تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 289 از 640 اولاول ... 189239279285286287288289290291292293299339389 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,881 به 2,890 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #2881
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Dreamy love
    پست ها
    1,163

    پيش فرض

    همه زندگیم خلاص ست
    به یه پنجره تو اتاقم
    روزا می گذره مثل باد
    ولی من هنوز تو خوابم
    که اگه یه روز بیادش
    من واسش پروانه می شم
    . . .

  2. این کاربر از hosseinmusicmaster بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #2882
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    بيهوده

    بر زمين کوبيديم

    ماهستيم

    و مرگ

    جز بر آنچه هست

    نخواهد ايستاد!

  4. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #2883
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    پشت سرت

    باران

    کلمه کلمه شد

    تا حرف های نزده مان

    کنج دنج سینه مان

    تر و تازه بماند

  6. 3 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #2884
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    سحر گاه از خواب می پرم

    این بوی کیست که این همه در بسترم پیچیده ست ؟

    حتما خواب دیده ام

    دوباره می خوابم

    وقتی حضور تو نباشد

    خواب خوب است

  8. 3 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #2885
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دختر کنار پنجره بی تاب یک مرد

    مردی که آمد بودن اورا هدر کرد

    مردی که پشت خنده های مهربانش

    خوابیده نیش سالیان کهنه ای درد

    دختر کنار پنجره فکر کسی بود

    فکر زیارت از نگاهی ساکت و سرد

    اشکی که می بارید معنایش همین بود

    "او" این بلا را بر سر این خانه آورد

    دختر کنار پنجره با برف روشن

    پیراهن بخت سیاهش را به تن کرد

  10. #2886
    آخر فروم باز eshghe eskate's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    In Others Heart
    پست ها
    1,107

    پيش فرض

    جغد بارون خورده ای تو کوچه فریاد می زنه
    زیر دیوار بلندی یه نفر جون می کنه

    کی می دونه تو دل تاریک شب چی می گذره
    پای برده های شب اسیر زنجیر غمه

    دلم از تاریکی ها خسته شده
    همه درها بروم بسته شده

    من اسیر سایه های شب شدم
    شب اسیر تار سرد آسمون

    پا به پای سایه ها باید برم
    همه شب به شهر تاریک جنون

    دلم از تاریکی ها خسته شده
    همه درها بروم بسته شده

    چراغ ستاره من رو به خاموشی میره
    بین مرگ و زندگی اسیر شدم باز دوباره

    تاریکی با پنجه های سردش از راه میرسه
    توی خاک سرد قلبم بذر کینه می کاره

    دلم از تاریکی ها خسته شده
    همه درها بروم بسته شده

    مرغ شومی پشت دیوار دلم
    خودشو اینورو اونور می زنه

    تو رگای خسته سرد تنم
    ترس مردن دادره پرپر می زنه

    دلم از تاریکی ها خسته شده
    همه درها بروم بسته شده

  11. این کاربر از eshghe eskate بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #2887
    داره خودمونی میشه Parisa-007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    91

    پيش فرض

    دنيا، بيشه‌اي‌ ست‌

    و در اين‌ بيشه‌

    هر درختي‌ كه‌ قد مي‌كشد

    جلوي‌ آفتاب‌ را مي‌گيرد.

  13. این کاربر از Parisa-007 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #2888
    آخر فروم باز Consul 141's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    BandarAbbas
    پست ها
    1,870

    پيش فرض


    چقدر غریب شده ام میان این همه آشنا..

    چند روزی است حجم تنهایی را بر روی قاب آبی دلم نقاشی می کنم..!!

    - نه -
    قلم در دست من نیست....!!

    من نقاش این تنهایی نیستم.!

    این خاطرات شب چشمانت است که...

    قلم در دست گرفته..

    و به حرمت شبهای تلخ من
    - بعد از رفتن تو –

    حجم تنهایی را بر قاب دلم نقاشی می کند.........!!

    و تو....

    حتی سایه دلم را در کوچه پس کوچه های قلبت ندیدی...

    و اما من....

  15. 2 کاربر از Consul 141 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #2889
    آخر فروم باز Consul 141's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    BandarAbbas
    پست ها
    1,870

    پيش فرض

    دلم می خواست بند از پای جانم باز می کردند که من تا روی بام ابرها پرواز می کردم از انجا با کمند کهکشان تا استان عرش می رفتم در ان درگاه درد خویش را فریاد می کردم که کاخ صد ستون کبریا لرزد


  17. این کاربر از Consul 141 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  18. #2890
    آخر فروم باز Consul 141's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    BandarAbbas
    پست ها
    1,870

    پيش فرض


    در بهار زندگی احساس پیری می کنم
    باهمه آزادگی فکر اسیری می کنم
    بس که بد دیدم زیاران به ظاهر خوب خود
    بعداز آن برکودک دل سختگیری می کنم
    دربه رویم بسته ام از این و از آن خسته ام
    من به جمع آشیان پاشیدگان پیوسته ام

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •