تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 292 از 421 اولاول ... 192242282288289290291292293294295296302342392 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,911 به 2,920 از 4206

نام تاپيک: آداب معاشرت

  1. #2911
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم ehsan_iace's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    پست ها
    2,220

    پيش فرض

    آیا به کسی که هر کاری برایش انجام میدهی هیچ تشکری نمیکنه باید چیزی گفت؟

    من فاز بعضی افراد که اینجوری هستند را درک نمیکنم!

  2. این کاربر از ehsan_iace بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #2912
    کاربر فعال تاریخ، سبک زندگی و ادبیات Demon King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2013
    محل سكونت
    Dreams
    پست ها
    2,279

    پيش فرض

    آیا به کسی که هر کاری برایش انجام میدهی هیچ تشکری نمیکنه باید چیزی گفت؟

    من فاز بعضی افراد که اینجوری هستند را درک نمیکنم!
    سلام اگه با فرد خودمونی هستید این عبارت ( دستم درد نکنه )

    اونم مجبور میشه تشکر کنه.
    مادرم وقتی از سر سفره بلند میشم و تشکر نمیکنم ( فراموش میکنم ) خودش میگه ( نوش جان ) منم سریعا میگم
    ( دستت درد نکنه ).

    درکل عبارت های تعارفی مثل « خواهش میکنم، قابلی نداشت و ... » اگه قبل از تشکر فرد مقابل به کار بره میتونه برای اینجور مواقع جالب باشه.

    ....

  4. 5 کاربر از Demon King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #2913
    کـاربـر بـاسـابـقـه SADEGH 7's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    پست ها
    2,109

    پيش فرض

    آیا به کسی که هر کاری برایش انجام میدهی هیچ تشکری نمیکنه باید چیزی گفت؟

    من فاز بعضی افراد که اینجوری هستند را درک نمیکنم!
    اگه یکی دو بار باشه، می شه گذاشت رو حساب حواس پرتی. (که بازم می تونه بعد که یادش افتاد تشکر کنه.)
    اما با توجه به اینکه شما گفتی هرکاری، برداشت من اینکه که چندین بار این اتفاق افتاده.با این وضعیت، وقتی شخص حتی در حد یه تشکر هم واسه کار شما ارزش قائل نمی شه، چرا باید بیش از این براشون وقت بذارین؟

  6. 2 کاربر از SADEGH 7 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #2914
    آخر فروم باز 1376MAXIMUM's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2012
    محل سكونت
    اصفهان
    پست ها
    1,583

    پيش فرض

    اقا من یه اموزشگاهی میرفتم برای کامپیوتر از اول ماجرای ما با این خانوم رو میگم و اخر سر سوالم رو میپرسم
    دفه اول که رفتم اون اموزشگاه من مبخواستم برای برنامه نویسی ثبت نام کنم چند تا زبون رو پرسیدم هست همشو رو گفت نه و بعد از این که چند تاش رو گفتم بعدش همش میگفت این هست این هست و تعریف میکرد از زبونه منم همون رو که میگفت نوشتم و برای ثبت نام یه فرم بود پرکردم و بعد موقع تحویل یه لب خندی زد و من خداحافظی کردم و برگشتم و رفت تا جلسه اول کلاس بعد دیدم دنبالرمن میگرده یه ۵ دقیقه دیر اومدم بعد پیدام کرد و بدون این که بپرسه چه کلاسی رو میخواستی و ... رفتیم گفت اینجاست کلاس و بعد یهو دیدم اومد سرکلاس و شروع کرد درس دادن که در همون حین من یه لب خندی زدم لبته نه به اون ولی خوب فهمید و یه جواب داد بعد از اون جلسه اقا این جونور هر وقت منو میدید میخندید تا اخر ترم بعد سال بعد که رفتم اموزشگاه یه کلاس دیگه بنویسم دوباره این بشر جلو ما سبز شد و دوباره لبخند ژکند و برای کلاس ثبت نام کردم و رفت تا جلسه اول که یهو دیدم اینم اومد سرکلاس نشست و همکلاسی ما بود و جالب بود که موقعی که تمرین ها رو چک میکردن این میومد تمرین های من رو نگاه میکرد اقا همچنان هر وقت من رو میدید میخندید یه بار سرش شلوغ بود نخندید من یه نگاه کردم و بهش و موقع رفتن گفتم ببینم اگر من لبخند بزنم چه واکنشی نشون میده از کنارش که رد میشدم یه لبخند زدم و دوبازه به همون حالت ها لبخند ژکند سبز شد و ترم تموم شد و بعد از ۲-۳ ماه من به یه قطعه مشکل داشتم با یه قطعه ای و رفتم اونجا سلامتش رو چک کنن ( اموزشگاه تعمیرگاه هم داشت) رفتم و دوباره دیدم این تا منو دید لبخنده سبز شد و اون زور حوصله ام سر رفت گفتم چرا میخندی گفت هیچی موقعی که میومدی در که بسته بود گفتیم کیه گفتی یکی از دانش اموزا به اون میخندم(امون موقع دقیقا همون موقعی بود که اسید پاشی و ... اتفاق میوفتاد تو اصفهان برای همین در اموزشگاه رو بسته بودن ساعت ۸:۳۰-۹ صبح بود کسی نبود) بعد نکته جالب این بود که من اگر یه سوتی خیلی کوچیک یا مثلا یه کاری که خیلی حالا عادی نبود انجام میدادم این لبخندش دو باره پیدا میشد
    گاهی موقع ها به خودم شک میکردم میگفتم با خودم یعنی به چی میخنده ظاهرم مشکل داره نمیدونم کاری میکنم چی میشه که این همش میخنده هروقت یادم میاد اون اموزشگاه و ... این سوال سبز میشه تو ذهنم که به چی میخندید خیلی رو اعصاب بود من چیکار کنم دفه بعد که دیدمش و خندید رو مخه منظوری داره؟
    چشه این چرا همچین میکنه؟
    مغزم سوراخ شد بس که فکر کردم به چی میخنده
    (اون شخص خانومه نمیدونم گفتم یا نه حدود ۱۰ سال هم فکر کنم از من بزرگ تر باشه)

  8. #2915
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم ehsan_iace's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    پست ها
    2,220

    پيش فرض

    اقا من یه اموزشگاهی میرفتم برای کامپیوتر از اول ماجرای ما با این خانوم رو میگم و اخر سر سوالم رو میپرسم
    دفه اول که رفتم اون اموزشگاه من مبخواستم برای برنامه نویسی ثبت نام کنم چند تا زبون رو پرسیدم هست همشو رو گفت نه و بعد از این که چند تاش رو گفتم بعدش همش میگفت این هست این هست و تعریف میکرد از زبونه منم همون رو که میگفت نوشتم و برای ثبت نام یه فرم بود پرکردم و بعد موقع تحویل یه لب خندی زد و من خداحافظی کردم و برگشتم و رفت تا جلسه اول کلاس بعد دیدم دنبالرمن میگرده یه ۵ دقیقه دیر اومدم بعد پیدام کرد و بدون این که بپرسه چه کلاسی رو میخواستی و ... رفتیم گفت اینجاست کلاس و بعد یهو دیدم اومد سرکلاس و شروع کرد درس دادن که در همون حین من یه لب خندی زدم لبته نه به اون ولی خوب فهمید و یه جواب داد بعد از اون جلسه اقا این جونور هر وقت منو میدید میخندید تا اخر ترم بعد سال بعد که رفتم اموزشگاه یه کلاس دیگه بنویسم دوباره این بشر جلو ما سبز شد و دوباره لبخند ژکند و برای کلاس ثبت نام کردم و رفت تا جلسه اول که یهو دیدم اینم اومد سرکلاس نشست و همکلاسی ما بود و جالب بود که موقعی که تمرین ها رو چک میکردن این میومد تمرین های من رو نگاه میکرد اقا همچنان هر وقت من رو میدید میخندید یه بار سرش شلوغ بود نخندید من یه نگاه کردم و بهش و موقع رفتن گفتم ببینم اگر من لبخند بزنم چه واکنشی نشون میده از کنارش که رد میشدم یه لبخند زدم و دوبازه به همون حالت ها لبخند ژکند سبز شد و ترم تموم شد و بعد از ۲-۳ ماه من به یه قطعه مشکل داشتم با یه قطعه ای و رفتم اونجا سلامتش رو چک کنن ( اموزشگاه تعمیرگاه هم داشت) رفتم و دوباره دیدم این تا منو دید لبخنده سبز شد و اون زور حوصله ام سر رفت گفتم چرا میخندی گفت هیچی موقعی که میومدی در که بسته بود گفتیم کیه گفتی یکی از دانش اموزا به اون میخندم(امون موقع دقیقا همون موقعی بود که اسید پاشی و ... اتفاق میوفتاد تو اصفهان برای همین در اموزشگاه رو بسته بودن ساعت ۸:۳۰-۹ صبح بود کسی نبود) بعد نکته جالب این بود که من اگر یه سوتی خیلی کوچیک یا مثلا یه کاری که خیلی حالا عادی نبود انجام میدادم این لبخندش دو باره پیدا میشد
    گاهی موقع ها به خودم شک میکردم میگفتم با خودم یعنی به چی میخنده ظاهرم مشکل داره نمیدونم کاری میکنم چی میشه که این همش میخنده هروقت یادم میاد اون اموزشگاه و ... این سوال سبز میشه تو ذهنم که به چی میخندید خیلی رو اعصاب بود من چیکار کنم دفه بعد که دیدمش و خندید رو مخه منظوری داره؟
    چشه این چرا همچین میکنه؟
    مغزم سوراخ شد بس که فکر کردم به چی میخنده
    (اون شخص خانومه نمیدونم گفتم یا نه حدود ۱۰ سال هم فکر کنم از من بزرگ تر باشه)
    مسئله مهمی نیست که اینقدر فکرت را مشغول کردی!

    شاید از ترس آن موقع که شما آمدی چیزی از دستش افتاده یا مثلاً از ترس خورده به در اتاقش یا از صندلی‌اش افتاده! بعد هر وقت شما را میبینه یاد سوتی که داده می‌افته و خنده‌اش میگیره!

    (اگر واقعاً خیلی به این موضوع فکر کردی و به موضوعات روزمره دیگه زندگی‌ات هم اینقدر فکر میکنی و اذیت میشی ممکنه "وسواس فکری" داشته باشی میتونی درباره آن در اینترنت بخوانی و بعد هم با مشاور صحبت کنی)

  9. این کاربر از ehsan_iace بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #2916
    آخر فروم باز 1376MAXIMUM's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2012
    محل سكونت
    اصفهان
    پست ها
    1,583

    پيش فرض

    مسئله مهمی نیست که اینقدر فکرت را مشغول کردی!

    شاید از ترس آن موقع که شما آمدی چیزی از دستش افتاده یا مثلاً از ترس خورده به در اتاقش یا از صندلی‌اش افتاده! بعد هر وقت شما را میبینه یاد سوتی که داده می‌افته و خنده‌اش میگیره!

    (اگر واقعاً خیلی به این موضوع فکر کردی و به موضوعات روزمره دیگه زندگی‌ات هم اینقدر فکر میکنی و اذیت میشی ممکنه "وسواس فکری" داشته باشی میتونی درباره آن در اینترنت بخوانی و بعد هم با مشاور صحبت کنی)
    بعضی مواقع روی بعضی موضوعات فکر میکنم و فکرم رو مشغول میکنه
    ممکنه چیز مهمی هم نباشه یا حرف های حتی ببهوده ای که میزنیم اما لزوما این که بخواهم ببینم که چرا این حرف رو زد و .... همین طوری فکر میکنم مثلا اگر خنده دار بوده میخندم و ... یا اگر حرفش مثلا برام جذاب بوده تو ذهنم میمونه همین

  11. #2917
    حـــــرفـه ای ملا نصرالدین's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    2,056

    پيش فرض

    بعضی مواقع روی بعضی موضوعات فکر میکنم و فکرم رو مشغول میکنه
    ممکنه چیز مهمی هم نباشه یا حرف های حتی ببهوده ای که میزنیم اما لزوما این که بخواهم ببینم که چرا این حرف رو زد و .... همین طوری فکر میکنم مثلا اگر خنده دار بوده میخندم و ... یا اگر حرفش مثلا برام جذاب بوده تو ذهنم میمونه همین
    با دوستمون موافقم.فکرتون رو زیاد درگیر نکنید.اگر ایراد از ظاهر شما یا طرز برخوردتون بود بجز ایشان دیگران هم به شما میخندیدند.

    ممکنه ایشان با دیدن شما یاد شخصی می افتد.یا خاطره ای توی ذهنشان مرور میشود......که اگر این باشد نهایت کم شعوری خودش را با این حرکت نشان میدهد

    ممکن هم هست که کلا به همه لبخند میزنند ولی شما متوجه این موضوع نشده باشید

    شاید هم چهره شما ،چهره ای هست که با دیدنش ادم لبخند میزنه.ببینید منظورم اینه که مثلا با دیدن یک چهره عبوس ادم ممکنه نا خداگاه اخم کنه.با دیدن یک چهره غمگین ادم نا خوداگاه غمگین میشه.ولی با دیدن چهره ی یک ادم شاد یا مهربان یا یک ادم خوش اخلاق ادم ناخداگاه لبخند میزنه
    مثلا من خودم هر وقت پست های یکی از کاربرها رو میخونم چون خیلی خانم خوب و مهربونی هست و منم خیلی دوسش دارم لبخند میزنم.


    به هر حال دلیل لبخند این خانم هر چه باشد شما نباید خودتان را ناراحت کنید.چون نه تنها چهره و ظاهر و برخورد شما مشکلی نداره بلکه ممکنه خیلی بیشتر از انچه که فکر میکنید خوب باشه

  12. 2 کاربر از ملا نصرالدین بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #2918
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Apr 2013
    پست ها
    35

    پيش فرض

    هرکسی با برخورد خودش شخصیت خود و خانواده خودش رو نشون میده . من معمولا چیزی نمیگم چون رفتار مردم معرف شخصیت درونی خودشون هستش

  14. این کاربر از mahmood21 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #2919
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم ehsan_iace's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    پست ها
    2,220

    پيش فرض

    هرکسی با برخورد خودش شخصیت خود و خانواده خودش رو نشون میده . من معمولا چیزی نمیگم چون رفتار مردم معرف شخصیت درونی خودشون هستش
    نه نمیشه از یک رفتار به شخصیت کسی پی برد! همه ما لحظاتی داریم که حالمان خوب نیست و بد انتخاب میکنیم و بد برخورد میکنیم ولی دیگران نمیتوانند از یک رفتار و یک برخورد بد ما یک برچسب به ما بزنند که پس شخصیت تو فلان است و یا تربیت خانودادگی‌ات فلان است!

  16. این کاربر از ehsan_iace بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #2920
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Jan 2015
    پست ها
    9

    پيش فرض

    با سلام و خسته نباشید خدمت دوستان
    اگه میشه طرز عید دیدنی و خوش آمد گویی های عید رو بگید
    جملات سنگین تبریک عید

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •