشید دارند.

    Manoj Kaplinghat ، پروفسور دستیار ستاره شناسی و فیزیک و نویسنده در UCI ، این یافته ها را با استفاده از یک شبیه سازی ذهنی که در آن انسان ها نقش ماده ی تاریک را بازی می کنند ، توضیح می دهد.

    Kaplinghat می گوید : فرض کنید شما یک موجود بیگانه هستید که بر فراز زمین پرواز می کنید و محیط های شهری را از طریق میزان تراکم نور در شب تشخیص می دهید. از درخشندگی نورها ، شما ممکن است گمان کنید که برای مثال بیشتر انسان ها در لس آنجلس زندگی می کنند تا مومبایی ، اما این وضعیت درست نیست.

    وی گفت : آنچه ما کشف کرده ایم بسیار گسترده تر است و مشابه اینست که بگوییم تمامی محیط های شهری ، حتی آنهایی که در شب بطور واضحی برای موجود بیگانه مرئی هستند ، جمعیتی در حدود 10 میلیون دارند.

    از آنجاییکه کهکشان های کوتوله بیشتر ماده ی تاریک هستند - نسبت ماده ی تایک نسبت به ماده ی معمولی به بزرگی 10000 به یک است – کشف کمترین جرم یک خاصیت بنیادی از ماده ی تاریک را آشکار می کند.

    James Bullock نویسنده و مدیر مرکز UCI برای کیهان شناسی در این باره می گوید : ما هیجان زده شده ایم زیرا این کهکشانها واقعا نامرئی هستند ، اما شامل میزان چشمگیر و عظیمی از ماده ی تاریک هستند. این به ما کمک می کند تا ذراتی را که ماده ی تاریک را می سازند بهتر درک کنیم و این برخی چیزها را در مورد چگونگی شکل گیری کهکشان ها در جهان به ما یاد می دهد .

    دانشمندان می گویند توده های ماده ی تاریک ممکن است وجود داشته باشند که شامل ستاره ها نشوند. تنها توده های ماده ی تاریکی که آنها می توانند درحال حاضر مستقیم آشکارسازی کنند آنهایی هستند که توسط ستارگان روشن می شوند

    دانشمندان امیدوارند در مورد خواص میکروسکوپی ماده ی تاریک در زمانی که تصادم هادرون در سوئیس در اواخر امسال ایجاد می شود چیزهایی را یاد بگیرند. این دستگاه دو پرتو از هسته را در یک حلقه در جهت های مخالف شتاب می دهد و سپس بشدت آنها را باهم برخورد می دهد تا شرایط اولیه را دقیقا پیش از بیگ بنگ بازآفرینی کند. با انجام این کار دانشمندان امیدوارند ذرات ماده ی تاریک را در آزمایشگاه برای اولین بار خلق کنند.

    منبع: آسمان شب

  4. #24
    همکار بازنشسته farbod123's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    تبريز
    پست ها
    1,370

    پيش فرض اجزاي تشکيل دهنده ي جهان


    اجزاي تشکيل دهنده ي جهان



    حتما تا به حال پيش اومده كه توي فكر بريم كه جهان ما چقدر بزرگه؟ يا اين كه آخر دنيا كجاست ؟ ويا فاصله دور ترين ستاره از زمين چقدره ؟ اين موضوع يه موضوعيه كه آدم هرقدر بهش فكر بكنه باز هم جاي فكر كردن داره و هميشه يه ابهاماتي واسمون به جا مي ذاره. مثلا خود من بچگيام فكر ميكردم دليل اين كه ستاره ها چشمك مي زنن اينه كه كلي سياره و ستاره و سفينه و موجودات فضاي همش دارن از جلوي اين ستاره ها رد ميشن و به اين خاطره كه ستاره ها چشمك مي زنن!!! ولي ديگه امروز ميدونم كه دليلش اين نيست. راستي شما مي دونين كه ستاره ها چرا چشمك مي زنند ؟ ok ميكم دليلش : "‌ به خاطر شكسته نور در لايه هاي مختلف جو هست. يعني وقتي جو ناپايدار باشه نور در لحظات مختلف خط سير هاي متفاوتي داره و گاهي نور ستاره به چشم ما مي رسه و گاهي نمي رسه. اما اين همه ي مطلب نيست چرا كه براي نور سياره ها هم همين اتفاق ميفته اما سيارات چشمك نمي زنند. تفاوت ستاره و سياره اينجاست كه ستاره يك چشمه ي نقطه اي ولي سياره يك چشمه ي گسترده است. يعني اگر به خاطر ناپايداري جو نور يك نقطه از سياره به چشم ما نرسه نور قسمت ديگه مي رسه و اين باعث ميشه كه سياره چشمك نزنه، اما ستاره فقط يك نقطه است كه يا ما ان رو مي بينيم و يا نمي بينيم. " .
    حالا بگذريم امروزم به خاطر اين كه زيادي رفته بودم تو فاز فضا و كهكشان و ستاره و اين حرفا اين مطلبو واستون فرستادم هوا...
    مهمترين اجزاي تشکيل دهنده ي جهان عبارتند از :
    1- ستارگان : ستارگان اجرام تقريباً کروي بزرگي هستند که از دماي سطحي چند هزار درجه تا دماي مرکزي چند ميليون درجه بر خوردارند.و بواسطه ي نور حاصل از تبديلات هسته اي مي درخشند.ماده ي تشکيل دهنده ي انها بواسطه ي دماي زياد، بصورت عام گازند که از چگالي و فشار بالايي بر خوردارند. ستارگان ضمن بر خورداري از حرکت دوراني و انتقالي ف در آسمان ثابت به نظر مي رسند. و اين به واسطه ي فاصله ي عظيمي است که با زمين دارند. ستارگان به تعداد بيليونها بيليون در جهان وجود دارند و در هر قسمتي از آسمان ديده مي شوند.نور ستارگان از نظر رنگ و درخشندگي متغير اسست و به اصطلاح چشمک مي زنند .ستارگان حتي در بزرگترين تلسکوپها نيز به صورت نقاط نوراني ديده مي شوند.
    2- سيارات :اجرام تقريباً کروي جامد و نسبتاً سرد ي هستندکه به دور خورشيد دوران دارند و در اثر بازتاب نور خورشيد قابل ديدن هستند.با چشم برهنه ( بدون تلسکوپ) پنج سياره ( عطارد – زهره مريخ- مشتري وزحل) را مي توان هر چند وقت يکبار مشاهده کرد اما رؤيت سه سياره ي ديگر منظومه ي شمسي تنها با تلسکوپ ميسر است. نور سيارات از نظر رنگ و روشني ثابت است و در تلسکوپ (بسته به بزرگنمايي و موقعيت سياره )يک سياره به صورت قرص نوراني ديده مي شود . سيارات در آسمان سير مي کنند و هر زمان نزديک ستاره ي قرار دارندکه به دور آن در حال دوران هستند. سيارات منظومه شمسي را مي توان تنها در منطقه ي دايرة البروج مشاهده کرد.
    3- سحابي ها :توده هاي ابر مانند و وسيعي از غبار و گازهاي بسيار رقيق و با دماي کم هستند که تنها در اثر نور ستارگان مجاور ديده مي شوند.البته بر خي از سحابي ها نيز تاريکند و مانع ديدن ستارگاني که در پشت آنها قرار دارند مي شوند.در تلسکوپ سحابي هاي روشن همچون توده اي محو و ابر مانند مشاهده مي شوند.
    4- سيارکها :سيارکها اجرام جامد و کوچک با شکلهاي نا منظمند که به دور خورشيد مي گردند و تفاوت مهم آنان با سيارات در اندازه ي آنها است بطوريکه بزرگترين سيارک شناخته شده ( سرس ceres ) قطري حدود 800 کيلومتر دارد. با يک تلسکوپ بزرگ مي توان بيش از 100,000 سيارک مشاهده کرد . سيارکها با بازتاب نور خورشيد ديده مي شوند و بنا بر درخشندگي کم تنها با تلسکوپ قابل رؤيت هستند.
    5- قمر ها : قمرها اجرامي هستند که با دوره ي تناوبي خاصي به دور سيارات در حال گردش هستند . شش سياره منظومه شمسي هر يک داراي يک يا چند قمر ( ماه) مي باشند. زمين داراي يک ماه و مريخ داراي دو ماه و مشتري داراي شانزده قمر است .
    6- ستارگان دنباله دار :اجرامي متشکل از يک کره ي نوراني (از جنس يخ و سنگ و مواد ديگر )و يک دنباله ي رقيق استوانه اي مانندبه نام گيسو(از جنس ذرات غبارو گاز) هستند که گهگاه در مسيري خاص و با سرعت صدها کيلومتر در ثانيه ظاهر مي شوند برخي از آنها با چشم برهنه قابل ديدن هستند اما اکثريت آنها از درخشندگي کمي برخوردارند و با چشم برهنه ديده نمي شوند. مدار برخي از آنها ( حدود 259 عدد) بسته است و پيوسته مسير واحدي را مي پيمايند مانند ستاره ي دنباله دار هالي که هر چند سال يکبار از نزديک زمين عبور مي کند. در حالي که مدار حدود 368 دنباله دار شناخته شده ي ديگر باز است( سهموي يا هذلولي ) که به احتمال زياد از فضاي خارج مي آيند و از نزديکي زمين عبور کرده و براي هميشه دور مي شوند.
    7- شهاب ها : اجرام جامد ريزي هستند که در فضا حرکت مي کنند و گهگاه گروهي از آنها جذب زمين مي شوند و در اثر حرکت در ميان جو زمين و وجود اصطکاک گرماي زياد توليد مي شودکه شهاب را مي سوزاندو غبار حاصل از ان هر سال صدها تن بر سطح زمين مي نشيند.در مواردي نادر يک شهاب بزرگ قبل از تحليل کانل به زمين اصابت مي کند. پديده ي نوري چند ثانيه اي در آسمان شب حاصل از ورود سريع شهاب به جو زمين و ايجاد گرما و نور حاصل از اصطکاک است.
    -آنچه که در آسمان با چشم برهنه مي توان ديد.
    در شبي صاف و بدون گردو غبار و دور از نور چراغهاي مجاور مي توان اجرام زير را با چشم برهنه ديد. 1) حدود 2000 تا 30000 ستاره در هر نيمکره ي آسمان 2) چند سيارک که با سرعت خاص خود در ميان ستارگان حرکت مي کنند. 3) پنج تا ده شهاب در هر ساعت 4) ستارگان دنباله دار پر نور که يکي دو بار در طول عمر آدمي ديده مي شود. 5) سحابيها مانند سحابي روشن و بزرگ صورت فلکي جبار و يا سحابي تاريک به نام سر اسب باز هم در صورت فلکي جبار 6) را ه کهکشان يا راه کهکشان شيري ، به صورت کمر بندي نامنظم بر سطح کره ي آسمان که نور آن محصول تابش مرکب ميلياردها ستاره است. 7) کهکشان هاي ديگر مانند کهکشان امرأة المسلسله که از نيمکره ي شمالي قابل رؤيت است و دو کهکشان معروف به ابر هاي ماژلاني که از نيمکره ي جنوبي قابل رؤيت است
    منبع : راسخون

  5. #25
    همکار بازنشسته farbod123's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    تبريز
    پست ها
    1,370

    پيش فرض كيهانشناسي در هزاره نو

    ما اكنون در ميان انقلابى از دانسته هايمان پيرامون سر منشاء تكامل جهان هستيم. انقلابى كه هم از نظريه هاى جديد و هم از تكنولوژى پيشرفته تغذيه مى كند. تلسكوپ هاى فضايى اى كه از آن سوى طيف الكترومغناطيسى جهان را زيرنظر دارند، تلسكوپ هاى عظيم زمينى، ابررايانه ها و شتاب دهنده هاى ذرات اتمى و حتى تلسكوپ هاى زيرزمينى، همگى نقش مهمى را در اين زمينه ايفا مى كنند. به مدد نظريه نسبيت عام اينشتين و فيزيك نوين ذرات مى توان با اطمينان بيشترى تاريخ كيهان را از زمان تركيب ذرات بنيادى، كه در يك ميكرو ثانيه بعد از پيدايش جهان به وجود آمدند، بررسى كرد.
    بعد از چند دهه تلاش و كوشش ما نتوانسته ايم ويژگى اساسى جهان خودمان را شناسايى كنيم. در توافق نظر جديد، كه در يك دهه قبل به سختى قابل تصور بود، بيشتر كيهان شناسان عمر جهان را 7/13 ميليارد سال مى دانند و عقيده دارند كه جهان تخت است (يعنى از هندسه اقليدسى تبعيت مى كند، با خطوط موازى كه دربى نهايت هم موازى مى مانند و زواياى داخلى مثلث كه مجموعاً 180 درجه هستند). نظريه هاى جديد كيهان شناسى، تعدادى از مشكلاتى را كه به مدت چند دهه مطرح بوده اند حل مى كنند. معروف ترين اين معضلات اين بود كه جهان، جوان تر از ستاره هايى كه در آن قراردارند به نظر مى آمد .
    برابرى اندازه گيرى هاى مستقل با مقادير كليدى مانند ثابت هابل نيز از موضوعات مهم كيهان شناسى هستند. بيشتر ماده كهكشان هيچ نورى از خود منتشر نمى كند و برخلاف ماده كه براى ما آشناتر و ملموس تر است، از نوترون و پروتون تشكيل نشده. به نظر مى آيد اين ماده سياه عجيب كه 30 درصد از كل جرم _ انرژى جهان را تشكيل مى دهد، از نوعى ذره بنيادى تشكيل شده كه كمى بعد از انفجار بزرگ به وجود آمده است. حتى شگفت آورتر از اين، دوسوم از جرم - انرژى كيهان است كه از انرژى تاريك اسرارآميز تشكيل شده، كه باعث سرعت يافتن گسترش جهان مى شود.
    o ساختار انفجار بزرگ

