دلم از عشق خوبان گيجو ويجه***مژه بر هم زنم خوناوه ريجه
دل عاشق مثال چوب تر بي***سري سوجه سري خوناوه ريجه
باباطاهر
دلم از عشق خوبان گيجو ويجه***مژه بر هم زنم خوناوه ريجه
دل عاشق مثال چوب تر بي***سري سوجه سري خوناوه ريجه
باباطاهر
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نــــــــــــرود .:.:.:. هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
از دماغ من سرگشته خیـــــال دهــــــــــنت .:.:.:. به جفای فلک و غصه دوران نــــرود
در ازل بست دلم با ســـــــــر زلفت پیونـــــد .:.:.:. تا ابد سر نکشد و از سر پیمان نرود
هر چه جز بار غمت بر دل مسکین من است .:.:.:. برود از دل مــــن و از دل من آن نرود
آن چنان مهر توام در دل و جان جای گـــرفت .:.:.:. که اگــر سر برود از دل و از جان نرود
گر رود از پی خوبان دل من معــــــذور است .:.:.:. درد دارد چه کند کز پــــی درمان نرود
هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان .:.:.:. دل به خوبان ندهد و از پی ایشان نرود
حافظ
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند***لاغر صفتان زشتخو را نکشند
گر عاشق صادقی، ز کشتن مگریز***مردار بود هر انکه اورا نکشند
سرمد کاشانی
دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن .:.:. در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
از جان طمع بریدن آسان بود ولیکـــن .:.:. از دوستان جانی مشکل تـوان بریدن
حافظ
نخل نو خیز گلستان جهان بسیار است***گل این باغ بسی،سرو روان بسیار است
جان من،همچو تو غارتگر جان بسیار است***ترک زرین کمر موی میان بسیار است
وحشی بافقی
ترکیب پیالهای که درهم پیوســـــــــت .:.:. بشکستن آن روا نمیدارد مســــــــــــت
چندین سر و پای نازنین از سر و دست .:.:. از مهر که پیوست و به کین که شکست
خیام
تو که شرح ورق گل همه خواندی دانی***که فغان دل بلبل به زبان من و تست
چشمه آب حیاتی که به دستان گویند***گوهر شعر تر و طبع روان من و توست
شهریار
تو دريايي و من يك قطره اي جان * وليكن جزو را كل مي توان كرد
..........................
دلم صد پاره شد هر پاره نالان * كه از هر پاره بلبل مي توان كرد
مولانا
دبيری و دبير بی کتاب و خط و املائی / هـژبـــری و هـژبـــر بيـدل و چنــگال و دندانی
کجا با تنــــد باد زندگی دانی در افتادن / تو مسکين کاز نسيم اندکی چون بيد لرزانی
پروين اعتصامی
Last edited by Mr.Lover; 28-02-2010 at 19:29. دليل: دیر رسیدم
يک نان به دو روز اگر بود حاصل مرد
از کوزه شکستهاي دمي آبي سرد
مامور کم از خودي چرا بايد بود
يا خدمت چون خودي چرا بايد کرد
خیام
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)