شفيع الوري خواجه ي بعث و نشر
امام الهدي صدر ديوان حشر
شفيع الوري خواجه ي بعث و نشر
امام الهدي صدر ديوان حشر
روي ها چون زين بيبان در كنند×××جمله سر از گريبان بر كنند...
دو همجنس ديرينه را همقلم
نبايد فرستاد يكجا به هم
موجه ي اين محيط طوفان زاست×××گرچه به چشم آرميده مي آيد...
ديرگاهي است كين ابر انبوه
از كران تا كران تار بسته
آسمان زلال از دم او
همچو ايينه زنگار بسته
عنكبوتي است كز تار ظلمت
پيش خورشيد ديوار بسته
صبح پژمرده تر از غروب است
تا بتواني مي مصفا مي خور
با دوست بر غم دل اعدا مي خور
منديش كه فردا رمضان است امروز
مي خور و فردا غم فردا مي خور
راز پنهان ميكنم مردم ندانند×××عاشق فاطمه بودن كار مانست...بقيه اش رو نميتونم بگم به يه علتي..از قول آقا امام عصر(عج) هستش...
شهر من تهران شهر تو تهران ! شبكه تهران !
نرگس شهلا تورا در قلب خود جا داده است×××كربلايت را بهاران نام خود جا داده است...
اين تاپيك بر عكس موضوعي كه داره كه ادبي هست يكي از جدي ترين تاپيك هاي انجمن متفرقه هست پس خواهش مي كنم از شوخي و يا موضوعي كه كار تاپيك رو با مشكل مواجه كنه پرهيز كنيد !
با سپاس
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)