به آرامی آغاز به مردن میکنی
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی.
به آرامی آغاز به مردن میکنی
زمانی که خودباوری را در خودت بکشی،
وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر برده ی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی ...
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
اگر رنگهای متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی.
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامیدارند،
و ضربان قلبت را تندتر میکنند،
دوری کنی . . .
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر هنگامی که با شغلت، یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی
که حداقل یک بار در تمام زندگیات
ورای مصلحتاندیشی بروی . . .
امروز زندگی را آغاز کن!
امروز مخاطره کن!
امروز کاری کن!
نگذار که به آرامی بمیری
you start dying slowly
You start dying slowly
if you do not travel
if you do not read
If you do not listen to the sounds of life
If you do not appreciate yourself
You start dying slowly
When you kill your self-esteem
When you do not let others help you
You start dying slowly
If you become a slave of your habits
Walking everyday on the same paths...
If you do not change your routine,
If you do not wear different colours
Or you do not speak to those you don't know.
You start dying slowly
If you avoid to feel passion
And their turbulent emotions;
Those which make your eyes glisten
And your heart beat fast.
You start dying slowly
If you do not change your life
when you are not satisfied with your job,
or with your love,
If you do not risk what is safe for the uncertain,
If you do not go after a dream,
If you do not allow yourself, At least once in your lifetime,
To run away from sensible advice...
شعر از پابلو نرودا و ترجمه از احمد شاملو