تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 292 از 934 اولاول ... 192242282288289290291292293294295296302342392792 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,911 به 2,920 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #2911
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    یک حادثه یک درنگ اندک در هم

    جاری شدن دو رود کوچک در هم

    جز عشق مگر چه می تواند باشد

    پیچیدن ساقه ی دو پیچک در هم

  2. 3 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2912
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    جهان در چشم های تو بود
    وقتی که عشق از دریچه ی چشمانت
    به زیر نی افتاد
    و سرخ ترین گل سرخ باغ
    با طنین صدای تو می شکفت
    تو می آمدی
    و شهر خفته با آوازهای روستایی تو
    بیدار می شد
    تو، من بودی
    و من، تو
    و پیام دست های ما
    دوستت دارم بود
    دوستت دارم تا انتهای جهان
    بیا بر قایق های کاغذین
    کلام عشق را بنویسیم
    و به دریا رها کنیم
    بر روی گل های اقاقی
    کلام عشق را بنویسیم
    بر روی دیوارهای شهر
    با احتیاط و آهسته
    کلام عشق را بنویسیم،
    چرا که دیرگاهی است
    مکتوب ها از حرف عشق خالی است
    بیا بنویسیم عشق
    زیباترین واژه ها
    در میان واژگان جهان است.

  4. این کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #2913
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    بستگي دارد
    كه اين شعر راه خانه تو را بيابد
    يا سنگي كه بر دري بسته مي ماند

    گفتم كه عاشقي بلد نيستم
    راز حرف هاي نگفته را نمي دانم
    اما چشم هايت زيرلب
    گاهي نشاني كسي را مي پرسند
    كه شبيه هيچكس نيست
    و من كه براي خودم ناشناسم
    گفتم شايد آن شبيه هيچكس
    كسي شبيه من ست

    نمي دانم اين سنگ
    چند در بسته را وا نكرد
    و اين كه روي سر من ريخت
    از آسمان كدام فاصله باريد

    كاش معناي دل سنگي
    همين بود كه تابه حال ديدم

    مي ترسم روزي
    نشاني خودم را هم
    بي نشاني از تو
    گم كرده باشم.

  6. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #2914
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    بگذار یک بار دیگر

    بگذار یک بار دیگر در قلب تو به دنیا بیایم

    بگذار یک بار دیگر عاشق بشوم

    و پا برهنه در آسمان راه برم

    بیا ...

    بیا و این هوای دم کرده را کنار بزن!

    بوسه های خاک گرفته را از پستو بیرون بیاور!

    دستی به صدای خسته ام بکش!

    و بگذار یک بار دیگر به تو سلام کنم

    بگذار کلمات مرده ام در صدفهای صورتی جای دهم

    و آنقدر نگاهت کنم

    که گونه هایم به رنگ نارنجها شوند

    و بگذار قبل از انکه آخرین سیب به زمین بیفتد

    نام تو را یاد بگیرم

    یادت باشد...

    بی تو بیدار نخواهم شد

    و صورتم را در رودخانه های عاشق نخواهم شست

    بی تو گیتارها گنگ خواهند ماند

    و بوته های نعناع خشک شد



  8. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #2915
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    لطافت خنده ها و چشمان باراني ات را ديدم

    هرگز به محبتت پشت نكرده ام كه دوباره

    بازگردم…

    حالا تنها صداي سكوت را مي شنوم و با دهاني بسته فرياد مي كشم

    و بي اشك مي گريم

    در شبهاي بي ستاره ، هق هق گريه هايم را نشنيدي؟!…

    من كنار توهستم

    در قطره هاي باران

    در تمام ژاله هاي سحر گاهي بر برگ گل

    بر پيشاني شرمگين از گناهي نكرده

    من همين جا هستم .

    تو فقط چشمهاي خواب آلودت را بگشا

    من

    همه پنجره ها را خواهم گشود .




  10. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #2916
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    می دانم

    تو که باشی

    یک ریز شعر می گویم

    من از چشمهای تو

    شعرهایم را کش می روم . . .



  12. 3 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #2917
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    بیا تمام پاییز را قدم بزنیم

    خدا

    توی پاییز تو را

    از شاخه قلبش

    به زمین خیس دل من

    بخشید .



  14. 5 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #2918
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,464

    پيش فرض

    اجازه هست به عشق تو، توی کوچه ها داد بزنم؟

    روی پشت بوم خونه ها اسمتو فریاد بزنم؛

    اجازه هست که هر نفس ترانه بارونت کنم؟

    ماه و ستاره رو بازم فدای چشمونت کنم؛

    اجازه هست که خنده هات قلبمو از جا بکنه؟

    بهت بگم عاشقتم، دوست دارم یه عالمه؛

    اجاز هست بهت بگم عشق تو توی سینمه؟

    جونمو هم به پات بدم بازم برای تو کمه؛

    به من بگو، بگو به من، بگو منو دوسنم داری؟

    بگو که واسه هوست پا روی دلم نمی ذاری



    اجاز هست نگاهتو توی خاطرم قاب بکنم؟

    چشمی که بدخواهمونه به خاطرت خواب بکنم؛

    اجازه فریاد بزنم توی قلبمی تا به ابد؟

    بدون اگه رسوا بشم بخاطرت خوبه نبرد؛

    اجازه هست کنار تو به اوج ابرهام برسم؟

    دست توی دستمو برم به فردا برسم؛

    اجازه هست دریا بشم، کویرو پیومنه کنم؟

    تو صدف دلم بشی، من توی دلت خونه کنم؛

    اجازه هست یه لحظه باز توی چشات نگاه کنم؟

    با یک نگاه بی ریا روی غمو سیاه کنم؛

    اجازه هست ... ؟



  16. 3 کاربر از tohidkh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #2919
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,696

    پيش فرض

    امشب ای ماه به درد دل من تسکینی

    آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی

    کاهش جان تو من دارم و من می دانم

    که تو از دوری خورشید چه ها می بینی

    تو هم ای بادیه پیمای محبت چون من

    سر راحت ننهادی به سر بالینی

    هر شب از حسرت ماهی من و یک دامن اشک

    تو هم ای دامن مهتاب پر از پروینی

    همه در چشمه مهتاب غم از دل شویند

    امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی

    من مگر طالع خود در تو توانم دیدن

    که تو ام آینه بخت غبار آگینی

    نی محزون مگر از تربت فرهاد دمید

    که کند شکوه ز هجران لب شیرینی

    تو چنین خانه کن و دل شکن ای باد خزان

    گر خود انصاف کنی مستحق نفرینی

    کی بر این کلبه طوفان زده سر خواهی زد؟

    ای پرستو که پیام آور فروردینی

    شهریارا اگر آیین محبت باشد

    چه حیاتی و چه دنیای بهشت آیینی!

  18. 2 کاربر از bidastar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #2920
    اگه نباشه جاش خالی می مونه iranzerozone's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    Iran-Tehran
    پست ها
    274

    پيش فرض سینه بی عشق مباد!

    باز این دل سرگشته من
    یاد آن قصه شیرین افتاد:
    بیستون بود وتمنای دو دوست
    آزمون بود وتماشای دو عشق
    در زمانی که چو کبک،
    خنده می زد «شیرین»؛
    تیشه می زد«فرهاد»!
    نتوان گفت به جانبازی فرهاد؛ افسوس،
    نتوان گفت ز بیدردی«شیرین» فریاد
    کار «شیرین» به جهان شور بر انگیختن است!
    عشق در جان کسی ریختن است!
    کار فرهاد بر آوردن میل دل دوست
    خواه با شاه در افتادن وگستاخ شدن
    خواه با کوه در آویختن است
    رمز شیرینی این قصه کجاست؟
    که نه تنها شیرین،
    بی نهایت زیباست؛
    آنکه آموخت به ما درس محبت می خواست:
    جان، چراغان کنی از عشق کسی
    به امیدش ببری رنج، بسی،
    تب تابی بودت هر نفسی،
    به وصالی برسی یا نرسی!
    سینه بی عشق مباد!!!!!!!

  20. 2 کاربر از iranzerozone بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •