اينا كي از فرهنگ و ارشاد مجوز گرفتن كه من يادم نمي ياد ؟
چاووشي با اون كيفيت كار هنوز دنبال مجوزه اونوقت .........
محسن يگانه
علي اصحابي
حميدرضا.عليرضا
حامد هاكان
روزبه قائم
احسان غيبي
0111
021
هيچكدام داراي استاندارهاي يك موسيقي با كيفيت نيستند
اينا كي از فرهنگ و ارشاد مجوز گرفتن كه من يادم نمي ياد ؟
چاووشي با اون كيفيت كار هنوز دنبال مجوزه اونوقت .........
چرا كسي به محسن يگانه راي نداده؟
قديما طرفدار زياد داشت
مزدك علینظری- آنها خیلی بیشتر بودند، بیشتر از سه نفر. اما حتما تصدیق میكنید كه بین خوانندگانی كه امسال سالشان بودو به قول معروف خیلی گل كردند، این سه نفر بیشتر از بقیه مورد توجه بودند و آهنگهایشان را میشد از پخش خطیهای سیدخندان – سبلان گرفته تا سیستم كار درستترین كافههای بالای شهر شنید.
علاوه بر مطرح شدن در سال 84، این سه تا یك ویژگی مهم دیگرهم داشتند كه شخصا معتقدم مهمترین عامل استقبال شدید مخاطبان از آهنگهای آنها بوده و آن هم نداشتن شماره ثبت در مركز موسیقی ارشاد یا به عبارتی پخش غیرمجاز آلبومهای آنان است. هر چند كه یكی ناخواسته وارد این عرصه شده و دیگری دانسته از خط قرمز پا فراتر گذاشته و آن دیگری... غرض از ملاقات با آنها، دانستن چیزهایی از همین دست بود؛ چیزهایی كه ما میخواستیم بشنویم، حرفهایی كه سر دل آنها مانده بود یا نكتههایی كه باید میپرسیدیم و جواب نگرفتیم یا اینكه گفتند و خواستند ما ننویسیم. خیلی چیزها هم از قلم افتاد، اما فكر میكنم كلا نتیجه ملاقات با این سه خواننده جوان، خواندنی از آب درآمده باشد. نوشتنش كه برای من لذت بخش بود...
![]()
شادمهر شهر ری
عصر یك جمعه نیمه ابری با هم قرار داریم. شب قبل كه به «تالیا» اش زنگ میزنم، میگوید: «راهم دور است. اما فردا باید بروم استودیو...»
استودیوشان زیاد دور نیست. وقتی آن همه راه از شهر ری طی كرده باشد تا عباسآباد، دیگر آمدن تا وزرا چندان سخت به نظر نمیرسد. اما خیلی دیرتر از وقت قرارمان میرسد. توی این فاصله، فرصتی پیش میآید تا «شهرام فرهنگی» دو – سه بار این جمله را تكرار كند:«این CD صرفا نمونهای از آثار هنری «حامد هاكان» میباشد...!»
«لیلی نیكونظر» و «ندا كاظمی» هم گیر میدهند به ترانههایش. اما وقتی او با دوستی كه 180 درجه تفاوت ظاهری دارند، وارد تحریریه نسیم میشود، ترجیح میدهیم خودش شروع كند؛ «حامد هاكان» از شروع خوانندگیاش میگوید كه به قول خودش از «خیلی سال پیش، حتی قبل از شروع تحصیل» به آن مشغول شده: «بیشتر سنتی كار میكردم. زمان گذشت و روحیاتم (مثل زمانه) عوض شد و به سمت پاپ گرایش پیدا كردم.» و همینطور می رود جلو: «همیشه دلم میخواست كل پروژه كار، از نوشتن شعر تا حتی طراحی روی جلد آلبوم، كار خودم باشد. سعی كردم، رفتم دنبالش و توانستم مجموعهای را جمع كنم كه میتوانم بگویم ذره ذرهاش كار خودم است.»
میگوید 23 ساله است. متولد 17 مرداد 62 و الان حدود هفت سال است كه «به صورت حرفهای» وارد كار پاپ شده: «از وقتی با كامپیوتر آشنا شدم، توانستم سریعتر و جدیتر كار كنم...»
قبل از اینكه بحث مهم كار با كامپیوتر را شروع كنیم، از او میخواهم درباره اسم خانوادگیاش توضیح بدهد: «فامیلیام از این به بعد «هاكان» است، البته قبلا چیز دیگری بود كه عوضش كردم و ثبت شده. هاكان یك اسم تركی استامبولی است كه علت انتخاب آن مفصل است، بماند برای بعد...»
به ظاهرش اشاره میكنم؛ تیشرت سفید تنگی كه اندام لاغرش را پوشانده، پیراهن قرمز و موهای ظاهرا رنگ شدهاش و گردنبندی با سنگهای صورتی... خلاصه این نشانهها چندان به تعریف بر و بچههای منطقهای كه در آن به دنیا آمده نمیخورد: «حامد خان، بچههای شهر ری همهشان تكواندوكار و كشتیگیر و...!»
هاكان: نه بابا، هادی ساعی باعث شده اسم ما بد در برود! اما من همیشه افتخار كردهام كه بچه جنوب شهرم.
كی اولین كارت منتشر شد؟
هاكان: تابستان دو سال پیش بود. ولی كاری كه یك مقدار بازار موسیقی پاپ را تكان داد، اواخر تابستان گذشته بود؛ آلبوم «قاتل حرفهای».
بازار؟ این آلبوم كه مجوز نداشت؟
هاكان: بله، مجوز نداشت. اما آماری كه گرفتیم، متوجه شدیم بازار آقایان مجوزدار شسته رفته را تخته كرده!
با مجوزدارها مشكل داری؟
نه، ولی كارهای خیلی از آنها ارزش موسیقایی ندارد. این اسم «دامبولی» كه میگویند، واقعا بامسما است. فقط یك ریتم است كه خواننده رویش خوانده و تمام شده رفته!
قبول داری كه پخش بدون مجوز (زیرزمینی) باعث شد كارت بیشتر مورد توجه قرار گیرد؟
هاكان: یكسری مدارك دارم كه «آقایان» نمیتوانند آن را حاشا كنند. من اقدامات زیادی كردم برای مجوز. ولی یك جاهایی من را به جرم بچه جنوب شهر بودن به باد تمسخر گرفتند. واضح بگویم: اصلا ما را داخل آدم حساب نكردند.
منظورت از «آقایان» چه كسانی است؟ شركتها یا ارشاد...؟
هاكان: هم شركتها و از آن بیشتر، مركز موسیقی. یك خانمی آنجاست كه فقط رابط است و باید كارم را به مسوولان ارجاع بدهد. ولی بیدلیل در كارم دخالت میكرد و مثلا میخواست كلمات اشعارم را عوض كند كه با او درگیر شدم. جای دیگر، آقایی پشت میزش با دست اشاره كرد (نوك انگشت شصت و اشارهاش را به هم میمالد) گفت چطوری میخواهی مجوز بگیری؟... امیدوارم الان بهتر شده باشد، از پاییز پارسال تا به حال دیگر به آنجا مراجعه نكردهام.
«رضا صادقی» را مثال میزنم كه او هم آلبومش غیرمجاز پخش شدو بعد مجوز گرفت.هاكان میگوید: «آقای صادقی از دوستان خوب ما هستند. اما جذب یكسری گروهها شدند كه حتما برایشان صرف داشته! سبكشان را عوض كردند و تحول كارهایشان كاملا مشهود است. رضا صادقی مشكیپوش مشكیخوان، یك دفعه برگشت... حتما دلیل موجهی داشته. اما فكر میكنم ارزشهایی كه برای خودش داشت را یك دفعه عوض كرد. ولی من همچنان سر آن آرمانهایی كه برای خودم داشتم، هستم؛ میگویم باید قصه واقعی بنویسم، شعر واقعی بنویسم. صد در صد باید قصهای باشد كه برای خودم اتفاق افتاده. فكر میكنم اگر كارهایم تاثیری روی شنوندهها گذاشته، فقط و فقط به خاطر این است كه از واقعیتهای زندگی خودم ساخته شده.»
ارزشهای تو چه است؟
هاكان: شاید نشود اسم موزیسین روی خودم بگذارم... اینطوری میگویم كه: من پسری هستم، خوانندهای هستم، قصهنویسی هستم، یا اصلا روایتكنندهای هستم كه دوست دارم خیلی از جوانان، اتفاقاتی كه برای من افتاده را همین جوری الكی، بدانند! یعنی هیچ دلیلی نمیآورم كه مثلا میخواهم درس عبرت بشود یا عاشقی فلان است و... حالا یك عده میگویند حامد هاكان حزب «ضددختر» راه انداخته. به خدا اینطور نیست!
از این جا به بعد، حرفهایی بین ما رد و بدل شد كه چون خیلی شخصی بود و خیلی مبهم، در حد اشاره برایتان مینویسم. فقط این را بدانید كه هاكان عصبی، توی سر سیگارش میزد و خاكسترش تا چند وجب آنطرفتر از زیر سیگاری پخش میشد. به قول خودش چون راجع به قضایای شخصیاش آهنگ ساخته شده، دیگر نمیشود انكارش كرد. آن هم با شعری مثل این: «تف به مرامت عوضی...!»
لیلی نیكونظر وسط مصاحبه تلفنیاش گیر داده كه هاكان ماجرای شكست عشقی و ساخته شدن آن آهنگ را بگوید. هاكان میگوید: «شكر خدا طرف نتوانست زندگیام را خراب كند...»
نیكونظر و نداكاظمی: «عجب اعجوبهای بوده... بابا دمش گرم!!»
حامد میرود سراغ تعریف از دیگركارهایش: «توی آرشیوم كارهای مختلفی دارم. حتی برای سالمندها خواندهام؛ كارهایی كاملا ایرانی... توی آلبوم بعدیام كه تا این لحظه اسمش را گذاشتهام «خود فروش» هم كارهای كاملا ایرانی دارم.» توضیح میدهد كه این میشود سومین آلبومش. چون: «از قاتل حرفهای، دو تا ورژن دست مردم هست. اولی را خودم تنهایی كار كردم. بعد كه با «محسن چاووشی» آشنا شدم، پیشنهاد داد یكسری از كارها را بازسازی كنیم كه حاصلش آلبوم دوم شد.»
میگوید تا الان حدود چهل و خردهای آهنگ با صدای او منتشر شده كه: «خیلیهایش را اصلا نمیدانم چطور پخش شده!»
همه كارهای آهنگهایت را خودت انجام میدهی؟
هاكان: بله، همه چیزش را.
میگوید به صورت محدود از ساز زنده هم در كارهایش استفاده كرده اما: «بیشتر انرژیام را گذاشتم روی موسیقی الكترونیك و كار با كامپیوتر.»
این كار را كجا یاد گرفتی؟
هاكان: آنقدر نشستم و شبانهروز كار كردم تا خودم یاد گرفتم. چون اگر كسی بلد باشد، به آدم یاد نمیدهد.كار آهنگسازیام هم كاملا به صورت تجربی بوده.
حامد هاكان در مورد تقلیدی بودن صدایش هم شدیدا مخالفت میكند؛ میگوید: «چه درموسیقی و چه در شعر و سبك خواندنم، خیلی محكم میگویم كه ابداعكنندهشان خودم بودهام.كلا اسم این مجموعه را گذاشتهام «دارك متال» Dark metal سیاه و سخت.»
![]()
ندا كاظمی معترض میشود كه: «پس چرا بعضی آهنگهای قاتل حرفهای مثل كارهای شادمهر است؟»
هاكان: نه، فكر نمیكنم. این آلبوم زمانی ساخته شد كه شادمهر هنوز توی ایران بود و آلبومهای بعدیاش پخش نشده بود.
كاظمی: اما شما روی یك آهنگ «ژینا» خواندهای!
هاكان: بله، شعر آن آهنگ را عوض كردم و خواندم. حتی خود شادمهر هم شنید و از من تشكر كرد. برای آن كار از خود آقای عقیلی رسما اجازه گرفتم.
حالا كه بحث بقیه خوانندهها به میان آمده، در مورد ارتباطش با بقیه میپرسیم. میگوید: «توی این حیطه هیچكس دیگر را قبول ندارد. حتی آن عده معدودی هم كه از همدیگر تعریف میكنند، توی دلشان حرف دیگری است. اما كلا من نیامدهام هفت تیر بگذارم روی شقیقه كسی و بگویم باید كار من را بپسندی. هر كس دوست داشته باشد، گوش میكند و هر كس هم بگوید كارم ضعیف است، تلاش میكنم كارم را قوی كنم تا او هم خوشش بیاید.»
جالب است كه هاكان بیتوجه به حرفهای دیگران به راه خودش میرود. شاید هم همین كه این حرفها را به زبان میآورد، علامت دلگیریاش باشد: «خیلیها به من میگویند خواننده هرزهخوان یا خواننده بیسواد، بچه بیفرهنگ و بیتربیت، پایین شهری و... من اصلا به این چیزها اهمیت نمیدهم. به نظرم مردم در انتقاد كردن و حتی فحش دادن آزادند. كاری بهشان ندارم!»
روی آلبومهایی كه از حامد هاكان بین مردم دست به دست میشود، همه جور عكسی دیده میشود الا عكس خودش؛ از تصویر مدلهای ژاپنی گرفته تا عكس یك شخصیت بازیهای كامپیوتری كله طاس! میگوید: «روی آلبوم ارژینال(؟!) عكس خودم هست. طرح جلد قاتل حرفهای كه از عكسش گرفته تا چاپش را خودم انجام دادم، در نظرسنجی كه سایت PMC انجام داد، مقام اول را كسب كرد.»
اینجاست كه لیلی نیكو دوباره پیدایش میشود: «شما در ترانههایتان رسما فحاشی میكنید! ممكن است بعضیها از این ترانهها لذت ببرند، ولی به هر حال، اینها ناسزاست...»
هاكان: من فكرمیكنم دوره حرفهای كلیشهای گذشته كه من كوهم و تو دره، تو سیاهی، تو شبی و ...! من دوست دارم در ترانههایم نهایت واضحگویی را داشته باشم و نهایت حقیقت را بگویم. مردم دیگر حوصله آن حرفها را ندارند.
لیلی نیكو: چرا اینطور فكرمیكنید؟ یعنی میگویید مردم دیگر حوصله ترانه عاشقانه ندارند، یا مردم دیگر عاشق نمیشوند یا مردم از فحاشی خوششان میآید؟ (جملات قبلی را با دو رفوق تند بخوانید!)
هاكان: این كار من آزادی بیان را میرساند. این حق مسلم هر كسی است كه هر طور دلش میخواهد اظهارنظر كند، البته آزادی حدی دارد و مطمئن باشید من آن حد را برای خودم نگه داشتهام. من دنبال این هستم كه چیزی را كه دوست دارم، بگویم و چون میبینم اینجا جایش نیست، سعی دارم از كشورخارج شوم.
لیلی نیكو: فكر میكنی ترانهای مثل «نفرین» را چند بار میشود گوش داد؟
هاكان: این دیگر به زرنگی سازنده آهنگ بستگی دارد. مطمئن باشید هر دفعه كه در زندگیتان حال خاصی بهتان دست بدهد، فقط یك ترانه خاص میتواند بهتان آرامش بدهد. پس خوبی یا بدی هر ترانه بستگی دارد به حالی كه در لحظه شنیدن آن داری.
قبول داری كه یك خواننده حرفهای نیستی؟
هاكان: من هیچ وقت ادعا نمیكنم كه یك حرفهای هستم.
هاكان دلیل موفقیتاش را این میداند كه ترانههایش حرف دل خیلیها بوده، حالا اگر «یك عده فقط از روی بیكاری توی ماشینهای آنچنانی مینشینند و صدای ضبطشان را زیاد میكنند»، مورد تایید او نیست.
هاكان از كارهای مذهبیاش هم حرف میزند، از ترانههای آلبوم بعدیاش میخواند: «وقتی جنازه منو، توخاك غربت میذارن، تو دهن بسته من، یه ذره تربت میذارن...»
میگوید: «همیشه در ایام محرم، وقف امام حسین هستم و در عاشورا و تاسوعا كارم مداحی است.»
و اینكه گویا عازم سفر است، یا دستكم قصد سفر دارد...
«فعلا مقصدی توی ذهنم دارم كه البته آنجا اقامتگاه اصلیام نیست و سفرم دو مرحلهای است! تا وقتی اوضاع به این شكل باشد هم به فكر برگشتن نمیافتم. از هیچ كس هم شاكی نیستم...
از جایی هم پیشنهاد داشتهای؟
هاكان: فراوان. از كمپانیهای درجه یكی كه با ایرانیهای آن طرف كار میكنند.
فكر نمیكنی كمی زود باشد برای رفتن؟
هاكان: ...
حالا وقتش است كه در مورد«محسن چاووشی» بپرسیم. هاكان ترجیح میدهد كه اول از ماجرای جدا شدنشان شروع كند! میگوید: «به نظرم این مهمتر است، چون اخیرا شایعات زیادی در مورد این قضیه گفته شده. باید بگویم كه هیچ شكرآب شدنی در كار ما نیست. چون من دارم بدون مجوز كار میكنم و چاووشی دارد كار مجوزش درست میشود، نمیخواهم به خاطرمن كارش گره بخورد. ترجیح دادیم كه جریان كاریمان را از هم جدا كنیم. حالا یا بعد محسن میآید پیش من یا من بر میگردم ایران.»
و جریان همكاریشان: «یك سال و نیم – دو سال پیش بود. آلبوم نفرین محسن تازه پخش شده بودو من داشتم روی آلبوم دومم كار میكردم. یكی از دوستان گفت سبك چاووشی هم مثل تو است و او هم سیاه میخواند. ما را به هم معرفی كرد. رفتم پیش محسن. صدای من را شنید و پیشنهاد او بود كه با هم بخوانیم... بعد هم كه گفتم به چه علت دیگر با هم كار نكردیم. بحث جدایی و این حرفها نیست، الان در هفته، حداقل سه، چهار بار تماس داریم.»
خیلی حرفهای دیگر بین ما رد و بدل میشود؛ كار با كامپیوتر، رفتن شادمهر، رفتن خودش، تاثیر گرفتن او از شادمهر (كه میگوید برای او یك اسطوره است)، كارهای جدیدش (كه میگوید از طریق یك كمپانی خارجی در ایام نوروز پخش میشود) و اینكه قبول میكند كه «به هرحال لسآنجلس جذاب است» و...
ماجرای جالب دیگر، به شایعه كنسرت مشترك او با «دی جی مریم» و عواقب ناگوارش مربوط است. هاكان تعریف میكند: «شایا تجلی» آدمی است كه خودش را ترانهسرا میداند و مدتی با «محشر نصراللهی» (دی جری مریم) كار میكرد. یك شب كه من با پدر محشرملاقات داشتم، شایا اصرار كرد چند تا عكس بگیریم. انتظارش را داشتم كه این عكسها برایم دردسر درست كند، ولی تجلی قسم خورد آنها را برای آلبوم شخصیاش میخواهد. فردا شب، یكی از این عكسها از اصفهان به دستم رسید كه زیرش نوشته بود: كنسرت حامدهاكان و دی جی مریم در بن آلمان! آن آقا را هر جا ببینم چنان (...) كه تا آخر عمرش فراموش نكند!
برای همین گرفته بودندت؟
هاكان: نه به خدا، نمیدانم این شایعات از كجا درآمده. البته یكسری افراد افراطی در كوچه و خیابان برای من و خانوادهام مشكلی درست كردند ولی تا به حال هیچ برخورد قانونی با من نشده.
ندا كاظمی درباره اجراهای زنده او میپرسد. میگوید فقط در زاهدان و اصفهان برنامههای اختصاصی داشته، نه به صورت رسمی و گسترده بلكه برای جمعهای كوچك و به خواست «كسانی كه آنقدر پول داشتهاند كه من را راضی به اجرا كنند.»
چند دقیقه بعد، توی تحریریه فقط دود سیگار مانده و من و یك نوار ضبط شده، با صدای حامد هاكان...
منبع : خبرنگاران صلح
لطفا در مورد گزينه هاي نظر سنجي هم بحث كنيد
همشون از دم با هم مخلوط كنيم يه خواننده درست حسابي از توشون در نمياد.. .
اين حامد خانم «ببخشيد حامد هاكان !!!» هم براي خودش دلقكي هستا...
اخه بدبخت محسن چاووشي تو رو ادم هم حساب نميكنه بعد بياد بهت بگه بيا با هم بخونيم!!!
به هر صورت هم يگانه و هم هاكان با چاووشي كار كردند. ضعيف يا قوي مبحثي جداست ، ولي اون كه مسلمه اينه كه كسي مجبورشون نكرده بوده و هيچ خواننده اي به هر قيمتي حاضر به پايين اوردن اعتبار و ارزش خود نيست . حتما دليلي داشته
بالاخره بعضي موقع ها هم خيلي هنرمندان كه خيلي اعتبارشون براشون اهميت داره به خاطر پول شايد يه كار ضعيف يا اشتباهي هم بكنن...
من کلا همه نوع موسیقی رو دوست دارم و گوش میدم چون به نظرم برای یک کاری که حتی شعر درست حسابی نداره یا موزیکش کپی شده است و یا هر چیزه دیگه به یک نوعی زحمت کشیده شده بنابرین من با هیچ نوع موسیقی چه زیرزمینی چه روی زمینی مشکلی ندارم
اون چیزی که مشکل به وجود میاره فقط اختلاف سلیقه هست ...
سلام خدمت هم دوستان
من یه مقاله درباره موسیقی زیرزمینی در تاپیک Rock نوشتم .میتونید شما هم استفاده کنید.
اینم لینکش: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از شما كه جزء طرفداراي چاووشي هستي بعيد كه بگي محسن به خاطر پول كار مي كنه . كسي كه به خاطر پول به سمت هنر بياد ، موفق نمي شه ، مثل خيلي از تك اهنگ خون هاي شبكه هايه ماهواره . حالا محسن موفقه ؟
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)