تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 3 اولاول 123
نمايش نتايج 21 به 25 از 25

نام تاپيک: موسیقی پاپ

  1. #21
    پروفشنال Atman's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    پست ها
    709

    پيش فرض


    سارا لیو کانر(Sarah Leve Conner در 13 ژوئن(خرداد) سال 1980 در Delmenhorst واقع در آلمان به دنیا آمد.سارا 4 تا خواهر به اسمهای سوفیا و والنتیناو مارسیا و آنا (Sophia Louisa, Valentina, Marisa and Anna Maria ) و یک برادر کوچکتراز خودش به اسم رابین دارد.اسم پدرش مایکل و اسم مادرش سورایا(Soraya است.اولین تک آهنگ او به نام "Let's get back to bed boy" در7می 2001در آلمان به بازار اومد اما سه هفته بعد در آلمان در جدول فروش به بالا رسید این آهنگ متعلق به آلبوم" "Green eyed soul بود که آهنگ معروف و زیبای "from Sarah with love"هم در اون بود که در 26 نوامبر به بازار اومد.

    یک سال بعد دومین آ لبموش را به نام "Unbelievable"را به بازار داد که اونو تبدیل به یک خواننده ی مشهور کرد،One Nite Stand (Of Wolves and Sheep) اولین ویدیوی این آلبوم بود که همراهWyclef Jean اجرا شد و در عرض 48 ساعت به صدر جدول فروش رسید و جوایزی دریافت کرد.در 10 نوامبر 2003سومین آ لبوم خود با نام "Key to my soul" را به بازار داد. یکی از ویدیوهای این آ لبوم که ساخته شد ویدیوی "Just one last dance" بود که به همراه مارک ترنزی(Marc Terenzi)که پسری آمریکایی بود اجرا شد،اجرای این آهنگ عشقی را در پی داشت که حاصل اون پسری به نام Tyler بود که در 2 فوریه 2004به دنیا آمد .


    در سال 2005 آ لبوم جدید خود را به نام naughty but nice به بازار داد که میشه گفت موفق ترین کار سارا بود.سارا سپس برای صحبت به جای شخصیت cappy که یک رباط دختر خیلی ملوس در فیلم کارتونی "روباط ها"( (ROBOTS(همون کمپانی که عصر یخ رو هم ساخت)بود انتخاب شد و حتی آهنگی نیز برای این کارتون به نام from zero to hero خواند که فروشی تاریخی در آلمان را به همراه داشت. این آلبوم نیز بسیار موفق بود و فروشی به دنبال داشت که سارا راتبدیل به موفق ترین خواننده ی آلمان کرد.

    نکاتی که در مورد سارا میشه گفت اینه که :1

    - گیاهخوار است.2- قدش1 متر و 78 سانتی متر است.3- پدرش ایرلندی و مادرش آمریکایی است.4-"Just one last dance" به خاطر فروش بیش از 200,000 نسخه جایزه ی پلاتینیوم را دریافت کرد.5- بزرگترین شانس زندگیش توی 17 سالگی بود که از طرف مدرسه برای خوندن در کنسرت مایکل جکسون در آلمان انتخاب شد.6- بارها صاحب جایزه ی طلای بیشترین فروش در آلمان شده.7-خواننده های مورد علاقه اش مایکل جکسون و فرانکلین و میسی الیوت و استیو واندر هستند.7-در زمینه های ورزشی اسب سواری و رقص و قایق رانی فعالیت می کند.8- مکان مورد علاقه اش برای سفر کنیا است.9-انگلیسی و آلمانی و اسپانیایی زبانهایی هستند که به اون تسلط داره.

  2. #22
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض موسیقی پاپ و پست‌مدرنیسم

    در این مقال من به ترسیم و توصیف حالات و اشكال مختلف وضعیت و فرهنگ پست‌مدرن نخواهم پرداخت و تنها این دو را به‌منظور بررسی و تحلیل فرهنگ عامه به كار خواهم بست. «مك رابی» بر این باور است كه «مباحث اخیر در باب پست‌مدرنیسم هم از جذبه‌ای قدرتمند و هم از سودمندی بسیار در نزد تحلیلگران فرهنگ عامه برخوردار است». پست‌مدرنیسم «موجودیت یافتن صداهایی كه در دل تاریخ در ذیل فراروایتهای مدرنیستی برتر ناشنیده و خاموش مانده‌‌اند» را نوید می‌بخشد، صداهایی كه در پس فراروایتهایی كه هم پدرسالارانه و هم امپریالیستی بوده‌اند، پنهان مانده‌اند.» پست‌مدرنیسم در اندك‌زمانی به شمار بسیاری از واژگان و اصطلاحات مفهومی خاص دست یافته است. پست‌مدرنیسم دامنه خود را از مرزهای تاریخ هنر تا حوزه نظریه سیاسی و حتی صفحات مجلات و روی جلد صفحه‌ها و لوحهای موسیقی گسترده است و در نگاه من این قضیه چیزی بیش از یك تغییر ذوق و سلیقه ص‍ِرف است.
    بحث در باب موسیقی عامه‌پسند و پست‌مدرنیسم باید تمامی اشكال فرهنگی و كنشهای فرهنگی مختلف را دربرگیرد و برجسته سازد: تلویزیون، ویدئو كلیپ، فیلم و موسیقی پاپ. اینك تنها به دو نمونه تلویزیون و موسیقی پاپ می‌پردازم.
    همان‌گونه كه «فریث» و «هورن‌ِ» معتقدند «ترانه‌های پاپ، موسیقی متن‌ِ زندگی‌ِ روزانه روزگار پست‌مدرن‌اند، موسیقی‌ای كه در فرودگاه و آسانسور، در رستوران و كافه، و در مراكز خرید و زمینهای ورزشی گریزی از شنیدن آن نیست»
    موسیقی پاپ پیوسته به بازیافت تاریخ خود می‌پردازد: به بازسازی، به احیاء، به بازگشت. پیشرفتهای سریع تكنولوژیك (به‌ویژه در عرصه نمونه‌گیری Jampling)) این روند را دموكراتیزه كرده است موسیقی پاپ چه به لحاظ بازار جهانی‌اش و چه به لحاظ استقبال و علاقه‌اش به حاشیه‌های فرهنگ و موسیقیها و فرهنگهای دیگر قابل بسط و تعمیم است. فردریك جیمسون بین موسیقی پاپ پست‌مدرن و مدرن تفاوتی قائل است، او معتقد است كه «بیتلز» و «رولینگ استونز» بازنمای یك لحظه و برهه مدرنیستی‌اند، اما برعكس «پانك راك» را می‌توان پست‌مدرنیستی دانست.
    «آندرو گودوین» بر این باور است كه به دلایل مختلف این نظر اساسا‌ً وارد و صائب نیست. موضع گودوین در این بحث بر این مدعاست كه پست‌مدرنیسم هیچ رابطه واقعی‌ِ توضیحی تشریحی با موسیقی‌ِ پاپ ندارد. دیدگاه من آنست كه هرچند ممكن است كه جیمسون در این‌باره اشتباه كرده باشد اما این به معنای آن نیست كه آراء «گودوین» در این زمینه صائب و شایسته باشند. به هر حال، پست مدرنیسم در اواخر دهه ۱۹۶۰ آغاز می‌شود یعنی در همان دوره پیدایش موسیقی پاپ.
    به‌لحاظ دوره‌بندی، موسیقی پاپ و پست‌مدرنیسم به‌شدت به هم نزدیك وهم‌پوشان‌اند. البته این نكته ضرورتا‌ً بدین معنا نیست كه هر موسیقی پاپ، پست‌مدرن است. همان‌گونه كه گودوین نشان داده است، برتافتن و پذیرش این بحث، خود، بسیار دشوار است. از یك سوی می‌توان یك گستره زمانی فشرده را چون او در نظر داشت (پیشرفت سریع فرهنگ موسیقی در گذر از رئالیسم و مدرنیسم و پست‌مدرنیسم) كه بر مبنای آن می‌توان یك آغازگاه مدرنیستی را هم در نظر گرفت. همان‌طور كه گودوین در مقابل به شكل مجاب‌كننده‌ای به این بحث می‌پردازد كه بیتلز و رولینگ استونز با یكدیگر متفاوت‌اند و آن دو نیز در كنار هم با «ك‍ِل‍َش» و «تاكینگ هدز» فرق دارند. فی‌الواقع به‌شكلی ساده‌تر می‌توان گفت می‌توان فرق میان «مهارت و چیره‌دستی» بیتلز و تاكینگ هدز و «اصالت» رولینگ استونز و كلش قائل شد.
    شاید بهترین روش برای اندیشیدن در باب رابطه موسیقی پاپ و مدرنیسم، تفكر تاریخ‌نگرانه است، تفكری كه از الگوی ریموند ویلیامزی‌ِ اجزا‌ء‌ «غالب»، «متكامل» و «مازاد» فرهنگ بهره می‌گیرد. موسیقی پاپ پست‌مدرن را می‌توان عنصر نوخاسته و متكامل دهه ۶۰ دانست كه با ظهور بیتلز متأخر و راك‌ِ «دست كوست» ـ به‌عنوان نمونه‌های اصلی ـ چهره می‌نماید و در دهه ۱۹۷۰ با ظهور پانك «آرت اسكول» ـ كه در اواخر دهه ۱۹۸۰ «وجه غالب» فرهنگی موسیقی پاپ می‌شود ـ تداوم می‌یابد.
    بررسی این رابطه به نحو مذكور از امتناع‌گرایی دو حكم «هم پست‌مدرن‌اند» و «هیچ‌كدام پست‌مدرن نیستند» پرهیز می‌كند و هرچه بیشتر دوری می‌جوید. و این یعنی كه در نظر آوردن این رابطه (شاید با اصطلاح ناپسامدرن یا پیش پسامدرن) خود بازنمای‌ِ یك «موازنه در حال تغییر) نئوگرامشی‌وار، در میان اشكال متكامل و غالب فرهنگ، می‌باشد.
    بررسی این مسئله به ما نشان می‌دهد كه به هر حال هر موسیقی پاپی از جهاتی پست‌مدرن است (یا حداقل به شكلی بالقوه پست‌مدرن است)، اما هر موسیقی پاپی ضرورتا‌ً پست‌مدرن نیست (و اگر بخواهیم مدل جمیسونی را در نظر آوریم می‌تواند «رئالیستی» یا «مدرنیته» باشد). بحث سنجیده و دقیق گودوین در باب رابطه پست‌مدرنیسم / موسیقی پاپ او را به نكته فوق رهنمون می‌سازد اما خصومت و دشمنی او با پست‌مدرنیسم به او اجازه پذیرش و قبول منطق بحث خودش را نمی‌دهد. او بسیاری از برداشتها و تفاسیر مختلف از موسیقی پاپ و فرهنگ موسیقی پاپ به‌عنوان عنصر پست‌مدرن را به میان آورد.
    شاید مشهورترین و مستندترین رویه و جنبه توسعه پیشرفتهای تكنولوژیك، تسهیل ظهور و پیدایش صنعت Sampling باشد. آنچه اغلب در نظرات و آرا‌ء گودوین مورد غفلت واقع می‌شود شیوه استعمال و كاربرد سمپلینگ Sampling است. او معتقد است كه سمپلینگ به تاریخمندی و یادآوری «تاریخ و اصالت» موسیقی كمك شایانی می‌كند؛ او همچنین بر این باور است كه «سمپلینگ اغلب از این نكته غافل بوده است كه نقل‌قولها و ارجاعات‌ِ به اصوات و سبكها، در نهایت فرهنگ امروز را تاریخمند می‌سازند. موسیقی رپ (Rap) شاید بهترین نمونه سمپلینگی‌ست كه در این منظر وجود دارد. «كورنل وست» نظریه‌پرداز آمریكایی مسائل فرهنگ، وقتی از او پرسیدند تا شیوه‌های بین فرهنگی سیاهان را نام برد، چنین پاسخ داد:
    «موسیقی و موعظه» و در ادامه چنین گفت: «رپ منحصر‌به‌فرد است چرا كه وعظ و سنتهای موسیقی سیاهان را درهم‌ می‌آمیزد، او فضای مذهبی و روحانی كلیسا را با ریتمهای متعدد و چندگانه موسیقی خیابان درهم می‌آمیزد، شمرده‌گویی و بند‌به‌بندخوانی‌ِ سرسام‌آوری كه به ریتم آفریقایی درام سنكوپ می‌شود، هم در نهایت تبدیل به یك محصول پست‌مدرنیستی آمریكایی بدل می‌شوند: «هیچ سوژه‌ای در این فرهنگ وجود ندارد مگر سوژه‌ای از‌هم‌گسیخته، درهم‌شكسته، گسسته از گذشته و حال، در نهایت به شكل مبدعانه‌ای محصولی مختلط و چندگ‍ِن تولید می‌شود. تركیب سبك‌گرایانه عناصر شفاهی، ادبی و موسیقایی در این موسیقی مثال‌زدنی است...» این موسیقی سهم‌ِ انرژیهای مخرب جامعه است سهم‌ِ جوانان سیاه‌پوست طبقات پست جامعه، سهم انرژیهایی كه در رخوت سیاسی جامعه امریكا، ناگزیر از بیان خویشتن به روشی فرهنگی و دموكرات هستند.
    می‌توان چنین ادعایی را هم درباره رپ انگلیسی به‌عنوان پدیده‌ای پست‌مدرن داشت. «مك رابی» همان‌طور كه پیش‌تر یادآور شدیم، بر این باور است كه پست‌مدرنیسم به «آنچه نسل جدید روشنفكران (اغلب سیاه، مونث، یا كارگر) نامیده می‌شوند» گرایش دارد. گروه موسیقی «قاتلین بی‌رحم رپ» (كه در حال حاضر از هم پاشیده است) سیاه و از طبقه كارگر بودند: سه روشنفكر كه عقاید و آرای سیاسی‌شان را با ریتم «هولم نورث‌ِ» موسیقی فانك بیان می‌كردند. آنها نیز دلبسته رویكرد بازی‌گرایی و سرقت هنری پست‌مدرن بودند ـ البته نه به‌عنوان هدفی فی‌نفسه ـ آنان در پی آن بودند تا از این طریق به نقد گزنده نژادپرستی هر روزه جامعه انگلیس دست یابند. آنان یقینا‌ّ این مدعای جیمسون كه كار آنها نمونه یك هزل (پاستیش) پست‌مدرن است، را نقض می‌كنند (در این مورد گودین مسلما‌ً درست گفته است). بازی بینامتنی نقل‌قولها و ارجاعات آنها پیامد و نتیجه فرسودگی‌ِ زیباشناختی نیست بلكه تركیب مؤثر و كارآمد قطعات و اجزاء رپرتوار فرهنگی‌ست كه وجود آنان را منكر می‌شود.
    موسیقی مركب و درهم‌آمیخته آنان به لعن و نفرین كسانی می‌پردازد كه موجودیت آنان را به‌عنوان صدایی در درون فرهنگ انگلیس نادیده گرفته‌اند. همچنین می‌توان شكل مصرف موسیقی پاپ و فرهنگ پیرامون آن ـ فرهنگ موسیقی پاپ ـ را فی‌نفسه پست‌مدرن دانست. این نظری است ك مك رابی دارد؛ «فرد ف‍ِیل» هم بر این باور است كه لااقل در آمریكا، پست‌مدرنیسم یك «شیوه خاص مصرف» است: «ساختار احساس» قشر خاصی از یك طبقه اجتماعی: طبقه مدیران جامعه. نحوه خوانش فرهنگ تغییر یافته است.
    امبرتواكو، با بهره‌گیری از اصطلاح «رمزگذاری مضاعف» چارلز جنكس به شناسایی حساسیت پست‌مدرنیستی بر آگاهی از «تاكنون گفته‌ها» می‌پردازد. او معشوقه‌ای را مثال می‌زند كه نمی‌تواند به عاشقش بگوید: «دیوانه‌وار دوستت دارم» بلكه در عوض می‌گوید: «به قول باربارا كارتلند دیوانه‌وار دوستت دارم» درك و دریافت جهان در فاصله گیومه و كما، به این شكل خود می‌تواند شیوه‌ای برای حمله كردن به ذوق و پسند بورژوازی باشد، و در عین حال می‌تواند راهی برای حمایت از آنهایی باشد كه احتمالا‍ً بی‌ذوق و سلیقه‌اند ـ آنها كه بدون گیومه، بدون نقل‌قول صحبت می‌كنند. وانگهی در این راه، نوعی پست‌مدرنیسم مقاومت‌كننده در برابر نوعی پست‌مدرنیسم واكنش‌دهنده ایستاده است.
    در‌حالی‌كه آكادمیها بر سر این بحث مانده‌اند كه آیا بهتر است پست‌مدرن را همچون یك كنش یا یك متن در نظر آورد و فهم كرد یا نوعی تفسیر و خوانش صنعت موسیقی در شتابی به منظور تركیب متن و مصرف بوده است. در حال حاضر نوعی طبقه‌بندی و فهرست ژانر / فروش در موسیقی پاپ وجود دارد كه طبقه‌بندی‌ای پست‌مدرن دانسته می‌شود.
    شاید جالب‌ترین نمونه این تقسیم‌بندی برنامه «ام تی وی‌ِ پست‌مدرن» (۹۳ـ ۱۹۸۸) شبكه تلویزیونی MTV بوده باشد. تهیه‌كنندگان این برنامه، موسیقی پخش‌شده در این برنامه را «یك میكس تقریبا‌ً آلترنایتو» می‌نامیدند (یك تركیب بدیهی). این اصطلاح و محتوای عام آن بر نامه خود نشانگر آنست كه پست‌مدرنیسم شاید بیش از هر جریان دیگر، در پی بازار‌گرمی و بازارسازی‌ِ Indiepop ـ یا آنچه دانش‌آموزان و دیگر مردم به آن «موسیقی بچه مدرسه‌ایها» می‌گویند‌ ـ می‌باشد.
    گفت‌وگوها و مصاحبه‌های گودوین با دانش‌آموزان سه فایده دربر داشت و سه نتیجه را حاصل كرد: اول موسیقی «آرت راك» (راك هنری) و «ایندی پاپ» و «كالج ریدیو» هستند كه خود را در حوزه‌ای خارج از موسیقی باب روز این جدول معرفی می‌كنند، موسیقی‌ای كه از قرار باید جدی‌تر از اصوات‌ِ یك‌بار مصرف‌ِ موسیقی پاپ باشد. از دیگر نتایج آن بود كه یك دسته از موسیقی پاپ در یك تسلسل و توالی زمانی و تایخی پدید می‌آید، وصوت غالب آن «مدرن راك» دهه ۱۹۸۰ بوده است دیگر موسیقی، موسیقی‌ای‌ست كه از پی شكست‌ِ سیاسی‌گرایی موسیقی پانك ظهور كرد ـ و این خود بدان معناست كه موسیقی پاپ «پست ـ پانك» موسیقی‌ای غیرسیاسی‌ست.
    گودوین به شدت با این ادعا سرستیز دارد كه «ما در عصر و دوره‌ای زیست می‌كنیم كه تفاوت و تمایز میان هنر و فرهنگ توده‌های مردم از میان برداشته شده است او معتقد است كه هنوز هم اغلب مصرف‌كنندگان موسیقی پاپ بر تمایز میان موسیقی پاپ «جدی» و موسیقی پاپ «مبتذل» و میان پاپ «اصیل» و پاپ «بازاری» تأكید دارند.
    من خود به یاد دارم كه چقدر در مدرسه سر این موضوع بحث می‌كردیم كه طرح روی جلد كارهای «رولینگ استونز»، ریتم موسیقی سیاهان و موسیقی گروههای بلوز چقدر اصیل و ارزشمند و غیربازاری‌اند در‌حالی‌كه كارهای «هرم‍ِنز هرمیت» و ترانه‌های پاپ انگلیسی آثاری غیراصیل و بازاری‌اند. البته چنین تفاوت و تمایزگذاری، آشكارا اسطوره‌گرایانه و ایدئولوژیك است. این نكته كه فرض اول وجود دارد به معنای نفی و یا وجود فرض دوم نیست.
    البته شاید بتوان این نكته را به شكلی كاملاً متفاوت مورد خوانش قرار داد. بیش از آنكه بخواهیم به بحث‌ِ از میان رفتن‌ِ تمایز میان فرهنگ نخبه و عامه بپردازیم می‌توان از این نكته گفت كه ما امروز همگی شاهد رشد خرده فرهنگی جدید یا «فرهنگ سلیقه»‌ای‌ِ رادیكال هستیم. در ادعای اصالت‌ِ طبع و مصرف‌ِ آن دو نكته وجود دارد: این خرده‌فرهنگ، خود را از دیگر اشكال ذوق و سلیقه عامه جدا خواهد كرد، و دوم آنكه در این راه، او نوعی پیوند با گفتمان سنتی‌ِ فرهنگ را پی خواهد ریخت.
    در نتیجه در نهایت نیز ما با وضعیتی روبه رو خواهیم بود كه در آن ما هم شاهد محو تمایز میان فرهنگ عامه و نخبه هستیم و هم وضعیت متقابل و نقیض آن ـ وضعیتی كه در آن تمایز این دو فرهنگ همچنان وجود دارد.
    نوشته جان استوری
    ترجمه محمدرضا فرزاد

  3. #23
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض نگاهی دیگر به موسیقی پاپ جهان

    موسیقی پاپ ژانری از موسیقی مردمی یا عامه پسند است که با موسیقی کلاسیک، موسیقی هنری و موسیقی فولکورتفاوت دارد. در حقیقت این واژه بیانگر مشخصه هایی چون سبک خوانندگی سرشار از احساسات، ترانه هایی عموما با مضامین عاطفی، ریتم های ضربی، ملودی های پیش پاافتاده، هارمونی های آسان و ساختاری تکراری است، به گونه ای که مردم عادی به راحتی آن را درک و ارتباط لازم را با آن برقرار می نمایند.
    شاید بتوان موسیقی پاپ را نوعی زبان ساده موسیقیایی مشترک در بین مردم در سراسر جهان دانست. این نوع موسیقی معمولا شامل عناصری از موسیقی راک، hip hop ، R&B ، soul و در برخی موارد موسیقی کانتری country است و به همین دلیل از انعطاف پذیری بسیاری برخوردار است. برخی از ترانه های موسیقی پاپ از جمله ترانه هایی که در ارتباط با رویدادهای ورزشی خوانده می شوند و معمولا رنگ و بوی وطن پرستی دارند، با استقبال فراوان علاقمندان روبرو می شوند و در لیست آهنگ های پرفروش پاپ قرار می گیرند.
    اصطلاح موسیقی پاپ گاهی در مورد زیر شاخه های سبک های دیگری چون پاپ – راک نیز به کار می رود و اغلب هدف اصلی از ساخت آن موفقیت تجاری و جذب مخاطب است، به همین دلیل نزد موسیقی دانان و نوازندگان صاحب نام از جایگاه خاصی برخوردار نیست.
    با افزایش روز افزون کمپانی های مختلفی که در تهیه و انتشار آلبوم های موسیقی به فعالیت مشغولند وهمچنین کاهش قیمت سی دی و DVD، مخاطبان موسیقی پاپ با گذشت زمان افزایش یافته اند. خوانندگان محبوب و تراز اول این ژانر، افرادی چون فرانک سیناترا که متن ترانه هایشان اغلب اشاره به عشق داشت، همواره مورد توجه کمپانی های ضبط و سرمایه گذاران بازار موسیقی بوده اند. کاهش تدریجی قیمت آلبوم های ضبط شده سبب شد نوجوانان نیز به خیل مشتاقان این نوع موسیقی بپیوندند و بر بازار فروش آن تاثیر گذار باشند.
    نسل جوان اغلب از ورود هنرمندان جدید به این عرصه با کنجکاوی استقبال می نمودند، در حالیکه بزرگترها ترجیح می دادند تنها آلبوم های افراد شناخته شده و مورد علاقه شان را خریداری نمایند. همین امر سبب شد که گروههای موسیقی تازه وارد با حمایت نسل جوان به عرصه موسیقی پا بگذارند و فعالیت خود را ادامه دهند. توجه و علاقه این نسل به موسیقی پاپ سبب شد این سبک از موسیقی به نوعی بیانگر "فرهنگ حاکم بر نسل جوان " در هر جامعه باشد.
    از آنجائیکه مخالفت و اعتراض، همواره نقش پررنگی در فرهنگ حاکم بر نسل جوان هر جامعه دارد، بسیاری از ترانه های موسیقی پاپ ناخودآگاه منبع الهام جوانان گشتند و تاثیرات بسزایی بر خصوصیات اخلاقی این نسل باقی گذاردند. بسیاری از والدین متن اشعار ترانه های موسیقی پاپ را غیراخلاقی و مدخلی برای ارتکاب گناه برمی شمردند و معتقد بودند که این سبک موسیقی جوانان را گمراه کرده و آنها را به بروز رفتارهای ناشایست ترغیب می نماید.
    طی سال های 1890 تا 1920، موسیقی پاپ غربی به موسیقی ضربی ختم می شد و در بین نوازندگان پیانو رواج بیشتری داشت. به تدریج موسیقی ضربی به Swing ، شکل ابتدایی جز، تبدیل شد که به دلیل قابلیت های متعدد، موارد استفاده گسترده تری را دارا بود.
    بد نیست اشاره کنیم از آنجائیکه اغلب نوازندگان این نوع موسیقی ضربی که معمولا برای رقصیدن مورد استفاده قرار می گرفت را سیاه پوستان تشکیل می دادند، در ابتدا، موسیقی پاپ بیشتر در میان آنان رواج داشت و به تدریج با پدیدار شدن نوازندگان سفید پوست، مخاطبان این سبک موسیقی گسترده تر گشت. ترانه های پاپ که طی این سالها خوانده شد، تاثیر بسیاری بر منش اخلاقی مخاطبان، خصوصا نسل جوان آمریکا باقی گذارد.
    سال های 1930 تا 1940، به تدریج بلوز و کانتری به عرصه موسیقی پاپ وارد شدند و استقبال از حضور خوانندگانی بسیار احساساتی با لحنی حزن انگیز، خوانندگی را در این سبک از موسیقی باب کرد.
    در دهه 1960 ستارگان موسیقی پاپ از جمله Beatles، The Rolling Stones ، Ray Charles، Stevie Wonder, Bob Dylan ، Simon and Garfunkel و بسیاری دیگر روی کار آمدند.
    در دهه 1970، حضور چهره های جدیدی چون ABBA، BeeGees، Billy Joel، Elton John، Queen، Cat Stevens و Stevie Wonder و استقبال مخاطبان از آثار آنان،سبب رواج بیش از پیش موسیقی پاپ شد. در این دهه به تدریج با گسترده شدن موسیقی پاپ به سراسر جهان، استفاده از ریتم های عربی در موسیقی پاپ آغاز شد و ستارگان موسیقی پاپ در کشورهای مختلف از جمله ترکیه، بنابر سلایق موسیقیایی خاص مخاطبان به فعالیت خود ادامه دادند.
    موفقترین چهره موسیقی پاپ دهه 1980، مایکل جکسون بود که موفقیت هایش سبب شد بسیاری از طرفدارانش او را با لقب "سلطان پاپ" خطاب نمایند. چهره های دیگری چون Madonna، Cher، Prince، Gloria Estefan ، Tina Turner و بسیاری از ستارگان دیگر موسیقی پاپ در این دهه خوش درخشیدند.
    طی سالهای 1990تا 2000، حضور روزافزون گروههای موسیقی پاپ و ظهور خوانندگان جوانی که با سیل علاقمندان مواجه می شدند، این سبک از موسیقی را بیش از پیش در بین مخاطبان رواج داد. موسیقی پاپ (که معمولا در آن از ملودی های بسیار ساده و به یادماندنی استفاده می شود و مضمون اصلی ترانه ها را عشق تشکیل می دهد) امروزه به تدریج در اشکال جدید و متعدد دیگری نیز ظاهر شده و شاید بتوان گروهها و هنرمندان موسیقی پاپ را پر مخاطب ترین سبک موسیقی در حال حاضر جهان نامید.
    en.wikipedia.org

  4. #24
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض مشخصه های موسیقی پاپ

    اگر به موسیقی پاپ به معنی آن دسته از موسیقی ای که در یکصد سال اخیر مورد توجه مخاطبین عام قرار گرفته است بنگریم خواهیم دید که با چه سادگی نسبی می توان این سبک موسیقی را تحلیل کرد و یا هارمونی قطعات این سبک موسیقی را درآورد و یا برای آنها هارمونی مورد نیاز را تهیه کرد.

    در بحث های مربوط به هارمونی که پیش از این مطرح کردیم با چهارچوبها و قواعدی که می توانند بر هارمونی قطعات جز یا کلاسیک حاکم باشند، آشنا شدیم. بسادگی می توان از آنها برای موسیقی پاپ نیز استفاده کرد، تنها نکته ای که به آن باید دقت کردن آن است که موسیقی پاپ به دلیل جایگاه مردمی ای که دارد، عموماً دارای هارمونی پیچیده نیست و سادگی هارمونی از مشخصه های بارز آن است.

    در موسیقی کلاسیک آنچه اعتبار، شخصیت میزانهای کمی و کیفی یک قطعه را محرز می کند پارتیتوری است که قطعه بر روی آن نوشته شده است از این جهت شاید بتوان این سبک را، موسیقی مستند و مقرراتی نامید. حال آنکه در موسیقی پاپ آنچه یک قطعه را بر دیگری برتری می بخشد و به آن اعتبار میدهد نحوه اجرا یا ضبط آن است و نه نوشته های احتمالی روی کاغذ. چه بسا دو اجرای مختلف از یک قطعه نه تنها از لحاظ اجرا بلکه از لحاظ طول زمان اجرا و تعداد میزانها با هم یکسان نباشند.

    اگر به صفحاتی کاغذی که موسیقی های پاپ بر روی آن نوشته شده است (sheet music) دقت کنید، متوجه می شوید که اغلب چیزی جز خط ملودی و آکوردها بر روی آنها نوشته نشده است. همین ضعف یا سستی در تعریف قطعه موسیقی باعث می شود که اجرا کنندگان بعدی بتوانند در اجرای خود از قطعه مورد نظر، تغییرات زیادی بدهند و اعمال سلیقه نمایند. بنابراین چندان جای تعجب نخواهد بود که مثلاً شاهد این باشیم که در قسمتی از یک قطعه در یک نسخه بجای آکورد Dm7 از آکورد F استفاده شود و ...

    نکته جالبی که در transcription های موسیقی های پاپ وجود دارد آن است که اغلب آنها دارای اشکالات کوچک و بزرگ نسبت به موسیقی اجرا شده هستند و بارها مشاهده کرده ایم که آنچه ما سعی در اجرا از روی sheet music داریم با آنچه از روی نسخه ضبط شده می شنویم متفاوت است.

    البته علت این امر کاملاً مشخص است چرا که پایه اجرای مجدد یک قطعه پاپ بیشتر از آنکه بر مستندات کاغذی باشد، اجراهای ضبط شده قبلی قطعه است و به همین دلیل اغلب توجه کمی بر تهیه transcription موسیقی های پاپ صورت میگیرد.

    ناگفته نماند که از این زاویه دید، موسیقی پاپ را می توان تا حدی با جز نیز مقایسه کرد با این تفاوت که در اجراهای جز نوعاً از ملودی و هارمونی های پیچیده استفاده میشود. نوازنده جز حتی ممکن است به خود اجازه دهد که پایه های ملودی و هارمونی قطعه را درهم بریزد، اما در اجراهای مختلف پاپ یک قطعه، از یک طرف تغییرات اعمال شده در ملودی و هارمونی بسیار کم یا ساده هستند و از طرف دیگر نتیجه باید ساده، روان و مخاطب عام پسند باشد.

    مشخصه های اصلی
    تفاوت های اصلی ای که می توان میان موسیقی پاپ و دیگر گونه های موسیقی - که شاید بتوان آنها را جدی تر نامید - بیان کرد عبارتند از:

    طول قطعه : بر خلاف قطعات موسیقی کلاسیک و جز که می توانند بدون تکرار بسیار طولانی باشند، موسیقی خالص و بدون تکرار قطعات پاپ به ندرت از 32 میزان بیشتر می شود. در تکرارها معمولاً حداکثر ممکن است که ترانه تغییر کند و نه چیز بیشتر.

    تغییر گام و مدولاسیون : مدولاسیون و تغییر گام از ویژگیهای بارز موسیقی کلاسیک و جز است حال آنکه به ندرت در ترانه های پاپ از این امکان استفاده می شود. در واقع در این سبک از موسیقی شاید استفاده از مدولاسیون برای جلوگیری از تکرار و یکنواختی ملودی یا هارمونی استفاده شود در حالی که در بسیاری از کارهای جز یا کلاسیک بدور از نگرانی تکرار، از مدولاسیون یا تغییر گام (یا مد) استفاده میشود.

    تاثیر ریتم : ریتم از مهمترین عوامل سازنده یک قطعه پاپ محسوب می شود. ریتم یک قطعه پاپ معمولاً توسط دو گروه ساز پشتیبانی می شود. یکی درامز و دیگری ساز همراهی کننده مانند کی برد یا پیانو و گیتار.

    ضد ضرب : آنچنانکه در موسیقی جز، ضد ضرب اهمیت دارد در موسیقی پاپ جایگاه خاصی را نمی توان برای آن قائل شد. تنها ممکن است خواننده ملودی را با یک یا چند نت پیک آپ شروع کند و کمتر مشاهده می شود که در یک قطعه پاپ بر روی ضرب های ضعیف تاکید شود.

    بسط و توسعه : ویژگی بارز موسیقی کلاسیک بسط و توسعه قانونمدار و در موسیقی جز توسعه قطعه با بداهه نوازی است. اما در موسیقی پاپ چنین چیزی وجود ندارد و یک یا چند ساختار ساده ممکن است برای یک یا دو بار با تغییرات بسیار جزئی تکرار شوند.

    بنابراین مشاهده می کنید کلیه المان هایی که در موسیقی به پیچیدگی آن کمک می کنند در موسیقی پاپ ساده و کم اهمیت تلقی می شود و نتیجه هنری می شود که مخاطب عام آنرا پسند می کند.

  5. #25
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض موسیقی پاپ

    برای آشنا شدن با موسیقی پاپ بهتر است ابتدا توضیح کوتاهی درباره موسیقی مردم پسند یا Popular music بدهیم، موسیقی مردم پسند، به هرنوع سبک موسیقی گفته میشود که در دسترس عامه مردم است و به شکل تجاری عرضه میشود.

    این موسیقی نقطه مقابل موسیقی کلاسیک و موسیقی فولکلور(محلی) است به این ترتیب که اولی در طول تاریخ همواره موسیقی طبقه برگزیده و روشنفکر جامعه بوده است و دومی، موسیقیی است که به طور تجاری عرضه نمیشود. موسیقی مردم پسند گاهی به طور خلاصه موسیقی پاپ هم گفته میشود اما موسیقی پاپ در اصل یکی از زیرشاخه های آن به شمار می آید.

    موسیقی پاپ
    موسیقی پاپ، با وجود اینکه کاملا از موسیقی کلاسیک، موسیقی هنری یا art music و موسیقی فولک متمایز است، اما از آنجایی که اصطلاح پاپ شامل بسیاری از قطعات موسیقی راک، هیپ هاپ، کانتری و راک اپرا را در بر میگیرد، میتوانیم بگوییم که موسیقی پاپ، تعریف دقیقی ندارد.

    مشخصات موسیقی پاپ به عنوان یک زیرمجموعه
    موسیقی پاپ معمولا به عنوان موسیقیی تعریف میشود که به شکل تجاری تهیه میشود یا هدف تولید آن سود مالی است. بنا به تعریف سایمون فریت Simon Frith، منتقد موسیقی و جامعه شناس متخصص موسیقی مردم پسند، موسیقی پاپ به عنوان یک صنعت شناخته میشود نه هنر. البته این موسیقی را میتوان در حیطه بازار، ایدئولوژی، تولید و زیبایی شناسی هم معنا کرد. درواقع، "پاپ" طوری طراحی شده که برای همه جالب باشد و از هیچ جای خاصی نیامده و قرار هم نیست سلیقه خاصی را اعمال کند.

    این موسیقی در اثر هیچ آرزوی پرمعنا به وجود نیامده و تنها جاه طلبی سازندگان آن سود و پاداش مادی است و...با تعاریف موسیقایی، بسیار محافظه کارانه هم هست. موسیقی پاپ چیزی است که از بالا (کمپانیهای ضبط صفحه، تهیه کنندگان رادیویی و تبلیغاتچیها) تدارک دیده شده و از میان مردم برنخواسته است. پاپ موسیقیی است که به طور حرفه ای تهیه و بسته بندی شده است و چیزی نیست که بتوان آنرا به سلیقه خود تغییر داد و یا فرم آنرا تغییر داد.

    به عبارت دیگر، موسیقی پاپ، نوعی موسیقی است که در دهه 50 آغاز شد و آنچه در این مجموعه قرار میگیرد معمولا برای گروه بزرگی از افراد جذاب است. با به وجود آمدن صفحه های پلاستیکی یا وینیل در دهه 30 تا ظهور کامپکت دیسک یا CD در دهه 80، موسیقی ضبط شده، نسبت به موسیقی زنده، بیش از پیش در دسترس قرار گرفت. ترانه های پاپ معمولا در 3 دقیقه اجرا میشوند و در آنها از ملودیهایی استفاده میشود که معمولا بسیار شنیدنی بوده و عده بسیاری را به خود جلب میکنند.

    مشخصه موسیقی پاپ یک عنصر ریتمیک سنگین در زیر است که معمولا توسط دستگاههای تقویت کننده الکترونیک (amplifier) اجرا میشود و ملودی اصلی بر این ریتم غالب است. ترانه پاپ همچنین به ترانه های محبوبی که مردم به زمزمه و خواندن آن علاقه دارند نیز اطلاق میشوند. موسیقی پاپ از نظر تجاری موفق است و سبک مورد علاقه ایستگاههای رادیویی است زیرا قابل دسترس بوده، راحت در یاد میماند و مخاطبین زیادی را به خود جلب میکند.

    تاریخچه موسیقی پاپ
    موسیقی پاپ، از میان گروههای موسیقی سوئینگ دهه 30، بلوز شیکاگو و موسیقی کانتری ایالت تنسی به پا خواست. در دهه 50، خوانندگان روز کسانی چون فرانک سیناترا (Frank Sinatra)، بابی دارین (Bobby Darin) و پگی لی (Peggy Lee) بودند.

    در دهه 60، چهار عامل مهم موجب گسترش موسیقی پاپ شدند. یکی گروههای دوواپ (DooWop) دخترانه مقیم نیویورک بودند که ترانه سرایان آنها مانند کارول کینگ (Carol King)، نیل دایموند و برت باکاراک (Burt Bacharach) در دهه 70 به شهرت فراوانی رسیدند، در طرف دیگر تحولات موسیقی سول Soul بود که با ظهور آرتا فرانکلین (Aretha Franklin) برادران آیزلی (Isley brothers)، ری چارلز (Ray Charles) و همچنین خوانندگان موتاون (Motown) در دیترویت که استیوی واندر (Stevie Wonder)، سوپریمز (the Supremes) و ماروین گی (Marvin Gaye اولین کسی که کنترل هنری کار خود را در دست گرفت) از جمله مهمترین چهره های آن هستند و در نهایت گروه بیچ بویز (Beach Boys) که سبک خود را سبک موج سواری کالیفرنیایی (California Surf) نامیده بودند.

    گیتار الکتریکی و لوازم تقویت صوتی (آمپلی فایر) نیز تاثیر فراوانی بر موسیقی مدرن گذاشتند. در دهه های 30 و 40، سازهای تقویت شده برای رقابت با درجه صدای بالای ارکسترهای سوئینگ یک ابزار ضروری بودند. گیبسون اولین گیتار گیبسون لس پاول Gibson Les Paul را در سال 1952 به علاقمندان معرفی کرد. در دهه 60، مجموعه آواهای قابل دسترس در گیتار الکتریکی با تولید یک جعبه افکت اصلاح و تعدیل شد و یک پدال برای کنترل آن در مسیر جعبه قرار گرفت که به پدال وا-وا wah-wah pedal معروف است.

    در سال 1963 گروه بیتلز موسیقی پاپ را متحول کردند و طوری محبوب شدند که پنج ترانه پر فروش تمام چارتهای آمریکا متعلق به بیتلز بود. پس از آن، کسانی چون باب دیلن (Bob Dylan)، سایمون و گارفانکل (Simon and Garfunkle) و گروه بردز (Byrds)، که خوانندگان فولک بودند نیز به استفاده از سازهای الکتریکی روی آوردند. بسیاری از گروههای موسیقی دیگر نیز این مسیر را دنبال کردند. در سال 1966، گروه بیتلز تصمیم گرفتند که به جای برگزاری برنامه های زنده، بیشتر بر روی کار استودیویی متمرکز شوند. با اتفاقاتی چون راهپیماییهای معترضان به تبعیض نژاد، کندی و ویتنام، به نظر میرسید که زمان، زمان تحولات بزرگ در جامعه است.در 1967، گروه بیتلز البوم مشهور Sgt Peppers را منتشر کردند. تابستان عشق بود و دوران هیپی ها و راهپیماییهای اعتراض آمیز.

    در دهه 70 گروه بیتلز از هم پاشیده شد و موسیقی پاپ در میان صداها و آواهای مختلف سرگردان شد. در اوایل دهه 70، خواننده / ترانه سرایان و پیروان سبک پاپ چارتها را تسخیر کردند که در میان آنها میتوان از موسیقی دیسکوی BeeGees، آوای همراه با پیانو بیلی جوئل (Billy Joel) و التون جان (Elton John) و موسیقی کانتری Eagles گرفته تا موسیقی ملایم کارپنترز (Carpenters)، نیل دایموند و کارول کینگ نام برد. در این میان هنرمندانی با گرایش بیشتر به راک هم بودند که راد استوارت (Rod Stewart)، استیلی دن (Steely Dan) و فلیت وود مک (Fleetwood Mac) از آن جمله اند. موسیقی راک هم با ظهور گروههایی چون لد زپلین (Led Zepplin)، پینک فلوید (Pink Floyd) و کویین (Queen)، در این دوره به پیشرفت بزرگی دست یافت. موسیقی پاپ شاخه ای به نام دیسکو پیدا کرد که به شکل غیر قابل وصفی محبوب شد و اولین ژانر از موسیقی بود که از موسیقی الکترونیک برای تبلیغات و اجراهای بزرگ استفاده کرد.

    دهه 80 به بعد
    موسیقی پاپ دهه 80، شاهد ظهور گروههای پانک-راک بود و گروهها و خواننده های شاخص این دهه گروه Duran Duran، The Police، Culture Club و افرادی چون Phil Collins، Michael Jackson و Madonna بودند.


    در دهه 90، عده ای سودجو که به دنبال موفقیت مالی بودند و این فرمول بسیار برایشان کارساز بود، تصنیفهای عاشقانه و افسانه ای با عنوان pop ballad، را به شیوه ای به شدت سطحی و سرهم بندی شده مورد استفاده قرار دادند. این عده با دور هم جمع کردن گروهی از پسران یا دختران جوان و جذاب و خوش صدا، که همه به اجرای ترانه های مشابه میپرداختند، دوره ای را به وجود آوردند که به نام عصر گروههای پسر یا دختر نامیده میشود. از میان این گروهها که به سرعت به اوج رسیده و با سرعتی بیشتر از میان میرفتند، میتوان به گروههای انگلیسی Take That، West life و Spice girls و گروه های آمریکایی New kids on the block و Back street boys اشاره کرد. اما این گروهها با تمام شهرتشان، تنها موجب از بین رفتن عمق ترانه های عاشقانه نسل جدید شدند.

    در اوایل هزاره سوم، گروههای پاپ / راک با ترانه هایی ساده برای شنیدن، به وجود آمد که Coldplay و Embrace از آن جمله اند. امروزه، طیف موسیقی پاپ با درهم تنیده شدن سبکهای مختلف گسترده تر شده است. با این وجود در طی چند سال اخیر موسیقی راک، در محبوبیت نزد عموم مردم موفقتر بوده است و از طرفی با امکاناتی که به خاطر وجود اینترنت فراهم شده است، دسترسی به انواع موسیقی بیشتر است و مردم میتوانند راحت تر سبک و موسیقی مورد علاقه خود را تشخیص داده و ترانه های خوانندگان محبوب خود را پیدا کنند. با این وجود فروش آلبومهای موسیقی در سال 2005 افزایش یافته و خواننده/ترانه سرایان و گروههای راک چارتها را در تسخیر خود درآورده اند. امروزه، هنرمندان عرصه موسیقی بیشتر از فروش آلبومها، بر روی درآمد حاصل از اجراهای زنده حساب مبکنند و گروههای راک از جایگاه خاصی در تمام فستیوالها و تورهای موسیقی برخوردارند.

صفحه 3 از 3 اولاول 123

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •