تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 29 از 35 اولاول ... 19252627282930313233 ... آخرآخر
نمايش نتايج 281 به 290 از 344

نام تاپيک: شل سیلوراستاین

  1. #281
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    سلام

    با تشکر از همه دوستای عزیزی که زحمت زیادی می کشن برای این تاپیک

    1- پست انگلیسی حتما باید دارای ترجمهع فارسی هم باشه
    2- شعری که توی تاپیک قرار می دین به خاطر فهرست باید حتما دارای عنوان باشه


    ممنون از توجهتون

  2. #282
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض ندای درون

    صدايي در وجودت

    هر روز به آرامي ميگوید:

    حس مي كنم كه اين درسته،

    مي دونم كه اين اشتباهه.

    هيچ معلم یا موعظه گر، پدر، مادر، دوست و

    هيچ انسان عاقلي نمي تواند بگوید

    چه چيزي برایت خوب است،

    فقط به نداي درون خود گوش فرا ده.

  3. #283
    در آغاز فعالیت tatora's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    پست ها
    3

    پيش فرض

    به كوجكی یك بادام

    به بزرگی یك غول

    همه یك اندازه ایم

    اگر چراغ را خاموشكنیم

    به پولداری شاه

    به بی پولی كرم

    همه یكسانیم

    اگر چراغ راخاموش كنیم


    ...
    ...

    پس شاید تنها راهبرای درست شدن

    اینست كه پیامی از خدا بیاید و چراغرا خاموش كن

  4. 2 کاربر از tatora بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #284
    در آغاز فعالیت tatora's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    پست ها
    3

    پيش فرض

    زمانی هر کلمه ای را که کرم ابریشم می گفت می فهمیدم،

    زمانی در خفا به وراجی سارها می خندیدم،

    و در رختخوابم با مگسی گپ می زدم.

    زمانی به تمام سئوالهای جیرجیرکها گوش می دادم

    و به تمام آنها جواب می دادم،

    و با گریه ی هر دانه برف در حال مرگ که فرو می افتاد

    همدردی می کردم.

    زمانی به زبان گل ها سخن می گفتم...

    چه شد که این ها همه از یادم رفت؟

    چه شد که این ها همه از یادم رفت؟

  6. #285
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    ترانه هایم را در جاده های خاکی خوانده ام
    در پیاده رو شهرهای کثیف
    برای کارگران بی احساس
    در مسیر خط آهنی که از آن می گذشتم
    در اتاق هایی با کاغذ دیواری آبی رنگ خوانده ام
    برای دخترانی که عاشق شان بودم

    حال مادر ... ترانه ای می خوانم برای تو

    مادر! هرگز از یاد نبرده ام
    خاطرۀ حرف های دلنشینت را
    رفتار متینت را
    با آنها بالیده ام
    آغوش های دیگری هم مرا به خود خوانده اند

    اما مادر! ... ترانه ای می خوانم برای تو

    می گویی از اینکه اینجا هستم خوشحالی
    تا در زمستان کمک حالت باشم
    اما این سخن را با لبخند حسرت بار به زبان می آوری
    گویی می دانی
    که پسرت آدمی نیست که در جایی بند شود
    اما من هنوز حرف هایی برای گفتن دارم

    مادر! ... ترانه ای می خوانم برای تو

    فردا می روم
    در کوره های حومۀ شهر
    شاید کارگر بی احساس که عرق می ریزد
    ترانه ام را بشنود
    و همین طور دختری در اتاقی با کاغذ دیواری آبی رنگ
    خواهد پرسید ، کجا بودم؟
    و من خواهم گفت، ماندم تا ترانه ای بخوانم برای تو!

  7. #286
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    دعوت
    اگر اهل خیالید بیایید
    اگر اهل خیال و دروغ و آرزویید
    اگر اهل دعایید
    اگر اهل خرید لوبیای سحر آمیزید بیایید
    اگر اهل امیدید
    یا اهل وانمودید بیایید
    کنار آتش من بنشینید
    لباسی از حکایت ز تار و پود زرین
    برای خود ببافید
    بیایید!
    بیایید!


  8. #287
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    ناخدا قلاب به دست باید یادش بمونه که اصلا پاش رو نخارونه
    ناخدا قلاب به دست باید مراقبت کنه که هیچ وقت دست توی بینی اش نکنه
    ناخدا قلاب به دست باید وقتی به آدم دست میده آروم و ملایم دست بده
    ناخدا باید حواستون رو جمع کنید
    موقع بازکردن قوطی ساردین
    یا موقع گرگم به هوا یا چایی ریختن
    یا صفحه های این کتاب رو ورق زدن .
    من واقعا خوشحالم که مثل خیلی از آدم ها نیستم .
    ولی بیشتر از همه خوشحالم که مثل این ناخدا نیستم .


  9. #288
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    من که با قوزک پا تاب می خورم رو هوا
    اون به زانوت می چسبه تو هم آویزون می مونی با بینی از یه بند
    به بند خیلی بلند
    فقط یه چیز بی زحمت
    بی حرف پیش و منت
    وقتی تو هوا شناوری
    بپا که عطسه نکنی .

  10. #289
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض قایق دست ساز


    قایقی که تازه ساختیم و جنسش از چوبه
    بیخود نگو که خوب نیست خیلی هم خوبه
    کنار ه ها و پشتش که معرکه است خیر سرم
    فقط تهش رو یادمون رفته به نظرم .

  11. #290
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض در آغوش کشی

    من دیگه طناب کشی بازی نمی کنم
    به جاش در آغوش کشی بازی می کنم
    که در اون به جای اینکه طناب را بکشند
    همه همدیگه رو در آغوش می کشند
    و در اون هر هر می خندند
    روی قالی می غلتند
    همه ماچ و بوسه می کنند
    همه لبخند می زنند
    همه همدیگه رو بغل می کنند
    خلاصه همه برنده اند .


  12. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •