پروژه هاتون رو نزارید دقیقه نود، من همیشه آماده سازی و تحویل پروژه هام لحظه آخر هست، استرس و کمبود وقت و هزار تا دردسر دیگه... یعنی چندبار به ملکوت میرم و بر میگردم تا به نتیجه ای که خیلی راحت میشد رسید، برسم.
پروژه هاتون رو نزارید دقیقه نود، من همیشه آماده سازی و تحویل پروژه هام لحظه آخر هست، استرس و کمبود وقت و هزار تا دردسر دیگه... یعنی چندبار به ملکوت میرم و بر میگردم تا به نتیجه ای که خیلی راحت میشد رسید، برسم.
همیشه بهترین حس رو به خودتون داشته باشین(خودتون رو دوس داشته باشین)
چه تو تنهایی چه تو جمع
فکر کنم حسابی غافلگیر میشین وقتی بفهمین
یکی دیگه حس خیلی مثبتی بهت داره و تو این حس رو از خودت دریغ کردی
الان که فصل امتحاناته و اکثر امتحانا فشرده هستش ، بعد از امتحان سریعا به فکر امتحان بعدی باشید ، تجربه ثابت کرده ،
اونایی که وقت بیشتری دارند (مثلا یک روز یا دو روز) براشون وقت کم میاریم- تفریح بعد امتحان تعطیل
![]()
دوستان یک تجربه درباره امتحانات:
برای برخی درس ها زمان زیادی داریم می توانیم از این فرصت برای خواندن درس هایی که فرصت ندارند استفاده کنیم و حتما
قبل از شروع برای خواندن امتحانات یک برنامه ریزی داشته باشید ،حتی خیلی اندک و کوتاهـ...
بعضی جاها باید خودتون رو نشون بدید، شاید ویژگی ها و دانسته های شما برای خودتون عادی و تکراری باشن ولی برای خیلیا ممکنه اعجاب انگیز باشه
Sent from XPERIA TX using Tapatalk 2
کارتهای هدیه بانکها، را بعنوان هدیه به دیگران ندهید!
(همان روش سنتی گذاشتن پول در پاکت نامه بهتر است!)
من تو این چند روز 3 تا کارت هدیه را از 3 بانک تجارت و پاسارگارد و سینا در خودپردازهای ملی و ملت امتحان کردم و فقط یکی از کارتهای هدیه را توانستم از خودپرداز یک بانک دیگه پولاش را برداشت کنم چون موجودی آن دو کارت دیگر را صفر اعلام میکرد! و برای آن 2 تا کارت دیگر مجبور شدم بروم بانک صادر کننده کارت و پولاش را برداشت کنم!
برای هر مسیله ای خودتونو ناراحت نکنید (مخصوصا برای نمره و درس)
که زندگی بی ارزش تر از این حرفاست
و ثانیه ای که گذشت دیگه قابل برگشت نیست
سلام .خواهش میکنم این متن من رو تا آخر مطالعه کنید
من در طول هفته چند شب با ماشینم میرم کلاس زبان و آخر شب حدودای ساعت 10:30 دقیقه میام خونه.امشب هم مثه شبهای دیگه داشتم از کلاس برمیگشتم که یه تجربه تلخ/شیرین/خوب/بد اتفاق افتاد.نمیدونم کدومشو باید انتخاب کنم.حالا عرض میکنم چرا اینا با هم بود
من هر شبی که از کلاس برمیگردم برای خانواده هم از سر راهم نان میخرم.امشب هم رفتم و طبق معمول نان خریدم.سر راه من به خونه یه بیماستان بچه های معلول هست که تقریبا میشه گفت که از کنار در اون بیمارستان رد میشم.درب ورودی این بیمارستان هم داخل یه کوچه هست.همینکه از چهار راه نزدیک بیمارستان دور زدم دیدم که یه مرد و زن جوون به همراه بچشون سر کوچه بیمارستان نشستن رو زمین.به نظر میرسید که مشکلی دارن.من از اونجا رد شدم اما دلم طاقت نیاورد و نتونستم برم.دوباره دور زدم و رفتم پیششون و به مرد گفتم که چرا اینجا نشستن.مرده بنده خدا در عین حال که داشت مخفیانه اشک میریخت گفت که بچش مریضه و یه آدم بیشعوری بهش گفته که بشین همینجا تا برم برات پول بیارم.اما از ظهر طرف رفته که رفته و این بندگان خدا از ظهر تا حالا نشستن و منتظر این بنده خدا.
من یه پولی تو جیبم بود که میخواستم باهاش یه فلش بخرم.اما دیدم که وقتی هموطنم نیاز داره تو دلم گفتم گور بابای فلش.کل پولشو دادم بهش به علاوه یه نون داغ سنگک.بنده خدا زنش از بس نشسته بود رو زمین داشت از حال میرفت.نمیدونم چطوری باید بهتون بگم اما خودم هنوز هم تو شک هستم.بعضیا چقدر پست هستن که بنده خدارو اینطوری سر کار گذاشتن.این بنده خدا گفت که فقط لنگه 150 هزار تومنه.
من از اونجا اومدم خونه و به مادرم این قضیه رو گفتم.دیدم که مادرم رفت یه پولی آورد و بهم گفت که این پولو گذاشته بودم کنار که خرج مستمند بکنم.بگیر و ببر بهشون بده.منم با خوشحالی بردم به یارو دادم.نمیدونید طرف چقدر خوشحال شد.فکر میکنم نصف پول طرف آماده شد.
میدونم بعضی از شماها الان میگید که حالا یه پولی به اون بنده خدا کمک کردی.که چی؟میخوای پزشو بدی؟؟
من این حرفا نزدم که بگم وضعم خیلی خوبه و یا خیلی دست و دلبازم.هرکسی برای خودش مشکلاتی داره.من نمیگم به فکر مشکلات خودتون نباشید.گاهی اوقات به فکر مشکلات دیگران هم باشید.شاید فقط با یه مشاوره بتونید مشکلش رو حل کنید.من به این اعتقاد دارم که میگن از هر دستی بگیری از همون دست هم پس میگیری.
الان داره بارون میاد.یه لحظه خودتونو بزارید جای طرف.تو یه شهر غریب با زن و بچه تو این سرمای شب بدون سرپناه و زیر بارون رو آسفالت سرد بشینید.چه حالی بهتون دست میده؟
_LOVE_CODER_,a6543210,AhmadReza.,Alinho,amin 2010,caca_caca888,Devicestreet,dvb595959,ehsan_iace,flashdesign,Graham reaper,h-blade,hamidcivil,hassanshaikhi,Hatek,hichkasx40,Hidden-Hunter,Iloveu-ALL,LORD0098,M A S T 3 R,marde tanhayi,Masоud,meshkiposh2200,milad_gta,MOHAMMAD_ASEMOONI,mohammadi_4u,mohsen_91,mortezaon,Mr KING,neda_traveler,One Minute,parinaz571,robert,Samba,SaMsUnG,shahinfarasystem,smfazel,solo8,SoluS,Stream,supermax15,V E S T A,vroom,Йeda,Переклад не,ملا نصرالدین
اینم یک تجربه در دانشگاه :
هر کی کی توی دانشگاه موقع درس خوندن و یا کوئیز داشتن و یا امتحان از این حرف ها میگه :
ولش کن بابا - بعدا میخونیم - بابا بی خیال - اصلا براری کوئیز نخوندم - موقع امتحان برسونی ها و از این حرف هایی که نشون میده اصلا نخونده شما باور نکنیداتفاقا این افراد از همه بیشتر خوندند و میخوان که روی شما تاثیر منفی بزارن که شما هم از درس خوندن غافل بشین و خودشون نمرشون بالاتر بره .
این تجربه رو همه دانشجو ها میدونند چی میگم .
موفق باشید .
افرین بر شما دوست عزیز اقای [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بسیار عالی
حتما جواب این کارتونو تو همین دنیا میبینید
...........
من یک صحبتی دارم با دوستانی که عاشق شدن
دوستان فکر نکنید اگر عاشق کسی هستید تا اخر این عشق همین طوری ادامه داره
مسایل اقتصادی خیلی تو زندگی تاثیر میذاره و باعث کم رنگ شدن و حتی از بین رفتن عشق میشه
و مسیله دوم اینکه فکر نکنید عشق فقط یک بار در زندگی به وجود می اید و اگر کسی از دست دادید پس تا اخر عمر مثل اونو نمی تونید بدست بیارید و تنها شدید
بلکه مطمین باشید کسی بهتر از اون نفر قبلی بدست میارید
پس خودتونو بخاطر مسایل عشقی اذیت نکنید مخصوصا در دوران دبیرستان و دانشگاه
Last edited by neda_traveler; 20-05-2013 at 09:44.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)