Okami

[kratos1]

داستان بازی در یک دهکده اتفاق می افته که دچار نفرین یک دیو 8 سره ( اژدها بود اما بجای dragon بهش می گفتن beast ) و این دیو ازشون می خواد برای اینکه کاری به دهکده نداشته باشه زیباترین دختر اونجا رو براش قربانی کنن اما پسری که اون دختر رو دوست داره ( شرمنده اسمای ژاپنی یادم نمی مونن) قبل از اجرای مراسم قربانی می ره به محل زندگی دیو که اسمش دره moon cave هستش و با اون می جنگه اما دیوه قوی تر از این حرفاست ولی قبل از اینکه پسره شکست بخوره سگ سفید بزرگی مداخله می کنه و با کمک قدرت سگ ( که خدای جنگله) و نیروی شمشیر پسر موفق می شن دیو رو بکشن اما سگ سفید زخمی می شه بخاطر نفس زهرآگین دیو می میره و ازش در دهکده یه یاد بود می سازن و شمشیر افسانه ای اون پسر هم در دره ماه ( moon cave ) باقی می مونه
صد سال بعد یه دزد احمق اون شمشیر رو از خاک بیرون می کشه و دیو به دنیا برمی گرده درحالیکه قدرتش خیلی زیاد شده و تمام دنیا رو در تاریکی فرو می بره.
فرشته ای ( نمی دونم خدای چی بود یادم رفته ) به مقبره یاد بود سگ سفید می یاد و مجسمه ای رو که از روی سگ ساختن زنده می کنه ( توجه کنین نه خود سگ رو بلکه مجسمه اش رو) این سگ اسمش okami هستش و می خواد دیو رو نابود کنه
اینا همه داستان اول بازی بود هیچی از وسطاش نگفتم!!!

حالا جزييات داستانو از من بشنويد :
" اين ديو فرمانرواي تاريكيه و هر ماه وقتي كه قرص ماه كامل ميشه يك تير به
خونه ي قرباني مي خوره و اون بايد غذاي اژدها بشه. و اگر مردم شهر اونو تحويل
ندن طبق افسانه شهر نابود ميشه... براي همين nagi به جنگ ديو ميره و اونو شكست ميده.

درست در جشن 100 سالگي اون واقعه يه گاو واقعي به نام susano براي اينكه ثابت كنه
تمام عقايد مردم غلطه شمشيرو برميداره و ديو زنده ميشه و اونو يه عنوان خدمتكارش انتخاب
ميكنه. سوسانو بين مردم به nagi دوم معروفه و اين اتفاق باعث ميشه سوسانو قاطي كنه.

يك روح الهي مادر درختهاي محافظ سرزمين، براي كمك به مردم روح Amaterasu ريشه ي خوبيها و
مادر تمام خدايان "Origin of all the good and the mother to Gods all " رو وارد مجسمه گرگ سفيد
ميكنه تا اون زنده بشه.

منم فقط اولاش رو گفتم ولي مي تونم تقريبا تا آخرش رو هم بگم. من الان دارم تو قلعه اژدها در
moon cave براي imp ها ( خدمتكارهاي اژدها ) كار ميكنم. ( دارم تو آشپزخونه نقش بانوي آشپزخانه ي
دربار يا بهتره بگم گرگ آشپزخانه ي دربار رو ايفا ميكنم .)

راستي Issun رو لطفا با نامهاي سوسك ، حشره ، نخود ، تپه و گردي صدا نكنيد.

[Ar@m]

ببخشيد من هم غير از اولي و آخري غولهاي تو ليست رو گير نمي يارم.
لطفا راهنمايي كنيد.
راستي كلا مزخرف نيست ولي كنترل دوربينش خيلي افتضاحه. هر كي مرده
تو كمتر از 5 دقيقه گردو و فندق و كندو رو ببره بالاي كوه واسه خرسه.

اگه نتونی همه غول های توی لیست رو پیدا کنی یعنی هنوز یه جاهای دیگه کارهای ناتموم داری
منم فعلا سر همون دو تا موندم
توی جنگلم

حالا جزييات داستانو از من بشنويد :
" اين ديو فرمانرواي تاريكيه و هر ماه وقتي كه قرص ماه كامل ميشه يك تير به
خونه ي قرباني مي خوره و اون بايد غذاي اژدها بشه. و اگر مردم شهر اونو تحويل
ندن طبق افسانه شهر نابود ميشه... براي همين nagi به جنگ ديو ميره و اونو شكست ميده.

درست در جشن 100 سالگي اون واقعه يه گاو واقعي به نام susano براي اينكه ثابت كنه
تمام عقايد مردم غلطه شمشيرو برميداره و ديو زنده ميشه و اونو يه عنوان خدمتكارش انتخاب
ميكنه. سوسانو بين مردم به nagi دوم معروفه و اين اتفاق باعث ميشه سوسانو قاطي كنه.

يك روح الهي مادر درختهاي محافظ سرزمين، براي كمك به مردم روح Amaterasu ريشه ي خوبيها و
مادر تمام خدايان "Origin of all the good and the mother to Gods all " رو وارد مجسمه گرگ سفيد
ميكنه تا اون زنده بشه.

منم فقط اولاش رو گفتم ولي مي تونم تقريبا تا آخرش رو هم بگم. من الان دارم تو قلعه اژدها در
moon cave براي imp ها ( خدمتكارهاي اژدها ) كار ميكنم. ( دارم تو آشپزخونه نقش بانوي آشپزخانه ي
دربار يا بهتره بگم گرگ آشپزخانه ي دربار رو ايفا ميكنم .)

راستي Issun رو لطفا با نامهاي سوسك ، حشره ، نخود ، تپه و گردي صدا نكنيد.

تو که ردش کردی اونجا رو!!!
تازشم من کامل تر گفتم داستان رو
تا آخرشم بگی دعوامون می شه ها
می خوام خودم بفهمم ( هرچند معلومه آخرش چی می شه دیگه!!!)
ایسون هم یه سوسک بی مزه است که روی اعصابم راه می ره

[Ar@m]

اون گردو گنده هه رو باید ببرم برای اون خرس دماغو؟؟؟؟
پس چرا هیچ راهنمایی نکرد؟
شاید هنوز نباید اینکارو بکنم
انقدر هم با خودم اون گردوی گنده رو همه جا بردم

[kratos1]

اون گردو گنده هه رو باید ببرم برای اون خرس دماغو؟؟؟؟
پس چرا هیچ راهنمایی نکرد؟
شاید هنوز نباید اینکارو بکنم
انقدر هم با خودم اون گردوی گنده رو همه جا بردم

نه اصلا ربطی به راهنمایی نداره. باید گردو و فندق و کندوی زنبور ها
رو ببری بالای کوه. بعد خرسه از روی چیزی که واستاده میپره روی
جدیده و دوباره میخوابه. البته این وسط هر دفعه چند امتیاز godhood
بهت اضافه میشه.

( هرچند معلومه آخرش چی می شه دیگه!!!)
ایسون هم یه سوسک بی مزه است که روی اعصابم راه می ره

اصلا هم معلوم نیست. من رفتم طبقه بالا همون دیو 8 سر lord orochi میاد
سراغم. بعد یکم مبارزه میکنیم که سوسانو میاد و orochi بهش میگه تو نوه ی
nagi هستی و طبق قول خودت باید خونت رو برای من بریزی تا من مالک دنیا و
صاحب قدرت بینهایت بشم. بعد ییهو سوسانو سالم میشه و میاد کمک یکی
یکی سرهای orochi رو نابود میکنه.( البته اون رد میشه و من تو صحنه آهسته
power slash میکنم سر هاش رو.)
وقتی orochi میمیره waka نگهبان معبد moon cave میاد و یه تشکر خشک و
خالی هم نمیکنه. بعد میگه این تازه اول ماجراست و تو ول میشی تو نقشه .
تا داستان رو تا بینهایت ادامه بدی.

البته issun فقط برای راه روی اعصاب و روان ساخته شده.

[B O L O T]

Okami ماجرای آمدن الهه‌ی خورشید (Amaterasu) را به زمین، و ظهورش در قالب گرگی سفید روایت می‌کند. البته ماجرا کمی پیچیده‌تر از این است. در دهکده‌ای شاد و سرسبز به نام Kamiki، مشکلی بزرگ وجود دارد و هیچ‌کدام از ساکنانش نیز به آن اعتراض نمی‌کنند. همه‌ی ساکنان این دهکده، هر ساله باید به مار هشت‌سری به نام Orichiباج بپردازند تا آرامش داشته باشند. هر سال Orochi با پرتاب تیری به سمت یکی از خانه‌های دهکده، دختری را به عنوان قربانی خود انتخاب می کند. این روند به مدت سال‌ها ادامه می‌یابد تا این‌که در صدمین سال، دختری که به عنوان قربانی انتخاب می‌شود، معشوقه‌ی جوانی شجاع به نام Nagi است. پذیرفتن قربانی شدن معشوقه‌ی Nagi به شدت برای او سخت است. در همین سال، شب‌ها گرگی سفید به نام Shiranui در دهکده پرسه می‌زند و Nagi نیز از او خوشش نمی‌آید. زیرا تصور می‌کند که آن گرگ یکی از ماموران Orochi است. اما حقیقت چیز دیگریست. چرا که این گرگ برای نجات دهکده آمده است.

Nagi برای جلوگیری از مرگ معشوقه‌اش به Orochi حمله می‌کند اما با تمام شجاعت و رشادتی که از خود نشان می‌دهد، مغلوب Orochi می‌شود. در این میان Shiranui به کمک Nagi می‌آید و با اعطای قدرت به Nagi موجب می‌شود تا Orochi شکست بخورد. Nagi، Shiranui را به دهکده می‌رساند اما Shiranui می‌میرد. مردم دهکده برای زنده نگاه‌داشتن یاد او، معبدی برایش بنا می‌کنند و شمشیر Nagiرا هم در آن قرار می دهند. صد سال بعد Orochi باز می‌گردد و قصد نابودی دنیا را دارد. برای جلوگیری از نابودی دنیا Sakuya درخت محافظ دهکده، به معبد Shiranui می‌رود و باعث ظهور الهه‌ی خورشید در قالب مجسمه‌ی Shiranui می‌شود و از آن به بعد Amaterasu وظیفه دارد با پیدا کردن سیزده روش استفاده از قلم‌مو، یعنی همان تکنیک‌های استفاده شده توسط Shiranui در مبارزه باOrochi ، دنیا را نجات دهد. او به دهکده‌ی Kamiki می‌رود تا با کمک نواده‌ی Nagi یعنی Susano بار دیگر Orochi را نابود کند.

[Ar@m]

چه فایده!
ps2 من دیگه از دور خارج شد Okami نصفه موند این همه من صبر کردم براش
پس تو از moon cave هم رد شدی
فکر می کردم اونجا آخرشه
اما به هر حال معلومه آخرش چی می شه

[kratos1]

چه فایده!
ps2 من دیگه از دور خارج شد Okami نصفه موند این همه من صبر کردم براش
پس تو از moon cave هم رد شدی
فکر می کردم اونجا آخرشه
اما به هر حال معلومه آخرش چی می شه

بابا تو دیگه کی هستی؟
من کلی جون کندم بگم آخرش معلوم نیست بعد میگی که آخرش معلومه.
البته هنوز 4 فن قلم مونده که به گفته waka سخت ترین ها هستند و برای
یاد گرفتن اونها باید زحمت کشید.
من الان نزدیک 26 ساعتش رو رد کردم.
موفق باشید.

[kratos1]

اين تاپيك مرده ؟ نـ . . . .ـه غلام.

[DaRiOuShJh]

اين تاپيك مرده ؟ نـ . . . .ـه غلام.

هه هه هه
چه طور مگه؟ هم بازی قدیمی شده هم زیاد خواهان نداره! و ...

خوب تاپیکا هم یه عمری دارن دیگه

[kratos1]

هه هه هه
چه طور مگه؟ هم بازی قدیمی شده هم زیاد خواهان نداره! و ...

خوب تاپیکا هم یه عمری دارن دیگه

خب خیلی بازیها قدیمی شدن. مگه کانتر قدیمی تر نیست؟