تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 29 از 31 اولاول ... 1925262728293031 آخرآخر
نمايش نتايج 281 به 290 از 307

نام تاپيک: سریال پایتخت 2

  1. #281
    داره خودمونی میشه bahador fab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2013
    پست ها
    150

    پيش فرض

    بازیگر سینما و تلویزیون: ارسطو برایم تمام شده است

    اشاره: وقتی می‌خواستم اسم و شماره موبایلش را روی كاغذ بنویسم تا قرار مصاحبه بگذارم، بی‌اختیار جلوی شماره‌اش نوشتم: ارسطو عامل! مهرانفر به قدری ماهرانه ارسطو شده است كه تقریبا تفكیك او از این شخصیت ماندگار غیرممكن است، طوری كه اگر احمد مهرانفر را ستاره سریال‌های نوروزی 92 بدانیم، بیراه نرفته‌ایم.


    در حالی كه صدای قهقهه خنده‌های محسن تنابنده، سیروس مقدم و عوامل «پایتخت» از اتاق مجاور و در حین تدوین پشت صحنه‌های سریال پایتخت به گوش می‌رسید، با احمد مهرانفر به گفت‌وگو نشستیم؛ مهرانفری كه برخلاف ارسطو، كم حرف و كمی خجالتی به نظر می‌رسد و مثل سیاستمدارها، حساب هر كلمه و حرفش را دارد.
    آخر این گفت‌وگو كه تقریبا همه‌اش حول محور شخصیت ارسطو عامل شكل گرفت، مهرانفر با خنده گفت: ارسطو خود تویی، نه من! از بس كه شتابزده‌ای و هنوز جواب سوال قبلی را نگرفتی، سراغ سوال بعدی می‌روی، متن این گفت‌وگو را از نظر می‌گذرانید:

    «ارسطو عامل» یا «احمد مهرانفر»؟

    الان دیگه احمد مهرانفر. ارسطو عامل نقشی بود كه به احمد مهرانفر بازیگر سپرده شد و مهرانفر آن را بازی كرد. نقشی كه الان دیگر تمام شده است.

    یعنی ارسطو عامل برای شما تمام شده تا این‌كه نقش دیگری شروع شود؟

    بله! البته صحبت‌هایی هست «پایتخت 3» ساخته شود.

    ظاهرا قرار است داستان آن در تاجیكستان اتفاق بیفتد؟

    این‌كه قرار است در تاجیكستان ساخته شود، شایعه است و درست نیست. البته این را بگویم من خودم شخصا ویژگی‌هایی كه برای نقش ارسطو در نظر گرفته بودم در پایتخت 1 و 2 عملی كردم و الان دیگر چیزی برای این نقش در ذهن ندارم. به عبارتی ارسطو برای من تمام شده و راستش چندان تمایل ندارم پایتخت 3 ساخته شود كه لازم باشد برای بار سوم من نقش ارسطو را بازی كنم. بیشتر دوست دارم روی نقش دیگری كار كنم و یك شخصیت دیگر با ویژگی‌های جدیدتری بسازم، چون معتقدم بازیگری هم مثل نوشتن و مثل كارگردانی است. وقتی شما یك كار را كارگردانی می‌كنی، دیگر آن كار از تو جدا می‌شود و تو باید به سراغ كار دیگری بروی.

    این حس را در زمان پایتخت 2 هم داشتید؟

    نه! در سری دوم پایتخت چنین حسی را نداشتیم، نه من و نه آقای تنابنده و نه دیگر عوامل. هنوز اشباع نشده بودیم. احساس می‌كردیم آدم‌هایی كه ساخته‌ایم، فضا و روابطی كه ایجاد شده، هنوز ظرفیت این را دارد كه به آنها پرداخته شود. احساس می‌كردیم این شخصیت‌ها ظرفیت این را دارند كه داستان یك سریال 90 شبی را هم پیش ببرند.

    طرح موضوع هم شده بود كه این كار انجام شود؟ یعنی سریال نود شبی بسازید؟

    بله! بخصوص زمانی كه بازخوردها را گرفتیم و دیدیم كه مردم هنوز سراغ شخصیت‌های پایتخت را می‌گیرند و دوست دارند كه این سریال ادامه پیدا كند. همه اینها باعث شد خود ما به این باور برسیم كه پایتخت 2 باید ساخته شود. قرار بود سال گذشته این سریال تولید شود كه نشد و افتاد به امسال. شوق ساخت پایتخت 2 هم در ما و هم در مردم وجود داشت. الان هم این شوق برای ساخت سری سوم پایتخت وجود دارد، اما من از ارسطو خالی هستم و فعلا برایش چیزی ندارم. همه لحظات حسی را كه باید یك بازیگر برای یك نقش تجربه كند؛ افت و خیزها، روابط، ریز كاری‌ها، دیالوگ‌ها و... همه استفاده شده و ذهن من كاملا از خلق و پرورش ارسطو خالی است. فكر می‌كنم بقیه اعضای گروه هم همین‌طور هستند، برای همین الان به پایتخت 3 فكر نمی‌كنیم.

    آقای تنابنده در مصاحبه‌ای گفته‌اند كه نام ارسطو به این خاطر انتخاب شده كه ارسطو مسئول خراب كردن اوضاع است و با وجود این كه‌این نام،نماد افرادی است كه هیچ فلسفه‌ای در زندگی‌شان ندارند، آیا این موضوع را قبل از كار به شما گفته بودند؟

    نه! من چیزی در این باره نشنیده‌ام.

    خب به این نكته فكر نكردید كه چرا نام ارسطو را برای شما انتخاب كرده‌اند؟

    بیشتر فكر می‌كردم به خاطر زیبایی‌اش و این كه نام كمیابی است، انتخاب كرده‌اند. ضمن این كه فكر می‌كنم اسم ارسطو در منطقه علی‌آباد وجود دارد به همین دلیل انتخاب شد. چون به همه چیز كار فكر می‌شد و نام‌ها هم هوشمندانه انتخاب شده بودند. اما این تعبیری كه شما می‌گویید آقای تنابنده گفته‌اند شاید در ذهن خودش بوده شاید هم بعد به این نتیجه رسیده، اما من خبر نداشتم.

    عجیب‌ترین بازخوردی كه تا حالا از پایتخت و نقش ارسطو داشتید، چه بود؟ هر چیزی كه بتوان نام آن را بازخورد جالب مردمی گذاشت؛ تماس تلفنی، حرفی، چیزی كه برای خود شما جالب و عجیب باشد؟

    الان چیزی یادم نمی‌آید. بازخورد خیلی زیاد و خوب بود. در همه عمر كار حرفه‌ایم این‌قدر بازخورد از طرف مردم ندیده‌ام و جالب اینجاست كه هیچ بازخورد منفی و بدی به ما نرسید.

    اتفاق نیفتاد كسی نكته‌ای منفی بگوید؛ متلكی، چیزی؟

    نه واقعا نبود. بیشترین بازخوردهای مثبت از طرف اطرافیان، خانواده و فامیل‌ام بود. از همین بازخوردها بود كه می‌فهمیدم كار گرفته و مردم آن را دوست دارند. مردم هم كه الان خیلی به ما لطف دارند. در خیابان و مثلا زمانی كه پشت فرمان هستیم، ابراز محبت می‌كنند...

    معمولا مردم وقتی شما را می‌بینند چی می‌گویند؟

    مثلا می‌گویند: عاشقتیم ارسطو! یا یك بار كه داشتیم توی اتوبان می‌رفتیم، آقایی شیشه ماشین را پایین داد و گفت: آیا رانندگی با سرعت بالا كار خوبی است؟ از این موارد زیاد داشتیم كه الان یادم نیست. البته از پایتخت 1 بازخوردهای عجیب و غریب زیادی به یاد دارم.

    مثلا؟

    مثلا آقای محسن تنابنده یك روز برای خرید به یك فروشگاه رفته بود، خانمی به او گفته بود كه همسر من سرطان دارد و دكتر توصیه كرده كه باید روحیه‌اش را بالا نگه دارد و او هر روز سریال پایتخت را تماشا می‌كند و همین باعث شده كه حال خوبی داشته باشد. به خود من هم بارها ایمیل زده‌اند و از تاثیرات مثبت سریال پایتخت و شخصیت ارسطو گفته‌اند. به طور مثال یك نفر از خارج كشور برایم ایمیل زده بود- یادم نیست خانم بود یا آقا!- اما نوشته بود من و همسرم خیلی با هم دعوا می‌كنیم، اما از وقتی سریال شما را دیده‌ایم تا دعوایمان می‌شود به‌هم می‌گوییم: حساس نشو! وقتی این جمله را می‌گوییم خنده‌مان می‌گیرد و دعوا تمام می‌شود!

    آقای مهرانفر، پیش آمده بود در زمان بازی، ارسطو، احمد مهرانفر را عصبانی كند؟ می‌خواهم بدانم در زمان بازی چه تضادهایی با ارسطو داشتید؟ مثلا ناراحت باشید از این كه احمد مهرانفر قرار است كاری را به جای ارسطو انجام دهد؟

    راستش من به این قضیه هم فكر می‌كردم هم فكر نمی‌كردم. فكر می‌كردم چون به این موضوع اعتقاد ندارم كه شخصیتی كه قرار است بازی كنم باید صد درصد سفید باشد به این فكر می‌كردم كه ارسطو یك جاهایی می‌تواند اشتباه كند. درست است كه می‌خواهیم یك شخصیت شیرین و مثبت ارائه كنیم، اما این را در نظر می‌گرفتیم كه ارسطو می‌تواند یك جاهایی خطا هم بكند. من هنگام بازی در یك نقش به این نكته فكر می‌كنم كه شخصیت داستان یا كاری را می‌كند یا نمی‌كند. این‌طور نیست كه بخشی از شخصیت را در درون خودم محبوس كنم. به نقش اجازه می‌دهم رفتارها و تجربه‌های مختلفی داشته باشد، رفتار‌هایی كه شاید خودم آنها را انجام ندهم.

    یعنی بعضی جاها ارسطو شبیه شما، شبیه احمد مهرانفر نبود؟

    خیلی جاها بود، اما منظورم این است كه خیلی با عقل این نقش را بازی نمی‌كردم. بیشتر با حس‌ام بازی می‌كردم و تلاش می‌كردم نقش‌ام روان باشد. حالا جدا از این كه خودم چنین طراحی برای نقش داشتم بقیه اعضای گروه هم كمكم می‌كردند. سیروس مقدم عزیز هم واقعا طوری رفتار می‌كرد كه همه بازیگران اعتماد به نفس داشته باشند تا بتوانند «لحظه خلاقانه» را به وجود بیاورند كه این اعتماد به نفس برای ایجاد خلاقیت خیلی مهم است.

    این را می‌گفتم كه در زمان بازی در یك نقش به این نكته فكر می‌كنم كه این شخصیت كاری را انجام می‌دهد یا نه. حتی اگر بیننده ناراحت شود. در زمان بازی در یك نقش نه محبوبیت برایم مهم است نه این‌كه بیننده از رفتار شخصیت بدش بیاید. تنها چیزی كه برایم مهم است این است كه در آن لحظه، بازیگر و نقش باید كاری را كه از او خواسته شده، به باورپذیرترین شكل ممكن اجرا كند.

    باورپذیرترین كاری كه ارسطو در طول سریال انجام داد. جدا از بازخوردهای مردمی. كاری كه ارسطو كرد و شما خیلی لذت بردید؟

    یادم نیست! اما یك سری برداشت‌ها بود كه خیلی خودم دوستشان داشتم اما به دلایلی مثل ایرادهای فنی قابل قبول نبود و در كار استفاده نشد.

    یادتان نیست در چه حال و فضایی بود؟

    مثلا یادم می‌آید سكانسی كه ارسطو داشت یكی از كارتون‌های دوست داشتنی زمان كودكی‌اش را تعریف می‌كرد كه داستان بچه‌ای است كه پدرش او را با زنبیل این طرف و آن طرف می‌برد. در یكی از برداشت‌ها خیلی شیرین آن را تعریف كردم اما آن برداشت در زمان تدوین استفاده نشد.

    از برداشت‌ها و سكانس‌هایی كه ما هم در سریال دیده‌ایم كدام را بیشتر از همه دوست دارید؟

    یكی از سكانس‌های دوست داشتنی‌ام، صحنه‌ای بود كه روی پیامگیر موبایل خانم فدوی پیغام می‌گذاشتم؛ تندتند صحبت می‌كردم و می‌گفتم آیا ازدواج با یك مرد عنكبوتی كار خوبی است؟ آیا ازدواج با یك جلف عروسك باز كار خوبی است؟ این جملات را كه پشت سر هم می‌گفتم خیلی زیبا شده بود. بیشتر از آن كه طنز و خنده دار باشد خیلی جذاب و لذتبخش شده بود اما در زمان تدوین این دیالوگ‌ها پراكنده شده بود و شیرینی و جذابیت كه در ذهن من بود از آن گرفته شده بود.اما خود من دیالوگ‌های آن سكانس را كه پشت سر هم می‌گفتم خیلی دوست داشتم.

    لوس‌ترین نماهایی كه ارسطو بازی كرد چه از نوع بازی خودتان و چه از دیالوگ‌هایی كه برایتان نوشته شده بود؟ صحنه‌ای كه خودتان را راضی نكرد؟ و به اصطلاح نگرفت؟

    خیلی زیاد بود اما الان یادم نیست شاید اگر شما به صحنه‌ای اشاره كنید یادم بیاید؛ اما از صحنه‌هایی كه دوست داشتم و یادم آمد. قسمت دوم سریال بود كه به نقی شك كرده بودیم كه با خانمی ارتباط دارد. ارسطو می‌آید توی آشپزخانه به خواهر نقی و هما می‌گوید شما یك جوری رفتید جلو كه من فكر كردم الان شكم نقی را پاره می‌كنید اما شما كه كاری نكردید.... اما همین‌كه نقی به آشپزخانه می‌آید، ارسطو خودش عقب‌نشینی می‌كند و شروع می‌كند به داد و بیداد كه بابا من زن نمی خوام...!. اینقدر به من نگویید كه زن بگیر... و از آشپزخانه خارج می‌شود. این سكانس را در یك برداشت گرفتیم كه به نظرم خیلی خوب شده بود.

    شما اهل كاشان هستید و ته لهجه كاشانی هم دارید؟ درست است؟

    شاید! اگر شما احساس می‌كنید حتما دارم.

    چقدر از خصلت‌های كاشانی‌ها را وارد شخصیت ارسطو كردید؟ چون ارسطو در حالی كه ساده است، نماینده موقعیت و شخصیت‌های مختلف هم هست.

    بعضی‌ها به من می‌گویند بگو چطوری به شخصیت ارسطو رسیدی؟ من واقعا نمی‌دانم چه جوابی به این سوال باید بدهم. ما یك سریال ساختیم و من هم یكی از نقش‌های آن را بازی كردم. خودمان هم متوجه نشدیم، چكار كردیم. اگر شما متوجه می‌شوید این نكته را هم در بیاورید كه چگونه این نقش را بازی كردم!

    گویا آنقدر كه مردم درگیر ارسطو عامل شدند خود شما نشده‌اید؟

    نه! خود من فكر می‌كنم اگر احمد مهرانفر پنج یا 9 كلاس سواد داشت و در شرایط ارسطو بزرگ شده بود و همان لهجه را داشت، شخصیت‌اش شبیه ارسطو می‌شد. البته من چیزی‌هایی به نقش اضافه كردم. مثلا برای پرت كردن حواس بیننده از لهجه كه مردم زیاد متوجه آن نشوند كه احمد مهرانفر دارد با لهجه مازندرانی صحبت می‌كند، نوعی خاص از صحبت كردن را برای ارسطو طراحی كردم.

    تند صحبت كردن ابتكار خودتان بود؟

    تند صحبت كردن ارسطو هم یكی از طراحی‌های من برای این نقش بود. اما ارسطو یك جور خاص صحبت می‌كند. این خاص بودن بیشتر مدنظرم بود.

    شما در فیلم‌های سینمایی با كارگردانان مختلفی كاری كرده‌اید مثل اصغر فرهادی، تهمینه میلانی، عبدالرضا كاهانی و... در آثار این كارگردانان نقش‌های مختلفی هم بازی كرده‌اید. اما هیچ‌كدام به اندازه ارسطو نگرفت و دیده نشد، فكر می‌كنید دلیلش چه بود؟

    بله! اما شما به نقش‌هایی كه من در این فیلم‌ها بازی كرده‌ام توجه كنید. مثلا در فیلم آتش‌بس كل بازی من دو دقیقه هم نمی‌شود. قبل از ارسطو نقش‌های مهم به من محول نشده بود. اگر می‌شد از عهده آنها برمی‌آمدم. نقش‌هایی در سینما به من داده می‌شد كه محوریت نداشت. در فیلم آقای راعی نقش فرعی داشتم. بیشتر نقش‌ها به من اجازه عرض‌اندام نمی‌داد. در فیلم اسب حیوان نجیبی است نقش یك راننده تاكسی را بازی كردم كه چند پلان بیشتر نبود. خب من برای دیده شدن این نقش چه كاری می‌توانستم انجام دهم؟ در فیلم تسویه حساب هم نقشم خیلی كوتاه بود. هر چند برخی می‌گویند در فیلم‌های خانم میلانی هر چند نقش‌هایم كوتاه بوده اما مردم آنها را به یاد دارند. این را هم بگویم كه موفقیت برخی از نقش‌ها به طراحی شخصیت در فیلمنامه بستگی دارد. برخی از نقش‌هایی كه به بازیگر پیشنهاد می‌شود، نقش‌هایی بدون ویژگی است اما نقش ارسطو ویژگی‌های زیادی داشت.

    بعد از پایتخت آیا نقش متفاوتی به شما پیشنهاد شده است؟ از همین جنس نقش‌هایی كه دوست دارید. نقش‌هایی با ویژگی‌های منحصر به فرد؟

    بله،چند باری نقش اول هم به من پیشنهاد شد كه قبول نكردم.

    این پیشنهادها بعد از سریال پایتخت بود؟

    هم قبل از پایتخت و هم بعد از پایتخت.

    نقش اصلی؟

    بله نقش اول. اما در آن زمان فكر می‌كردم نباید با آن كارگردان كار كنم یا نباید در جمع بازیگران آن كار قرار بگیرم. این را هم بگویم یكی از دلایل دیگری كه باعث شد ارسطو موفق شود، بازیگران نقش مقابل بود.جدا از بازیگردانی آقای تنابنده و كارگردانی آقای مقدم جمع بازیگرانی كه با هم كار می‌كردیم و پاس كاری‌هایی كه با هم داشتیم، خیلی به من در اجرای نقش ارسطو كمك كرد.

    آقای مهرانفر شما تئاتری هستید، آموزه‌های شما از تئاتر چه بود كه از آنها برای اجرای نقش ارسطو استفاده كردید؟

    در بحث تیپ‌سازی و در آوردن لهجه در تئاتر این را یاد گرفته‌ام بازیگری كه می‌خواهد لهجه كار كند باید خرده رفتارها و جزئیاتی را به نقش اضافه كند تا حواس بیننده را از لهجه پرت كند. یادم هست در یك نمایش نقش یك پسر ارمنی را بازی می‌كردم كه با لهجه صحبت می‌كرد. در آنجا یاد گرفتم باید چگونه لهجه را دربیاورم كه تماشاگر اذیت نشود.

    اضافه كردن خرده رفتارها و خرده‌گفتارها به نقش در این زمان مهم است؟

    بله همه این‌ها خیلی موثر است كه یك اثر شاخص شود.اگر اینها نباشد شاید بیننده با اثر ارتباط برقرار نكند و آن را پس بزند.

    انتقادی كه شاید به سری دوم پایتخت وارد باشد این است كه در قسمت‌های آخر و در لابه‌لای پلان‌ها و نماها، تصاویری شبیه به كلیپ هم گنجانده شده بود و شوخی‌های آقای تنابنده و شما بیشتر شبیه شوخی‌های لورل و هاردی شده بود. این را قبول دارید؟

    بخش اول گفته‌های شما را قبول دارم كه اتفاقات قسمت‌های آخر پایتخت كم شده بود. اما به‌هرحال باید برای گنبد و گلدسته‌ای كه به جنوب می‌رساندیم مراسمی برگزار می‌شد و بیننده باید صبر می‌كرد و آن مراسم را هم تماشا می‌كرد.

    این مراسم و تشریفات سفارشی بود؟

    نه! سفارشی نبود.ما در طول سریال همه‌اش از گنبد و گلدسته و نصبش صحبت می‌كردیم. بنابراین نمی‌توانستیم وقتی گنبد و گلدسته به جنوب و شهر مورد نظر می‌رسد، هیچ مراسمی را نشان ندهیم. این مراسم باید نشان داده می‌شد.بخصوص این‌كه تصاویر زیبایی گرفته شده بود و هم موسیقی خیلی خوبی برای آن ساخته شده بود. شاید قشر روشنفكر در مقابل این قسمت‌ها مقداری جبهه گرفت، اما مردم عادی این مراسم و این بخش‌ها را دوست داشتند؛ هر چند به نظر من فاصله‌ای كه این صحنه‌ها با صحنه‌های شیرین قصه ایجاد كرد خیلی خوب بود. بیننده نماهای مراسم را می‌بیند در ذهنش فاصله‌ای ایجاد می‌شود و وقتی دوباره به قصه برمی‌گردد و صحنه‌های شیرین را می‌بیند از آنها لذت می‌برد و به اتفاقات می‌خندد.

    گفتید با بخش دوم سوال موافق نیستید؛ كه شوخی‌های ارسطو و نقی شبیه شوخی‌های لورل و هاردی شده بود. ارسطو تبدیل به شخصیت خنگ ماجرا شده بود و نقی به اصطلاح خنگ باهوش‌تر! پاس كاری بین خنگ و خنگ‌تر.

    اگر مثال بزنید شاید بیشتر متوجه منظورتان شوم.

    مثلا در قسمت اهدای كلیه كه ارسطو كاملا تبدیل به شخصیتی خنگ و هالو شده بود.

    اتفاقا یكی از قسمت‌هایی كه من خیلی دوست داشتم همین قسمت‌هایی بود كه ارسطو تصمیم گرفته بود كلیه‌اش را به برادر خانم فدوی بدهد. ماجراها چنان چیده شده بود كه ارسطو كلیه‌اش را اهدا كند. در این قسمت‌ها ما یك آدم باهوش نمی‌دیدیم، اما از طرفی ارسطو به دلیل وجه انسانی و بیشتر به دلیل عشقش می‌خواست كلیه‌اش را بدهد. قصه اهدای كلیه و دادن كلیه به یك نفر دیگر، قصه تلخی است. نویسنده‌های كار تلاش كرده بودند این تلخی را یك‌جوری شیرین بنویسند كه آزاردهنده نباشد، ما هم در زمان كار تلاش كردیم تلخی آن را بگیریم. برای شیرین نشان دادن این رویداد تلخ باید اتفاقاتی بین من و نقی رخ می‌داد. نقی نمی‌خواست من كلیه را بدهم، اما اتفاقات ارسطو را به سمت دادن كلیه پیش می‌برد. خیلی انسانی و واقعی این قضیه را پیش بردیم. نمی‌دانم شما چرا چنین برداشتی كرده‌اید.

    ارسطو راننده كامیون هم بود. شما چقدر روی رفتار این گروه متمركز شدید كه نوع رفتار و گفتار آنها را در نقش دربیاورید؟

    چهار، پنج روزی قبل از «پایتخت1» من و آقای مقدم سوار بر كامیون نقش ارسطو را تمرین می‌كردیم.

    كجا؟ تهران؟

    بله. بیشتر بلوار ارتش، آن هم شب‌ها چون كامیون‌ها شب حق تردد دارند. پشت فرمان می‌نشستم و تمرین می‌كردم. گاهی محسن تنابنده هم می‌آمد و ما درباره موقعیت‌هایی كه می‌توانستیم در كامیون طراحی كنیم صحبت می‌كردیم. در مدتی كه تمرین می‌كردیم اطلاعاتی را هم درباره شخصیت راننده كامیون‌ها از خود رانندگان اصلی كامیون می‌گرفتم. از همان اول كه سوار كامیون شدم سعی كردم از خود كامیون و فضایی كه دارد استفاده كنم و آن چیزهایی را كه باید یك راننده كامیون بداند از رانندگان اصلی كامیون یاد بگیرم. دیالوگ‌هایی كه می‌گویند، واژه‌هایی كه استفاده می‌كنند و...

    این تكیه كلام «از تسمشه» را از كجا آورید؟

    این موضوع را آقای علیرضا خمسه برای ما تعریف كرد. خیلی جزئیات یادم نیست، اما گویا آقای خمسه به استرالیا سفر می‌كند، آنجا یك نفر پیش آقای خمسه می‌آید و می‌گوید: شما كه مدعی هستی لهجه‌ها را می‌دانید، بگو این جمله یعنی چی؟ شم به بدن... بعد آقای خمسه می‌گوید حالا من یك جمله می‌گویم تو بگو معنی‌اش چی میشه؛ تسمش...

    آن روزی كه آقای خمسه این خاطره را تعریف كرد همه ما به آن فكر می‌كردیم كه چگونه از این واژه در كار استفاده كنیم. تا این كه قرار شد كامیون خراب شود و بعد ماجرای كلاه نقی پیش بیاید و... اول فكر كردیم وقتی كامیون خراب می‌شود یكی از همكاران ارسطو كامیونش را نگه دارد و بیاید از ارسطو بپرسد چی شده و بعد ارسطو این جمله را بگوید. اما در ادامه به چیزی رسیدیم كه در نهایت گرفته شد. نقی به ارسطو می‌گوید: این ماشین درست می‌شود و ما را به جنوب می‌رساند و می‌پرسد این ماشین چه‌اش شده؟ كه ارسطو در جواب نقی می‌گوید: از تسمشه...

    تكیه‌كلام «آیا كار خوبی است...؟» از كجا آمد؟

    این را در پایتخت 1 استفاده كرده بودم كه خیلی جواب داد، در سكانسی كه مدارك صمد، برادر گلرخ را آتش زده بودیم كه صمد همسرش را طلاق ندهد. آنجا بود كه گفتم: آیا طلاق كار خوبی است؟ از همانجا این تكیه‌كلام جاافتاد و خیلی‌ها دوستش داشتند. در مدت زمانی كه بین پایتخت 1 و 2 فاصله به‌وجود آمد من به بازخوردها توجه می‌كردم. متمركز بودم كه مردم از كدام قسمت‌ها، دیالوگ‌ها و بازی‌های پایتخت بیشتر خوششان آمده و به احساس خودم هم توجه می‌كردم كه چه چیزهایی در پایتخت 1 بود كه خودم آنها را دوست داشتم. این تكیه كلام از آنهایی بود كه دوست داشتم در پایتخت 2 بیشتر استفاده كنم.

    قضیه تصادف واقعی سریال چی بود؟ از چگونگی وقوع آن خبر دارید؟

    شب عید بود و همه عجله داشتند از قشم به تهران برگردند. یك عده با هواپیما آمدند، یك عده با ماشین و... دو نفر از گروه تداركات هم باید ماشین را از قشم می‌آورند كه آن اتفاق افتاد و خیلی هم اتفاق بدی بود، همه ما را ناراحت كرد و یك روز هم كار را تعطیل كردیم و تصمیم گرفتیم كه كار را ادامه ندهیم، اما موافقت نشد. روزی كه این اتفاق افتاد من سر صحنه آمده بودم و حتی گریم هم شدم، اما نتوانستیم كار كنیم. روحیه همه ما بهم ریخته بود.

    آقای مهران‌فر! به نظر می‌آید آقای تنابنده یك‌جورهایی حكم پدرخوانده را برای شما پیدا كرده است و عملا سرپرستی تیم را برعهده گرفته، از طراح قصه تا طراحی دقیق شخصیت‌های پایتخت و ایجاد موقعیت‌ها و... ایده او بوده، باید از این به بعد منتظر باشیم كه شما در این تیم دیده شوید؟ خودتان هم بعد از این دوست دارید با او كار كنید؟

    نه به این شكل نیست. هر كدام از ما به عنوان كسانی كه مدت زیادی است كار هنری انجام می‌دهیم، سبك و سیاق خاص خودمان را داریم. در نظر داشته باشید، بیشتر كارهای موفق حاصل كار گروهی است. سریال پایتخت هم اگر موفق‌شده نظر مخاطبان را جلب كند، حاصل كار جمعی است و این‌طور نبود كه یك نفر فقط فكر كند و به ما بگوید كه چیكار كنیم. اما فیلمنامه پایتخت را تنابنده نوشته است و به نوعی صاحب كار محسوب می‌شود. من با كارگردانان دیگر هم كه كار می‌كنم ارتباطم با صاحبكار و كار همین‌طوری است و در پایتخت شیوه كارم را تغییر نداده‌ام.

    یعنی در سریال پایتخت این‌طور نبود كه ایده‌ها و راهنمایی‌ها فقط از طرف آقای تنابنده باشد؟

    نه! اصلا آقای تنابنده چنین شخصیتی ندارد. وقتی انتخاب بازیگران و بازیگردانی كاری به او سپرده می‌شود فقط به این فكر می‌كند كه چه نقشی برای چه بازیگری مناسب است.برای این كه اثر هنری موفق شود همه چیز باید سر جای خودش باشد و مهم‌تر این كه بازیگران سر جای خودشان قرار گرفته باشند.

    پس قرار نیست بعد از این با هم كار كنید؟

    نه اصلا این‌جوری نیست. نه خود ما تصمیم داریم این اتفاق بیفتد و نه می‌خواهیم بعد از این فقط با هم كار كنیم. ما دوستان خوبی هستیم. با هم راحتیم. بیشتر جاها هم رای و هم عقیده هستیم. اما این‌جوری نیست كه در هم ذوب شویم و بعد از این قرار باشد فقط من در كارهایی بازی كنم كه ایشان هم هستند. اصلا واژه پدرخوانده را مناسب نمی‌دانم.

    شده سر كار شما نقش نقی را اصلاح كنید؟

    بله. خیلی جاها بود كه من نظراتم را درباره نقش نقی می‌گفتم.

    خانم رامین‌فر هم درباره نقش شما نظر می‌داد؟

    بله. خیلی جاها درباره ارسطو و نقی نظر خود را می‌گفت. البته در طول كار همه ما نسبت به نقش‌های یكدیگر حساسیت داشتیم و برای بهتر شدن كار نظرمان را می‌گفتیم.

    بحثی درباره سریال پایتخت مطرح است كه شاید بیشتر به كارگردان و تهیه‌كننده مربوط باشد، اما من از شما هم سوال می‌كنم. این كه حضور گنبد، گلدسته در كار و بردن آن از شمال كشور به جنوب به سفارش استانداری مازندان بوده كه به نوعی حامی مالی كار هم هست ،درست است؟

    نه! به هیج وجه این گفته درست نیست. ما برای ساخت پایتخت 2 خیلی تحقیق كردیم و چند بار به شمال سفر كردیم. در یكی از این سفرها داشتیم از جلوی گنبد و گلدسته‌سازی‌ها رد می‌شدیم كه آقای تنابنده گفت من شغل نقی را پیدا كردم. بهتر است نقی در گنبد و گلدسته‌سازی كار كند. بعد هم رفتیم و درباره این شغل تحقیق كردیم و از همان جا بود كه گنبد و گلدسته وارد داستان شد. با این كه می‌دانستیم خیلی حساسیت برانگیز است و نمی‌شود خیلی با آن شوخی كرد، اما باز هم پذیرفتیم كه این اتفاق بیفتد.

    و عملا یكی از جدی‌ترین تصمیمات درباره پایتخت 2 گرفته شد.

    بله! هم جدی‌ترین و هم سخت‌ترین. چون باید در كنار یك وسیله مقدس كار طنز هم انجام می‌دادیم. باید جوری كار می‌كردیم كه كسی ناراحت نشود و تقدس گنبد و گلدسته آسیب نبیند. اما این كه گنبد و گلدسته به سفارش كسی یا نهاد و سازمانی وارد قصه شود، اصلا درست نیست.

    آیا در پایتخت حذفی هم داشتید، سكانس، نما یا دیالوگی بود كه حذف شده باشد؟

    بله؛ اما خیلی كم در حد یك كلمه.البته برخی درباره كار نظر می‌دادند و می‌گفتند مثلا فلان بخش نباشد یا اصلاح شود اما آقای فرجی، مدیر شبكه یك و مدیر گروه فیلم و سریال از كار دفاع می‌كردند و مسئولیت را به عهده می‌گرفتند و این حمایت واقعا جای تشكر دارد.

    البته شما با صداو سیما هم شوخی كردید؟

    بله. اما مدیران شبكه با هوشمندی از پایتخت دفاع كردند.شاید اگر این حمایت نبود برخی لحظات شیرین كار حذف می‌شد.

    بدترین خاطره‌ای كه از كار داشتید یادتان نیامد؟

    نه! اما یادم هست درباره كار و نقش‌ها من و آقای تنابنده خیلی صحبت می‌كردیم. گاهی سر این بحث‌‌ها و قانع كردن یكدیگر عصبی می‌شدیم و جاهایی این عصبیت روی بازیمان هم تاثیر می‌گذاشت. مثلا یك روز در پشت صحنه برای یك نما داشتیم با هم بحث می‌كردیم. دقیقا یادم نیست چی بود اما من مخالف نظر آقای تنابنده بودم و عصبانی شده بودم و با همین حس مقابل دوربین رفتم. یكی از سكانس‌های مربوط به دادن كلیه بود. صحنه‌ای كه من سراغ نقی می‌رفتم و مداركم را می‌خواستم اما او می‌گفت دست من نیست و من می‌گفتم به جان هما قسم بخور كه دست تو نیست. او هم می‌گفت كه چرا قسم بخورم؟ عاقبت هم به هما گفت كه مدارك را به من بدهد و خودش هم گفت: مدارك را بگیر و برو كلیه را بده. من می‌خواستم بگویم: می‌روم و به تو هیچ ربطی نداره! این جمله به تو ربطی نداره. مال خودم بود كه اصرار داشتم ارسطو آن را بگوید.

    نقش دیگران، منظورم بچه‌های پشت صحنه در خلق هنرمندانه شخصیت ارسطو چه بود؟

    بخش عمده‌اش به پشت صحنه خوب و صمیمی ما برمی‌گشت، همه عوامل پشت صحنه كه واقعا زحمت كشیدند. اگر ما مقابل دوربین توانستیم حس‌های خوبی را به بیننده منتقل كنیم به این دلیل بود كه در پشت صحنه خیلی زحمت می‌كشیدند، خیلی خوب از ما حمایت می‌كردند، حس‌های خوبی را به ما منتقل می‌كردند و به اصطلاح نمی‌گذاشتند آب توی دل ما تكان بخورد. همه شرایط را فراهم می‌كردند كه ما بتوانیم نقش‌مان را بازی كنیم، دیالوگ بگویم و یك اثر هنری خوب را به وجود بیاوریم. خانم الهام غفوری، تهیه‌كننده سریال هم كه سنگ‌تمام گذاشتند و همه شرایط را فراهم كردند كه ما در یك زمان فشرده سه ماهه توانستیم سریالی بسازیم كه هر قسمت آن به اندازه یك فیلم سینمایی است. 15 قسمت 60‌دقیقه‌ای. از سیروس مقدم عزیز هم تشكر می‌كنم كه شرایط را چنان فراهم می‌كرد كه با اعتماد به نفس كامل مقابل دوربین می‌رفتیم.

    بین پایتخت 1 و 2 كار دیگری هم به شما پیشنهاد شد یا نقش مهم دیگری بازی كردید؟

    بله! چند تا سریال پیشنهاد شد كه بازی در سریال میلیاردر به كارگردانی مسعود كرامتی را قبول كردم؛ اما از خوش‌شانسی یا بدشانسی بعد از دو ماه كار تعطیل شد و در ادامه ساخت میلیاردر به كارگردان دیگری سپرده شد و گروه بازیگران هم تغییر كرد.

    اگر نقشی شبیه ارسطو به شما پیشنهاد شود، قبول می‌كنید؟

    نه! فعلا علاقه ندارم نه خود ارسطو را بازی كنم نه نقش شبیه ارسطو را.

    حتی اگر كاری باشد كه خوب بگیرد و مردم بازهم به شما توجه كنند؟

    فعلا این تمایل را ندارم. بجز میلیاردر در فیلم «دربند» آقای شهبازی هم نقش كوتاهی بازی كردم. در فیلم بی‌خود و بی‌جهت به كارگردانی عبدالرضا كاهانی هم كه بازی كردم.

    در پایتخت 2 هم عاقبت موفق نشدید ازدواج كنید، در زندگی واقعی برخلاف ارسطو در همسریابی موفق بوده‌اید؟

    الان كه هنوز مجرد هستم! یعنی موفق نشده‌ام...

    حرف پایانی؟

    الان خیلی چیزها یادم نیست.

    ظاهرا حافظه قوی هم ندارید!

    نه! حافظه‌ام هم خوب نیست.

    یعنی برایتان خیلی چیزها مهم نیست كه یادتان بماند؟

    چرا برخی چیزها كه به آنها دلبستگی پیدا می‌كنم در حافظه‌ام می‌ماند، اما آنهایی را كه دغدغه‌ام نیست فراموش می‌كنم.
    بهمن هدایتی - جام‌جم

    jamejamonline.ir

  2. #282
    داره خودمونی میشه bahador fab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2013
    پست ها
    150

    پيش فرض

    تقدیر از عوامل سریال "پایتخت 2" در فرهنگسرای رسانه


    سینما و تلویزیون > تلویزیون- همشهری آنلاین:
    فرهنگسرای رسانه در بیستمین نشست از سلسله جلسات "درقاب رسانه"از عوامل مجموعه تلویزیونی «پایتخت 2» تقدیر خواهد کرد.
    به گزارش روابط عمومی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ، فصل اول مجموعه تلویزیونی «پایتخت» در ایام نوروز سال ۱۳۹۰ و فصل دوم آن با نگارش محسن طنابنده در ۱۵ قسمت ۴۵ دقیقه‌ای به تهیه‌کنندگی الهام غفوری و کارگردانی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] در نوروز ۱۳۹۲ از شبکه یک [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] پخش شد و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. در خلاصه داستان این مجموعه آمده است خانواده نقی با کامیون ارسطو از یکی از شهرهای شمالی عازم سفر می‌شوند تا گنبد و گلدسته‌ای را به مسجدی در یکی از شهرهای جنوبی برسانند و ...این نشست با حضور سیروس مقدم (کارگردان)،الهام غفوری (تهیه کننده )، محسن طنابنده (نویسنده و بازیگر)، ریما رامین‌فر، مهران احمدی، احمد مهرانفر، لیندا کیانی و علیرضا خمسه (بازیگران)، روز دوشنبه بیست و ششم فروردین ماه، ساعت 11 در فرهنگسرای رسانه برگزار می‌شود.

  3. #283
    داره خودمونی میشه bahador fab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2013
    پست ها
    150

    پيش فرض

    نگاهي به دلايل محبوبيت سريال پايتخت

    سپيده آماده

    كي از دلخوشي‌هاي مردم در شب‌هاي نوروزي امسال سريالي بود كه هر شب ساعت ۱۰ به آنتن شبكه يك سيما مي‌رفت. محبوبيت بي‌حد و حصر پايتخت تا به جايي رسيد كه مردم در نظرسنجي برنامه سين مثل سريال، پايتخت را به عنوان بهترين سريال نوروزي تلويزيون انتخاب كردند، اما نكته‌اي كه در اين ميان مطرح مي‌شود اين است كه چه عواملي باعث شد سريال پايتخت تا به اين اندازه محبوب باشد؟

    پايتختي كه بازار «جم تي وي» را كساد كرد
    انتشار خبر آغاز فيلمبرداري پايتخت از همان روزهاي ابتدايي دي ماه باعث شد كه بسياري از طرفداران سري اول آن، مراحل توليد پايتخت ۲ را به صورت لحظه به لحظه دنبال كنند و منتظر بمانند كه سريال مورد علاقشان را در روزهاي عيد سال ۹۲ بر آنتن شبكه يك سيما ببينند. محبوبيت سريال پايتخت تا به آنجايي رسيد كه شبكه‌هاي ماهواره‌اي فارسي‌زبان كه براي تمام پارت‌هاي زماني شبانه‌شان سريال‌هاي تركيه‌اي خيانت‌محور را در نظر گرفته بودند، با كاهش مخاطب روبه‌رو شوند و به اجبار در طول تعطيلات عيد قسمت‌هاي تكراري سريالشان را به آنتن ببرند و پخش قسمت‌هاي جديد را به روزهاي پس از پايان سريال پايتخت محول كنند. به جرئت مي‌توان گفت يكي از زيبايي‌هاي عيد سال ۹۲ براي مردم كشور ما تماشاي شبانه سريال پايتخت بود؛ سريالي كه توانست تا اندازه‌اي غم‌هاي كمرشكن مردم ما در سال ۹۱ را با نشاندن لبخندي بر لب‌هاي‌شان كاهش دهد. كار به جايي رسيده بود كه ايام عيد در خانه همه ايراني‌ها در بحبوحه ديد و بازديد‌هاي عيدانه، كافي بود ساعت ۱۰ شب را نشان دهد تا كنترل تلويزيون‌ها روي شبكه يك سيما تنظيم شود و همه چه مهمان و چه ميزبان با دقت به تماشاي سريال بنشينند تا با شنيدن شيرين‌زباني‌هاي ارسطو و حرص خوردن‌هاي نقي لبخند بر لب‌شان بنشيند. اين در حالي بود كه سريال‌هاي پرهزينه‌اي كه توليدشان ۱۱ سال به طول انجاميده و لقب فاخر را به يدك مي‌كشند، حتي نتوانسته بودند يك‌چندم از مخاطبان پايتختي را به دست آورند كه نه بودجه ميلياردي داشت و نه زمان توليد بيش از يك دهه. پرسشي كه در اين ميان مطرح مي‌شود اين است كه واقعاً چه عاملي باعث شد كه پايتخت تا اين اندازه محبوب باشد؟

    چرا پايتخت اين همه محبوب بود؟
    شايد مهم‌ترين دليل محبوبيت بي‌حد و حصر سريال پايتخت را بتوان در سادگي و صميمتي دانست كه در تار و پود سريال و داستان و كاراكترهاي آن موج مي‌زد. خانواده نقي معمولي دقيقاً مانند نام فاميلي‌شان، افرادي بودند مانند همه انسان‌هاي كشور ما، ارتباطات خانوادگي‌شان در عين سادگي و صداقت بود. كاراكترهاي فيلم از نقي و ارسطو گرفته تا هما و بابا پنجعلي، دقيقاً مانند تمام انسان‌هاي خودماني‌اي بودند كه در طول زندگي مي‌بينيم. افرادي كه در مقابل اتفاقات زندگي‌شان ساده‌ترين واكنش‌ها را نشان مي‌دهند و پشت عصبانيت‌هايشان هم عشق و محبت جاري است. سادگي در رفتار و صحبت‌هاي شخصيت‌هاي داستان با نگاه به جزئيات جاري زندگي كه در داستان نمايان بود، باعث شد مخاطبان، نقي و خانواده‌اش را مانند اعضاي خانواده خود بپندارند و بتوانند به راحتي با كاراكترهاي داستان ارتباط برقرار كنند. همذات‌پنداري با شخصيت‌هاي داستان از ديگر مؤلفه‌هايي بود كه باعث محبوبيت سريال پايتخت در ذهن مردم شد. مخاطبان سريال پايتخت به تبع جنسيت و سن و موضعيت اجتماعي‌شان با كاراكترها همذات‌پنداري مي‌كردند و هنگام تماشاي فيلم خود را به جاي شخصيت مورد نظر مي‌گذاشتند و به جاي او در مواقع اضطرار تصميمي گرفتند.

    نبض خانواده‌محوري در پايتخت ۲
    ديگر مشخصه پايتخت ۲، نقش برجسته خانواده در داستان اين سريال بود. نقي معمولي كاراكتر محوري اين سريال مردي است وفادار به همسر و فرزندانش؛ كسي كه براي تأمين معاش خانواده‌اش حتي از كارگري روزمزد هم ابايي ندارد، انساني چشم‌پاك و مؤمن و متعهد به خانواده. در كنار كاراكتر نقي ما با هما روبه‌رو هستيم؛ زني مهربان و دلسوز كه نمادي از زن و مادر ايراني است. هما با درايت خود زندگي مشتركش را كنترل مي‌كند و برخي از خطرهايي كه گاه نقي از آنها بي‌خبر مانده را به او گوشزد مي‌كند. هما به رغم اينكه خود دانشجو است و فعاليت اجتماعي دارد اما تمركز‌ش بر وظايف همسري و مادري‌اش است. خانواده نقي عضو ديگري با نام بابا پنجعلي دارد. پدر نقي دچار آلزايمر است اما نقي به رغم تمام دشواري‌ها مسئوليت نگهداري پدر را بر عهده گرفته است و هيچ گاه از سختي‌هاي نگهداري پدر اعتراض نمي‌كند. شايد يكي از تأثيربرانگيزترين سكانس‌هاي سريال را بتوان سكانسي دانست كه نقي براي نجات پدر، به طناب بوكسر ماشيني كه بابا پنجعلي در آن بود چنگ مي‌زند و چندين متر روي زمين كشيده مي‌شود با هدف اينكه بتواند از سقوط اتومبيل به دره ممانعت كند. نقي بدون اينكه لحظه‌اي به مرگ خود بينديشد، جان را براي نجات پدر پيرش به خطر انداخت. پايتخت ۲ شايد از سريال‌هايي بود كه درآن ما با درجه اولاي احترام و تكريم والدين روبه‌رو شديم آن هم با معناي ملموس و تأمل‌برانگيزش به نحوي كه خيلي‌ها از ديدن توجه و احترام نقي به پدرش، اشك در چشمانشان حلقه مي‌زد.

    ارسطوي دوست‌داشتني پايتخت
    يكي از نكاتي كه باعث شد سريال پايتخت ۲ از سري اولش هم محبوب‌تر باشد، پررنگ‌تر شدن كاراكتر ارسطو در اين سريال بود. كاراكتر ارسطو از همان قسمت اول سريال توانست ارتباط موفقي را با مخاطب برقرار كند و مردم را پاي شيرين‌زباني‌هايش بنشاند. كاراكتر ارسطو كه در سري اول سريال نتوانسته بود ازدواج كند، در سري دوم باز هم به دنبال تشكيل خانواده است و در اين مسير حتي حاضر به اهداي كليه به برادر دختر مورد علاقه‌اش هم مي‌شود. يكي ديگر از نكات پايتخت صميميت برادرگونه ميان نقي و ارسطو بود. در اين دوره‌اي كه برخي برادرها هم برادري را از ياد برده‌اند، نقي، پسر خاله‌اش را مانند برادر زير پر و بال خود گرفته و براي سعادتش از هيچ كاري مضايقه نمي‌كند.

    پايتخت؛ طنزي سالم بدون حتي يك شوخي ركيك
    اتفاقي كه متأسفانه سال‌هاست گريبان حوزه طنز را در سينما، تئاتر و تلويزيون گرفته اين است كه نويسندگان و كارگردانان با توسل به شوخي‌هاي ركيك و غيراخلاقي به دنبال نشاندن لبخند بر لب‌هاي مخاطبان هستند و طنز سالم بدون شوخي‌هاي ركيك تقريباً به حلقه مفقوده فعاليت‌هاي طنز تبديل شده است. انگار كه بدون استفاده از شوخي‌هاي ناسالم نمي‌توان مردم را خنداند.
    اما سريال پايتخت چه در سري اول و چه در سري دومش سريالي بود بدون حتي يك مورد شوخي ركيك و غيراخلاقي و با اين وجود بيش از همه نمونه‌هاي طنز توانست مردم را بخنداند و رضايتشان را جلب كند و نشان دهد كه بدون شوخي‌هاي ركيك هم مي‌توان طنز پرطرفدار ساخت.

    مرجع : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    دوشنبه ۲۶ فروردين ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۴۲

  4. #284
    داره خودمونی میشه bahador fab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2013
    پست ها
    150

    پيش فرض

    نگاهي به سريال تلويزيوني پايتخت

    نوروز سال 1392 خاطرات فراواني براي هر ايراني به جا گذاشته و در كنار نكاتي همچون: «تعطيلات طولاني حدودا 20 روزه»، سريال‌ها و برنامه‌هاي نوروزي هم به يكي از خاطرات به ياد ماندني از چنين ايامي تبديل شده است. نوروز امسال شبكه‌هاي تلويزيوني با تداركي وسيع وارد عرصه شدند. تنوع فيلم‌ها و سريال‌هاي به نمايش درآمده و نيز تعدد برنامه‌هاي نوروزي هر شبكه تقريبا فضايي را فراهم كرد كه هر مخاطبي مي‌توانست با انتخاب يك يا چند اثر نمايشي و تركيبي، بخشي از اين تعطيلات طولاني را به تماشاي تلويزيون اختصاص دهد. امسال حتي شبكه چهار سيما هم كه به شبكه فرهيختگان معروف است، با پخش سريال‌هاي خارجي تلاش كرد براي مخاطب خود محصولي متفاوت از ديگر شبكه‌ها ارائه كند. اما هر ميدان رقابتي معمولا يك برنده نهايي دارد و شواهد نشان مي‌دهد در ميان برنامه‌هاي نوروزي، سريال «پايتخت» با پيشي گرفتن از ديگر رقبا در جايگاه برتر قرار گرفته است. در روزها و هفته‌هاي آينده احتمالا حجم فراواني از مطالب رسانه‌يي در تمجيد از اين موفقيت منتشر خواهد شد اما در اين مطلب تلاش خواهيم كرد تا به نكاتي اشاره كنيم كه علت شكل‌گيري اين موفقيت بوده است. موفقيتي كه حاصل آن ارائه الگويي مناسب از يك سريال استاندارد تلويزيوني است و شايد بتوان با يافتن قواعد اين موفقيت، آن را به آثار ديگر نيز تعميم داد.



    سريال‌سازي ديگر كار «بزن ـ درويي» نيست

    براي سال‌هايي طولاني باور قديمي دست‌اندركاران تلويزيون درباره ساخت برنامه براي اين رسانه، توليد به شيوه «بزن ـ درويي» بوده است. سازندگان آثار تلويزيوني معمولا اين رسانه را آنقدر جدي نمي‌گرفتند كه بخواهند آثار خوب و با كيفيت توليد كنند و اگر هم زماني به هر دليلي اثر در حال ساخت آنها از جهت ساختار و كيفيت در سطح بالايي قرار مي‌گرفت، با افتخار در مصاحبه‌هاي خود اعلام مي‌كردند آن سريال يا فيلم تلويزيوني را «به شيوه سينمايي» توليد كرده‌اند.

    اين گروه از سازندگان با چنين اظهارنظري، منتي بر سر تلويزيون گذاشته و به نوعي اعلام مي‌كردند عرصه تلويزيون مجالي براي كارهاي جدي در اختيار سازنده اثر قرار نمي‌دهد و به جز معدود آثار تاريخي و اصطلاحا فاخر، نمي‌توان كاري با كيفيت و جدي در اين رسانه انجام داد و به همين دليل نيازي به صرف «سليقه و دقت زياد» نيز براي توليدات تلويزيوني نيست. توجيه اغلب اين افراد نيز اين بود كه مخاطب تلويزيون هنگام تماشاي برنامه، به كارهاي مختلفي اعم از: آشپزي، صحبت كردن با تلفن، خوردن غذا و... مي‌پردازد و هر نوع دقت بيش از حد در ساخت برنامه، اصطلاحا «وقت تلف كردن» است و توجه بيش از حد به جزييات از ديد چنين مخاطبي پنهان مي‌ماند و حتي باعث عدم ارتباط او با اثر مي‌شود!

    در سال‌هاي اخير و با افزايش تعداد شبكه‌هاي تلويزيوني و لزوم افزايش توليد برنامه، اين باور غلط به شكلي جدي نهادينه شد و طرفداران فراواني هم پيدا كرد كه بارها در پشت صحنه توليدات تلويزيوني يا هنگام بحث و گفت‌وگو با سازندگان اين آثار با آن برخورد كردم اما موفقيت سريال «پايتخت 2» مي‌تواند خط بطلاني بر تمامي اين ادعاها و پيش‌فرض‌هاي اشتباه باشد. دليل طرح چنين ادعايي نيز اين است كه ساخته جديد سيروس مقدم دقيقا از همين منظر و به واسطه پرداختن دقيق به جزييات قابل دفاع است و اگر در ايام نوروز كه مخاطب انواع و اقسام سرگرمي و درگيري ذهني را دارد؛ سريالي با اين حجم از جزييات مي‌تواند مورد توجه مخاطب واقع شود و با او ارتباط برقرار كند، پس دليلي وجود ندارد كه در ايام عادي سال چنين ارتباطي ميان مخاطب و يك اثر جزيي‌نگر شكل نگيرد.



    قصه‌يي مستقل از قصه قبلي

    سريال پايتخت 2 به نوعي ادامه قسمت قبلي اين سريال است كه در نوروز سال 1390 از شبكه يك سيما پخش شد. سنت دنباله‌سازي در توليدات سينمايي و تلويزيوني جهان قدمتي طولاني دارد اما در ايران سازندگان آثار دنباله‌دار منهاي چند نمونه مشخص مانند «اخراجي ها» تجربه چندان دلچسبي از اين شيوه سريال‌سازي ندارند و همواره سريال «زير آسمان شهر» به عنوان نمونه‌يي مثال زدني از آثار ناموفق اينچنيني، مورد توجه قرار مي‌گيرد. سريال «خوش غيرت» هم كه در ادامه سريال «خوش ركاب» پخش شد، هيچ گاه نتوانست موفقيت سري اول آن را تكرار كند اما سريال پايتخت با انتخاب شيوه‌يي درست، به جاي روايت داستان خود در ادامه داستان قبلي، قصه‌يي كاملا مستقل را براي مخاطب روايت مي‌كند. مخاطبي كه سري اول اين سريال را نديده هم با پايتخت 2 ارتباط برقرار مي‌كند و مخاطبي هم كه سري اول را دنبال كرده، با دريافت كدهايي كه او را به سري اول ارتباط مي‌دهد، از كشف ارتباط ميان قسمت پيشين و سري جديد احساس لذت مي‌كند.



    شخصيت‌هايي كه مخاطب را به باور مي‌رساند

    اغلب مخاطبان اين سريال پيش از آغاز پخش آن، كمابيش خلاصه داستان سري جديد را مي‌دانستند. در اين سريال قرار بود گنبد و گلدسته‌يي از علي آباد توسط كاميون ارسطو به جزيره قشم برده شود و در اين مسير، خانواده نقي هم اين كاميون را همراهي مي‌كردند اما اين اتفاق نه در قسمت اول و دوم سريال بلكه در قسمتي رخ مي‌دهد كه روز پنجم نوروز نمايش داده شد. به عبارتي ديگر و همان طور كه در بخش قبلي اين مطلب توضيح داده شد، سازندگان اين سريال به جاي روايت قصه‌يي در ادامه سري قبلي، پايتخت 2 را اثري مستقل در نظر گرفته‌اند و به همين دليل به جاي آنكه عجله‌يي براي راه انداختن كاميون در جاده و طرح رويدادها و اتفاق‌هاي مختلف داشته باشند، يك سوم آغازين سريال را با دقت و حوصله فراوان، صرف پرداختن به جزييات و شخصيت‌پردازي كرده‌اند.

    اين شخصيت‌ها قرار است در طول مسير با رويدادهاي گوناگوني مواجه شوند. قرار است در جايي از سريال با اعضاي شوراي شهر مواجه شوند. در جايي ديگر ارسطو عاشق شده و كليه خود را به برادر زن احتمالي‌اش اهدا كند، در جايي ديگر توسط پليس?راه متوقف شوند و در ادامه به شكل كاملا اتفاقي با يك شكارچي آهو در ته چاهي در بيابان برخورد كنند. حجم اين اتفاق‌ها و رويدادها در سريال بسيار زياد است و اگر قرار باشد هر يك از آنها در قالب قصه‌يي مستقل تعريف شود، به احتمال بسيار زياد راوي با مشكل «عدم ارتباط با مخاطب» مواجه مي‌شود اما سازندگان اثر با پرداخت دقيق شخصيت‌ها در يك سوم اوليه سريال و طرح چند ماجرا، اين شخصيت‌ها را براي مخاطب قابل باور مي‌كنند و حالا در چنين چارچوبي است كه مي‌توانند در ادامه داستان، هر رويدادي را پيش پاي شخصيت‌ها قرار دهند و بدون ترس از عدم باورپذيري داستان، قصه خود را روايت كنند
    .



    توجه به مرحله «تحقيق و پژوهش»

    سازندگان فيلم‌ها و سريال‌هاي تلويزيوني اغلب از كمبود سوژه، دايره بسته و محدود موضوع‌ها، مميزي‌هاي فراوان و... گلايه مي‌كنند و اين محدوديت‌ها را عامل اصلي ساخت آثار كم‌كيفيت تلويزيوني مي‌دانند اما در اغلب موارد يك تحقيق ساده و عادي مي‌تواند نويسندگان فيلمنامه را با حجم وسيعي از رويدادها و اتفاق‌هاي مختلف مواجه كند كه پرداختن به هر يك از آنها در مسير فيلمنامه مي‌تواند به جذابيت اثر منجر شود.

    تماشاي سريال پايتخت نشان مي‌دهد سازندگان اين اثر با تحقيق و پژوهشي جدي، بر نكات مختلفي پيرامون اثر مسلط شده و بر همين مبنا مسير حركت خود را طراحي كرده‌اند. ماجراي گير افتادن نقي، ارسطو و بابا پنجعلي در رستوران بين راهي يكي از اين موارد است كه با نمايش دقيق مسير قانوني پلمب يك رستوران، از حبس چند ساعته اين سه شخصيت در رستوراني بين راهي قصه‌يي جذاب و پرتعليق خلق مي‌شود. در نگاهي كلي‌تر به نظر مي‌رسد سازندگان اثر كاملا بر جزييات و نحوه كار كاميون نيز مسلط شده‌اند و به همين دليل داستان‌هايي كاملا مرتبط با اين وسيله را طراحي و اجرا مي‌كنند كه نمونه مشخص آن، قسمتي است كه كلاه نقي داخل موتور جا مي‌ماند و منجر به رويدادهاي بعدي مي‌شود. درباره جزيره‌يي مانند قشم نيز به نظر مي‌رسد تحقيقات گروه آنقدر كامل بوده كه با شناسايي و اطلاع دقيق از پديده جزاير ناز- كه طي آن جزر و مد جزيره راه ارتباطي ميان ساحل و جزاير را باز و بسته مي‌كند ـ براي آن داستاني خلق كنند تا مانند ديگر آثار مشابه، حضور چنين شخصيت‌هايي در يك جزيره صرفا به پرسه زدن در بازارها و نمايش چند باره آثار تاريخي و باستاني شهر نشود و مخاطب با جنبه‌يي تازه و ناديده از اين اقليم جغرافيايي مواجه شود.

    نكته قابل تامل ديگر در سريال استفاده از يك آواز محلي است كه در بخش‌هاي مختلف سريال همراه با نمايش گنبد و گلدسته به گوش مي‌رسد. اين آواز محلي كه بخشي از آن چنين است: «از جانب گلستان بوي محمد (ص) آمد»؛ حس و حالي زيبا و تاثيرگذار به سريال مي‌دهد و مهم‌ترين كاركرد آن، در قسمت‌هاي پاياني سريال و همزمان با حضور گلدسته در جزيره قشم به كار مي‌آيد. جزيره‌يي كه بخش عمده‌يي از ساكنان آن هموطنان سني مذهب هستند و شايد هيچ چيزي به اندازه نواي محلي اين ترانه روي گنبد و گلدسته نمي‌تواند تداعي‌كننده حس وحدت ميان شيعه و سني باشد.



    ريزه‌‌كاري‌هاي فيلمنامه

    بخش زيادي از موفقيت‌هاي سريال «پايتخت» مرهون فيلمنامه دقيق و سنجيده آن است كه به شكلي درست اجرايي شده است. خط اصلي داستان پيرامون حركت كاميوني از شمال تا جنوب ايران شكل مي‌گيرد و در اين مسير با قرار گرفتن شخصيت‌ها در موقعيت‌هاي مختلف نكات مختلفي به مخاطب آموزش داده مي‌شود. اين ساختار يادآور داستان «خانواه آقاي هاشمي» در كتاب تعليمات اجتماعي سوم دبستان است كه در آن خانواده‌يي از كازرون به سمت نيشابور به راه مي‌افتند. حالا در سريال پايتخت مسيري مشابه طي مي‌شود و در اين مسير ضمن روايت داستان، نكات آموزشي خوبي نيز مطرح مي‌شود. مثلا در قسمت مواجهه شخصيت‌ها با شكارچي آهو، اين نكته به مخاطب آموزش داده مي‌شود كه در چنين مواقعي، به جاي رفتارهاي هيجاني بهتر است روشي معقول در پيش بگيريم تا كمك به يك مصدوم كه ممكن است دچار آسيب‌ديدگي نخاع شده باشد، به مرگ وي منجر نشود!

    سريال با مجموعه‌يي از داستان‌هاي فرعي جذاب، فضايي غيرتكراري را در مقابل مخاطب خود قرار مي‌دهد. فضاي كار سرشار از آموزه‌ها و پندهاي اخلاقي و نكوهش اخلاق مذمومي همچون: طمع، دروغگويي، رياكاري و... است. مثلا به آن قسمت از سريال توجه كنيد كه اعضاي خانواده از نوشتن نامه براي رييس‌جمهور دچار طمع مي‌شوند و براي اينكه حركت اتومبيل اعضاي شوراي شهر را با تاخير مواجه كنند تا نامه‌شان نوشته شود، اتومبيل آنها را دستكاري مي‌كنند و خيلي زود با تنها ماندن بابا پنجعلي داخل اتومبيل و احتمال سقوط او به دره عقوبت عمل نادرست آنها را نشان مي‌دهد. در اين سريال آدم‌هايي كاملا عادي و ساده به قهرمان‌هاي يك اثر تبديل مي‌شوند و داستان با روايت زرنگي‌ها، دستپاچگي‌ها و... آنها اثري زنده، جذاب و مفرح را پيش روي مخاطب قرار مي‌دهد.

    پايتخت 2 برخلاف برخي ساخته‌هاي قبلي مقدم همچون: زير هشت و تا ثريا، يكي از مفرح‌ترين و اميدبخش‌ترين آثار اين كارگردان است كه پيام‌هاي اخلاقي و ديني خود را نه از منظر بالا و نه با زباني پيچيده بلكه از نگاه شخصيت‌ها و آدم‌هايي بيان و به مخاطب منتقل مي‌كند كه در سطح اكثريت آدم‌هاي عادي اين جامعه هستند. اينچنين است كه مخاطب تلويزيون به دنبال كردن قصه زندگي اين شخصيت‌ها علاقه‌مند مي‌شود، آنها را از خود مي‌داند و پيام‌هاي اخلاقي سريال را درك مي‌كند.
    Last edited by bahador fab; 15-04-2013 at 14:46.

  5. #285
    داره خودمونی میشه bahador fab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2013
    پست ها
    150

    پيش فرض

    كاربران خبرآنلاين «پايتخت ?» را انتخاب كردند
    مجموعه تلويزيوني «پايتخت 2» به كارگرداني، سيروس مقدم از سوي كاربران خبرآنلاين به عنوان سريال محبوب نوروز 92 انتخاب شد. 5/85 درصد از كاربران شركت‌كننده در نظرسنجي خبرآنلاين، تازه‌ترين ساخته سيروس مقدم را بيش از ساير سريال‌هاي نوروزي تلويزيون پسنديده‌اند. سريال «آب پريا» به كارگرداني، مرضيه برومند كه از شبكه دو پخش مي‌شود، با 8/6 درصد دومين سريال برتر نوروزي از نگاه كاربران است و «هفت‌سين» ساخته يدالله صمدي كه روي آنتن شبكه تهران مي‌رود، با 2/5 درصد در رده سوم قرار دارد. سريال «همه خانواده من» به كارگرداني داريوش فرهنگ (شبكه سه) با 1/2 درصد و «مثل من مثل تو» ساخته محمود معظمي (شبكه دو) با 4/0 درصد در رده‌هاي آخر هستند.در مجموع 14024 نفر در نظرسنجي خبرآنلاين شركت كردند.

  6. #286
    داره خودمونی میشه bahador fab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2013
    پست ها
    150

    پيش فرض

    انتقاد ايرنا از ساخت پايتخت2
    خبرگزاري ايرنا با انتشار مطلبي از ساخت سري دوم سريال پايتخت انتقاد كرد. در اين مطلب آمده است: «گاهي برخي مجموعه‌‌هاي تلويزيوني به خاطر بيان ايده‌هاي نو و ملموس و خلق شخصيت‌هاي آشنا، ضمن توفيق در پخش، به خاطره‌يي ماندگار در ذهن مخاطبان بدل مي‌شوند. مجموعه تلويزيوني پايتخت نيز كه نوروز سال 90 پخش شد مي‌توانست در زمره چنين آثاري قرار گيرد، مشروط به آنكه سيروس مقدم، كارگردان اين اثر در دام وسوسه ساخت قسمت دوم آن نمي‌افتاد.»در ادامه اين مطلب مي‌خوانيم: «هرچند مقدم در نسخه اوليه پايتخت به مدد فيلمنامه منسجم و قوي و پيش بردن حاشيه و متن به صورت توامان، به بيان شيرين معضلات تلخ اجتماعي، نظير مهاجرت و پيچيدگي‌هاي زندگي شهرنشيني مي‌پرداخت، اما آنچه توفيق مضاعف را براي اين مجموعه به ارمغان آورد، كنش و واكنش شخصيت‌هاي اصلي و تكه‌كلام‌هاي خنده‌داري بود كه از دهان نقي، بابا پنجعلي و ارسطو خارج مي‌شد و ورد زبان مردم كوچه و بازار قرار گرفت.» در ادامه اين مطلب آمده است: «اكنون به نظر مي‌رسد مقدم در پايتخت 2 با به‌كارگيري همان نشانه‌هاي عوام‌پسند، به برجسته‌تر كردن حاشيه‌ها و غلبه آنها بر متن انديشيده است. مقدم در پايتخت 2 - حداقل در شش قسمت اوليه - ضمن فاصله گرفتن از يك مجموعه داستان مدار، به ساختار اپيزوديك با طمع خنده گرفتن از مخاطب روي آورده است. اپيزود‌هاي خروس جنگي كه شام خانواده نقي مي‌شود، شك همسر نقي به او درباره داشتن رابطه با يك زن ديگر، قايم باشك بازي بهبود و برادر معتادش در خانه نقي و دست آخر، آنچه در واپسين قسمت اين مجموعه شد يعني ماندن نقي، بابا پنجعلي و ارسطو در رستوران پلمب شده و شوخي با مسابقات تلويزيوني، حكايت از نداشتن يك فيلمنامه چفت و بست‌دار دارد.»

  7. #287
    داره خودمونی میشه bahador fab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2013
    پست ها
    150

    پيش فرض

    راز پربیننده بودن سریال‌پایتخت چیست؟

    سریال پایتخت نیز جزو همین معدود سریال های تلویزیونی باشد که توانسته است جای خود را در بین خانه های مردم ایران باز کند به طوری که این شب ها، در اکثر جمع های خانوادگی در مورد آن صحبت می شود.

    به گزارش [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ، مهم‌ترین علت برتری و مزیت نسبی سریال پایتخت نسبت به سایر مجموعه‌های تلویزیونی، نزدیکی آن به زندگی عامه مردم ایران و کناره گرفتن از فرم‌های مرسوم و رایج در سایر سریال‌ها بود.

    دومین سری از مجموعه سریال پایتخت، عید امسال، مهمان خانه های ایرانیان بود و طبق نظرسنجی ها نیز پربیننده ترین سریال شناخته شد.

    هر ساله صدها فیلم و سریال توسط رسانه ملی برای پخش در شبکه های مختلف سیما تهیه می شود اما از این تعداد، سریال های انگشت شماری هستند که با اقبال عمومی مواجه می شوند. هر چند مسئولین رسانه ملی با ارائه گزارش های مردمی مهندسی شده، سعی در خوب جلوه دادن اکثر قریب به اتفاق سریال های تلویزیونی دارند اما واقعیت در نزد افکار عمومی چیز دیگری است.

    برای مثال سریال «ثریا» که اتفاقا ساخته همین کارگردان سریال پایتخت نیز بود، آن چنان مورد نقد افکار عمومی قرار گرفت که حتی مصاحبه های مهندسی شده رسانه ملی مبنی بر خوب و آموزنده بودن آن نیز افاقه نکرد و مسئولین رسانه ملی مجبور شدند با حذف و تقطیع قسمت هایی از آن، به پخش ثریا خاتمه دهند.

    در نقطه مقابل، سریال فاخری چون «مختارنامه» قرار دارد که علی رغم پخش چند باره آن از شبکه های مختلف تلویزیون و همچنین ساخت چند فیلم تلویزیونی با استفاده از بخش های گوناگون آن، هنوز هم با اقبال عمومی مواجه است. حتی آوازه این سریال به ایران نیز محدود نشده و در خارج از مرزهای ایران نیز طرفداران پر و پا قرصی دارد.

    شاید بتوان گفت سریال پایتخت نیز جزو همین معدود سریال های تلویزیونی باشد که توانسته است جای خود را در بین خانه های مردم ایران باز کند به طوری که این شب ها، در اکثر جمع های خانوادگی در مورد آن صحبت می شود.

    بنابراین این سوال مهم است که بپرسیم سریال پایتخت دارای چه خصوصیات و ویژگی های بوده که توانسته است این چنین ذهن مخاطب ایرانی را با خود همراه سازد و مورد قبول آنان افتد؟

    شاید در وهله اول بتوان گفت که کارگردانی خوب، تصویربرداری نسبتا بدیع، و سناریویی به هم پیوسته، موجب چنین مطلوبیتی شده است. این موضوع اگر چه درست است اما به نظر نمی رسد که از اولویت اولیه برخوردار باشد. در حقیقت «مزیت نسبی» سریال پایتخت نسبت به سایر مجموعه های تلویزیونی در این خصوصیات نیست. چه آنکه سریال های متعددی بوده اند که دارای خصوصیات فوق الذکر بوده، اما با اقبال عمومی مواجه نشدند. حتی سریال های دیگر همین کارگردان محترم نیز علی رغم دارا بودن تکنیک های کارگردانی و تصویربرداری مشابه، تا بدین حد مورد توجه قرار نگرفته است. بنابراین باید علت این برتری را در جای دیگر جست.

    به نظر می رسد مهم ترین علت برتری و مزیت نسبی سریال پایتخت نسبت به سایر مجموعه های تلویزیونی، نزدیکی آن به «زندگی عامه» مردم ایران و کناره گرفتن از فرم های مرسوم و رایج در سایر سریال ها باشد. توضیح آنکه اکثر سریال های رسانه ملی هیچ نسبتی با زندگی مردم ایران و «فرهنگ عمومی» جامعه مخاطب ندارند. آدم ها، دیالوگ ها و لوکیشن های سریال های رسانه ملی متعلق به مردم تهران آن هم از «ونک به بالا» هستند. اکثر نماها و لوکیشن ها در خیابان های بالای پایتخت و در خانه های آپارتمانی مدرن و لوکس تصویر برداری می شوند. آدم ها فقط نوع خاصی از پوشش که متعلق به طبقه مثلا مدرن است را استفاده می کنند و از نوع خاصی حرف ها و اصطلاحات استفاده می کنند. این آدم ها و لوکیشن ها هیچ نسبتی به «عامه مردم» و «فرهنگ عامه» جامعه ایران ندارند. شاید بتوان گفت که اصلا ایرانی نیستند. همین بلا در فیلم های سینمایی است که سینمای ایران را با «بحران مخاطب» مواجه کرده و کمتر ایرانی حاضر است سینما برود و فیلم های پرت و پلا و به دور از واقعیت زندگی خود و جامعه اش را تماشا کند.

    اما در سریال پایتخت بر عکس، آدم ها و کارکترها، همین آدم های معمولی هستند که همه ما هر روز در کوچه و خیابان مشاهده می کنیم. معمولیِ معمولی. مثل «نقی معمولی» و «ارسطو عامل». خوشی ها و ناخوشی های آنان مانند اکثر مردم ایران معمولی است. مشکلات آنان از جنس مشکلات مردم ایران است. حتی نحوه برطرف کردن مشکلات شان نیز مانند اکثر قریب به اتفاق مردم ایران است. (مانند نامه نوشتن به رئیس جمهور)

    در حقیقت علت برتری این سریال، همذات پنداری مخاطب ایرانی با آن است. چه از حیث کارکترها و چه از حیث نماها و لوکیشن ها که دست بر قضا از فضای ونک به بالا و آپارتمان های مدرن خارج شده و به فضای جامعه ایرانی نزدیک می شود. از شهرهای کوچک و بزرگ شمالی و جنوبی کشور، نماها و سکانس هایی تصویربرداری می شود. حتی وقتی خانواده نقی معمولی وارد شهر درندشت تهران می شود، باز هم کارگردان سریال، خانواده ای را انتخاب می کند که جزو خانواده های معمولی تهرانی است نه بالا شهری های فیس و افاده ای.

    ارائه تصویری زیرپوستی از نقش «مذهب» در کارکترها و شخصیت های موجود در سریال نیز خود عامل دیگری به عنوان برتری این سریال شناخته می شود. البته کارگردان محترم به درستی سعی کرده که غیرمستقیم به این موضوع بپردازد. هرچند ارائه تصویر مذهب در این سریال، در همان لایه و سطح رویین مذهب باقی مانده و به سطوح عمیق تر دین پرداخته نمی شود، اما تا به همین جا هم جای بسی خوشحالی است. که بالاخره هنرمند و کارگردانی متوجه شد برای آنکه بتواند در دل «مخاطب دیندار ایرانی» جا باز کند، ناچار است که المان ها و نمادهای مذهبی را نیز نادیده نگیرد.

    باری، تجربه سریال پایتخت نشان داده است که هنرمندان و کارگردانان و به تبع آن لشگر هزاران نفری رسانه ملی، هرگاه به جامعه واقعی مردم ایران نزدیک شد و از زندگی، دغدغه ها، خوشحالی ها و بدحالی های آنان، اثر هنری خلق کرد، به شدت مورد توجه مردم نیز قرار گرفت. ای کاش این موضوع را طبقه هنرمند مثلا روشنفکر ایرانی نیز بفهمد و از ساخت آثار صد من یک غاز خود که هیچ نسبتی با جامعه ایران ندارد دست بردارد.

    *یقینا این سریال نیز مانند دیگر آثار هنری، دارای نقاط ضعفی نیز بوده که جهت جلوگیری از اطاله کلام و عدم ارتباط با فحوای کلی این مطلب، از گفتن آن صرف نظر شده است.

  8. #288
    داره خودمونی میشه bahador fab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2013
    پست ها
    150

    پيش فرض

    تاثیرگزارترین قسمت پایتخت 2



    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    قسمتی از سریال پایتخت که اشک تماشاچیان را در آورد.

    تاثیرگزارترین قسمت پایتخت 2

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] #
    Last edited by bahador fab; 15-04-2013 at 14:22.

  9. #289
    داره خودمونی میشه bahador fab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2013
    پست ها
    150

    پيش فرض

    تولید سریال پایتخت 3


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    الهام غفوری تهیه کننده سریال نوروزی پایتخت درباره ساخت سری سوم پایتخت گفت: اگر قصه خوبی داشته باشیم حتما سری سوم پایتخت را هم تولید می کنیم.
    'الهام غفوری گفت:در حال حاضر درگیر رساندن قسمت های امشب و فردا شب سریال به پخش هستیم ومی خواهیم فقط پایتخت دو به [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] به پایان برسد.
    وی در خصوص احتمال ساخت سری سوم این سریال گفت: این مساله بستگی به تصمیم مدیران دارد و برای ما داشتن یک قصه خوب همچون سری دوم مهم است تا کار را ادامه بدهیم.
    وی افزود:ما از ابتدا نمی خواستیم خاطره شیرین پایتخت یک را در ذهن مخاطبین خراب کنیم به همین خاطر تا رسیدن یک قصه خوب صبر کردیم و در نهایت با تولید یک قصه خوب و مناسب سری دوم را تولید کردیم وهمین شرط را بریا تولید سری سوم در نظر داریم.
    غفوری با بیان این که مردم ازپایتخت 2 همچون سری اول استقبال خوبی کردند به قدس انلاین گفت:‌ حس خیلی خوبی نسبت به سری دوم «پایتخت» دارم و با وجودی که هنوز به پایان نرسیده، اما تا کنون بازخوردهایی که به شکل [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و همچنین در ارتباط مستقیم در جاده با مردم به دست‌مان رسیده است، خوب بود و با استقبال همراه بوده است.'

    منبع : qudsonline.ir

  10. #290
    داره خودمونی میشه bahador fab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2013
    پست ها
    150

    پيش فرض



    گنبد و گلدسته ای که در «سریال پایتخت2» مورد استفاده قرار گرفته بود طی مراسمی در مسجد یکی از شهرهای استان فارس نصب شد.



    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] گنبد و گلدسته ای که در «سریال پایتخت2» مورد استفاده قرار گرفته بود طی مراسمی در مسجد یکی از شهرهای استان فارس نصب شد.

    گنبد و گلدسته مورد استفاده در «سریال پایتخت 2 » در مراسمی به مسجد صاحب الزمان در شهر سعادت بوکان در 200 کیلومتری استان فارس اهدا شد.



    Last edited by bahador fab; 15-04-2013 at 14:34.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •