سلام دوستان
ممـنون از همه شرکت کنندگان
دوستان حدس های نزدیکی زدند ولی در آخر
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عزیز پاسخ صحیح رو نوشتند و برنده ی دور سوم مسابقه شدند.
و اما متن اصلی داستان:
دکتر آندرهیفیمیچ راگین مسئول بیمارستانی است که در آن اتاقی وجود دارد که با شمارهی 6 مشخص شده است.
در این اتاق از پنج بیمار روانی مراقبت میشود
و در میان آنها شخصی است که عاشق مطالعه بود و بنا بر دلایلی به این اتاق راه پیدا کرد.
آندرهیفیمیچ معمولا زیاد به این اتاق توجهی نمیکرد تا اینکه یک روز که وارد اتاق شد با همین شخص حدود سی ساله (ایوان دمتریچ) وارد یک گفتگو با او گردید.
و همین بود که باعث شد دوباره و سهباره و ... آندرهیفیمیچ به این اتاق وارد شده و بتدریج در نهایت به جایی برسه که ...
(بهتر است ادامه رو خودتون بخونین)
فکر کنم متوجه شده باشین پاسخ صحیح کدامه:
دوست گرامی من! گفتههای دکتر را باور نکنید! او میخواهد شما را گول بزند.
بیماری من فقط این است که پس از بیست سال در تمام این شهر فقط یک مرد دانا پیدا کردهام که او هم دیوانه است.
من به هیچ مرض دیگری مبتلا نیستم؛ فقط در محیط جادوشدهای گرفتار شدهام که راه خروج از آن وجود ندارد.
"My honoured friend, don't believe it!" he whispered, laying his hand on his heart; "don't believe them. It's all a sham. My illness is only that in twenty years I have only found one intelligent man in the whole town, and he is mad. I am not ill at all, it's simply that I have got into an enchanted circle which there is no getting out of. I don't care; I am ready for anything."
این بخشی است از فصل 16 کتاب و داستانی به همین نام:
اتاق شمارهی 6 و چند داستان دیگر
آنتوان چخوف
ترجمه کاظم انصاری
همچنین توصیه میکنم حتما این تاپیک:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رو هم مدنظر داشته باشیم
فایلهای صوتی رو دانلود کرده و از شنیدن این داستان با این صدا و موسیقی زیبا نیز لذت ببرید.
(حتی اگر فرصت خواندن ندارید فرصت شنیدن آن را حتما پیدا خواهید کرد)
(این قسمت در نوزدهمین بخش خوانده میشود)
دوستان عزیز، میتوانید از همین لحظه متن مورد نظر خودتون رو برای ادامه ی مسابقه با رعایت توضیحات داده شده، ارسال کنید.
ممـنون...