تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 294 از 4105 اولاول ... 1942442842902912922932942952962972983043443947941294 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,931 به 2,940 از 41049

نام تاپيک: | مشاوره در مورد خدمت سربازی | ( پست اول مطالعه شود )

  1. #2931
    اگه نباشه جاش خالی می مونه redfild's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    245

    پيش فرض

    دوستانی که سیگاری هستن و به عبارتی دارین عذاب میکشین از فکر اینکه اونجا رو چیکار کنین !
    سریع برید داروخونه چسب نیکوتین بگیرین این 7 روز بهترین فرصت هست برای ترک کردن
    من تو 2 روز رسوندم به 3 نخ در روز ! پس فردا هم مطمئنم ترک کردم و با خیال راحت میرم .
    با میانگین مصرف روزی یک پاکت نرین پادگان که ناجور میشه ! از ما گفتن بود
    دادا منم بر چسب گرفتم ، میخوام از شنبه شروع کنم . شایدم یکشنبه
    فقط این برچسب ها 15 MG هست ، مال شما چقدی هست ؟!

    دوستان پستم اگه اسپم محسوب میشه پاک بشه

    اما یک سری از دوستان اینجا دنبال ترک دایم یا موقت دخانیتات هستن برای خدمت سربازی

    برای امثال ما 17 سال میشه video game addicted هستیم چه راهکاری وجود داره ؟
    دادا من 20 سال هست دارم بازی می کنم ( از 6 سالگی با آتاری و بعد میکر و و بعد سگا و ... ) !
    موندم برم دلم برای ایکس باکسم چقدر تنگ بشه ! بماند که داداش کوچیکه از الآن نقشه حمله به ایکس باکس رو کشیده ، فکر کنم کسی که بیشترین خوشحالی رو از رفتنم داره همین داداش کوچیکم باشه

    اشکالی نداره توی خواب می تونیم به دنیای اونا سفر کنیم و حداقل اون موقع رو برای این وقت داریم که فقط باید یکمی ذهن رو قوی کرد تا کیفیت اونا بالا باشه
    امیدوارم توی خواب دیگه این ممنوع نباشه!
    دادا خواب همش واسه بازی نیست که ، اونجا ذهن تو خواب جاهای دیگه ای هم میره که عواقب داره

    ولی جدا تاو فکر اینم اونجا وقت بیکاری سناریوی بازی بنویسم . حداقلش تو ذدهنم کاری که دوست دارم انجام میدم
    99
    متاسفانه این باب شده که به سربازها می گن بگین هیچ کاری بلد نیستم .
    دادا اینم شمشیر دو لبه هست !
    مثلا بله ، من پشت کامپیوتر نشینی رو به همی چی ترجیح میدم ، حتی اگه ازم بیگاری بکشن که واسه من کیف دنیاست ! بدون کامپیوتر دنیا رو سرم خراب میشه !
    اما بدیش اینه که کسی که جارو بدسته وقتی جیم میزنه یا مرخصی میخواد کسی گیر نمیده ، ولی یه کار بلد وقتی جیم میزنه یا مرخصی میخواد همه میفهن و چون اونجا کاراشون لنگ میمونه بهش مرخصی کم یا بزور میدن . همش هم زیره ذره بینه ! البته ما که نرفتیم ، رفقا که رفتن میگن . ولی خوبه آدم بگه حداقل یه تایپ بلدم یا کلا در حد کار راه اندازی بلدم . به قول دوستی تو همین تاپیک اگه گفتن تایپ کن ، فقط تایپ کن . حاشیه و فونت قشنگ بزنی انتظار میره بالا و میشه وظیفه !!!
    فوتوشاپ هم همینه . برنامه نویسی هم نگین که فقط بیگاریه و بدون هیچ پولی (فقط با وعده) ازتون کار میکشن . مگه اینکه برنامه رو باگ دار بنویسین که بعده خدمکت بیان دنبالتون و شمام بعد از گرفتن حقتون باگ رو ترمیم کنین !!

  2. 4 کاربر از redfild بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2932
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    3

    پيش فرض

    با سلام
    یه سوال داشتم از خدمتتون
    پدر بنده به مدت 2 سال در ستاد جنگ زده ها در ماهشهر خدمت کرده! آیا از این مورد میشه واسه کسر خدمت اقذام کرد؟

  4. #2933
    اگه نباشه جاش خالی می مونه S126's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    327

    پيش فرض

    خوب بچه هایی که می خوان اعزام بشن عجب شیر بذارین براشون یه خلاصه ای از اتفاقاتی که برای ما گذشت رو براتون بنویسم شاید از استرستون کم بشه (شاید هم زیاد بشه !!)

    اول که ما با اتوبوس ساعت 9 شب اول دی پارسال راه افتادیم سمت عجب شیر ! هوا فوق العاده سرد بود.ساعت 5 صبح رسیدیم و بعد ازپیاده شدن از اتوبوس ما رو بردن داخل یه اتاقک و اونجا به خطمون کردن و تمام وسائل و خودمون رو بازرسی کردن و بعد دوباره فرستادن بیرون و 1 ساعت توی سرما سرپا به خطمون نگهمون داشتن و بعد راه افتادیم به سمت یه میدون بزرگ برای تقسیم شدن بین گروهانها
    عجب شیر یه محصیر بسیار قدیمی (رد پای رضا خان رو میشه دید .)و بزرگ شامل مقادیر زیادی زمین خشک و خاکی و دهها آسایشگاه قدمی و رنگ و رو رفته و با امکانات خیلی کم هست. دستشویی ها اغلب خراب و آب بعضی مواقع قطع میشد و حمام هم که اگر دیدید سلام ما رو بهش برسونید

    بعد از یک کیلومتر پیاده روی (می دونید محیطش فوق العاده بزرگه عظمت زیادی داره )
    بعد تقسیم شدیم داخل یکی از گروهانها و گردان ما که همه فوق دیپلم بودیم نسبت به 3 گردان دیگه که دیپلم و زیر دیپلم بودیم هیچ امتیازی نداشتیم. مدام تنبیه می شدیم و بشین پاشو .... البته به زیر دیپلم واقعا بیشتر سخت می گرفتن و حتی اونا رو 58 روزه ترخیص کردن ولی ما رو 61 روزه

    هیچ وقت اون روز اول که رفتیم داخل آسایشگاه با لباس شخصی رو یادمون نمیره.همه ناراحت و خسته و غمگین از برخورد بد و محیط فوق العاده مزخرف و تحمل 60 روز سختی و آینده نا معلوم بعد از تقسیمات.

    یه چیزی که توی اونجا خیلی نموده داره بی نظمی هست یعنی خیلی میگن که ارتش نظم داره ولی همه اش چرته .ما اونجا هیچ نظمی مثل نظم در بیداری و خاموشی و به خط شدن زمان غذا و زمان استراحت و ... نداشتیم.هر وقت عشقشون می کشید ، نصف شب ، وسط روز ، وسط غذا و نماز یهو همه رو احضار می کردن برای به خط شدن .ما از روز اول که رفتیم تا روز 8 ام خدمت اصلا رنگ حموم رو ندیدیم!! آخرش به زور و مثل بلانسبت گوسفند کردنمون تو یه حموم و با گربه شور کردن خودمون رو تمیز کردیم.


    به ما گفته بودن که روزهای اول که بهمون سخت می گیرن برای نسخ کشی هست ولی خداشاهده تا روز آخر دهن ما رو سرویس کردن (ببخشید بابت بی ادبی ) هر روز پیاده روی های زیادبه عناوین مختلف ، به خط شدن های پی در پی ، انتظار در صف برای گرفتن غذا و تلفن زدن و دستشویی ، از صبح تا شب. یعنی مثلا 5 صبح که بیداریه و باید تا 6.5 آماده و صبحانه خورده و لباس پوشیده با وضعیت کامل به خط بشیم.توی این 1.5 ساعت هم باید توی صف دستشویی وایستیم و بعد توی صف صبحانه و بعد لباس بپوشی و گتر پا درست کنیم و تخت ها رو انکادر کنیم و بریم توی منطقه نظافت هر گروه و نظافت کنیم (مثل محوطه ، دستشویی و... )

    نگهبانی ها هم که نگو. هر 4 روز یه بار نگهبان یه خراب شده ای می شدیم و مثلا برای حفظ اموالی که2000 تومن هم نمی ارزید 8 ساعت توی 24 ساعت سر پا نگهبانی میدادیم (مثلا اگر نگهبان پاس 1 بودیم 4 تا 2 ساعت اینطوری نگهبانی می دادیم: 19-21 شب ،1تا 3 نصف شب ،7-9 صبح و 1تا 3 بعد از ظهر )

    این شب بیداری ها واقعا اذیت می کرد و توی روز هم که اصلا فرصت استراحت نمی دادن و مدام به خط ، رژه ، بدو به ایست و.... می دونید که یه قانونی هست که می گه از بیداری تا خاموشی حتی نشستن روی تخت خواب ممنوعه به برسه به خوابیدن !!توی کل اون دوره هم به ما 7 روز مرخصی دادن که خیلی خیلی می چسبید و بکوب با سواری 25 هزارتومنی می اومدیم تهران و یه دلی از عزا در می آوردیم و بر می گشتیم.

    از اهانت های گروهبان های وظیفه !! به ما که بگذریم (طوری که کادری با ما اون طور رفتار نمی کرد ) حمالی ها و آشغال جمع کردن ها و کم اومدن غذا و لباس های کثیف و پیاده روی های 10 کیلومتری برای میدون تیر اون هم 5 بار !!

    خلاصه اینکه با تمام این بدبختی ها که واقعا هر روزش تا تموم میشد یه ماه برای ما می گذشت و مثلا کلی کار می کردیم و خسته و کوفته میشیدم و تنبیه می شدیم و بعد به ساعت نگاه می کردیم می دیدیم تازه 9 صبحه و تا 9 شب 12 ساعت مونده ........ الان که می بینیم با خودم می گم ای کاش زودتر اعزام میشدم خدمت تا زودتر این اتفاقاتی که اول و آخر باید بهش تن میدادم می گذشت و مثل الان راحت میشدم.


    بچه هایی که دارن اعزام میشن به این نکته من توجه کنن که سخت ترین دوره زندگی آدم سربازی هست و سختترین قسمت سربازی همین آموزشی هست . وقتی واردش شدین به این دید نگاه کنید که زودتر تموم میشه و از شرش راحت میشید و تا آخر عمر دیگه همچین صحنه هایی رو نخواهید دید . پس تا می تونید اونجا راحت بگیرید و اصلا به فکر گذشت زمان نیفتید.
    الان من توی یگان یه جای تقریبا خوب هستم و بیشتر اون خاطرات بد هم از یادم رفته و فقط به اینده فکر می کنم و پایان خدمت......

    همین طور که من یه روزی قبل از اعزام به خدمت مشابه این مطلب رو توی همین تاپیک می خوندم و با خودم استرس داشتم شما هم مثل من یه روزی میاید و همین مطلب رو می نویسید برای بعدی....

  5. 13 کاربر از S126 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #2934
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    May 2011
    پست ها
    16

    پيش فرض

    سلام بچه ها .کلا ادم بد شانسی هستم من تا 8/3/90 دانشجو مهندسی الکترونیک بودم یه دفعی از دانشگاه اخراجم کردندفقط 12 واحد مونده بود تموم بشه تازه اون 12 واحدم کار اموزی و پروژه وچند تا واحد عملی بود.سریع کارای خدمت و کردم که زود برم الان متاسفانه با مدرک کاردانی باید برم. هنوز خانوادم خبر ندارن.توی خدمت چقدر بین کاردانی وکارشناسی فرق میزارن؟ من 04 افتادم 1/4 اعزامم فکر کنم غیر من کسی 04 نیافتاده یک کمی اطلاعات در مورد 04 وشرایطش بهم لطفا بدین

  7. #2935
    حـــــرفـه ای Pami's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    پست ها
    6,659

    پيش فرض

    اینا رو خوندم یاد فیلم In Hell جان کلود وندام افتادم ! فرقش این بود که اون تو زندان بود این کارا رو میکرد شما تو پادگان !
    باز خدا رو شکر ما تهران افتادیم پادگانمون هم بالا شهره ! : دی

  8. 2 کاربر از Pami بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #2936
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    127

    پيش فرض

    99 درصد همونجا می افتی ، دوستم دو سال پیش با لیسانس و درجه ستوانسومی راهنمایی رانندگی افتاد جنوب یکی از میدان های تهران برای یکی از تقاطع ها با یدونه از این تابلو های ایست !
    8 ماه بعد از خدمتش ترخیص شد برای فوق لیسانس ، بعد که درسش تموم شد و دوباره دفترچه پست کرد افتاد دقیقا همونجایی که خدمت می کرد یعنی همون میدون و همون نقطه با یه تابلو ایست با این تفاوت که ستواندوم شده !!




    متاسفانه این باب شده که به سربازها می گن بگین هیچ کاری بلد نیستم .الان توی قسمت ما من مسئول جذب سرباز هستم . یعنی سربازهای جدید زیر فوق دیپلم که میان ستاد رو من میرم اونهایی که کارشون به کار ما می خوره گزینش می کنم و میارم برای گزینش نهایی. فقط هم کسانی رو میارم که کار بلد باشن مثلا کامپیوتر ، فتوشاپ و... هر کسی هم که کاری بلد نیست یدونه جارو میدن دستش میگن بسم ا...
    هر کاری بلدید رو کنید حداقل توی خدمت کاری رو انجام بدید که علاقه دارید . این طوری زودتر هم می گذره.
    ﻣﺮﺳﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﻋﺰﯾﺰ ﻣﻨﺘﻈﺮﻩ ﻫﻤﯿﻦ ﺣﺮﻑ ﺑﻮﺩﻡ
    ﻓﻘﻂ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﻫﺴﺘﯿﻦ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺩﺍﺭﻩ ؟
    ﻣﻦ ﮐﻠﯿﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﻠﺪﻡ ﭼﯽ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﮐﻨﻢ ﺑﻬﺘﺮﻩ ؟

  10. #2937
    اگه نباشه جاش خالی می مونه S126's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    327

    پيش فرض

    توی آموزشی سعی کنید منشی بشید. منشی های ما که واقعا حال کردن. زمانی که به ما مدام بشین پاشو و تنبیه های مختلف اون هم توی اون هوای سرد میدادن منشی های ما در اتاق گرمشون مشغول حال کردن بود. همشون هم شده بودن عزیز کرده های گروهبان ها و افسر ها. زمانی که ما فحش می خوردیم و بد و بیراه می شنیدیم و حمالی می کردیم اونها چایی می خوردن و استراحت می کردن .کلا از همه چیز هم معاف بودن از نگهبانی ، حمالی ، همیاری ، همکاری بیل زدن ، دویدن ، بدو به ایست ، بشین پاشو و......

    توی یگان هم کار با کامپیوت کار خوب و راحتشه که به گروهبان و افسر میدن.

    اینا رو خوندم یاد فیلم In Hell جان کلود وندام افتادم ! فرقش این بود که اون تو زندان بود این کارا رو میکرد شما تو پادگان
    بهش می گفتیم آلکاتراز شیر !

    ﻣﻦ ﮐﻠﯿﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﻠﺪﻡ ﭼﯽ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﮐﻨﻢ ﺑﻬﺘﺮﻩ
    همون روز اولی که رفتی داخل یگان (یعنی بعد از مرخصی پایان دوره ) همتون رو به خط می کنن و می برن دایره وظیفه تا اونجا تقسیمتون کنن. قبل از اینکه ببرنتون اونجا و امریه به نامتون بخوره خودتون برید یه قسمت خوب مثل عقیدتی و بگید که چه کارهایی بلدید اونها هم توی قسمت هایی که بدرد بخور هستید مثل تبلیغات و عکاسی جذبتون می کنند وگرنه وقتی که امریه تون خورد و داخل یگان تقسیم شدید دیگه هیچ خاکی نمیشه به سر کرد و تا آخر باید همونجا خدمت کنید.

  11. #2938
    حـــــرفـه ای Pami's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    پست ها
    6,659

    پيش فرض

    دادا منم بر چسب گرفتم ، میخوام از شنبه شروع کنم . شایدم یکشنبه
    فقط این برچسب ها 15 MG هست ، مال شما چقدی هست ؟!
    منم 15 میلی گرم گرفتم ، Nicoplast
    7 تا چسب هست
    فقط یادت باشه یه روز قطعی انتخاب کن بزار کنار

  12. 2 کاربر از Pami بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #2939
    کاربر فعال کلوپ گوشی ها hasanmotori's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    قره قون
    پست ها
    4,616

    پيش فرض

    دوستان اگه پایه 1 داشته باشیم به دردمون میخوره ؟!

  14. #2940
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    127

    پيش فرض

    توی آموزشی سعی کنید منشی بشید. منشی های ما که واقعا حال کردن. زمانی که به ما مدام بشین پاشو و تنبیه های مختلف اون هم توی اون هوای سرد میدادن منشی های ما در اتاق گرمشون مشغول حال کردن بود. همشون هم شده بودن عزیز کرده های گروهبان ها و افسر ها. زمانی که ما فحش می خوردیم و بد و بیراه می شنیدیم و حمالی می کردیم اونها چایی می خوردن و استراحت می کردن .کلا از همه چیز هم معاف بودن از نگهبانی ، حمالی ، همیاری ، همکاری بیل زدن ، دویدن ، بدو به ایست ، بشین پاشو و......

    توی یگان هم کار با کامپیوت کار خوب و راحتشه که به گروهبان و افسر میدن.


    بهش می گفتیم آلکاتراز شیر !



    همون روز اولی که رفتی داخل یگان (یعنی بعد از مرخصی پایان دوره ) همتون رو به خط می کنن و می برن دایره وظیفه تا اونجا تقسیمتون کنن. قبل از اینکه ببرنتون اونجا و امریه به نامتون بخوره خودتون برید یه قسمت خوب مثل عقیدتی و بگید که چه کارهایی بلدید اونها هم توی قسمت هایی که بدرد بخور هستید مثل تبلیغات و عکاسی جذبتون می کنند وگرنه وقتی که امریه تون خورد و داخل یگان تقسیم شدید دیگه هیچ خاکی نمیشه به سر کرد و تا آخر باید همونجا خدمت کنید.
    ﺗﻮﯼ ﺁﻣﻮﺯﺷﯽ ﭼﻄﻮﺭﯼ ﻣﻨﺸﯽ ﺷﯿﻢ ؟
    ﻣﻦ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺸﺪﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻣﻮﺯﺷﯽ ﮐﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﮕﯿﻢ ؟ﺗﻮﯼ ﻣﺮﺧﺼﯽ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺩﻭﺭﻩ ؟ﯾﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻬﺘﺮﻩ ﺻﻔﺤﻪ ﮐﺮﺩﻥ

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •