تصویرتو
ابریشم شب که پشت و رو شد
آئینه ی دل به گفتگو شد
انگار ستاره ی قشنگی
یکباره شکست و زیرورو شد...
*
یک تکه ی آن به دستم افتاد
همراه دو دست خسته ی باد
آنگاه کنار صد شکوفه
تصویر تورا به من نشان داد!...
*
من خیره شدم به چشم مستت
همراه نگاه می پرستت
آویزه ی قطره های باران
شعری ز شراب من به دستت...
*
دیدم که سکوت خسته ی تو
از پنجره های بسته ی تو
آهسته به من اشاره ای کرد
دستان به غم نشسته ی تو...
*
اما من و حلقه های زنجیر...
این فاصله های دست و پاگیر...
یک تکه ستاره ی شکسته!...
انبوه بهانه های دلگیر...
*
انگار تورا نشسته دیدم!
درهای سیاه و بسته دیدم!
از موج سکوت و درد دوری
تصویر تورا شکسته دیدم!...
*
یکباره ستاره ی دلم مرد!
ابریشم شب دوباره تا خورد!
تا قطره ی اشک من فرو ریخت...
تصویر تورا پرنده ای برد!...