    اساس دريافت ذهنى ما از تكامل جهان، مدل انفجار بزرگ است كه بر پايه نظريه نسبيت عام اينشتين و رصدهاى ادوين هابل در مورد گسترش جهان مطرح شد. اثر متقابل تئورى و رصد در اينجا اهميت خاصى دارد. در ساختار نسبيت عام فضا و زمان مى توانند بپيچند، خم شوند و كشيده شوند. به وسيله رصد نيز گسترش جهان به خوبى رؤيت شده البته اين گسترش به صورت به جلو برده شدن ماده است و نه پرتاب شدن آن در خلأ. علاوه براين، ميل به قرمز (redshif) نور ساطع شده از كهكشان هاى دوردست، با اثر دوپلر، كه در اثر حركت در ميان فضا به وجود مى آيد توجيه نشده، بلكه به عنوان نتيجه گسترش فضا كه باعث كشيدگى طول موج فوتون ها راهى زمين مى شود، توضيح داده شده است.
    (پديده ميل به قرمز در اثر كشيده شدن فوتون هاى رسيده به زمين از يك كهكشان دوردست ظاهر مى شود كه باعث شكافته شدن خطوط جذبى در طيف كهكشان و تمايل آن به طيف هاى قرمزتر نورمريى _ در مقايسه با ستارگان كهكشان راه شيرى - مى شود.) ميل به قرمز يك كهكشان دوردست مستقيماً نشان مى دهد جهان از زمانى كه نور آن كهكشان را ترك كرده است چقدر بزرگ تر شده. تفاوت اندازه برابر ميل به قرمز(Z)+1 است. به طور مثال دورترين كوازار شناخته شده ميل به قرمز zبرابر4/6 دارد. يعنى حجمى از فضا كه درزمان ترك نور از كوازار يك ميليون سال نورى پهنا داشته، اكنون 4/7 ميليون سال نورى است!
    نظام انفجار بزرگ بسيارى از ويژگى هاى اصلى جهان امروز را در خودجاى مى د هد - البته همه آنها را توضيح نمى دهد- از جمله: تخت بودن فضا، امواج پس زمينه كيهانى و برآمدگى هاى موجود در ماده آغازين كه ساختارهاى بزرگ آشكار امروزى را پديد آورده اند. در سال 1980 فيزيكدانى به نام آلن اچ - گروت نظريه اى ارائه كرد به نام تورم. بعدها ديگران نيز توضيحاتى به اين نظريه افزودند. اين تئورى كه نشات گرفته از فيزيك كاربردى ذرات است، مهمترين ويژگى هاى جهان امروز را توضيح مى دهد. در تئورى تورم قسمت هاى كوچك كيهان اوليه به طور تصاعدى گسترش پيدا كردند و قسمتى از فضا را كه ما امروزه مى بينيم، صاف تر كردند. مانند وقتى كه بيشتر بادكردن يك بادكنك باعث مى شود قسمت كوچكى روى سطح آن صاف تر به نظر برسد.
    گفته مى شود دليل اصلى جريان يافتن اين گسترش انرژى پتانسيلى وابسته به انرژى فرضى به نام inflaton است، اين انرژى پتانسيل inflatin است كه حرارت چشمگير انفجار بزرگ را فراهم كرده در حين پديده inflaton نوسانات كوانتومى در مقياس هاى زيراتمى به وسيله گسترشى مهيب به اندازه هاى نجومى مى رسند. اين بزرگ تر شدن ها در ساليان دراز بعدى به همراه گرانش رشد كردند و در نهايت به پيدايش كهكشان ها و خوشه هاى كهكشانى كنونى انجاميدند. از نظريه تورم مى توان سه نتيجه گيرى كرد: 1- فضا بايد در لبه مريى آن صاف به نظر برسد. 2- توزيع ماده در مقياس هاى نجومى بايد منشاء كوانتومى داشته باشد. 3- فضا را بايد پس زمينه اى از امواج گرانشى فرا گرفته باشد، كه به وسيله نوسانات كوانتومى بعد از 10به توان 32 - ثانيه از شروع جهان به وجود آمده اند. دو پيش بينى نخست اكنون با اندازه گيرى هايى كه روى CMBR انجام مى شود ديده شده اند (و سومى نيز احتمالاً در آينده اى نه چندان دور با اندازه گيرى ها به اثبات خواهد رسيد). اكنون به بحث درباره گسترش جهان مى پردازيم.
    o گسترش جهان

    در سال 1929 ادوين هابل و ميلتون هوماسون، فاصله چند كهكشان نزديك را اندازه گيرى كردند و رابطه ميان فاصله و سرعت عقب نشينى آنها را به دست آوردند (كه وقتى كهكشانى با سرعتى كمتر از كسرى از سرعت نور از ما دور مى شود، اين رابطه با ميل به قرمز آن متناسب است). اين مؤلفه تناسب، ثابت هابل نام دارد (HO) و سرعت گسترش جهان امروز را اندازه گيرى مى كند. تعيين دقيق فواصل كهكشانى به طرز شگفت آورى سخت است و پيچيدگى هاى زيادى مزاحم تلاش براى مشخص كردن (HO) مى شود. اكنون با استفاده از پيشرفت ها و ابزار پيچيده و به مدد روش هاى متعدد و متفاوت اندازه گيرى، بر مقدارى براى اين ثبات اتفاق نظر شده است.
    فواصل دقيق كهكشانى در مقياس هاى دور كه به وسيله بخشى از پروژه كليدى هابل (hstkp) به دست آمده است، قسمتى از سرفصل هاى مدنظر فريدمن (freedman) مدير اين پروژه را تشكيل مى دهد .با آشكارسازى و اندازه گيرى ستاره هاى متغير (Cepheid) در 24 كهكشان مارپيچى، هابل محققان اين پروژه را قادر كرد تا 5 روش تنظيم شده، به عنوان دومين شاخص فاصله، براى فواصل بيش از يك ميليارد سال نورى، به دست آوردند. چنين فواصلى به خوبى در مسير رصدى هابل قرار دارند. جايى كه اثر مخرب اجتماع كهكشان هاى پر جرم، همچون خوشه سنبله، تاثير محسوسى در اندازه گيرى ها ندارند. با تركيب هر پنج تكنيك، مقدار 72 كيلومتر در ثانيه، در مگاپارسك - با خطايى حدود 10 درصد _ براى ثابت هابل به دست آمد.
    در حالى كه پارامتر اندازه گرفته شده توسط خود هابل 550 كيلومتر در ثانيه در مگاپارسك بود. از آنجا كه اندازه جهان قابل رصد و سن آن، هر دو با ثابت هابل رابطه عكس دارند. رشدى كه اين مقدار اصلاح شده براى جهان قابل رؤيت نشان مى دهد هشت برابر گسترشى است كه قبلاً براى جهان اندازه گرفته شده بود. گروه هاى نجومى ديگرى هم با ثابت هابلى كه اين پروژه به دست آورد موافقت كردند. پس مى توان گفت يكى از پارامترهاى مهم كيهان شناسى بالاخره تعيين شده است.
    o سن جهان شتابدار ما

    ثابت هابل مى تواند زمانى كه از انفجار بزرگ مى گذرد و اندازه قسمتى از جهان را كه براى ما قابل رؤيت است، تعيين كند. مدت زمانى كه از انفجار بزرگ مى گذرد، به سرعت گسترش كنونى جهان ونيز سرعت گسترش آن درگذشته بستگى دارد. گرانش حاصل از وجود ماده رشد يافتن جهان راكند مى كند - مانند توپى كه وقتى به آسمان پرتاب مى شود نيروى جاذبه زمين سرعتش را كم مى كند- دانشمندان چند دهه است كه براى يافتن اين شتاب منفى تلسكوپ هايشان را به انتهاى محدوده جهان قابل رؤيت نشانه رفته اند. اين افراد اميدوارند با اندازه گرفتن ميزان كندشدن گسترش جهان، سرنوشت آن را مشخص كنند. آيا اين كند شدن براى معكوس كردن گسترش و در نتيجه جمع شدن دوباره جهان كافى است؟ نشانه هاى به دست آمده از رصدها و تئورى هاى نظرى 5سال اخير، كيهان شناسان را به اين تفكر سوق داده كه جهان از ماده اى با چگالى بحرانى Critical density تشكيل شده است.
    پارامترى كه مى تواند گسترش جهان را بدون اينكه جمع شدن دوباره اش را تسريع بخشد، آهسته كند. اين نظريه يك تناقض به وجود مى آورد. سنى كه با تركيب اندازه ثابت هابل و اين ميل به قرمز براى جهان تخمين زده مى شد 9 ميليارد سال بود، در حالى كه پيرترين ستارگان در كهكشان راه شيرى 14-13 ميليارد ساله اند! در دهه 1990 با به كارگيرى تركيبى از تكنولوژى (دوربين هاى CCD 100مگا پيكسلى) و يك شاخص دقيق در فاصله اى دور (ابرنواخترهاى نوع Ia) بالاخره شتاب منفى جهان اندازه گيرى شد. اما اين به معنى پيدا كردن اين شتاب منفى نبود! چراكه در سال 1998 دو گروه به رهبرى لارنس بروكلى و سالپرلماتد پى بردند كه نور ابرنواخترهايى كه در فاصله چندين ميليارد سال نورى قرار دارند، كمتر از مقدارى است كه براى جهانى باشتاب منفى و با چگالى بحرانى صدق مى كند. نتيجه تلويحى اين كشف غيرمنتظره اين بود:
    گسترش جهان در حقيقت در حال سرعت گرفتن است. با اينكه غبار بين كهكشانى و تكامل ابرنواختر هم مى تواند باعث اين كاهش نورشود، آزمايشات زيادى تاثير اين پارامترها را برروى كم شدن نور اين ابرنواخترها رد كرده اند. ظاهراً جهان واقعاً در حال سرعت گرفتن است. تا وقتى كه قدرت جاذبه با مجموع چگالى ماده در جهان و فشارى كه از هر سانتيمتر مكعب به وجود مى آيد نسبت مستقيم دارد، مى توان اين كشف را با نظريه اينشتين توجيه كرد. فشار منفى عظيم موجود در جهان (چيزى كه كيهان شناسان به آن خاصيت كشسانى فضا - زمان مى گويند) مى تواند اثر دافعه گرانشى ايجاد كند، كه اين براى سرعت بخشيدن به گسترش جهان كافى است. رصد ابرنواخترها مداركى مبنى بر وجود ماهيتى كشسان و عجيب به دست مى دهد كه آن را انرژى تاريك ناميده اند. انرژى تاريك كه تا يك دهه قبل از طرف بيشتر كيهان شناسان رد مى شد، اكنون به نظر مى رسد كه بيش از دوسوم ذخيره جرم _ انرژى كيهانى را تشكيل مى دهد.
    اين كشف شگفت آور باعث شد كه كيهان شناسان در تفكرشان در مورد سرنوشت نهايى جهان تغييراتى دهند. اگر جهان تنها از ماده تشكيل شده بود، سرنوشت آن تنها از روى انحناى فضايى آن قابل تشخيص دادن بود. يك جهان بسته (كه داراى انحناى مثبت است) سرانجام جمع شده و فرو مى ريزد. در حالى كه يك جهان تخت يا باز ( كه داراى انحناى منفى است) تا ابد گسترش مى يابد. البته انرژى تاريك هر دو احتمال _ گسترش ابدى و فروريزى نهايى - را براى جهان ظاهراً تخت ما پيش بينى مى كند.
    در اينجا هندسه جهان ديگر به پيش بينى سرانجام آن كمكى نمى كند. تا وقتى كه انرژى تاريك كاملاً شناخته شود، پايان كار جهان ما بلاتكليف خواهد ماند. گرچه اگر گسترش جهان تا 30 ميليارد سال ديگر به سريع تر شدن خود ادامه دهد، آسمان از كهكشان خالى خواهدشد(به جز چند كهكشان در خوشه كهكشانى سنبله). درحالى كه گرانش جاذبه اى ماده عمدتاً سياه جهان، گسترش آن را كندتر مى كند، گرانش دفعى (شتاب منفى) كه در اثر انرژى سياه به وجود آمده سعى در سرعت بخشيدن به آن را دارد. بنابراين اندازه گيرى مقادير انرژى و ماده تاريك به ما اجازه مى دهد فيلم كيهانى را تا زمان به وجود آمدن آن عقب ببريم و زمان شروع آن را دريابيم .براى جهان مطلوب امروزى- جهانى تخت با ثابت هابل 71 تا 72 و نسبت ماده تاريك به انرژى سياه سه به هشت - زمان انفجار بزرگ حدود 5/13 ميليارد سال پيش است كه البته 10 درصد احتمال خطا براى آن در نظر گرفته مى شود.
    روش هاى ديگر اندازه گيرى عمده جهان نيز اين رقم را تاييد مى كنند. بهترين اين روش ها، روشى است كه در آن عمر پيرترين ستارگان راه شيرى كه در خوشه هاى كروى قرار دارند، اندازه گيرى مى شود. مدل هاى اخير كامپيوترى عمرى حدود 5/12 ميليارد سال را براى ستارگان موجود در اين خوشه ها تخمين مى زنند. (باز هم با خطاى ده درصد) پيدايش اين ستارگان قديمى بيشتر از يك ميليارد سال طول نكشيده است كه با اضافه كردن اين مقدار به عمر ستارگان نتيجه اى با مطابقت دلخواه با عمر گسترش جهان به دست مى آيد. از كرونومترهاى كيهانى ديگر مانند كوتوله هاى سفيد و ايزوتوپ هاى راديواكتيو نيز نتايج مشابهى به دست آمده است.
    o آرايش شبكه اى از ماده سياه، با ستارگان

    يكى از ويژگى هاى دور از انتظار جهان بدون شك اين واقعيت تامل برانگيز است كه ستارگان حدود يك درصد از كل ذخيره جرم - انرژى آن را تشكيل مى دهند (و حتى كسرى كمتر از ذخيره ماده آن را) در حالى كه يك چهارم كل جرم - انرژى كيهانى را ماده تشكيل مى دهد، بيشتر آن تاريك است و وجودش تنها از آثار گرانشى آن قابل دريافت است. ماهيت اين ماده تاريك هنوز ناشناخته مانده، گرچه ما مدارك محكمى داريم مبنى براينكه قسمت اعظم اين ماده نمى تواند از پروتون ها و نوترون ها ساخته شده باشد.(اجزاى تشكيل دهنده هسته اتم كه جمعاً باريون ناميده مى شوند.)
    در حقيقت كيهان شناسان توانسته اند با وزن كردن كهكشان ها و خوشه هاى كهكشانى شواهد محكمى براى اينگونه ناشناخته ماده فراهم كنند. امروزه ماده باريونى اشكال مختلفى به خود مى گيرد _ از ابرهاى سازنده ستارگان گرفته تا سياهچاله ها - گرچه بررسى واكنش هاى هسته اى انفجار بزرگ، به ما اجازه مى دهد شرح و مقدار نسبتاً دقيقى از زمان هاى پيشين كه ساختار جهان ساده تر بود به دست آوريم اما آمارگيرى دقيق از مواد باريونى در جهان امروزى هنوز نيمه تمام مانده است.
    مثلاً ميزان فراوانى دوتريم _ايزوتوپى ناپايدار و سنگين از هيدروژن كه تنها در انفجار بزرگ به وجود آمد _ به چگالى كلى ماده باريونى كيهانى بستگى دارد. با اندازه گيرى مقدار دوتريم در ابرهاى گازى نخستين و به مددنظريه واكنش هسته اى انفجار بزرگ، كيهان شناسان نتيجه گرفته اند كه ماده معمولى تنها چهار درصد از چگالى بحرانى را تشكيل مى دهد كه البته اين از مقدار ماده اى كه در ستارگان ديده مى شود، بسيار كمتر است. اندازه گيرى مقادير CMBRنيز نتايج مشابهى را نشان مى دهند.
    منجمان براين باورند كه ماده عادى غيرقابل رؤيت كه حدود سه چهارم محتواى كل ماده باريونى را تشكيل مى دهد، به وفور و به صورت گاز گرم درميان كهكشان ها قرار دارد. در كل مقدار ماده _ باريونى و غيرباريونى كه بيشتر آن نيز تاريك است _ هشت برابر بيشتر از ماده باريونى است. تصويرى گرافيكى كه از حضور ماده تاريك تهيه شده، از رصدهاى خوشه هاى كهكشانى اى كه در اثر گرانش، نور كهكشان هاى دور دست تر از خودشان را منحرف و تشديد مى كنند، به دست آمده است. منجمان همچنين توانسته اند مقادير چشمگيرى از ماده غيرقابل رؤيت را با اندازه گرفتن سرعت هاى ستارگان درميان كهكشان ها و سرعت كهكشان ها درميان خوشه هاى كهكشانى، شناسايى كنند. بدون وجود ماده تاريك غيرقابل رؤيت، اين اجرام پرسرعت بايد مدت ها پيش متفرق مى شدند.
    همچنين اندازه گيرى دماى گاز ميان خوشه ها كه چند ميليون درجه دما دارند، اشعه ايكس ساطع مى كنند و بيشتر ماده معمولى ميان كهكشانى را تشكيل مى دهند، مى تواند عمق پتانسيل گرانشى به وجود آمده در اثر ماده تاريك را تعيين كند. به علاوه مقدار گاز ميان يك خوشه كهكشانى رامى توان به وسيله انحراف كوچكى كه در تشعشع مايكروويو پس زمينه كيهانى (CMBR) به وجود مى آورد، به دست آورد.
    منبع : راسخون

  6. #26
    همکار بازنشسته farbod123's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    تبريز
    پست ها
    1,370

    پيش فرض تاثیر ماده سیاه بر ایجاد شراره های خورشیدی

    به گزارش خبرگزاری مهر، برخی از ستاره شناسان دلیل وقوع شراره های خورشیدی - پدیده ای که در آن نور خورشید به واسطه شعله های بزرگ به طور ناگهانی دچار نوسان تابش می شود را قطع و وصل انفجاری میدان های مغناطیسی درون خورشید و برخی دیگر این رویداد را به عناصر سازنده ماده سیاه، ماده ای که بیشترین حجم را در جهان به خود اختصاص داده است، نسبت می دهند. ستاره شناسان معتقدند مقداری از این ماده که آگزیون نامیده می شود در درون خورشید تولید شده و با میدان های مغناطیسی خورشیدی دچار فعل و انفعال شده و به سمت خارج از خورشید فوران می کند که این فرایند شعله هایی با طول موج امواج ایکس ایجاد خواهد کرد. فیزیکدانان بر این باور بودند که فوتون های شعله های ایجاد شده باید دارای خصوصیات خاص تابشی باشند و مانند اشعه در یک مسیر خاص حرکت کنند، اما بررسی ها نشان داد که آنها خصوصیات اشعه ای نداشته و در تمام مسیرهای ممکن حرکت می کنند. در این میان محققان دانشگاه پاتراس در یونان اعلام کردند که جواب این سوال را یافته اند. تحقیقات آنها نظریه اثبات نشده ای را ارائه کرد که نشان می داد اولین سری از اشعه ایکس که توسط فعل و انفعالات آگزیون تولید می شود باعث یونیزه شدن عناصر موجود در نزدیکی آن شده و در نتیجه الکترون زیادی آزاد می شود که این الکترون ها باعث ایجاد ناهنجاری در تابش شعله های خورشیدی می شوند. بر اساس گزارش Newscientist، کیهان شناسان در صدد بررسی های بیشتر بر روی این پدیده خورشیدی بوده تا عمقی را که شعله از آن زاده شده است را برای تخمین حجم آگزیون مولد آن، مشخص کنند. با تشخیص جرم این ماده می توان کشف کرد که تا کنون چه تعداد از این عنصر در جهان هستی تولید شده که به واسطه آن نسبت میزان آگزیون و مواد دیگر تشکیل دهنده در ماده سیاه مشخص خواهد شد.
    منبع :
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  7. #27
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض یا ماده تاریک ستارگان اولیه را تقویت کرد؟

    ر اساس مطالعه ی جدیدی دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که ممکن است اولین ستارگان که جهان اولیه را روشن می کردند توسط ماده تاریک تقویت می شده اند.محققان دانشگاه میچاگان ، این ستارگان اولیه را ستارگان تاریک می نامند و اظهار می کنند که حرارت و گرمای ماده تاریک ، انرژی لازم این ستارگان را به جای واکنش های هسته ای تأمین می کرده است.


    تصویر 1:خوشه کهکشانی CI0024+17(ZwCI0024+1652) از نگاه دوربین هابل.
    دانشمندان می گویند با توجه به تمرکز ماده تاریک در عالم اولیه ذرات فرضی با نام ویمپ ها (ذرات سنگین با تعامل ضعیف) درون ستارگان اولیه جمع شدند و و خود را برای تولید یک منبع حرارتی برای تقویت ستارگان ، نابود کردند.کاترین فریز و تیم وی اظهار داشتند:" ما رفتار ویمپ ها را در ستارگان اولیه مطالعه کردیم و دریافتیم که آنها می توانند اساسا تحول ستاره ای را تکمیل کنند.فرآورده های حاصل از نابودی ماده تاریک موجود در ستاره ها می تواند به دام بیفتد و انرژی لازم را برای گرم کردن ستاره و جلوگیری از رمبش(فرو ریختن) آن ذخیره کند."
    فلسفه ی این بررسی و تحقیق این است که 95% جرم کهکشانها و خوشه های کهکشانی در قالب یک نوع ناشناخته از ماده و انرژی است.محققان همچنین می گویند : " اولین ستارگانی که در عالم شکل گرفتند ، یک مکان طبیعی برای جستجوی میزان نابودی ماده تاریک هستند.آنها دارای قرمز گرایی بسیار بالا هستند و زمانی شکل گرفته اند که عالم بسیار چگال تر از اکنون بوده است و در مرکز چگال هاله های ماده تاریک."
    تمرکز ماده تاریک در آن زمان ، بسیار بالا بوده است و این بدین معناست که هر ستاره معمولی به طور طبیعی شامل مقادیر عظیمی از ماده تاریک بوده است.ستارگان تاریک با نابودی ذرات ماده تاریک که موجب آزاد شدن حرارت می شوند شکل می گیرند اما این تنها ویژه ستارگانی است که 400 برابر جرم خورشیدی هستند.به نظر می رسد که این امر امکان پذیر باشد زیرا ستارگانی که مقادیر کمتری ماده تاریک دارند با جاروب کردن ماده تاریک از فضای اطراف خود ، به طور طبیعی رشد خواهند کرد.ستارگان همچنان به رشد خود ادامه می دهند تا زمانیکه ماده تاریک برای تغذیه وجود دارد ، هنگامی که ماده تاریک به اتمام می رسد ، ستارگان می رمبند و به سیاهچاله تبدیل می شوند.
    اگر آنها واقعا وجود داشته باشند ، ستارگان تاریک باید با تلسکوپهای آینده آشکار شوند و اگر آنها را بیابیم قادر به مطالعه ویمپ ها خواهیم بود و در واقع حضور ماده تاریک را می توانیم ثابت کنیم.


    منبع : وبسایت پارس اسکای

  8. #28
    همکار بازنشسته farbod123's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    تبريز
    پست ها
    1,370

    پيش فرض پايان جهان يا شروع دوباره ؟

    پيدايش جهان هستي را كه در تئوري كلاسيك جاذبه كه بر روي فضا – زمان حقيقي پايه گذاري شده است فقط به دو طريق مي توان بيان كرد. يا آن كه از بينهايت قبل وجود داشته باشند يا اينكه با بيگ بنگ در لحظه اي با خصوصيت عجيب به نام تكينگي يا نقطه ي يگانه در زمان گذشته آغاز گرديده است ولي حالت سومي هم وجود مي تواند داشته باشد كه هر دو حالت قبل را شامل باشد و هيچ كدام به طور مستقل نباشد .يعني اينكه فضا – زمان از بينهايت قبل وجود داشته باشد ولي در هر بازه ي زماني معين به نام دوره ي تناوب مسير معيني را بپيمايد . اين به معناي حركت فضا در طي زمان ميباشد نه به اين معنا كه جهان در قالبي در حال حركت است. در تئوري كوانتم جاذبه امكان ديگري نيز وجود دارد زيرا هنگامي كه از زمان و فضاي نا اقليدسي استفاده مي كنيم كه در آن جهت زمان و فضا يك نوع هستند . امكان اين كه فضا – زمان در حالت انبساط مشخص و معين باشند (يعني بي نهايت نباشند) موجود است ول در عين حال مي توانند هيچ گونه مرز و كناره اي نداشته باشند .فضا-زمان مي تواند همانند سطح كره دو بعدي باشد .انبساط و گسترش بر روي سطح كره زمين مشخص است ولي حد و مرزي نداشته باشد به معناي اينكه شما در هر جهت حركت كنيد به پاياني نمي رسيد عليرغم اينكه زمين محدود است كناره اي وجود ندارد و اين به خاطر انحناي سطح كره است و سطح نا اقليدسي آن .




    مي توان به طرف غروب رفت و به پاياني نرسيد . بنابراين تئوري كوانتمي جاذبه راهي باز نموده است كه در آن فضا-زمان فاقد مرز و كناره باشد و لزومي ندارد كه براي آن لحظه ي بيگ بنگ تكينگي قائل شد تا در آن كليه ي قوانين فيزيك بي اعتبار و بدون ارزش باشند.

    در تئوري كوانتمي جاذبه مفهوم زمان موهومي وارد مي شود . زمان موهومي به وسيله ي اعداد موهومي اندازه گيري مي شوند .زمان موهومي مفهوم كاملا مشخص رياضي دارد.اگر ما يك عدد حقيقي را در خودش ضرب كنيم يك عدد مثبت حقيقي حاصل مي شود ولي بنا به ضرورت هاي دنياي رياضيات و تبعا فيزيك مجموعه ي جديدي از اعداد با خواص عجيب و نامانوس وارد محاسبات شدند كه تعاريف دقيق رياضي داشتند . براي مثال حاصل توان دوم اين اعداد عددي منفي است يعني از حاصل ضرب هر عدد اين مجموعه در خودش عددي منفي حاصل مي شود . براي درك بهتر زمان موهومي به مثال زير توجه كنيد :

    نويسنده در 25 فروردين به دنيا آمده است در سال 1369 . حال ما مي توانيم چند نتيجه بگيريم :25فروردين سال 69 زماني است كه نويسنده به دنيا آمده است و يا زماني كه نويسنده به دنيا آمده است 25 فروردين 1369 است . در نگاه اول اين دو جمله يكسان به نظر مي رسند ولي در با اندكي تفكر مي توان به اين نتيجه رسيد كه اين دو دو اتفاق مجزا هستند كه تحت شرايطي به صورت همزمان رخ داده اند . يعني يكي تولد و ديگري 25 فروردين سال 1369.حال زمان واقعي را در نظر بگيريد تحت هيچ شرايطي زمان واقعي به عقب بر نمي گردد و همواره جهت خاص خود يعني از گذشته به آينده را دارد و برگشت در زمان محال است .اگر ما زمان تولد را ما به احتساب ساعت خود جهان حساب كنيم به فرض فرد در سال 17000000001و ماه 1وروز 25 و ساعت .... به دنيا آمده است . در تئوري كوانتمي جاذبه جهان همواره انبساط و انقباض پيدا ميكند و اتفاقات يكساني را طي مي كند و در كل مي توان گفت كه دوره ي تناوب دارد مشابه آنچه كه در تئوري جهان هاي تپنده ارائه داده مي شود .اين به اين معناست كه نويسنده يكبار ديگر در سال 47000000002 و ... دو باره متولد مي شود حال آيا اين به معناي اين است كه ما در زمان حقيقي به عقب باز گشته ايم ؟به طور مسلم خير.تنها نكته اينجاست كه جهان در سال47000000002همانند سال17000000001رفتار ميكندوترتيب اتفاقات يكسان است و اين نشان دهنده ي زمان موهومي مي باشد .يعني در واقع زمان موهومي تابه حالت رفتار جهان است و اگر در لحظه اي جهان همانند لحظه ي ديگر رفتار كند زمان براي هر دو لحظه نسبت به يك مبدا خيالي يكي است .تفاوت زمان موهومي با زمان حقيقي در اين است كه در زمان حقيقي هيچ دو لحظه اي نبايد يكسان باشند زيرا براي نشان دادن وضعيت فضا از زمان استفاده مي كنيم و چون همواره فضا در حال تغيير است و چون جهت زمان از گذشته به آينده و يكطرفه مي باشد پس هيچ دو لحظه اي نبايد وضعيت يكسان داشته باشند (از حيث موقعيت فضا).البته اين رفتار جهان و رابطه ي بين زمان حقيقي و موهومي را به صورت زير مي توان توجيه كرد.براي مثال اگر ما به فرض جهاني با دوره ي تناوب 30ميليارد داشته با شيم و بخواهيم يك دوره ي 120ميليارد ساله از آن را به احتساب زمان حقيقي بررسي كنيم به شكل زير مي رسيم :


    همان طور كه در شكل واضح است در حقيقت زمان موهومي زمان احتسابي ما در طول هر تناوب جهان است به نحوي كه بديهي است كه در آغاز هر تناوب ما زمان را صفر در نظر مي گيريم در صورتي كه به هيچ وجه اين گونه نيست و در زمان حقيقي صفر محسوب نمي شود .در واقع ما محور را به بردار هاي كوچكتر تقسيم مي كنيم كه همگي يكسانند.و با پايان زمان موهومي زمان موهومي دوباره شروع مي شود.در فرضيه ي ((بيكناره))انبساط جهان هستي و خط سير آن را در يك سطح كروي مانند كره ي زمين / مي توان معرفي كرد كه در آن نقطه ي شمال معرف زوامن ومهومي مي باشد .جهان هستي از قطب شمال به عنوان نقطهاي يگانه شروع مي شود و به تدريج انبساط مي يابد و به سمت جنوب جابجا ميشود به طوري كه دواير عرض جغرافيايي معرف مراحل انبساط خواهند بود.تا آنجا كه جهان هستي به حداكثر انبساط با زمان موهومي برسدو آن دايره خط استوا است. از آن به بعد جهان هستي شروع به انقباض نموده و اين انقباض با زمان موهومي تا نقطه ي يگانه ي قطب جنوب ادامه دارد.


    جهان هستي در نقب شمال و قطب جنوب داراي ابعاد ((هيچ))است ول اين بدان مفهوم نيست كه اين نقاط داراي خصوصيت عجيب يا تكينگي باشند.همان طور كه قطبين شمال و جنوب زمين داراي اين حالت عجيب نيستند.

    بنابراين قوانين فيزيك در اين نقاط كاملا صادق مي باشند و همان طور كه اين قوانين در قطبين شمال و جنوب زمين نيز صادق است.

    در سالهاي اوليه ي قرون بيستم همگان به زملن مطلق باور داشتند.هرواقعه مي توانست با عددي از زمان مشخص شود.با اعلام تئوري نسبيت انيشتن ايده ي زمان واحد و مطلق رها شد وبه جاي ان طبق تئوري نسبيت هر ناظري مي توانست زمان خود را اندازه گيري نمايد و بدين ترتيب درك زمان نسبي گرديد.هنگامي كه سعي مي شود تئوري جاذبه را با مكانيك كوانتوم تلفيق نمايند بايد زمان موهومي را نيز در ان داخل نمايند.اين زمان رابا جهات در فضا اشتباه مي شود.اگر به طرف شمال برويم مي توانيم به جنوب باز بگرديم بهمين ترتيب اگر در زمان موهوميهم جلو برديم بايد قادر به بازگشت باشيم.اين بدان معني است كه اختلاف مهمي بين رفتن به جلو و برگشتن در زمان موهومي وجود ندارد.از طرف ديگر در زمان حقيقي همانطور كه مي دانيم اختلاف بزرگي بينسمت جلو و سمت عقب وجود دارد.اين اختلاف بين گذشته و اينده از كجاست؟ چرا ما گذشته را بخاطر مي اوريم و اينده به خاطر ما نمي ايد؟ در حالي كه قوانين فيزيك وجه امتيازي بين گذشته و اينده قائل نيست.

    اختلاف بزرگي بين جهت جلو و عقب ذر زمان حقيقي و زندگي عادي موجود است.تصور كنيد يك فنجان از روي ميز سقوط كند و خرد و شكسته به صورت قطعاتي روي كف اتاق ريخته شود.اگر ما فيلم اين واقعه را ثبت كنيم به راحتي ميتوانيم فيلم را در جهت عكس به حركت در آوريم و ببينيم كه قطعات فنجان دوباره به هم مي چسبند و ناگهان فنجان از كف اتاق برخاسته و به روي ميز مي جهد و فنجان سالم بر روي ميز قرار مي گيرد.

    علت اين كه ما در زندگي عادي چنين جرياني را نمي بينيم و درك نميكنيم آنست كه اين پديده به وسيله ي اصل دوم ترموديناميك منع شده است. اصل دوم ترموديناميك ميگويد آنتروپي يا بي نظمي با گذشت زمان افزايش مي يابد.فنجان خرد شده در كف اتاق بي نظمي است .افزايش آنتروپي با زمان مثالي است از آنچه خدنگ زمان ناميده مي شود و آن جهت زمان را مشخص مي كند. لااقل سه خدنگ زمان وجود دارد.اول خدنگ زمان ترموذيناميك كه در آن آنتروپي افزايش پيدا ميكند .دوم خدنگ زمان رواني و اينكه ما در آن جهتي را حس ميكنيم كه زمان مي گذرد و در آن گذشته به خاطرمان مي آيد در حالي كه آينده را به خاطر مني آوريم . سوم خئنگ زمان كيهاني و آن جهتي زماني است كه جهان هستي گسترش و انبساط پيدا ميكند .

    در فرضيه ي بيكناره در مرحله ي انبساط جهان هستي اين سه خدنگ زمان به يك سو و جهت هستند هنگامي كه جهان از انبساط باز مي استد و شروع به انقباض كند خدنگ ترموديناميك بر عكس خواهد بود و بي نظمي با گذشت زمان كاهش مي يابد . كاهش بي نظمي اين امكان را مي دهد كه در مرحله ي انقباض تمامي وقايع عكس مرحله انبساط انجام شود و دو مرحله ي انبساط و انقباض قرينه ي هم گردند . قطعات فنجان خرد شده باز گرد هم آيند و سالم روي ميز قرار بگيرند و موجودات زنده زندگي خاص ديگري را تجربه كنند يعني اول بميرند و بعد متولد شوند يعني زندگي ديگري را با مرگ آغاز كنند .

    در مرحله ي انبساط با گذشت زمان پروتون ها و نوترون ها در دل ستارگان تبديل به نور و تشعشعات گرديده و به بي نظمي كامل مي رسند . خدنگ ترموديناميك ديگر نمي تواند ديگر ادامه پيدا كند زيرا جهان هستي به پايان اين عامل يعني بي نظمي كامل رسيده است . پس موجودات زنده با اين تعريف فعلي فقط مي توانند كه در مرحله ي انبساط جهان هستي زندگي كنند زيرا شرايط انقباض با زندگي ايشان مطابقت ندارد .

    جهان هستي در زمان واقعي داراي شروع و پاياني است كه در آن حد و مرزي براي فضا_زمان موجود مي باشد و قوانين فيزيك در لحظات آغازي و پاياني بلا اثر است .اما در زمان موهومي نه تكينگي وجود دارد و نه حد و مرزي در صورتي كه جهان به هيچ وجه بي انتها نيست . در حقيقت شايذ آنچه ما زمان موهومي مي ناميم از آنچه زمان حقيقي ناميده مي شود بنيادي تر باشد زيرا زمان حقيقي ساخته ي فكر خود ما از آنچه جهان هستي را به آن شبيه مي دا نيم است . بايد به ياد داشت كه تئوري علمي جز يك الگوي رياضي براي بيان و توجيه و ملاحظات و مشاهده هاي ما نيست و از انديشه ي خود ما تراوش ميكند و جز آن چيز ديگري نيست .بنابراين اگر سوال كنيم كه زمان حقيقي واقعيتر است يا زمان موهومي پرسشي بي محتوا و بيهوده كرده ايم .

    اين تئوري از استاد شهيرجهان فيزيك استيون هاوكينگ بود كه در آخر به چيزي منتهي شد كه نويد آغاز زندگي با مرگ را مي داد.

    در آن روز كه آسمان را چون طومارى در هم مى‏پيچيم، (سپس) همان گونه كه آفرينش را آغاز كرديم، آن را بازمى‏گردانيم; اين وعده‏اى است بر ما، و قطعا آن را انجام خواهيم داد. (سوره انبيا آيه 104)
    منبع:هوپا

  9. #29
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    پست ها
    4

    پيش فرض تصويري از خلقت جهان

    مي خواستم بدانم اولين ماده اي كه در جهان خلق شده چه مي باشد؟

  10. #30
    حـــــرفـه ای مرتضی nvcd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    بابل
    پست ها
    2,274

    پيش فرض

    سلام دوست عزیز

    عضویتت رو تبریک می گم

    تکامل جهان خیلی پیچیده تر از اینکه بخوایم ماده خاصی رو برای اولین ماده جهان در نظر بگیریم ... در کسری از ثانیه چنان تبدیلات اتم و پروتون و حتی در سطح کوارک ها انجام می شه که نمی شه گفت اصلا اونا به وجود اومدن یا نه ...

    اینجا می تونی مقالات خوبی در مورد به وجود اومدن جهان پیدا کنی ... شاید هم بتونی جوابی برای سوالات بیابی

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    ......................

    راستی چرا دو تا تاپیک برای یه سوال ؟...
    Last edited by مرتضی nvcd; 06-02-2009 at 04:55.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •