تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 29 از 58 اولاول ... 1925262728293031323339 ... آخرآخر
نمايش نتايج 281 به 290 از 575

نام تاپيک: داستانهای مینیمالیستی

  1. #281
    پروفشنال ssaraa's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2009
    پست ها
    973

    پيش فرض

    پيرمرد خسته کنار صندوق صدقه ایستاد.
    دست برد و از جیب کوچک جلیقه‌اش سکه‌ای بیرون آورد.
    در حین انداختن سکه متوجه نوشته روی صندوق شد: صدقه عمر را زیاد می‌کند، منصرف شد!!!

  2. 5 کاربر از ssaraa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #282
    پروفشنال ssaraa's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2009
    پست ها
    973

    پيش فرض

    مرد بدكاری هنگام مرگ ملكه دربان دوزخ را ديد. ملكه گفت: "کافی است كه فقط يك كار خوب كرده باشی، تا همان يك كار تو را برهاند. خوب فكر كن." مرد به خاطر آورد يكبار كه در جنگلی قدم می‌زد. عنكبوتی سر راهش ديده بود و برای اين كه عنكبوت را لگد نكند راهش را كج كرده بود.
    ملكه لبخندی به لب آورد و در اين هنگام تار عنكبوتی از آسمان نازل كرد، تا به مرد جوان اجازه صعود به بهشت را بدهد. بقيه محكومان نيز از تار استفاده كردند و شروع به بالا رفتن كردند. اما مرد از ترس پاره شدن تار برگشت و آنها را به پايين هل داد.
    در همان لحظه تار پاره شد و مرد به دوزخ بازگشت. آنگاه شنيد كه ملكه می‌گويد: "شرم آور است كه خودخواهی تو، همان تنها خير تو را به شر مبدل كرد".

  4. 2 کاربر از ssaraa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #283
    پروفشنال ssaraa's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2009
    پست ها
    973

    4 عکس یادگاری

    عکاس سر کلاس درس آمده بود تا از بچه‌هاى کلاس عکس يادگارى بگيرد. معلم هم داشت همه بچه‌ها را تشويق مي‌کرد که دور هم جمع شوند.
    معلم گفت: ببينيد چقدر قشنگه که سال‌ها بعد وقتى همه‌تون بزرگ شديد به اين عکس نگاه کنيد و بگوئيد : اين احمده، الان دکتره. يا اون مهرداده، الان وکيله.
    يکى از بچه‌ها از ته کلاس گفت: اين هم آقا معلمه، الان مرده.

  6. 8 کاربر از ssaraa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #284
    پروفشنال ssaraa's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2009
    پست ها
    973

    6 سیب

    بچه‌ها در ناهارخورى مدرسه به صف ايستاده بودند. سر ميز يک سبد سيب بود که روى آن نوشته بود: فقط
    يکى برداريد. خدا ناظر شماست.
    در انتهاى ميز يک سبد شيرينى و شکلات بود. يکى از بچه‌ها رويش نوشت: هر چند تا مى‌خواهيد برداريد! خدا مواظب سيب‌هاست


  8. 9 کاربر از ssaraa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #285
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    شبی از شبها راه‌زنان به قافله‌ای شبیخون زدند و اموال ‌آنان را به غارت بردند، بعد از مراجعت به مخفیگاه نوبت به تقسیم اموال مسروقه رسید، همه جمع شدند و هرکس آنچه به دست آورده بود به میان گذاشت، تا رئیسشان اموال آنها را قسمت کند، رئیس دزدان از جمع پرسید چگونه تقسیم کنیم؟ خدایی یا رفاقتی؟ جمع به اتفاق پاسخ دادند خدایی.
    رئیس هم شروع به تقسیم کرد، بیش از نیمی از اموال را برای خود برداشت، الباقی را به شکل نامساوی میان سه تن از راه‌زنان تقسیم کرد و به بقیه هیچ نداد، دیگران اعتراض کردند که ما گفتیم خدایی تقسیم کن تا تساوی رعایت شود و همه راضی باشیم این چه جور تقسیمی بود ؟؟؟ رئیس پاسخ داد: خداوند به یکی زیاد بخشیده، به یکی کمتر و به یکی هم هیچ، خود شاهدی بر این ادعا هستید، آن تقسیمی که شما در نظر دارید تقسیم رفاقتی بود که نپذرفتید پس دیگرحق اعتراض ندارید.

  10. 4 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #286
    پروفشنال ssaraa's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2009
    پست ها
    973

    پيش فرض

    در زمانهاي گذشته، پادشاهي تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد و براي اين كه عكس العمل مردم را ببيند، خودش را در جايي مخفي كرد. بعضي از بازرگانان و نديمان ثروتمند پادشاه بي تفاوت از كنار تخته سنگ مي گذشتند؛ بسياري هم غرولند مي كردندكه اين چه شهري است كه نظم ندارد؛ حاكم اين شهر عجب مرد بي عرضه اي است و ... با وجود اين هيچكس تخته سنگ را از وسط بر نمي داشت.نزديك غروب، يك روستايي كه پشتش بار ميوه و سبزيجات بود ، نزديك سنگ شد. بارهايش را زمين گذاشت و با هر زحمتي بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را كناري قرار داد. ناگهان كيسه اي را ديد كه زير تخته سنگ قرار داده شده بود. كيسه را باز كرد و داخل آن سكه هاي طلا و يك يادداشت پيدا كرد. پادشاه در آن يادداشت نوشته بود :" هر سد و مانعي مي تواند يك شانس براي تغيير زندگي انسان باشد."

  12. 4 کاربر از ssaraa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #287
    آخر فروم باز farryad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    مشهد
    پست ها
    1,084

    پيش فرض

    تام مردی جوان و خوش برخورد بود، هر چند وقتی که با سام که دو ماه هم خانه اش شده بود،شروع به جدل میکرد.
    حال خوشی نداشت: نمیشود،نمیشود یک داستان کوتاه را فقط با 55 کلمه نوشت،ابله!
    سام او را با شلیک گلوله ای ساکت کرد.بعد با لبخندی گفت: میبینی که میشود!

  14. 6 کاربر از farryad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #288
    داره خودمونی میشه NeGi!iN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2009
    محل سكونت
    In Sad Cabin
    پست ها
    62

    پيش فرض کوتاه ترین داستان کوتاه علمی تخیلی

    پسر با دختر ملاقات می‌کند. پسر دختر را از دست می‌دهد. پسر دختر را می‌سازد.

    (کوتاه‌ترین داستان علمی‌تخیلی به قلم نویسنده‌ای ناشناس)

  16. 3 کاربر از NeGi!iN بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #289
    داره خودمونی میشه NeGi!iN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2009
    محل سكونت
    In Sad Cabin
    پست ها
    62

    پيش فرض 2 داستان خیلی خیلی کوتاه

    *دماغش را عمل كرد، حالا به جاي اون دماغ گنده يه دماغ كوچولوي سربالا داشت، دو روز بعد از گرسنگي مرد، مادرش صد دفعه بهش گفته بود كه عمل جراحي بيني مخصوص آدماست نه فيل ها!



    *مگس كش سوسك رو كشت، اما هيچ كس او را به خاطر سوء استفاده از اختياراتش محاكمه نكرد.




  18. 5 کاربر از NeGi!iN بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #290
    در آغاز فعالیت جان لاک's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2009
    پست ها
    10

    پيش فرض

    شنبه ها صبح که می شد دلم مربای بالنگ می خواست
    شنبه ها ظهر که می شد دلم لک می زد واسه یه دیزی پر چرب
    شنبه ها عصر یه لیوان چای داغ مستقیم جذب مغزم می شد
    شنبه ها غروب که می شد دلم هوای دماوند می کرد درختای بلند چنار کلاغا که غارغار می کردن
    شنبه ها شب که می شد حسابی خوابم می گرفت و می خوابیدم
    یکشنبه...

  20. 4 کاربر از جان لاک بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •