با سلام مجدد ....
دلا تا کی در این زندان فریب این و آن خواری
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
()()())()()()()()()()()()()()()()()()(
شاعر : سنایی
با سلام مجدد ....
دلا تا کی در این زندان فریب این و آن خواری
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
()()())()()()()()()()()()()()()()()()(
شاعر : سنایی
یافتم روشندلی از گریه های نیمه شب
خاطری چون صبح دارم از صفای نیمه شب
رهی معیری
به بوی گل ز خواب بیخودی بیدار شد بلبل***زهی خجلت که معشوقش کند بیدار عاشق را
صائب تبریزی
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی///دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایم گل این بستان شاداب نمیماند///دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
یاد باد آنکه بروی تو نظر بود مرا***رخ و زلفت عوض شام و سحر بود مرا
یاد باد آنکه ز نظارهٔ رویت همه شب***در مه چارده تا روز نظر بود مرا
یاد باد آنکه ز رخسار تو هر صبحدمی***افق دیده پر از شعلهٔ خور بود مرا
یاد باد آنکه ز چشم خوش و لعل لب تو***نقل مجلس همه بادام و شکر بود مرا
خواجوی کرمانی
از تو ای دوست نگسلم پیوند///ور به تیغم برند بند از بند
الحق ارزان بود ز ما صد جان///وز دهان تو نیم شکرخند
هاتف اصفهانی
در این سرای بی کسی, کسی به در نمیزند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند ...
هوشنگ ابتهاج
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما***چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون***روی سوی خانه خمار دارد پیر ما
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم***کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما
عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش است***عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
حافظ
امشب به قصه ی دل من گوش میکنی
فردا مرا چو قصه فراموش میکنی ...
هوشنگ ابتهاج
رفقا یه کم شعر های باحال تر بذارید ...
نمیگم حافظ و سعدی و مولانا باحال نیست.
خیلی هم خوب هستند.
اما اکثر اشعاری که اینجاست بریده شده است!
منظورم اینه که مثلا از وسط یه داستان مولوی شعر گذاشتند چندان جالب نیست ...
سر و ته نداره یه جورایی چون کامل نیست.
حال خود دانید.
یا حق![]()
یا من الیک میلی قف ساعة قبیلی***بالدمع بل ذیلی هذا نصیب لیلی
هر شب که باده نوشم وز تاب سینه جوشم***تا صبحدم خروشم هذا نصیب لیلی
از اشگ دل گدازم پیدا شدست رازم***لیکن چه چاره سازم هذا نصیب لیلی
از بند باز کن خو وزو دوست کام دل جو***زلفش بگیر و میگو هذا نصیب لیلی
هر شب به جست و جویش گردم بگرد کویش***گریم در آرزویش هذا نصیب لیلی
بلبل ز شاخساران با نالهٔ هزاران***گوید بنوبهاران هذا نصیب لیلی
تا روز از دل و جان چون بلبل سحر خوان***گویم دعای سلطان هذا نصیب لیلی
خواجو مگو فسانه در کش می شبانه***بر گوی این ترانه هذا نصیب لیلی
خواجوی کرمانی
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)