تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 82 اولاول 12345671353 ... آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 817

نام تاپيک: جنگ افزار

  1. #21
    آخر فروم باز Persian_Gun's's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    پست ها
    1,988

    پيش فرض

    آشنايي با موشک REDEYE
    General Dynamics FIM-43 Redeye

    موشك ضدهوايي FIM-43 موسوم به Redeye، اولين سيستم دفاع هوايي قابل حمل شخصي (MANPADS) محسوب مي‏شود كه وارد خدمت در نيروي زميني ايالات متحده و سپاه تفنگداران نيروي دريايي شده است و دقيقا پدر موشك سيستم دفاع هوايي شخصي امروزي، يعني استينگر مي‏باشد.

    MANPADS : Man-Portable Air Defense System

    به سال 1948، ارتش ايالات متحده به دنبال يك سيستم دفاع هوايي موثر و قابل حمل به وسيلهء سربازان مي‏گشت، زيرا مسلسلهاي ضدهوايي كاليبر 50 ميلي‏متري، ديگر در برابر هواپيماهاي جت سريع‏السير و پرقدرت، موثر نبودند. در آن زمان، چندين سيستم ضدهوايي مبتني بر موشك يا مسلسلهاي ضدهوايي، مورد آزمايش قرار گرفتند اما هيچكدام نتوانستند نظر مساعد مقامات را جهت توليد انبوه بدست آوردند.
    بين سالهاي 1955 تا 1956، كمپاني
    Convair مطالعاتي را بر روي سيستم ضدهوايي سبك وزن، قابل حمل و آشيانه‏ياب حرارتي، آغاز نمود. به تاريخ نوامبر 1956، حاصل مطالعات اين شركت منجر به توليد موشك ردآي يا چشم قرمز گشت. (چشم قرمز، بدين جهت كه يك هدف‏ياب حساس به حرارت به رنگ قرمز در نوك اين موشك، تعبيه شده بود.) بلافاصله اين موشك، توسط نيروي زميني و سپاه تفنگداران نيروي دريايي ايالات متحده به خدمت گرفته شد.
    به سال 1957، يادداشتي رسمي در مورد توانمندي‏هاي بالقوهء موشك ردآي منتشر شد، و در نتيجه، به تاريخ آوريل 1958، كمپاني Convair، برندهء اولين قرارداد، جهت توليد سيستم موشكي ردآي گشت.
    مرحلهء بعدي توسعهء توانايي‏هاي ردآي، افزودن قابليت پرتاب از روي شانه بود كه قرار بود موشك، با قطري حداكثر 70 ميلي‏متر و وزني حداكثر 9 كيلوگرم، همراه با پرتابگر خويش داشته باشد، تا حمل و پرتاب آن به وسيلهء‌ يك سرباز، امكان‏پذير باشد.

    توليد انبوه اين موشك، به تاريخ جولاي 1959 آغاز گشت و به تاريخ مارس 1960، اولين آزمايش شليك موشك ردآي انجام شد. (البته هنوز قابليت پرتاب از روي شانه را نداشت)
    به تاريخ مي 1961، اولين پرتاب آن از درون لوله‏اي مخصوص، با موفقيت به انجام رسيد و در اكتبر همان سال، اولين پرتاب اين موشك از روي شانه، با موفقيت انجام شد. بدين ترتيب، به سال 1962، مقدمات توليد انبوه آن آغاز گشت، اما برخي مشكلات فني، باعث تاخير در برنامهء توليد آن شد. موشك ردآي، بسيار كند بود و قدرت مانور خيلي كمي داشت و ردياب آن، دقت كمتري از آنچه برنامه‏ريزي شده بود، داشت. با تمام اين اوصاف، از آنجا كه در آن زمان،‌ هيچ سيستم جايگزيني جهت دفاع هوايي انفرادي وجود نداشت، از موشك ردآي مدل XM41 سري Block I به صورت محدودي توليد شد.

    مدل A
    به تاريخ ژوئن 1963، موشك ردآي سري Block I با نام‏گذاري مجدد، به نام XHIM-43A معرفي شد. موشكهاي ردآي سري Block I بين سالهاي 1965 و 1966 توليد شدند و عمدتن جهت آزمايش و ارزيابي كارايي عملياتي به كار رفتند.
    موشك XHIM-43A به وسيلهء پرتابگر مخصوص به نام XM147 شليك مي‏شد؛ اين پرتابگر شامل لولهء مخصوص جاگذاري موشك، دستهء نگهدارنده، و يك سيستم نشانه‏روي مجهز به دوربين به نام XM147 و يك زائدهء مخصوص هدفگيري بود.
    خدمهء ردآي، با استفاده از سايت نشانه‏روي نصب شده، مي‏توانست اقدام به جستجوي اهداف در آسمان نمايد، پس از يافتن هدف، يك صداي زنگ كه در قسمت دستهء‌ نگهدارنده تعبيه شده است، نواخته مي‏شود؛ سپس جستجوگر حرارتي كه يك سلول ترموالكتريكي مي‏باشد، بر روي هدف، قفل مي‏كند. هنگامي كه ماشه كشيده مي‏شود، موشك از درون لولهء مخصوص به وسيله بوستر كمكي به بيرون پرتاب مي‏شود، (اين بوستر كمكي XM110 نام دارد و از سوخت جامد بهره مي‏برد) پس از طي مسافت 6 متر، موتور اصلي موشك ردآي، روشن مي‏شود. سطوح كنترل پرواز موشك ردآي، شامل 4 عدد بالچهء كوچك صليب شكل و ثابت نصب شده در انتها و 2 بالچهء متحرك نصب شده در نزديكي دماغه مي‏باشند.
    سرجنگي ردآي، به نام XM45 كه به شدت منفجره بوده و هنگام انفجار، به دهها تركش تبديل مي‏شود، با يك فيوز ضربه‏اي به نام XM804 فعال مي‏شود.

    مدل B
    به سال 1964، طراحي و توليد نوع بهبود يافتهء ردآي سري Block II، آغاز شد؛ اين موشك به نام XM41E1 معرفي گشت. اولين نمونهء عملياتي اين موشك به نام XHIM-43B سري Block II به تاريخ آوريل 1966، تحويل ارتش شد.
    موارد بهينه شده در سري جديد شامل موارد زير بودند:
    * يك سلول ردياب جديد،‌ حساس به گازهاي خروجي خنك شده
    * مختصري بهبود در طراحي مجدد پرتابگر XM147E1
    * سرجنگي بهبود يافته XM45E1

    به تاريخ فوريه 1967، اولين سيستم موشكي جديد نوع XM41E1، براي منظورهاي آموزشي، تحويل نيروي زميني ايالات متحده شد. به سال 1966، وزارت دفاع ايالات متحده، براي ثبت نام اين موشك در فهرست سياهه اقلام، حرف F را جهت نشان دادن انفرادي بودن پرتاب اين موشك، به ابتداي كد نام‏گذاري اين موشك اضافه كرد و بدين ترتيب نام موشك ردآي از MIM-43 به FIM-43 تغيير يافت؛ موشك XMIM-43A و موشك XMIM-43B با اسم‏گذاري مجدد، به XFIM-43A و XFIM-43B تغيير نام يافتند.
    حرف F از روي عبارت For Individual Launch به معني «ويژهء پرتاب انفرادي» ، اخذ شده است.
    موشك XFEM-43B نوع بهبود يافته و تحت آزمايش مدل XFIM-43B بود كه به يك مسافت‏سنج ويژه جهت ثبت قابليت اثرگذاري موشك، مجهز شده بود.

    مدل C
    بين سالهاي 1965 تا 1966، كمپاني جنرال دايناميكز كه اينك مالك Convair محسوب مي‏شد، آخرين مدل موشك ردآي را تحت پيكربندي جديد Block III طراحي و توليد كرد كه در اصل بر اساس مدل XM41E2 ساخته شده بود. اين موشك جديد كه به نام XFIM-43C ناميده شد، ردياب حساس به گازهاي خنك شدهء‌ مورد استفاده در مدل B را حفظ كرده بود، اما مجهز به يك موتور قوي‏تر به نام XM115 ، سرجنگي پرقدرت XM222 و فيوز جديد XM814 شده بود.
    پرتابگر سري Block III كه XM171 نام داشت، به سايت نشانه‏روي باز و سيستم‏هاي الكترونيكي ارتقاء يافته، جهت قابليت پرتاب موشكهاي سري جديد ردآي، تجهيز شده بود.
    موشك جديد XFIM-43C قادر به تحمل مانورهايي تا حد 3 برابر فشار ثقل بود؛ و قادر به ساقط كردن هواپيماهايي بود كه بدنه‏اي زرهي به ضخامت 0.4 اينچ داشتند.

    بر روي مدل XFEM-43C كه گونه‏اي بر اساس مدل C بود، يك مسافت‏سنج ويژه جهت آزمايشات و ارزيابي، نصب شده بود. به تاريخ مي 1967، خط توليد سري Block II به سري Block III تغيير يافت و به تاريح مارس 1968، تحويل نمونه‏هاي عملياتي سري Block III به نيروي زميني و سپاه تفنگداران نيروي دريايي ايالات متحده واگذار شدند.
    سرانجام در اواخر سال 1968، موشك ردآي سري Block III، با تمام استانداردهاي موجود، معرفي گشت. بدين جهت، موشك ردآي مدل M41، مورد طراحي مجدد قرار گرفت و خط توليد ردآي بر اساس گونهء FIM-43C آغاز شد.
    در اواخر دههء‌ 1970 و اوائل دههء 1980، حرف
    X از نام‏گذاري تمامي موشكهايي كه سابقن ساخته شده بودند، حذف شد، كه در نتيجه گونه‏هاي مختلف ردآي با اسامي FIM-43A/B و FEM-43B/C نام‏گذاري شدند. البته اين نام‏گذاري، تنها بر روي كاغذ انجام شد، زيرا در آن زمان، مدلهاي A و B موشك ردآي، ديگر وجود نداشتند و از رده خارج شده بودند.

    نوع D
    در اواخر دههء 1970، طراحي مدل FIM-43D بر اساس ارتقاء مدل C آغاز گشت، اما متاسفانه اطلاعاتي در مورد جزئيات برنامهء ارتقاء، انتشار نيافته است.
    موشک FIM-43 Redeye داراي نقائص عملياتي بود که مهمترين آن، عدم موثر بودن در هدف گيري هواپيماهاي دشمن از روبه رو بود. سيستم ردياب حساس به حرارت، تنها در روز مي توانست بر روي گازهاي داغ خروجي هواپيماهاي دشمن قفل نمايد. اين بدان معني بود که هواپيماي دشمن تنها در زماني مورد هدف و تهديد موشک ردآي مي توانست واقع شود که آنها (هواپيماهاي دشمن) بمبهاي خود را ريخته و در حال ترک ميدان نبرد بودند و اين يعني تمام مهمات خود را بر سر ادوات زميني خودي، توانسته اند خالي کنند.
    در اواخر دههء 1960، کار مطالعاتي بر روي گونهء هوا به هواي ردآي،‌ آغاز گشت و در مي 1969، طراحي مدل
    FIM-43D از طرف نيروي زميني ايالات متحده جهت ايجاد قابليت پرتاب هوا به هوا درخواست شد. هرچند که اين درخواست به دليل لغو توليد انبوه نوع هوا به هواي ردآي، به حال تعليق درآمد و هيچگاه صورت حقيقي به خود نگرفت.
    به تاريخ سپتامبر 1969، توليد موشک ردآي پس از ساخت 9000 فروند متوقف شد. در اوائل سال 1967، مطالعات مهمي جهت توليد نوع پيشرفتهء ردآي موسوم به Redeye II آغاز شد و به تاريخ مارس 1972، اين مدل از ردآي به نام FIM-92 استينگر شناخته و معرفي شد.
    در آغاز سال 1982،‌ موشک ردآي به تدريج از ردهء خدمتي خارج شد و موشک جديد و بسيار پيشرفتهء استينگر،‌ جاي آن را گرفت. در نهايت به سال 1995،‌ آخرين سري موشک ردآي از نيروي زميني ايالات متحده، از رده خارج شده و معدوم شدند.

    برخي مشخصات فني بر اساس مدل C
    سازنده: ابتدا شرکت Convair و سپس شرکت جنرال دايناميکز
    طول موشک: 1.20 متر
    طول پرتابگر M171: حدود 1.26 متر
    طول بالچه ها: 14 سانتي متر
    قطر موشک: 7 سانتي متر
    وزن موشک: 8.3 کيلوگرم
    وزن پرتابگر: 5 کيلوگرم
    حداکثر سرعت: 1.7 ماخ
    شتاب ثقل قابل تحمل: 3 برابر
    حداکثر ارتفاع عمل: 2740 متر يا 9000 فوت
    حداکثر برد: 4500 متر
    پيشرانه: راکت سوخت جامد دو مرحله اي M115 ساخت Atlantic Research شامل بوستر جهت پرتاب اوليه به بيرون با کشش 3.3 کيلونيوتن معادل 750 پاوند به مدت 0.048 ثانيه و راکت اصلي به قدرت 1.1 کيلونيوتن، معادل 2.35 پاوند به مدت 5.8 ثانيه .
    خرج: سرجنگي به نام M222 به وزن 1.06 کيلوگرم يا 2.35 پاوند؛ به شدت انفجاري و همراه با ترکش هاي فراوان

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  2. #22
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم بردیا's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    9,715

    پيش فرض حمله هوایی به پایگاه نظامی الولید:

    پیشنهاد بهتون میکنم بخونیدش.خیلی جالبه

    متهورانه ترین عملیات هوایی تاریخ جهان
    عملیات اچ 3 یکی از بزرگترین عملیاتهای هوایی دنیاست که به نام فانتومها ثبت شده است. فانتومهای ایرانی طی یک عملیات پیچیده و تحسین برانگیز در 4 آوریل 1981 (فروردین 1360) پایگاه هوایی الولید در مجموعه اچ 3 واقع در غرب عراق، در نزدیکی مرز این کشور با اردن را بکلی نابود کردند. در مجموع بیش از 48 هواپیمای عراقی که بیشتر آنها بمب افکنهای روسی (میگ 23، سوخو 20، تییو 16، تییو 22) بودند در این عملیات از بین رفتند. حمله به اچ 3 از لحاظ فنی یکی از پیچیده ترین عملیاتهای هوایی جهان بشمار می رود و از نظر دستاوردهای نظامی نیز با توجه به نابودی کامل 48 هواپیمای دشمن در رده بزرگترین و موفقترین عملیاتهای نظامی جهان قرار می گیرد. این عملیات در 1981 یعنی زمانی که نیروی هوایی ایران از برتری بی چون و چرایی بر نیروی هوایی عراق برخوردار بود به انجام رسید.

    هواپیمای فانتوم متعلق به نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران در حال سوختگیری هوایی
    می دانیم که در اول مهرماه 1359، یکروز پس از آغاز جنگ و حملهی هواپیماهای عراقی به فرودگاه مهرآباد نیز یکی از بزرگترین عملیاتهای هوایی جهان با شرکت بیش از یکصد و چهل هواپیمای جنگی بر فراز عراق انجام شد. این عملیات از نظر تعداد هواپیماهای شرکت کننده در آن یکی از منحصر بفرد ترین نبردهای هوایی جهان پس از جنگ جهانی دوم بشمار می رود. در این حمله بسیاری از تاسیسات زیربنایی عراق، پایگاهها و دپوهای ارتش عراق در مرز این کشور با ایران نابود شد. در سال 1981 منابع اطلاعاتی ایران دریافتند که نیروی هوایی عراق تعدادی از بمب افکنهای خود را برای دور ماندن از حملات هواپیماهای ایرانی و جلوگیری از نابودی آنها بر روی باند فرودگاه به پایگاهی در دورترین نقطهی غرب این کشور منتقل ساخته است؛ به یکی از پایگاههای سه گانهی اچ 3 با نام الولید. هیچ کارشناس نظامی تا آنوقت تصور نمی کرد که این پایگاهها که در غربی ترین نقطهی خاک عراق و در نزدیکی مرز این کشور با اردن واقع شده است روزی هدف حملهی جنگندههای ایرانی قرار گیرد. هواپیماهای ایرانی برای بمباران این پایگاه میبایست از مرزهای شرقی عراق وارد شده و پس از گذشتن از آسمان بغداد و بسیاری از شهرهای دیگر که تاسیسات پدافندی موثری داشتند به اچ 3 می رسیدند و پس از انجام عملیات دوباره از همین مسیر باز می گشتند. در تمام طول مسیر جدای از موشکهای زمین به هوا و توپهای ضد هوایی، هواپیماهای رهگیر عراقی نیز وجود داشتند که در صورت حمله، با توجه به برتری تعداد آنها نسبت به هواپیماهای مهاجم ایرانی بدون شک ادامهی عملیات را برای هواپیماهای ایرانی غیرممکن میساختند. عبور جنگندههای ایرانی از عرض کشور عراق و رسیدن به دورترین نقطهی خاک این کشور مسئلهای نبود که از چشم رادارهای عراقی پنهان بماند. با توجه به این مسائل احتمال یک حملهی غافلگیرانه از طرف ایران منتفی و غیرممکن انگاشته میشد. اما در آنسوی جریان، افسران نیروی هوایی ایران باور دیگری داشتند. خلبانان ایرانی مصمم بودند تا این عملیات را به هر طریق ممکن به انجام رسانند. بدین ترتیب پایگاه هوایی نوژهی همدان آبستن یکی از رویدادهای بزرگ جنگ شد. در این پایگاه افسران نیروی هوایی به طراحی یکی از شگفت انگیزترین و جسورانه ترین حملات هوایی تاریخ پرداختند.

    تامکت های ایرانی بیشتر در پشت مرزها به پشتیبانی هواپیماهای در عمق رفته می پرداختند

    تنها نمونه های دیگر برای عملیات اچ 3 ، عملیاتهایی بود که نیروی هوایی اسرائیل در جنگهای 1967 و 1973 موفق به انجام آن شده بود. در ژوئن 1967 طی جنگهای شش روزه، اسرائیلیها بخش اعظم نیروی هوایی مصر را روی زمین از میان برداشتند. در اکتبر 1973 نیز، طی جنگهای بیست روزه (که اعراب آنرا جنگ رمضان و اسرائیلی ها آنرا جنگ یوم کیپور نام نهادند) نیروی هوایی اسرائیل موفق شد بسیاری از هواپیماهای مصری را بر روی باند فرودگاه از میان بردارد. در همین سال چهار فانتوم اسرائیلی ساختمان ستاد مشترک ارتش سوریه را در قلب دمشق با خاک یکسان کردند (که البته فقط دو تای آنها سالم به پایگاههایشان بازگشتند). حال ایرانیها می رفتند تا عملیاتی را به انجام رسانند که در صورت موفقیت به یک اسطوره در تاریخ جنگهای هوایی بدل می شد. در طراحی عملیات به گونهای عمل شد که در وهلهی اول به یک داستان علمی، تخیلی بیشتر شباهت داشت تا یک عملیات هوایی در شرایط جنگ واقعی. قرار بود 8 فانتوم، از فرودگاهی در شمال غرب کشور به پرواز درآیند. این هواپیماها باید از کوهستانهای مرزی عراق و ترکیه و در ارتفاعی پایین پرواز می­کردند و پس از طی مسافتی طولانی بر روی خط مرزی عراق و ترکیه (که احتمالا در مواقعی نیز مستلزم تجاوز به حریم هوایی ترکیه بوده است) خود را به اچ 3 برسانند. فانتومها پس از فروریختن بمبهایشان بر سر هواپیماهای عراقی میبایست از همان مسیر قبلی به پایگاههای خود بازمیگشتند. عملیات باید کاملا غافلگیرانه انجام میشد و فانتومها تا لحظهای که بر فراز اچ 3 ظاهر می شدند نباید هیچ نشانهای از یک حملهی هوایی را آشکار میکردند. در راه بازگشت مسلما عراقیها که دیگر از حمله آگاه شده بودند هواپیماهای خود را بدنبال فانتومها می فرستادند و هواپیماهای ایرانی در اینجا نیز باید در صورت درگیری خود را حفظ میکردند. در تمام طول مسیر هواپیماها میبایست در ارتفاع پایین (20 تا 30 متری) پرواز می کردند تا از دید رادارهای دشمن پنهان بمانند. در حالت عادی، پرواز در ارتفاع پایین به قدرت و مهارت بسیاری نیازمند است اما پرواز در ارتفاع پایین بر فراز منطقهای کوهستانی تقریبا به کاری غیرممکن میماند که تنها از عهدهی خلبانانی بر میآید که دارای مهارت و قدرت عکس العمل بالایی باشند. (تصور غیر ممکن بودن چنین کاری چندان دشوار نیست. در حالت رانندگی با یک اتومبیل با سرعتی معدل 200 کیلومتر بر ساعت بسیاری از مواقع راننده پس از مشاهدهی مانعی در مقابل خود به سختی می تواند از خود عکس العمل نشان دهد. زمانی که چشم انسان موفق به دیدن مانعی در برابر خود می شود و مغز دستور عکس العمل اعضای بدن را از قبیل؛ گرفتن کلاچ، فشار بر روی ترمز یا ... را صادر می کند اتومبیل با سرعت 200 کیلومتری خود عملا به مانع رسیده است و برخورد اجتناب ناپذیر جلوه می کند. حال وضعیتی را تصور کنید که خلبان ناگهان با دیدن قلهای در مقابل خود سعی در بالا کشیدن هواپیما میکند. طی چند ثانیه خلبان باید هواپیما را از فراز مانع عبور دهد در حالی که با 5/2 برابر سرعت صوت به سمت آن در حرکت است. این توضیح می تواند دشواری پرواز بر فراز کوهستان در ارتفاع پایین را نشان دهد).

    هواپیمای فانتوم ایرانی پس از فرود و آزاد کردن چتر ترمز

    عملیات اگر فقط همین مشکلات را هم داشت به اندازهی کافی غیرممکن به نظر می رسید اما مسئلهی دیگری وجود داشت که مهمترین چالش پیش روی عملیات بود. هیچ هواپیمایی به علت محدودیت سوخت نمی توانست چنین مسیر طولانی را رفته و بازگردد. پس در حین عملیات و بر فراز آسمان عراق که نفوذ با جنگنده ها هم در آن به اندازه ی کافی دشوار بود می بایست یک بویینگ برای رساندن سوخت به فانتومها با آنان همراه میشد. آیا یک بویینگ میتوانست خود را از دید رادارها مخفی کند؟ سرعت بویینگ بسیار کمتر از سرعت هواپیماهای جنگنده است بنابراین فانتومها نمی توانستند همراه این هواپیماهای غول پیکر حرکت کنند و در تمام طول مسیر از آن در برابر جنگنده های عراقی محافظت کنند، حال اگر بویینگ در هر مرحله از عملیات توسط عراقیها هدف قرار میگرفت تکلیف فانتومها چه بود؟ اصولا آیا یک بویینگ 707 شانسی برای گذشتن از مرز عراق و رسیدن به نقطهای که باید سوختگیری در آن انجام می شد را داشت و یا در همان مراحل آغاز عملیات هدف هواپیماهای رهگیر عراقی قرار میگرفت؟ طبق برنامه ریزی عملیات، پس از اولین نوبت سوختگیری هواپیمای مادر باید صبر میکرد تا فانتومها عملیاتشان را بر فراز اچ 3 انجام دهند و در راه بازگشت (که این بار دیگر عراقی هوشیار شده بودند) دوباره عملیات سوختگیری هوایی را انجام می داد. در هر مرحلهای از عملیات امکان داشت واقعهی ناخوشایندی برای هواپیمای سوخت رسان که ذاتا بیدفاع بود رخ دهد و می دانیم که سرنوشت فانتومها با سرنوشت بویینگ کاملا گره خورده بود. علیرغم تمامی این مشکلات و برغم اینکه چنین عملیات جسورانهای تا بحال توسط هیچ کشوری در جهان انجام نشده بود افسران ایرانی به اجرای آن مصمم بودند. در نهایت پس از بررسیها و برنامهریزیهای دقیق، روز سرنوشت ساز فرا رسید. فانتومها روز قبل، از پایگاه نوژه به پایگاهی در ارومیه پرواز کرده بودند. روز عملیات هر هشت هواپیما در دو گروه چهار تیمی از باند فرودگاه برخاستند و از شمال شرق و از فراز کوههای آرارات وارد منطقهی مشترک مرزی عراق و ترکیه شدند و در ارتفاع پایین بر فراز کوهستانهای این منطقه بسمت غرب عراق حرکت کردند. در جایی بسیار دورتر در فرودگاه لارناکا در قبرس یک هواپیمای بویینگ 707 متعلق به هواپیمایی ملی ایران (هما) ساعتی قبل وارد فرودگاه لارناکا شده بود و طبق برنامه ریزی قبلی آماده می­شد تا بدون مسافر به تهران باز گردد.

    نقشه عملیات حمله به پایگاه H-3

    قبل از آنکه هواپیما باند فرودگاه را ترک کند دو مامور اطلاعاتی ایران که همراه مسافرین این پرواز همان روز وارد قبرس شده بودند به داخل کابین خلبان رفتند و با خلبان هواپیما به گفتگو نشستند. خلبان نمیتوانست چیزی را که میشنود باور کند. انجام چنین کاری دیوانگی محض بود، شانس موفقیت چیزی در حد صفر جلوه می کرد و کاملا غیرممکن بنظر میرسید. طراحان عملیات با خود چه فکری کرده بودند؟ این نقشه به فیلمنامهی فیلمهای هالیوودی شباهت داشت و فقط با جادوی سینما و بر روی پردهی نقرهای امکان تحقق داشت. حتی خیالبافترین فیلمنامه نویسان هالیوودی نیز تاکنون جرات طراحی چنین عملیاتی را به خود نداده بود. او حتی بیاد نداشت که در فیلمهای سینمایی هم چنین چیزی دیده باشد. از نظر او انجام اینکار مطلقا غیرممکن بود. جدای از این مساله او یک خلبان غیرنظامی بود و هیچگاه تصور نمیکرد که روزی در یک عملیات نظامی نقشی داشته باشد. اما اکنون، در کمال ناباوری خود را در بطن یکی از شگفت انگیزترین نبردهای هوایی جهان مییافت که همه چیز آن به عملکرد او بستگی داشت. دقایقی بعد بویینگ 707 هواپیمایی ملی ایران، پس از اطلاع مسیر خود به برج مراقبت فرودگاه لارناکا از زمین برخاست و ظاهرا به سمت تهران و در واقع بسمت یکی از سرنوشتسازترین جنگهای هوایی دنیا شتافت. برنامهریزی عملیات به طرز دقیقی صورت گرفته بود و در ساعتی مشخص هواپیمای بویینگ میباید بر فراز کوهستانهای مرزی ترکیه و عراق با فانتومها ملاقات میکرد. هواپیمای سوخت رسان در تماس با فرودگاههای قبرس و آنکارا وانمود کرد که مسیرش را گم کرده و در حال مسیریابی مجدد است. در ساعت مقرر تانکر سوخت رسان با فانتومها در همان نقطهی پیش بینی شده روبرو شد. فانتومها توانسته بودند با سکوت رادیویی و پرواز در ارتفاع پایین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان دارند. ظاهرا چندین بار هواپیماها در رادارهای عراقی و ترکیه ای ظاهر می شوند اما عراقی ها تصور می کنند هواپیماها متعلق به نیروی هوایی ترکیه است که مشغول گشتزنی در طول مرزهایشان هستند.

    هواپیمای فانتوم ایرانی پارک شده در پایگاه شکاری

    این اشتباهی بود که کنترلهای زمینی ترکیه نیز مرتکب شدند. هر هشت هواپیما که سوختشان پس از طی مسیری طولانی در حال اتمام بود به طور منظم عملیات سوختگیری هوایی را انجام دادند و با شتاب به سوی هدفی رهسپار شدند که بیصبرانه انتظارشان را می­کشید. هواپیمای بویینگ نیز با احتیاط کامل مشغول گشتزنی در طول مسیر شد تا در بازگشت، دوباره عملیات سوخت رسانی به فانتومها را انجام دهد. در آنسو فانتومها در ارتفاعی پایین و در حالتی که خلبانان آن می توانستند کوچکترین حرکتی را بر روی زمین با چشم غیرمسلح ببینند به سمت اچ 3 در حرکت بودند. ساعتی بعد هر هشت هواپیما ناگهان بر فراز پایگاه ظاهر شدند. پرسنل پایگاه که با توجه به دور بودنشان از مرزهای شرقی هیچگاه تصور نمی­کردند هدف هیچ نوع حملهای قرار گیرند در ابتدا بهتصور اینکه هواپیماها خودی هستند شروع به تکان دادن دستهایشان کردند. بر فراز پایگاه، فانتومها ارتفاعشان را افزایش دادند و پس از تقسیم شدن به دو گروه چهارتایی به سمت هدف شیرجه رفتند. لحظاتی بعد بمبهای چهار فانتوم اول، بصورت یک ردیف منظم بر روی هواپیماهایی که بر روی باند قرار داشتند فرود آمد و تمامی آنها را در همان لحظات اولیهی عملیات نابود کرد. دیگر هیچ هواپیمایی نمی­توانست از باند فرودگاه بلند شود. فانتومهای گروه دوم نیز دو مجتمع راداری را در قلب پایگاه مورد حمله قرار دادند و سپس با خیال راحت به درهم کوبیدن آشیانه­های هواپیما و توپهای ضدهوایی پرداختند. در چند دقیقه پرسنل پایگاه در جهنمی از آتش که از همه جا شعله میکشید بدام افتاده بودند. در برابر دیدگان ناباور آنها پایگاه اچ 3 با تمامی ابهت و نفوذ ناپذیریاش در زیر آتش سنگین فانتومهای ایرانی به تلی از خاکستر بدل شده بود. فانتومها که تمامی دفاع ضد هوایی پایگاه را از بین برده بودند اینبار در ارتفاع پایین بر روی خرابه های آن به شکار سربازانی مشغول بودند که اغلبشان حتی یونیفورمهایشان را بر تن نکرده بودند و بی هدف به اینسو و آنسو می دویدند. توپهای فانتومها با سیلی از رگبار گلوله به سمت هر هدف جنبندهای شلیک میکردند و باند فرودگاه مملو از اجساد سربازانی بود که بر روی بازماندههای خرابهها افتاده بودند. فانتومها که دیگر چیزی برای نابود کردن باقی نگذاشته بودند بسرعت صحنهی عملیات را ترک کردند.

    هواپیمای فانتوم تازه تحویل شده به نیروی هوایی IIAF

    پشت سر آنها تلی از خاکستر بجا مانده بود که تا چند دقیقهی پیش پایگاه هوایی الولید نام داشت. جایی که قرار بود مکانی امن برای هواپیماهای عراقی باشد. بر روی باند فرودگاه و در آشیانههایی که آتش از آنها زبانه می­کشید تکه پارههایی از آهن و فولاد بچشم میخورد که زمانی بر صحنهی آسمان ایران با نخوت و غرور به پرواز در میآمدند و بمب هایشان را فرو می­ریختند. تمامی آن پرنده های پر غرور که دیرزمانی باعث افتخار ارتش عراق بودند اکنون درمانده و متلاشی شده در میان شعله های آتش به دور شدن فانتومهایی نظاره میکردند که بسوی پایگاههایشان باز میگشتند. در بازگشت، فانتومها باز به همان شیوهی پیشین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان کرده و در نقطهی موعود پس از سوختگیریِ دوباره، پرواز خود را به سمت ایران ادامه دادند. هواپیمای سوخت رسان که ماموریتش به اتمام رسیده بود با خروج از نوار مرزی عراق و ترکیه از طریق آسمان ترکیه به تهران بازگشت. قبل از عبور فانتومها از مرز عراق دفاع ضد هوایی این کشور که متوجه هواپیماهای ایرانی شده بود به سمت آنها آتش گشود و یکی از هواپیماها مورد اصابت قرار گرفت به گونهای که دیگر نمی توانست تا رسیدن به پایگاه به پرواز خود ادامه دهد، پس بعنوان حسن ختام نمایش و برای تکمیل کردن کلکسیون کارهای عجیب و غریب این عملیات، در وسط جادهای اتوموبیلرو در آذربایجان غربی به زمین نشست. بقیهی هواپیماها بدون هیچ آسیبی عملیات را به پایان بردند. در طول عملیات طی چند نوبت هواپیماهایی ایرانی برای منحرف کردن توجه عراقیها از فانتومهایی که بسمت اچ 3 در حال پرواز بودند چندین عملیات ایذایی را بر روی خاک دشمن انجام دادند. هنگام بازگشت نیز همین کار تکرار شد و هواپیماهای ایرانی با حملات ایذایی شکاریهای دشمن را بدنبال خود می­کشیدند و سپس به سمت ایران می گریختند. در ابتدا عراقیها که کاملا غافلگیر شده بودند تصور کردند که حمله از جانب اسرائیلیها صورت گرفته است. با توجه به نزدیکی اسرائیل به اردن و اینکه در سال 1967 نیز اسرائیلیها فرودگاههای این کشور را بمباران کرده بودند احتمال اینکه حمله از جانب اسرائیلیها صورت گرفته باشد بسیار محتملتر بنظر می رسید تا اینکه هواپیماهای ایرانی توانسته باشند چنین مسیر طولانی را طی کنند و علیرغم وجود پدافند هوایی عراق در دو نوبت بر فراز آسمان این کشور سوختگیری هوایی را انجام داده باشند.



    از بالا هواپیمای F-4E فانتوم، MiG-29A فولکروم و MiG-29UB فولکروم متعلق به نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران
    اما پس از مدتی عراقیها دریافتند که هدف یکی از جسورانهترین عملیاتهای هوایی تاریخ جهان قرار گرفتهاند. حمله به اچ 3 در نوع خود بینظیر بود. پیش از این همانگونه که اشاره شد اسرائیلی ها در جنگهای 1967 و 1973 توانسته بودند عملیاتهای شگفت انگیزی انجام دهند اما نکته ای که نباید از نظر دور داشت این است که بعد مسافتی آن عملیاتها بسیار کوتاهتر از عملیات اچ 3 بود بگونهای که اسرائیلیها هیچگاه مجبور به سوختگیری هوایی در قلب خاک دشمن نبودند. در مورد حمایتهای اطلاعاتی و تکنولوژیکی امریکا از اسرائیل نیز در جنگهای 67 و 73 فقط همین نکته بس که در 1973 امریکاییها در تمام بیست روزی که جنگ ادامه داشت با برقراری یک پل هوایی از پرتغال به اسرائیل سیلی از تجهیزات جنگی و لوازم یدکی هواپیماها را بسوی اسرائیل سرازیر کردند بطوری که در همین هنگام زمانی که شش فانتوم اسرائیلی توسط موشکهای سام روسی در آسمان سوریه سرنگون شدند امریکاییها بیدرنگ این هواپیماها را جایگزین کردند تا برتری هوایی ارتش اسرائیل بر اعراب همچنان حفظ شود. اما لازم به گفتن نیست که ایران در طول جنگ همواره از پشتیبانی اطلاعاتی و تکنولوژیکی غرب محروم بود و آمریکاییها حتی لوازم یدکی هواپیماهای ساخت خودشان را نیز به ایران تحویل نمیدادند. اغراق نیست اگر این عملیات را که در زمان خود بهت و حیرت بسیاری از کارشناسان نظامی غرب را موجب شده بود یکی از شگفت انگیزترین و قاطع­ترین نبردهای هوایی جهان بدانیم.

    منبع:وبلاگ هوانوردی

  3. 2 کاربر از بردیا بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #23
    کـاربـر بـاسـابـقـه dizgah's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    8PAR
    پست ها
    1,820

    پيش فرض نیروی هوایی ایران در یک نگاه - قسمت دوم

    تسلیحات موجود در نیروی هوایی ایران:
    تسلیحات نیروی هوایی ایران شامل بازه گسترده ای از تسلیحات غربی و شرقی بعلاوه تسلیحات ساخت ایران است، در این قسمت به بحث در مورد تسلیحات غربی و شرقی می پردازیم، تسلیحات غربی موجود در نیروی هوایی ایران اغلب مربوط به پیش از انقلاب هستند و تسلیحات شرقی نیز اغلب تسلیحاتی هستند که پس از جنگ خریداری شده اند.

    موشک های هوا به هوا:



    موشک هوا به هوای AIM-9 Sidewinder:
    موشک سایدوایندر با بیشینه بردی حدود نه کیلومتر، یک موشک حرارت یاب ساخت ایالات متحده است که در جنگ های مختلفی حضور داشته و کارنامه موفقی از خود بجای گذاشته است، در طول جنگ تحمیلی نیز این موشک بوسیله جنگنده های ایرانی استفاده شد و دهها جنگنده عراقی را بکام مرگ کشاند، در شمار جنگنده های عراقی که توسط سایدوایندر شکار شدند می توان به یک فروند MiG-25RB (به وسیله F-5E و به خلبانی کاپیتان جوادپور)، و چندین میگ-21، 23 و 27،سوخو-20 و 22 ، چندین میراژ اف-1 و دست کم دو میراژ 5 اجاره شده از نیروی هوایی مصر اشاره کرد، در حال حاضر نیز تعدادی از این موشک ها باقیمانده است، اما تلاش برای نصب موشک روسی R-73 و موشک چینی PL-7 برروی جنگنده های غربی نیروی هوایی و همچنین تلاش برای ساخت موشک فاطر بر پایه موشک سایدوایندر گواهی بر این مدعا است که تعداد کمی از این موشک ها باقیمانده و همچنین آنها به پایان عمر عملیاتی خود رسیده اند.



    موشک هوا به هوای AIM-7 Sparrow:
    موشک اسپارو یک موشک هدایت راداری نیمه فعال با بردی حدود 40 کیلومتر است و در طول جنگ نیز با کمک جنگنده های اف-4 و اف-14 انواع مختلف جنگنده های عراقی از جمله میراژ اف-1، میگ-21 و 23، سوخو-22، سوپر اتاندراد، بمب افکن توپولف-22 و چند هلیکوپتر عراقی و احتمالا یک موشک ضد کشتی اگزوست (بوسیله جنگنده اف-14 تامکت) را از بین برد، از این موشک نیز در حال حاضر تعدادی باقی مانده است و همچنین به پایان عمر عملیاتی خود رسیده است، گفته امیر عطا الله بازرگان از بنیانگذاران جهاد خودکفایی ارتش در شماره 185 آبان 85 (پروژه سجیل – صفحه هفت) مجله صنایع هوایی در مورد نصب موشک روسی R-27 Alamo برروی اف-14 تامکت نیز خود گواهی بر این مدعا است.



    موشک هوا به هوای AIM-54A Phoenix:
    ترکیب جنگنده اف-14 و موشک فونیکس یکی از کشنده ترین ترکیب های جهان است که می تواند برای هر جنگنده ای خطرناک باشد، این موشک که بردی حدود 150 کیلومتر دارد، تنها برروی جنگنده اف-14 تامکت قابل نصب است و هر فروند اف-14 در آن واحد می تواند شش فروند موشک فونیکس را حمل کرده و به کمک آنها بطور همزمان با شش هدف درگیر شود و آنها را از بین ببرد، این موشک در جریان جنگ هشت ساله کارنامه فوق العاده موفقیت آمیزی از خود برجای گذاشت و شکار دهها جنگنده عراقی به مانند بمب افکن های سنگین توپولف Tu-22، انواع مختلفی از میگ ها، سوخوی Su-22، میراژ اف-1 و سوپر اتاندارد و حتی موشک های کروز چینی C-601 را بنام خود ثبت کردند. تعداد کمی از این موشک ها پس از جنگ باقی ماندند که قابل استفاده نیستند، بهمین دلیل نیز نمونه هواپرتاب موشک هاوک تحت عنوان سجیل که گاها بعنوان AIM-23B SkyHawk نیز شناخته می شوند جایگزین آنها شد، از جمله مشکلات موشک سجیل وزن بسیار زیاد آن و همچنین تعداد قابل حمل کم برای هر فروند (هر فروند اف-14 تنها می تواند دو فروند موشک سجیل را بطور همزمان حمل کند) است.



    موشک هوا به هوای R-60 Aphid:
    این موشک که برروی جنگنده های سوخوی Su-24، Su-25 و MiG-29 نیروی هوایی قابل نصب است یک موشک حرارت یاب برای نبردهای هوایی بوده و آن را می توان با موشک آمریکایی سایدوایندر مقایسه کرد، موشک آفید دارای برد 10 کیلومتر بوده و امروزه در نیروی هوایی فقط برروی Su-24 ها و Su-25 ها استفاده می شود و در مورد MiG-29 جای خود را به موشک پیشرفته تر R-73 Archer داده است. همچنین با تغییرات جزئی می توان این موشک را بجای موشک ناتوان PL-7 برروی جنگنده های چینی اف-7 نصب نمود، از تعداد موشک های آفید نیروی هوایی اطلاع دقیقی در دست نیست.



    موشک هوا به هوای R-27 Alamo:
    موشک R-27 در نمونه های مختلفی و با انواع سیستم های هدایتی تولید شده است، انواع اولیه آن R-24R با هدایت نیمه فعال راداری و حد اکثر برد 80 کیلومتر و R-27T با برد 45 کیلومتر و هدایت مادون قرمز می باشند و تمام موشک های آلامو نیروی هوایی از این نوع اند، انواع جدید تر موشک آلامو نیز R-27RE، R-27TE و نوع هدایت فعال راداری R-27AE با بیشینه برد 170 کیلومتر می باشد. با وجود اینکه موشک آلامو موشکی خوب و با مانور پذیری بالا است، لیکن MiG-29 های ایران که تماما از نوع اولیه اند (بعنوان تنها جنگنده نیروی هوایی که بطور استاندارد توانایی حمل این موشک را دارند) در هدایت این موشک آنگونه که باید موفق نیستند و گاها این موشک ها را به خطا می دهند.




    موشک هوا به هوای R-73 Archer:
    موشک آر-73 ساخت ویمپل با برد 30 کیلومتر، مانور پذیری فوق العاده و زاویه دید بالا نسبت به هدف بعنوان یکی از بهترین موشک های گرمایاب جهان شناخته می شود، آر-73 یکی از بهترین گزینه ها برای نبرد های نزدیک هوایی است و ترکیب جنگنده فوق العاده مانور پذیر میگ-29 و موشک آر-73 می تواند یکی از خطرناک ترین ترکیب ها برای نبرد های هوایی باشد. همچنین در صورت بهسازی جنگنده های Su-24 و Su-25 بمنظور حمل این موشک توانایی آنها در دفاع از خود در حین عملیات تا حد زیادی افزایش می یابد.

    موشک هوا به هوای PL-7:
    موشک PL-7 یک کپی ناقص از موشک حرارت یاب فرانسوی R-550 Magic (ماژیک) است که توسط چین تولید شده و بهمراه جنگنده های ناتوان F-7 به ایران وارد شد، این موشک دارای برد محدود 3 تا 5 کیلومتر می باشد و از یک جستجوگر ضعیف بهره می برد که باعث می شود این موشک در نبرد های هوایی عملا کارایی نداشته باشد، با این وجود تلاش هایی برای نصب این موشک برروی جنگنده های اف-4، اف-5 و حتی میگ-29 انجام شد، اما نه خلبانان جنگنده میگ-29 حاضر بودند بجای موشک توانمند R-73 از موشک های ناتوان PL-7 استفاده کنند و نه خلبانان اف-4 و اف-5 حاضر بودند سایدوایندر را با PL-7 جایگزین کنند، در حال حاضر این موشک ها تنها برروی جنگنده های چینی F-7 و میراژ های فرانسوی که از نبود موشک R-550 رنج می برند استفاده می شوند.


    موشک های هوا به سطح:



    موشک هوا به سطح AGM-65 Maverick:
    موشک ماوریک که در طول جنگ تونایی بالای خود را به خوبی به نمایش گذاشت نوعی موشک هوا به سطح با هدایت تلوزیونی است که توسط جنگنده های اف-5 و اف-4 در ایران قابل استفاده است و برای حمله به اهداف سطحی نظیر تانکها و ادوات زرهی، سنگر ها، آشیانه های بتونی و باند های فرودگاهها قابل استفاده است و همچنین می توان از آن بر علیه اهداف واقع بر سطح دریا نیز استفاده کرد و در طول جنگ نیز جنگنده های ایرانی با تکیه بر این موشک در زمینه از بین بردن نیروی دریایی عراق به کمک نیروی دریایی شتافتند، از وضعیت و تعداد باقیمانده این موشک ها نیز اطلاع دقیقی در دست نیست اما ممکن است تلاش های ایران بمنظور طراحی و تولید انواع موشک های هدایت لیزری و بمب های هدایت شونده بخاطر جایگزینی با موشک ماوریک باشد، لازم به ذکر است که حد اکثر برد این موشک حدود 27 کیلومتر می باشد.



    موشک هوا به سطح Kh-25ML Karen:
    موشک Kh-25ML نوعی موشک هدایت لیزری با بیشینه برد 10 کیلومتر است و توسط جنگنده های Su-24 و Su-25 قابل استفاده است، این موشک بر علیه اهداف زمینی با اندازه هایی که از ارتفاع 50 تا 5000 متری قابل روئیت باشند و کشتی های روی سطح دریا قابل استفاده است، ویژگی اصلی این موشک سر جنگی پر قدرت آن است که توانایی نفوذ در اهداف مقاوم سازی شده را نیز دارد.


    موشک هوا به سطح Kh-29L Kedge:
    این موشک یک موشک هوا به سطح با هدایت لیزری است که بر علیه پلها، خطوط راه آهن، باند های پرواز بتونی، هواپیماهای پارک شده در آشیانه های مقاوم سازی شده بتونی و کشتی هایی با حد اکثر وزن 10000 تن قابل استفاده است، بیشینه برد این موشک 10 کیلومتر و وزن آن 660 کیلوگرم است و وزن کلاهک پرقدرت آن نیز به 320 کیلومتر می رسد، این موشک نیز برروی جنگنده های Su-24 ایران قابل استفاده است.



    موشک ضد کشتی C-802 Noor:
    موشک نور که همان موشک C-802 چینی می باشد یک موشک ضد کشتی بسیار قدرتمند است که بمنظور شلیک از شناورها و پرتابگر های سطحی ساخته شده و کارشناسان چینی آن را با الهام از موشک ضد کشتی موفق فرانسوی اگزوست طراحی کرده اند، موشک نور که در ایران و تحت لیسانس چین تولید می شود دارای حداکثر برد 120 کیلومتر بوده و امروزه با بمب افکن های سوخوی Su-24 ایران تطبیق داده شده و می تواند توسط این جنگنده ها بر علیه اهداف دریایی بکار گرفته شود، این موشک در فاز اولیه پرواز از هدایت اینرسی و در فاز نهایی از هدایت فعال راداری بهره می برد، ارتفاع پرواز آن در طول مسیر حرکت به سمت هدف 20 تا 30 متر و در فاز نهایی تقرب بسوی هدف 5 تا 7 متر است که توانایی بسیار خوبی به این موشک بمنظور مقابله با پدافند ناوها می دهد. این موشک در چین با نام یینگجی-89 یا Eagle Strike شناخته می شود.


    موشک های ضد رادار:



    موشک ضد رادار AGM-78 Standard ARM:
    این موشک بمنظور جایگزینی موشک ناتوان AGM-45 بر اساس موشک سطح به هوای RIM-66 توسط شرکت جنرال داینامیکس طراحی شد و طراحی و تولید آن تنها یک سال بطول انجامید و تنها یک سال بعد وارد خدمت شد، این موشک برروی قانتوم های ایرانی نیز استفاده شد و هم اکنون نیز تعدادی از این موشک ها باقی است که از وضعیت آنها اطلاعی در دست نیست، لازم به ذکر است که بیشینه برد این موشک ها 90 کیلومتر می باشد.


    موشک ضد رادارK h-25MP Karen:
    موشک ضد رادار Kh-25MP که برروی جنگنده های سوخوی Su-24 قابل استفاده است، نوعی موشک ضد رادار با بیشینه برد 40 کیلومتر و سرعت 450 کیلومتر است، این موشک امروزه در روسیه با موشک به مراتب پیشرفته تر Kh-31P Kegler جایگزین شده است.


    بمب ها:
    بمب های سقوط آزاد از جمله تسلیحات ارزان قیمت و در عین حال کم دقتی هستند که هواپیماهای جنگنده از آنها بهره می برند، در طول جنگ انواع مختلفی از بمب های سقوط آزاد غربی بوسیله جنگنده های اف-4 و اف-5 بر علیه عراق بکار گرفته شد، پس از جنگ نیز با ورود جنگنده های روسی به ناوگان نیروی هوایی بمب های سقوط آزاد روسی وارد خدمت شدند، با این وجود تولید بمب های سقوط آزاد غربی به روش مهندسی معکوس در ایران و عملکرد بهتر آنها نسبت به بمب های روسی باعث شد که ایرانیان تطبیق بمب های غربی با جنگنده های Su-24 و Su-25 را بر خرید تعداد بیشتر بمب های روسی ترجیح دهند.


    منبع :
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  5. #24
    آخر فروم باز Persian_Gun's's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    پست ها
    1,988

    پيش فرض موشک ضدکشتی (kh-35 Uram (ss-n-25 Switchblade

    موشک ضدکشتی (KH-35 URAM (SS-N-25 SWITCHBLADE
    در سال 1984 اتحاد جماهير شوروي(روسيه فعلي) به صورت همه جانبه اي به ساخت موشك هاي ضد كشتي كه قابليت پرتاب از كشتي-زيردريايي-هواپيما و يا سكوهاي ساحلي را داشتند اقدام كرد.
    كه نتيجه اين تلاش همه جانبه موشك "Uran" يا "Kh-35" در نسخه هوايي و "3M24" در نسخه دريايي شد.اين موشك در نگاه اول شباهت بسيار زيادي به موشك هارپون داشت به همين سبب به اين موشك لقب هارپونسكي دادند.
    در "Kh-35" كه نسخه هوايي اين موشك است برد ان به 150 كيلومتر(95 مايل) هنگام پرتاب از ارتفاع ميرسيد. با استفاده از سيستم هدايت موشك در زمان پرواز,اين موشك در ارتفاع 15 متري از سطح اب پرواز ميكند و رادار جستجوي موشك در مرحله نهايي فعال ميشود كه موشك در ارتفاع 5 متري از سطح اب قرار دارد.كلاهك اين موشك بعد از قرار گرفتن در مسير هدف به صورت گلوله اي از اتش در ميايد كه وزني برابر با 90 كيلوگرم دارد.طبق شايعات و شنيده ها موشك "Kh-37" كه موشكي براي حملات زميني است از سيستم هدايت تلوزيوني يا جستجوي مادون قرمز استفاده ميكند.
    در "3M24" كه نسخه دريايي اين موشك است از بوستر كمكي RATO در هنگام پرتاب استفاده ميشود كه بردي تقريبا 130 كيلومتري(80 مايلي) به اين موشك ميدهد.اين موشك بر روي ناوچه هاي موشك انداز و ناوچه هاي جنگي قرار ميگيرد.نسخه پرتاب زميني اين موشك "3M24" در حال تكامل ميباشد و معروف است به "3M24M"(يا "3M24E1" در مدل صادراتي). از سيستم ناوبري ماهواره اي GLONASS براي هدايت موشك در زمان پرواز استفاده ميشود.مسير ياب رادارفعال و جستجوگر مادون قرمز در حال تكامل هستند.در مدل هاي بعدي با استفاده از سوخت بيشتر برد اين موشك به 250 كيلومتر(155 مايل) ميرسد.
    در نسخه اي از "3M24" كه از كشتي هاي جنگي يا زير دريايي ها پرتاب ميشود طول به 4 متر افزايش پيدا كرده و فاقده بوستر سوخت جامد بوده و به صورت كلي وزني برابر با 600 كيلوگرم دارد.
    طول بال:93 سانتيمتر طول:3.75 متر وزن كلي:480 كيلوگرم وزن كلاهك:90 كيلوگرم سرعت:مادون صوت نوع رادار:رادارفعال- مادون قرمز
    1. رادار موشك
    2. كلاهك چند واكنشي
    3. فيوز انفجار اتوماتيك
    4. كنترل اينرسي در حال حركت
    5. فرستنده راديويي
    6. ورودي هوا
    7. واحد پردازش سوخت
    8. موتور توربو جت
    9. واحد كنترل بالچه ها
    10. بوستر تقويتي سوخت جامد

  6. #25
    آخر فروم باز Persian_Gun's's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    پست ها
    1,988

    پيش فرض سلاح Mk-15 فالانكس

    سلاح MK-15 فالانكس


    مقدمه
    بنظرشما برای حمله به یک ناو چند راه وجود دارد؟
    امروزه جهت حمله به یک ناو، در ابتدای امر باید از یک سیستم راداری و جنگ الکترونیکی قوی برخوردار بود. در غیر این صورت ناو مذکور از چند طریق به پدافند فعال و موثر خود می پردازد.
    حمله زیر سطحی: از طریق جنگ الکترونیکی، انواع اژدر، هدفهای کاذب و منفجر شونده و نهایتا هلیکوپتر ضد زیر دریایی، حملات زیر سطحی دشمن خنثی می گردد.
    حمله سطحی: این حملات عمدتا به وسیله موشکهای سطح به سطح شلیک شده توسط رزمناوهای دشمن و یا موشکهای ساحل به دریا صورت می گیرد که روش پدافندی متعارف در این حالت انجام می شود. یکی از این روش ها نیز سیستم پدافند نقطه ای فالانکس است.
    حمله هوایی: مسلما بمباران متعارف دیگر پاسخگو نخواهد بود. بنابراین تنها راه، استفاده از موشکهای هوا به سطح یا سطح به سطح می باشد. در این صورت ناو از طریق، جنگ الکترونیک، پرتاب هدفهای کاذب هوایی و موشک ضد موشک (Sea Sparow) اسپارو، موشک دشمن را منحرف یا خنثی و منهدم می نماید. در صورت عملکرد ناقص هر یک از پدافندهای فوق، یکی از جدیدترین سیستمهای دفاع نزدیک ناو فعال می گردد.
    توپ راداری پدافند نقطه ای فالانکس MK-15(CIWS) :
    سیستم سلاح MK-15 فالانکس (CIWS به معنای سیستم سلاح متوقف کردن دشمن می باشد) بر اساس دفاع نقطه ای و واکنش سریع، آتش موثر با توسل به سیستم اسلحه 20 میلی متری خود برای برقراری امنیت کشتی های ایالات متحده در برابر تهدیدات موشکهای ضد کشتی که از دیگر سیستمهای دفاعی ناو عبور کرده اند می باشد.
    فالانکس، به منظور مقابله با موشکهای کروز ضد کشتی و هواپیماهای بال ثابت در شعاع عمل کوتاه طراحی و در نظر گرفته شده است. عملکرد درگیری خودکار و از پیش برنامه ریزی شده فالانکس معمولا با تفکیک قسمتهای مستقل سیستم که هر کدام نقش خود را به خوبی ایفا می کنند می باشد. از قبیل ، جستجو و کشف هدف، ردیابی، ارزیابی تهدید دشمن، اکتساب داده ها، رهگیری، شلیک، انهدام هدف، ارزیابی تخریب دشمن و نهایتا وفرمان آتش بس.
    فالانکس در سال 1977 بر روی ناو« موج بزرگ »آمریکا(USS Bigelow) مراحل تست آزمایشی خود را سپری کرد و از جنبه خصوصیات تعمیرات و نگهداری قابل اعتماد و اطمینان بود. تولید فالانکس در سال 1978 با سفارش خرید23 دستگاه برای نیروی دریایی ایالات متحده (USN) و 14 دستگاه فروش نظامی خارجی شروع شد. (مسلما فروش خارجی آن به یکی از دو کشور انگلیس و اسرائیل بوده است.)
    فالانکس یک سیستم کامل سلاح جهت پدافند نقطه ای است و شامل اسلحه ای 20 میلی متری که پدافند نهایی را در برابر اهداف پرنده وارد شونده به حریم ناو تامین می کند. این سیستم بدون مساعدت از دیگر سیستمهای ناو و بطور خودکار با اهدافی مانند موشکهای ضد کشتی سرعت بالا و هواپیماهای ارتفاع پائین که از پوشش پدافند اصلی ناو نفوذ می نمایند، درگیر می شود. بطوریکه این سیستم یکپارچه، اعمالی چون: جستجو، آشکار کردن، رهگیری، ارزیابی تهدید هدف، شلیک، برآورد تخریب و انهدام هدف را تا وقتی که فرمان توقف عملیات صادر شود به صورت خودکار انجام می دهد.
    هر دستگاه در جایگاه خود با مونتاژسیستم کنترل آتش و یک زیر سیستم (Sub system) نصب می شود. زیر سیستم کنترل آتش سلاح مرکب است از: رادار جستجو جهت تجسس، ردیابی و کشف اهداف دشمن و راداررهگیر جهت نشانه روی سلاح در حین رهگیری یک هدف. سیستم کنترل آتش منحصر بفرد سلاح، هم اهداف وارد شونده را رهگیری می نماید و هم با صدور و زمان آتش رگبار خودکار گلوله هایش را بر روی هدف می ریزد. فالانکس توانایی تصحیح و تنظیم نشانه روی اهداف متحرک ( مانند موشکهای ضد کشتی هوا به سطح) را تا اصابت گلوله به هدف دارد.
    (زیر سیستم) ساختار بکار گرفته شده در این اسلحه عبارت است از یک گروه شامل 6 لوله دوار به عنوان سلاح گاتلینگ.
    اسلحه گاتلینگ در فالانکس، قدرت آتش کالیبر20 میلی متر با گلوله های mm 15 با هسته ثاقب که از فلز سنگین ساخته شده است را فراهم می نماید. همچنین قادر به شلیک گلوله های تنگستن (کرومی) یا اورانیوم تهی شده جهت نفوذ پذیری بیشتر نیز می باشد. سلاح گاتلینگ فالانکس هر دو نوع مهمات فوق (mm20) را در آتشبار 3000 و 4500 تیر در دقیقه و در یک قطار فشنگ 60 و 100 تیری می تواند شلیک نماید.
    تکیه گاه اصلی فالانکس بر اساس سیستم خود پدافندی استوار است که از اواخر دهه 70 تقریبا بر روی تمامی کشتیهای ایالات متحده نصب شده است. در واقع فالانکس جهت پدافند علیه موشکهای کروز ضد کشتی ارتفاع پائین (ASCMS) ساخته شد و اسم ابتدایی آن نیز «سد کردن مسیر پیشروی موشک» و یا به عبارت ساده تر(Block) بلوکه کردن بوده است. همچنانکه موشکهای کروز ضد کشتی پیچیده تر می شدند و توانایی حرکتی شان نیز افزایش می یافتCIWS ها نیز به دفاع از تهدید دشمن در مناطق ساحلی تبدیل می شدند.
    فالانکس مدل بلوک 1: این مدل جهت کشف موشکهای ارتفاع بالا، با یک آنتن جستجوگر جدید با حساسیت بالا بهینه شد. مهمات در دسترس آن نیز با 50% افزایش نواخت تیر ارتقاء یافت. نیروی محرکه این مدل پنوماتیکی (گازی- هوایی)، نواخت تیر آن 4500 تیر در دقیقه و شروع استفاده از مهمات نوع تنگستن و همچنین اورانیوم تهی شده در این مدل بود. مدل بلوک 1 با افزایش پوشش ارتفاع بالا، افزایش گنجایش خشاب مهمات وسیع آن، همچنین تغییر در افزایش ارتفاع پوشش اسلحه و نواخت تیر و اصلاح و بهبود امکانات رادار پردازشگر آن بهینه شده است.
    فالانکس مدل بلوک 1A: نصب یک کامپیوتر جدید با پردازش بالاتر اطلاعات( مدل سخنگوHolc )
    جهت در دسترس قرار دادن قدرت بالای پردازش بیشتر ( و لزوم از رده خارج کردن کامپیوترهای دیجیتالی مدلهای گذشته)، بهبود محاسبات کنترل آتش در مانورهای تمرین و حمله، جستجوی مضاعف سلاح با هماهنگی بهترقسمتهای درگیر، و کارکرد بهتر سیستم تصمیم گیری جزو برنامه های بهینه سازی مدلهای جدید با نام بلوک 1A بوده است.
    فالانکس مدل بلوک 1B: جهت رهگیری موشکهای سطحی (ارتفاع پست):
    این مدل با قابلیت درگیری در ارتفاع پست با جستجوگر مادون قرمز خود جهت رهگیری و انهدام اهدافی که در ارتفاع پائین حرکت می کنند مانند هواپیما و قایقهای سطحی بهینه و عرضه شد. بطور تطبیق جستجوگرمادون قرمز با سیستم جستجوگر راداری در رهگیری موشکهای ضد کشتی ارتفاع پائین (ASCMS) موجبات افزایش شانس کشتی را در انهدام مهاجم فراهم می نماید. فالانکس بلوک 1B از یک تصویرگر حرارتی فرو سرخ اتوماتیک جهت هدفیابی و رهگیری ویدیویی (AAVT) برخوردار است سیستم تعادل، سلاح را در زوایای مختلف رهگیری به صورت الکترو اپتیکی و سطحی میسر می سازد. توسعه و ارتقاء فالانکس بلوک1B ، جهت توانایی کشف اهداف کوچک سطحی، هدفهای هوایی در ارتقاء و سرعت پائین، هلیکوپتر و درگیری در روز و شب به تصویب رسیده است.
    2C :اصلاح و بهبود این سیستم با تامین و یکپارچه سازی توانایی تمامی دستگاههای عمل کننده سلاح انجام شد. عملیات یکپارچه سازی توانایی و قابلیت سیستم در این مدت شامل:
    کنترل سیستم فرماندهی، حسگرهای (CIWS) گزارش هدف، روش عملکرد و دکترین عملیات گردید.
    حسگرهای مورد استفاده در صورت دریافت داده های رادار رهگیر، دفاع پوششی و رهگیری اهداف را تا 360 درجه ، جهت سلاح امکان پذیر می نمایند.
    این موضوع سلاح را به صورت یک کیت در می آورد و باعث اطمینان و راحتی تعمیرات و نگهداری سیستم می گردد.
    لازم به ذکر است مونتاژ و آماده کردن سلاح بر روی عرشه ناو به محلی محکم جهت استقرار و نصب نیاز دارد.
    مشخصات توپ دریایی راداری

    MK15-phalan x
    ماموریت: پدافند موشکی ضد کشتی
    پیمانکار سازنده: شرکت ریتون سیستم. قبلا شرکت سیستمهای موشکی هیوز و گروه پومانای جنرال دینامیک در سال 1992
    وزن : 12500 پوند-5625 کیلوگرم(مدلهای آخر 13600پوند-6120 کیلوگرم)
    برد: محرمانه- طبقه بندی شده
    مدل اسلحه: گاتلینگ 6 لول M-61A1 (ام 61 آ 1)
    نواخت تیر:3000 تیر در دقیقه- مدلهای جدید4500 تیر دقیقه. ( محصولات تولیدی 1988 با فرمان حرکت پنوماتیکی «گازی-هوایی»
    ظرفیت خشاب: 989 تیر. (مدلهای جدید 1550 تیر فشنگ )
    کالیبر: 20 میلی متر
    نوع مهمات : مهمات تقویت شده ضد زره با هسته گلوله ثاقب (APDS) از نوع اوارنیوم تهی شده و یا تنگستن کروم
    حسگرها: از نوع جستجوگر تمام فعال و رادار رهگیر
    رادار جستجو گر: کوباند- دیجیتالی مدل MTI
    رادار رهگیر: کوباند- پالس داپلر از نوع پالس مونو
    حسگرهای رادار مراقبتی: از نوع تصویر گرمادون قرمز(فلیر FLIR) اتوماتیک با هدایت کننده رهگیری
    کنترل آتش: سیستم تشخیص و تنظیم تیر( با قرار دادن هدف در محدوده بسته)
    گرداننده توپ: نیروی محرکه پنوماتیکی (گازی- هوایی)
    نیروی محرکه توپ: الکتریکی
    تاریخ استقرار و شروع به خدمت: 1980 (ابتدا روی کشتی مرجان دریایی) USS coral sea (مدلهای آخر روی کشتی ویسکانسین USS Wisconsin)

  7. #26
    آخر فروم باز raptor22's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    Te
    پست ها
    1,721

    6

    آره دوست عزيز موشك هاي ضد زره حزب الله موشكهاي ميلان بوده كه ساخت يك شركت يوروميسايل و محصول مشترك فرانسه و آلمانه.ساخت دهه 70 هستش. توليد اين موشك از سال 1972 در مقياس كم آغاز شده. نمونه هاي مختلفي ازش ساخته شده:
    1)ميلان 1
    2)ميلان 2
    3)ميلان 2 تي
    4)ميلان 3
    5) ميلان اي-ار




  8. #27
    اگه نباشه جاش خالی می مونه evry day's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    35.802575,51.521501
    پست ها
    353

    پيش فرض

    حالا این دفعه رو فقط این دفعه رو

    بمب افکن پیشرفته B۱-B لنسر

    هواپیمای بی ۱بی، از خانواده بمب افکن های سنگین وزن آمریکایی است که به عنوان جایگزینی برای هواپیمای بی ۵۲ تولید شد. مدتها تفکر بر این بود که باید جانشینی شایسته که بتواند به خوبی از عهده وظیفه بمب افکن قدیمی و پا به سن گذاشته بی ۵۲ بر آید، طراحی و تولید شود.
    چرا که هواپیمای بوئینگ ۵۲، بمب افکنی بسیار قدیمی و متعلق به دهه پنجاه بود که تکافوی نیازهای نیروی هوایی را نمی کرد و همه روزه چند عدد از آن ها به جمع هواپیماهای از رده خارج شده با بازنشسته به موزه های هوایی سپرده می شدند.
    به خصوص با اعلام طرحی جدید برای بمب افکنی مدرن ملقب به بلک جک توسط شوروی سابق، دیگر برای نیروی هوایی آمریکا بمب افکن های پیر بی ۵۲ حرفی برای گفتن نداشتند. در این جا بود که با ارئه طرح هواپیمای فوق مدرن B۱-A، کارخانه راک ول اینترنشنال وظیفه تولید آن را بر عهده گرفت، اما پس از چندی، متخصصان متوجه آسیب پذیری بسیار بالای این بمب افکن در مقابل رادار شدند و در نتیجه تصمیم بر آن گرفته شد که گونه ای جدیدتر با امکانات بیشتر و ویژگی رادار گریزی بیشتر عرضه شود.

    نهایتاً موجب طراحی و تولید هواپیمای B۱-B شد. هواپیمای B۱-B یک بمب افکن دوربرد و میان قاره ای است که قابلیت شلیک انواع موشک های هوا به سطح ASM مانند کروز و بازه گوناگونی از بمب های همه منظوره و یا هدایت شونده و بمب های هسته ای را نیز دارا است. این بمب افکن بسیار پیشرفته، می تواند بدون سوخت گیری مجدد، از یک قاره به قاره ای دیگر سفر کند، ماموریت خود را انجام داده و سپس مراجعت کند. یکی از ویژگی های چشم گیر این بمب افکن، بالهای متغیر آن است که از تکنولوژی جمع شوندگی برای سرعت های بالا استفاده می کند.
    در این فناوری، با عقب رفتن بال ها در سرعت های بالا، فشار وارده بر آنها کم شده در نتیجه از میزان پسای اضافی که بالها در سرعت های بالا تولید می کنند کاسته می شود. مزیت دیگر بال متغیر این است که برای برخاست، می تواند بالهای خود را به میزان حداکثر باز کرد تا با سرعت کمتری توانایی تیک آف وجود داشته باشد.
    هواپیمای B۱-B از چهار موتور توربوفن F-۱۰۱ GE با سیستم پس سوز استفاده می کند که توانایی کشش هر یک حدود ۱۳۵۰۰ کیلوگرم است. به دلیل داشتن چنین موتورهای قدرتمندی است که این هواپیما را می توان جز هواپیماهای مافوق صوت به حساب آورد، چرا که این بمب افکن می تواند با سرعت حداکثر ۱.۲ ماخ در سطح دریا پرواز کند که از این لحاظ نیز برتری قابل توجهی نسبت به هواپیمای B-۵۲ دارد. این هواپیما طولی قریب به ۴۴ متر داشته و عرض آن با بالهای کاملا باز حدود ۴۰ متر بوده و با بالهای بسته به حدود ۲۳ متر می رسد. حداکثر وزن برخاست این هواپیما بالغ بر ۲۰۰ تن است که رقم جالبی است.
    اولین مدل این هواپیما در سال ۱۹۸۵ تحویل شد و بعد از آن از سال ۱۹۸۶ به خدمت نیروی هوایی آمریکا در آمد و تا به امروز در سمت خود باقی است، هر چند که به تدریج ظهور بمب افکن هایی چون B-۲ عرصه را بر وی تنگ کرده اند. این هواپیما برای پرواز به چهار خدمه شامل خلبان اصلی، افسر تهاجم، افسر دفاع نظامی و فرمانده هواپیما نیاز دارد. همچنین سقف پروازی این هواپیما، یعنی حداکثر ارتفاعی که هواپیما قابلیت پرواز را دارد) حدود ۹۱۰۰ متر یا ۳۰,۰۰۰ فوت است.
    قیمت این هواپیما حدود ۲۰۰ میلیون دلار است که رقم واقعاً سر سام آوری برای دارنده آن است و هزینه نگهداری آن نیز نسبتاً چیزی از قیمت آن کم ندارد. البته برنامه هایی برای بهینه سازی و بهبود بخشی از امکانات و توانایی های این بمب افکن قدرتمند و مخوف در دست تکمیل است که تا چند ماه آینده کامل شده و باز شاهد هواپیمای بمب افکن پیشرفته تر و توانمندتری از پیش باشیم.
    منبع : آفتاب
    عکس هایی از این بمب افکن










    عکس زیاد بود فقط ببخشید سنگین شد صفحه ...


    از سایت [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] گرفتم
    Last edited by evry day; 25-01-2008 at 22:35.

  9. #28
    آخر فروم باز rezaete's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    اهواز = اکسین
    پست ها
    4,675

    پيش فرض

    لطفا از هواپیما های رادار گریز هم مطلب بزارید . کلا هرچی مطلب در مورد فناوری پنهان کاری هست رو لطف کنید.

  10. #29
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم بردیا's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    9,715

    پيش فرض

    بابت مطلب هواپیمای بمب افکن ممنون.اکثر هواپیماها قیمتای بالایی دارن.من شنیدم جنگنده فرانسوی رافائل 110میلیون دلار قیمت داره ولی نمونه های روسی فکر کنم قیمتش نسبت به اینا کمتر باشه

  11. #30
    کـاربـر بـاسـابـقـه dizgah's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    8PAR
    پست ها
    1,820

    پيش فرض

    بردیا اون قضیه hc همون که پایگاه نزدیک اردن را زدن خیلی توپ بود
    فقط چجوری با بویینگ مسافربری تو اسمون سوخت رسانی کردن؟
    مگه از بویینگ 747 هم مسافربری هم میشه بعنوان هواپیمای سوخت رسان استفاده کرد؟

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •