بر عندلیب عاشق گر بشکنی قفس را
از ذوق اندرونش پروای در نباشد
سعدی
بر عندلیب عاشق گر بشکنی قفس را
از ذوق اندرونش پروای در نباشد
سعدی
یک جرعۀ آن مست کند هر دو جهان را
چیزی که لبت ریخت به پیمانهام امشب
فروغی بسطامی
مادر بهشت من همه آغوش گرم تست
گوئی سرم هنوز به بالین نرم تست
شهریار
باده نوشی که در او روی و ریائی نبود
بهتراز زهد فروشی که دراو روی و ریاست
حافظ
من از نگه شمع رُخت دیده ندوزم
تا پاک نسوزد پَر پروانهام امشب
فروغی بسطامی
زليخا را چو بشکفت آن گل راز
جهاني شد به طعنش بلبل آواز
چو هر يک را در آن ديدار ديدن
تمنا شد ترنج خود بريدن
جامی
به جز از حدیث زلفت که به عمر میسرایم
همه عمر در ملالم ز سخن دراز کردن
مظهر
بازی زلف تو امشب به سر شانه ز چیست؟
خانه بر هم زدن این دل دیوانه ز چیست؟
توحیدشیرازی
هرگز نخواب کوروش، ای مهر آریایی
بی نام تو، وطن نیز نام و نشان ندارد
توان جمعی که عین وحدت امد
توان واحد که عین کثرت امد
شبستری
ارایه:
سیدمجتبی موسوی چیمه
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)