تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 29 از 137 اولاول ... 192526272829303132333979129 ... آخرآخر
نمايش نتايج 281 به 290 از 1366

نام تاپيک: نثرهای عاشقانه

  1. #281
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    دلم گرفته به اندازه ی وسعتِ تمام ِ دل تنگی های عالم. شیشه قلبم آن قدر نازك شده كه با كوچكترین تلنگری می شكند. دلم می خواهد فریاد بزنم، ولی واژه ای نمی یابم كه عمق ِ دردم را در فریاد منعكس كند، فریادی در اوج ِ سكوت كه همیشه برای خودم سر داده ام. دلم به درد می اید وقتی سر نوشت را به نظاره می نشینم. كاش می شد پرواز كنم پروازی بی انتها تا رسیدن به ابدییت! كاش می شد درمیان هجوم بی رحمانه ی درد، خودم را پیدا كنم. نفرین به بودن، وقتی با درد همراه است! بغض كهنه ای گلویم را می فشارد... به گوشه ای پناه می برم ... كاش این بار هم كسی اشك هایم را نبیند!


  2. #282
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    زبونم پر بوداز کلمات , سینه ام سپری بود در مقابل ناملایمات , پاهام حرکتی بود در فراسوی افق, دستام خالی بود و همیشه به نیایش بلند , اشکام همدمی بود بر پیشانی در سجده شکر و قلبی که همیشه تنگ و تنها بود در همهمه فریادها و چنین بود که ...

  3. #283
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    تمام عمر دير می فهميم! در لحظه ها و دقيقه های آخر! وقتی عمر چیزی در حال تمام شدن باشد. يک لحظه آفتاب در هوای سرد غنيمت می شود. خدا در مواقع سختيها تنها پناه می شود. يک قطره نور در دريای تاريکی همه ی دنيا می شود. يک عزيز وقتی که از دست رفت همه کس می شود. پاييز وقتی که تمام شد ٬ به نظر قشنگ و قشنگ تر می شود... هيچ کس مطمئن نيست که فردا را می بيند يا نه. امروز تمام چيزها و آدم های اطرافمان را خوب نگاه کنیم. زندگی خيلی طولانی نيست ...

  4. #284
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    بسيارند خوبی هايی که روزی قصد انجامشان را داری، و منتظری تا روزی مناسب فرا رسد، اما تنها فرصتی که اينک در اختيار توست، همين لحظه است، باور کن همين لحظه می بايد، از لغزش ديگران به سهولت درگذری، همين لحظه بايد سخاوت پيشه کنی، و در برابر ديگران محبت را ايثار کنی، باور کن همين لحظه، همين لحظه بايد دوستانت را تحسين کنی، امروز روزی است که بايد قلب وروحت را آزاد کنی و کارهايی را که دير زمانی است به تاخير انداخته ای به انجام برسانی، امروز بايد موهبت های خدا را که به تو امانت رسيده است به آنانی که از آن محروم اند برسانی، امروز می توانی کليدی باشی که قفل های بسته را باز می کند، نه کليدی که فقط برای بستن در های گشوده به کار می رود، اگر بخواهی امروز قادری زندگیت را شکوهی ديگر بخشی، اين لحظه از آن توست، تا خود چه بنا نهی.

  5. #285
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    مهم نيست که چقدر بزرگ شده ای٬ مهم آن است که هنوز هم دوست داشته باشی بزرگتر که شدی خلبان بشوی، هنوز فکر کنی معلم هايت همه چيز دنيا را بلدند، هنوز فکر کنی پدرت قوی ترين و پولدارترين مرد است، هنوز فکر کنی مادرت زيباترين و مهربان ترين زن دنياست، هنوز هم اعتقاد داشته باشی که اگر بتوانی با دستانت سريع بال بال بزنی می شود کمی پرواز کرد، هنوز هم به تصويرت در آينه کمی شک داشته باشی که خودت هستی يا همزادت در دنيای مجاز، هنوز هم ولع داشته باشی که يواشکی پاهايت را بکنی در کفش آدم بزرگ ها، هنوز هم آرزوی خانه ای با ديوارها و سقف تمام شيشه ای را داشته باشی٬ هنوز هم گه گاهی بروی پشت تلويزيون و راديو تا بی هوا مجری را غافلگير کني، هنوز هم بتوانی با يک تاب بازی جانانه به آسمان برسی، هنوز هم اين قدرت را داشته باشی که آدم هايی را بسيار زياد دوست داشته باشی، بدون آنکه عاشقشان شوی، مهم آن است که هنوز صدای نفس های بلند قشنگ ترين و دست نيافتنی ترين روياهايت را راحت بشنوی ...

  6. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #286
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,696

    پيش فرض

    کلاس درس روزگاردرسهای گونه گونه هست درس دست یافتن به آب و نان درس زیستن کنار این و آن درس مهردرس قهردرس آشنا‌شدن درس با سرشک غم زهم جدا شدن ...در کنار این معلمان و درس‌ها در کنار نمره‌های صفر و نمره‌های بیست یک معلم بزرگ نیز در تمام لحظه‌ها، تمام عمر در کلاس هست و در کلاس نیست نام اوست: مرگ...و آنچه را که درس می‌دهدزندگی است!

  8. #287
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,696

    پيش فرض

    روزی مردی خواب عجیبی دید او دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آن ها نگاه می کند. هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند، باز می کنند و آن ها را داخل جعبه می گذارند. مرد از فرشته ای پرسید، شما چه کار می کنید؟ فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد، گفت: این جا بخش دریافت است و دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم. مرد کمی جلوتر رفت، باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می گذارند و آن ها را توسط پیک ها یی به زمین می فرستند. مرد پرسید شماها چکار می کنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت: این جا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت های خداوندی را برای بندگان می فرستیم. مرد کمی جلوتر رفت و دید یک فرشته بیکار نشسته است. مرد با تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بیکارید؟ فرشته جواب داد: این جا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند ولی عده بسیار کمی جواب می دهند. مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟ فرشته پاسخ داد: بسیار ساده، فقط کافی است بگویند: خدایا شکر

  9. #288
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,696

    پيش فرض

    پایان هر عشق وصل نیست! شادی نیست! گاهی جدایی و غم و حسرت است. پس از عشق پرهیز كن ! حیف است ، مگذار قلب پاك و مهربانت با غبار عشق آلوده گردد، حیف است چشمان سیاه و زیبای تو روزی برای غم جدایی اشكبار شود

  10. #289
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,696

    پيش فرض

    لحظه های ناب عمر ما چون تندبادی رفت و گویی خواب بود وان بنای آرزوها خانه یی بر آب بود وه چه شب ها دولت بیدار بر در حلقه زد لیکن از نا هوشیاری بخت ما در خواب بود ز دل گوری شنیدم پند قارون را که گفت در کف دنیا پرستان سیم و زر سیماب بود روشنی ها در پریشانی بود دل بد مکن هر کجا ویرانه یی دیدم پر از مهتاب بود گفت با من مردم چشمم که قحط مردمیست جست و جو کردم بسی این کیمیا نایاب بود موج بنیان کن شو و دریای طوفانخیز باش مرگ بر آن کس که عمری رفت و خود مرداب بود دولت شب ها و توفیق دعا از دست رفت لحظه ی معراج ما آن لحظه ی ناب بود

  11. #290
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,696

    پيش فرض

    به نام حق به نام آنكه دوستی را آفرید، عشق را ، رنگ را ... به نام آنكه كلمه را آفرید. و كلمه چه بزرگ بود در كلام او و چه كوچك شد آن زمان كه میخواستم از او بگویم. سالهاست دچارش هستم. و چه سخت بود بیدلی را ، ساختن خانه ای در دل. و این دل بینهایت، چه جای كوچكی بود برای دل بیتابش. او رفت و من نشناختمش . در تمام میخكهای سر هر دیوار، آواز غریبش را شنیدم اما نشناختمش. همانگونه كه بغضهای گاه و بیگاهم را نشناختم. فقط آنقدر او را شناختم كه در سایه های افتاده به كلامش، به دنبال جای پای خدا باشم. اینجا، هر چه هست، جز با صداقت او و كلام و نقشهای او، حوض بی ماهیست. شاید مزرعه ای باشد با زاغچه ای بر سر آن زاغچه ای كه هیچكس جدی نگرفتش . اینجا را هدیه اش میكنم. به آنكس كه برای سبدهای پرخوابمان، سیب آورد. حیف كه برای خوردن آن سیب، تنها بودیم . چقدر هم تنها ...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •