عکسا جنبه ی هنری ندارند .gif)
یه شب خونه بودیم یهو دیدم رفیقم زنگ زد گفت بپر بیرون.
رفتیم بیرون دیدیم بچه ها آمدن میگن بیا بریم مشهد!!!
گفتم کی؟ گفتند: پس فردا!!!!
اینم شانس ما – گفتم میخایم برم عروسی پسر خالم
آخرم عروسی پسر خاله نرفتیم و رفتیم مشهد: 
7 نفر شدیم // بلیتا گرفتیم // حالا دعوا
سر این بود کی تنها تکی رو یه صندلی بشینه! (کسی تنها نمیخاست باشه) 
آخرش قرار شد یک ساعت یه بار جاهامونو عوض کنیم. .gif)
ساعت 8 شب بلند شدیم رفتیم ایستگاه .. اوه اوه اتوبوس داغون داغون.......
تا خود صبح که به مشهد رسیدیم بیدار بودیم و میگفتیم میخندیدیم. منم عین ندیدپدیدا عکس میگرفتم !!!!
بلاخره رسیدیم مشهد.........
بچه ها اولین چیزی که به چشمشون خورد سرویس مردانه تو ایستگاه بود!!! 
رفتیم یه سویئت گرفتیم شبی 35 هزار تومن!!! 
شب اول مکارانی زدیدم به بدن (سویئت وسیله داشت) بقیه شبا هم غذای بیرون؛؛ اه اه حالم از غذای بیرون بهم میخوره .....
ساختمونه 4 طبقه بود رفتیم بالاش عکاسی !!!!!
چشمتون روز بد نبینه یکی از همسایه ها خیال کرد داره از اون عکس میگیرم، بست مارو فحش!!!! ما هم فرار !!!!!!!!!

فرداش بلند شدیم رفتیم بیرون این ویو دیدمو عکس گرفتم!!!!
شب رفتیم شهربازی// شانس ما سه پایه نداشتیم عکس بی عکس
، فقط یکی گرفتم که اینم تکون خورد!!!! 
بچه ها گفتن بیا بریم حرم ، گفتیم آخجو سوژه های باحال شروع شد. 
دم درش بازدید بدنی؛
مرده: این چیه؟ 
من: دوربین 
مرده: ورود با دوربین ممنوعه !!!!!!!!!!!!!!!! 
ما موندیم بیرون برای عکاسی؛ بقیه رفتن تو!!!!!!!!!
فردا صبح هم رفتیم پارک کوه سنگی ........ عجب جایی واقعا . . . . .gif)
گفتیم از اینجا بریم اونور ببینیم چه خبره!!!!!!!! پله ها دیدیم مایوس شدیم گفتیم بیخیال . . .
تو هوا کفتر دیدم؛ سریع ازش عکس گرفتم!!!!! 30-40 تا از این کفترا تو کامپیوترم دارم. بچه ها هم همینجوری بهم می خندیدند میگفتند مگه هواپیما ندیدی!!!!؟ .gif)
.gif)
پارک ملت هم رفتیم، چقدر سر سبز انگار تو مازندران بودیم !!!!!!! .gif)
رفتیم یه ساندویج بزنیم به بدن؛ مگه یکی سیر میکرد؟ نه! نفری 2ساندویج اونم دو نونه؛ شد 13 عدد؛ صاحابش گفت چه خبره!!!! (من چون لاغرم یکی خوردم
) یه دل سیر هم چند تا از این نوشابه های تو یخچالش گرفتیم خوردیم!!!!!!
داره زیاد حرف میزنم .gif)
بلاخره دو روز دیگه هم گذشت .........................
برگش بلیت گرفتیم؛ دیدیم ماشین اسکانیا هست ؛ آخجون؛ 
سر راه هم یه 206 چپ کرده بود؛ انگار یکی با چکش کل بدنشو کوبوند!!!
شانس ما سر راه اتوبوس گازوئیل تمام کرد!!!!!! چه بهتر پاهامون درد گرفته بود. رفتیم بیرون الافی اونم شب توی جاده!!!!!!
اتوبوسه 1200 لیتر باکش جا برای گازوئیل داشت!!!! .gif)
.gif)
2-3 ساعت وایسادیم گازوئیل زدن و بعد هم هواگیری.........gif)
ساعت 3 شب رسیدیم خونه عین خر خوابیدیم!
شرمنده زیاد شد.
دنبال یه صفحه میگشتم تا آخرین پستش رو بگیرم اینو بزارم!!.gif)