تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 5 اولاول 12345 آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 47

نام تاپيک: فدريكو گارسيا لوركا

  1. #21
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض چشم‌انداز

    پهنه‌ی زیتون‌زار
    همچون بادزنی
    بسته می‌شود و می‌گشاید.
    بر فراز زیتون‌زار
    آسمانی فروریخته،
    و بارانی تیره
    از ستاره‌گان سرد.
    بر لب رود
    جگن و سایه روشن می‌لرزد.
    هوای تیره چنبره می‌شود.
    درختان زیتون
    از فریاد
    سنگین است،
    و گله‌یی از
    پرنده‌گان اسیر
    دُم ِ بسیار بلندشان را
    در ظلمات می‌جنبانند.

  2. #22
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض آی!

    فریاد
    در باد
    سایه‌ی سروی به جای می‌گذارد.

    بگذارید در این کشتزار]
    [ گریه کنم.

    در این جهان همه چیزی در هم شکسته
    به جز خاموشی هیچ باقی نمانده است.

    بگذارید در این کشتزار]
    [ گریه کنم.

    افق بی‌روشنایی را
    جرقه‌ها به دندان گزیده است.

    به شما گفتم، بگذارید]
    [ در این کشتزار گریه کنم.

  3. #23
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض کمانداران

    کمانداران ِ عبوس
    به سه‌ویل نزدیک می‌شوند.

    گوادل کویر بی‌دفاع.

    کلاه‌های پهن ِ خاکستری
    شنل‌های بلند ِ آرام.

    آه، گوادل کویر!
    آنان
    از دیاران ِ دوردست ِ پریشانی و ذلت می‌آیند

    گوادال کویر ِ بی‌دفاع.

    و به زاغه‌های تنگ و پیچ ِ عشق و بلور و سنگ
    می‌روند

    آه، گوادل کویر!

  4. #24
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض نغمه

    در ستایش لوپه د ِ وِگا

    بر کناره‌های رود
    شب را بنگرید که در آب غوطه می‌خورد.
    و بر پستان‌های لولیتا
    دسته‌گل‌ها از عشق می‌میرند.

    دسته گل‌ها از عشق می‌میرند.

    بر فراز پل‌های اسفندماه
    شب عریان به آوازی بم خواناست.
    تن می‌شوید لولیتا
    در آب ِ شور و سنبل ِ رومی.
    دسته‌گل‌ها از عشق می‌میرند.

    شب ِ انیسون و نقره
    بر بام‌های شهر می‌درخشد.
    نقره‌ی آب‌های آینه‌وار و
    انیسون ِ ران‌های سپید تو.

    دسته گل‌ها از عشق می‌میرند.

  5. #25
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض ورای جهان

    به مانوئل انگلز اوریتس

    صحنه
    دژهای سر به فلک کشیده.
    پهناب‌های عظیم

    فرشته:
    انگشتری ِ زناشویی را
    که نیاکانت به دست می‌کردند بردار.
    صد دست، زیر سنگینی ِ خاک خویش
    به بی‌بهره‌گی از آن اندوه می‌خورد.

    من:
    من بر آنم که در دستان خویش
    گل ِ سترگ انگشتان را احساس کنم،
    کنایتی از انگشتری.
    خواهان آن نیستم.

    دژهای سر به فلک کشیده.
    پهناب‌های عظیم.

  6. #26
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض کارد

    به دل فرومی‌نشیند
    چون تیغه‌ی گاوآهن
    به صحرا

    نه.
    به گوشت تن من
    میخ‌اش نکن،
    نه.

    کارد،
    همچون پرّه‌ی خورشید
    به آتش می‌کشد
    اعماق خوف‌انگیز را.

    نه.
    به گوشت تن من
    میخ‌اش نکن،
    نه.

  7. #27
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض در مدرسه

    آموزگار:
    کدام دختر است
    که به باد شو می‌کند؟

    کودک:

    دختر همه‌ی هوس‌ها.

    آموزگار:
    باد، به‌اش
    چشم روشنی چه می‌دهد؟

    کودک:
    دسته‌ی ورق‌های بازی
    و گردبادهای طلایی را.

    آموزگار:
    دختر در عوض
    به او چه می‌دهد؟

    کودک:

    دلک ِ بی‌شیله پیله‌اش را.

    آموزگار:
    دخترک
    اسمش چیست؟

    کودک:
    اسمش دیگر از اسرار است!

    [پنجره‌ی مدرسه، پرده‌یی از ستاره‌ها دارد.]

  8. #28
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض چشم اندازى با دو گور و يك سگ آشورى


    دوستِ من:
    برخيز، تا بشنوى صداى زوزه
    سگِ آشورى را.
    سه خوشه سرطان در رقصند،
    پسرم.
    چند كوه از لاكِ سرخ با خود آوردند
    و چند شَمدِ زبر و زمخت كه سرطان در آن خفته بود.
    اسب بر گردن چشمى داشت،
    و الهه ماه در آسمانى چنان سرد ايستاده بود،
    كه پشته شرمگاهش پار پار شد
    و كهنه گورستان ها در خاكستر و خون فرو رفتند.

  9. #29
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض آيين آينده

    تنديس‏هاى باغ ما

    زندگى را از سر خواهند گرفت‏

    پيكره‏هاى آپولون(1) در باغچه ياسمن‏

    دَم برخواهند كشيد.

    در باغها، چه شيرين و مِه‏آلوده‏

    هوس‏

    بر لب‏هاى همسران‏

    روشنى بلورين مى‏نشاند.

    ۱) خداى اساطيرى روشنايى و هنر شاعرى.

  10. #30
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض قصیده‌ی کبوتران تاریک



    بر شاخه‌های درخت غار
    دو کبوتر ِ تاریک دیدم،
    یکی خورشید بود
    و آن دیگری، ماه.
    «ــ همسایه‌های کوچک! (با آنان چنین گفتم.)
    گور من کجا خواهد بود؟»
    «ــ در دنباله‌ی دامن ِ من» چنین گفت خورشید.
    «ــ در گلوگاه من» چنین گفت ماه.

    و من که زمین را
    بر گُرده‌ی خویش داشتم و پیش می‌رفتم
    دو عقاب دیدم همه از برف
    و دختری سراپا عریان
    که یکی دیگری بود
    و دختر هیچ کس نبود.
    «ــ عقابان کوچک! (بدانان چنین گفتم)
    گور من کجا خواهد بود؟»

    «ــ در دنباله‌ی دامن ِ من» چنین گفت خورشید.
    «ــ در گلوگاه من» چنین گفت ماه.

    بر شاخساران درخت غار
    دو کبوتر عریان دیدم.
    یکی دیگری بود
    و هر دو هیچ نبودند.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •