دقیقا. ولی قرار نیست هرکسی که دنبال نیاز جنسیش بره به این سرنوشتی که میگید دچار بشه. بنظر میرسه شما فکر میکنید هرکس ازدواج نکنه و بره سراغ رابطه ی جنسی دیگه قراره زندگیش تو یه سیکل معیوب بیفته و هرروز با یک نفر بگرده.
بازهم پیشفرض قبلی خودتون رو به کار بردید که هرکی ازدواج نکنه دنبال هرزگی رفته پس بهتره آدم بره بچه بزرگ کنه تا به میل جنسیش برسه. نکته ی دیگه اینکه شما هرروز غذا میخورید آیا این یعنی در سطح اولیه ی نیازتون به خوراک موندید و به سطوح بالاتر نرسیدید؟!
نیازهای اولیه در تمام لحظه لحظه های زندگی ما وجود دارن و نیاز به ارضای اون ها به معنای موندن در اون سطح نیست بلکه ناکام گذاشتن این نیازها حواس و تمرکزتون رو به سمت خودشون جلب میکنن. مثال ساده اش مثل وقتیه که بسیار گرسنه هستین و تا سیر نشین نتونین رو درس خوندن تمرکز کنین. در سطح یک نیاز موندن مسئله ی ما نیست, جواب مناسب به نیاز دادن و به سمت نیازهای بعدی حرکت کردن هدف باید باشه.
کسی که داره بخاطر نیاز جنسی ازدواج میکنه کار اشتباهی میکنه هرچند ازدواجی که انجام میده بهترین گزینه باشه.
علم روانشناسی و جامعه شناسی خلاف نظر شما رو دارن: برطرف کردن نیازهای پایه همیشه سبب حرکت انسان به سمت نیازهای بعدی و بالا رفتن به سمت انسانی کامل تر بودنه. مگه اینکه شخص دارای بیماری و مشکلاتی باشه که در اینجا اقلیت به حساب میاد و بحث ما روی نرمال های جامعه است.
این نظر شخصی شماست ولی کسانی هم هستن که نظر متفاوتی داشته باشن
من متوجه حرف شما هستم و مطمئنا ازدواج نمیتونه فقط به یک علت شکل گرفته باشه و اونم رفع نیاز جنسی باشه اما اونچه جامعه داره به ما نشون میده اینه که با برطرف شدن این نیاز بطور مشخصی سطح ازدواج رو به پایین تر از قبل رسونده پس یه اهرم فشار درمورد رابطه ی جنسی و ازدواج قطعا وجود داشته که نمیتونیم چشممون رو به روش ببندیم.
انسان کمال جو همیشه و هرلحظه نیاز داره که نیازهای اساسی و پایه اش رو برطرف کنه همونطور که در لحظه ای که نفس نکشید میمیرید و این نیاز همیشه با شما خواهد بود! موضوع در شکل برطرف شدن نیازه و اینکه بدونین رفتار شما حتی اگه به هدفی متعالی و پر منفعت داره شکل میگیره علل زمینه ی این رفتار چی هستن؟
ازدواج یک گزینه است نه تنها گزینه!