تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دانلود فیلم جدید
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
ماهان سرور
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 293 از 492 اولاول ... 193243283289290291292293294295296297303343393 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,921 به 2,930 از 4920

نام تاپيک: مشاعره سنتی

  1. #2921
    داره خودمونی میشه ''EHSAN'''s Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    Iran
    پست ها
    134

    پيش فرض

    تو خود فرشته یی ، نه از این گل سرشته یی
    گر خلق از اب و خاک، تو از مشک و عنبری

    ما را شکایتی ز تو گر هست هم به توست
    کز تو به دیگران نتوان برد داوری

    سعدی

  2. 2 کاربر از ''EHSAN'' بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2922
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    یارم چو قدح به دست گیرد
    بازار بتان شکست گیرد

  4. 2 کاربر از sise بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #2923
    کاربر فعال انجمن تلویزیون و رادیو *IN*'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    New North Korea                     In The Name of Father
    پست ها
    4,250

    پيش فرض

    دلی دارم چو مرغ پا شکسته***چو کشتی بر لب دریا نشسته
    همه گوین که طاهر تار بنواز***صدا چون میدهد تار شکسته

  6. #2924
    داره خودمونی میشه ''EHSAN'''s Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    Iran
    پست ها
    134

    پيش فرض

    هر که را اسرار حق اموختند
    مهر کردند و دهانش دوختند

    نمیدونم

  7. این کاربر از ''EHSAN'' بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #2925
    کاربر فعال انجمن تلویزیون و رادیو *IN*'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    New North Korea                     In The Name of Father
    پست ها
    4,250

    پيش فرض

    دگر شاعران را نیازارد او***همان حرمت خود نگه دارد او
    که شاعر چو رنجد بگوید هجا***بماند هجا تا قیامت بجا
    فردوسی

  9. #2926
    داره خودمونی میشه ''EHSAN'''s Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    Iran
    پست ها
    134

    پيش فرض

    انکه دستور زبان عشق را بی گزاره در نهاد ما نهاد
    خوب می دانست تیغ تیز را در کف مستی نمی بایست داد

    قیصر امین پور

  10. #2927
    کاربر فعال انجمن تلویزیون و رادیو *IN*'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    New North Korea                     In The Name of Father
    پست ها
    4,250

    پيش فرض

    دولت طلبی، سبب نگه دار***با خلق خدا ادب نگه دار
    و آن شغل طلب ز روی حالت***کز کرده نباشدت خجالت
    نظامی

  11. #2928
    آخر فروم باز sasan816's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2009
    محل سكونت
    Malaga
    پست ها
    4,131

    پيش فرض

    ترسم که اشک در غم ما پرده در شود/وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
    گویند سنگ لعل شود در مقام صبر/آری شود ولیک به خون جگر شود
    خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه/کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود
    از هر کرانه تیر دعا کرده​ام روان/باشد کز آن میانه یکی کارگر شود

    حافظ

  12. #2929
    کاربر فعال انجمن تلویزیون و رادیو *IN*'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    New North Korea                     In The Name of Father
    پست ها
    4,250

    پيش فرض

    دوستان شرح پريشاني من گوش كنيد***داستان غم پنهاني من گوش كنيد
    قصه بي سر و ساماني من گوش كنيد***گفت و گوي من و حيراني من گوش كنيد
    شرح اين آتش جان سوز نگفتن تا كي؟***سوختم سوختم اين راز نهفتن تا كي؟

      محتوای مخفی: شرح پریشانی - وحشی بافقی 
    دوستان شرح پريشاني من گوش كنيد
    داستان غم پنهاني من گوش كنيد
    قصه بي سر و ساماني من گوش كنيد
    گفت و گوي من و حيراني من گوش كنيد
    شرح اين آتش جان سوز نگفتن تا كي؟
    سوختم سوختم اين راز نهفتن تا كي؟

    روزگاري من و او ساكن كويي بوديم
    ساكن كوي بت عربده جويي بوديم
    عقل و دين باخته ديوانه رويي بوديم
    بسته سلسله سلسله مويي بوديم
    كس در آن سلسله غير از من و دل بند نبود
    يك گرفتار از اين جمله كه هستند نبود

    نرگس غمزه زنش اينهمه بيمار نداشت
    سنبل پر شكنش هيچ گرفتار نداشت
    اينهمه مشتري و گرمي بازار نداشت
    يوسفي بود ولي هيچ خريدار نداشت
    اول آنكس كه خريدار شدش من بودم
    باعث گرمي بازار شدش من بودم


    عشق من شد سبب خوبي و رعنايي او
    داد رسوايي من شهرت زيبايي او
    بسكه دادم همه جا شرح دلارايي او
    شهر پر گشت ز غوغاي تماشايي او
    اين زمان عاشق سرگشته فراوان دارد
    كي سر برگ من بي سروسامان دارد


    چاره اينست و ندارم به از اين راي دگر
    كه دهم جاي دگر دل به دل آراي دگر
    چشم خود فرش كنم زير كف پاي دگر
    بر كف پاي دگر بوسه زنم جاي دگر
    بعد از اين راي من اينست و همين خواهد بود
    من بر اين هستم و البته چنين خواهد بود


    پيش او يار نو و يار كهن هردو يكي ست
    حرمت مدعي و حرمت من هردو يكي سي
    قول زاغ و غزل مرغ چمن هردو يكي ست
    نغمه بلبل و غوغاي زغن هر دو يكي ست
    اين ندانسته كه قدر همه يكسان نبود
    زاغ را مرتبه مرغ خوش الحان نبود


    چون چنين است پي كار دگر باشم به
    چند روزي پي دلدار دگر باشم به
    عندليب گل رخسار دگر باشم به
    مرغ خوش نغمه گلزار دگر باشم به
    نوگلي كو كه شوم بلبل دستان سازش
    سازم از تازه جوانان چمن ممتازش


    آن كه بر جانم از او دم به دم آزاري هست
    ميتوان يافت كه بر دل ز منش ياري هست
    از من و بندگي من اگر اشعاري هست
    بفروشد كه به هر گوشه خريداري هست
    به وفاداري من نيست در اين شهر كسي
    بنده اي همچو مرا هست خريدار بسي


    مدتي در ره عشق تو دويديم بس است
    راه صد باديه درد بريديم بس است
    قدم از راه طلب باز كشيديم بس است
    اول و آخر اين مرحله ديديم بس است
    بعد از اين ما و سر كوي دل آراي دگر
    با غزالي به غزلخواني و غوغاي دگر


    تو مپندار كه مهر از دل محزون نرود
    آتش عشق به جان افتد و بيرون نرود
    وين محبت به صد افسانه و افسون نرود
    چه گمان غلط است اين برود چون نرود
    چند كس از تو و ياران تو آزرده شود
    دوزخ از سردي اين طايفه افسرده شود


    اي پسر چند به كام دگرانت بينم
    سرخوش و مست ز جام دگرانت بينم
    مايه عيش مدام دگرانت بينم
    ساقي مجلس عام دگرانت بينم
    تو چه داني كه شدي يار چه بي باكي چند
    چه هوسها كه ندارند هوسناكي چند


    يار اين طايفه خانه برانداز مباش
    از تو حيف است به اين طايفه دمساز مباش
    ميشوي شهره به اين فرقه هم آواز مباش
    غافل از لعب حريفان دغل باز مباش
    به كه مشغول به اين شغل نسازي خود را
    اين نه كاري ست مبادا كه ببازي خود را


    در كمين تو بسي عيب شماران هستند
    سينه پر درد ز تو كينه گذاران هستند
    داغ بر سينه ز تو سينه فكاران هستند
    غرض اينست كه در قصد تو ياران هستند
    باش مردانه كه ناگاه قفايي نخوري
    واقف كشتي خود باش كه پايي نخوري


    گرچه از خاطر وحشي هوس روي تو رفت
    وز دلش آرزوي قامت دلجوي تو رفت
    شد دل آزرده و آزرده دل از كوي تو رفت
    با دل پر گله از ناخوشي خوي تو رفت
    حاش لله كه وفاي تو فراموش كند
    سخن مصلحت آميز كسان گوش كند

  13. این کاربر از *IN* بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #2930
    داره خودمونی میشه white_rose's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    64

    پيش فرض

    يارب اين نوگل خندان که سپردي به منش×××مي سپارم به تو از چشم حسود چمنش

  15. 2 کاربر از white_rose بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •