
نوشته شده توسط
behroooz
سوالهاي دوست عزيزم داش اشكي مهربان
سلام داش بهروز...
به به داش اشكي عزيز . خوبي هموطن ؟
میخواستم 2 تا سوال ازت تو صندلی داغ بپرسم گفتم شاید مایل نباشی جواب بدی..
این دوتا سوال رو اینجا ازت میپرسم اگه مایل هستی یا نیستی اینجا بهم بگو...تا بدونم ازت این سوالات رو تو صندلی داغ ازت بپرسم یا نه
اگرم نمیخوای روی صندلی داغ به این سوالات جواب بدی دوست دارم بدونم جوابات چیه تو پی ام...
اینم دو تا سوال
اول اينکه به نظر ميرسه از دوران خدمت دل خوشي نداري...ميتوني علتش رو بگي...
نه دوست من . اين طور نيست . من در دوران خدمت سربازي بجز دو ماه اولش خيلي بهم خوش گذشت .چون اولا درجه دار بودم و سرباز صفر نبودم (گروهبان بودم ) . دوم اينكه دوستهاي خوبي داشتم كه تحمل دوري از خانه را برايم اسان كردند . من در مشهد خدمت مي كردم كه تا كرمانشاه 1400 كيلومتر فاصله داشت . يادش بخير هروقت دلم ميگرفت ميرفتم حرم امام رضا (ع) ، دوپينگ روحي ميكردم برميگشتم پادگان .
چه اتفاقها كه نيفتاد . همه خاطره انگيز و به ياد ماندني . يادمه اخرهاي خدمت در بهمن ماه وسط زمستان رفتيم مانور كشوري تندر 3 . كه همزمان با حمله امريكا به عراق بود . شب ها 25 نفر داخل يك چادر مي خوابيديم كه اصلا جاي تكان خوردن نبود . 28 روز حمام نرفتيم . يادمه يكبار نزديك بود تو ببيابونها گم بشم كه خدامك كرد دوباره راه را پيدا كردم .
نه من از دوران خدمت ناراحت نيستم هيچ خوشحال هم هستم كه رفتم خدمت . دوستاني دارم كه هنوز بعد از گذشت سه سال از پايان خدمت با هم در تماسيم . به اميد خدا تا چند روز ديگه دارم ميرم مشهد پيش يكي از همون دوستهاي دوران خدمت . چيزي كه هيچ وقت يادم نميره اينكه يكروز در پادگان يك سرباز كه اصلا نميشناختمش پيش من امد و گفت : سر گروهبان من ميخواهم فرار كنم . تحمل اينجا را ندارم . چه كنم ؟
من بهش گفتم مبادا فرار كني . سعي كن در هر جايي كه هستي و هر پستي كه بهت ميدن بهترين باشي . 14 روز به خودت سختي بده بعدش همه ميبينند كه تو كارت را بلدي كاري به كارت ندارن .
بعد از دو سه هفته همون سرباز پيش من امد و بابت اون راهنمايي كه بهش كردم تشكر كرد و گفت كه خدمت ديگه سخت نيست . هر وقت ياد اون خاطره مي افتم احساس غرور مي كنم .
قبلا گفته بودي با يه دختره فرانسوي(اگه اشتباه نکرده باشم) برخورد داشتي وبهش علاقمند بودي..چي شد که ازدواج نکردي (چون گفته بودی فرانسویه علاقمند شدم بدونم..چون خودم فرانسه رو خیلی دوست دارم )
معلومه كه پيگير پستهاي من هستي . متاسفانه داش اشكي جان بعضي اوقات در زندگي ادم قرباني بي پولي و بي امكاناتي ميشه .من اون موقع كه اون دختر را ديدم بيست سالم بيشتر نبود . يك ماه ديگه بايد ميرفتم خدمت . اون دختره هم 28 سالش بود . اگه اون زمان من سنم بيشتر بود و امكاناتي داشتم كه بتونم خونه اي چيزي دست و پا كنم حتما بهش پيشنهاد مي دادم كه بمونه همين جا . ولي افسوس . داش اشكي من تا حالا راجع به اين موضوع با كمتر كسي حرف زدم ولي يادمه موقعي كه از هم جدا شديم تا نيم ساعت فقط گريه ميكردم .
اي كاش يك بار ديگه ببينمش . اون با اينكه مسلمان نبود ولي انسان بود . يك انسان خوب . اي كاش بعضي از دخترهاي ايراني (گفتم بعضي) ساده زيستن و كم توقع بودن را از او ياد ميگرفتن . بسه يا باز هم بگم ؟
ممنون
من هم ازت ممنونم . سوالهاي سختي پرسيدي.