تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 280 از 469 اولاول ... 180230270276277278279280281282283284290330380 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,791 به 2,800 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #2791
    آخر فروم باز alizshah's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    فعلا هیچ کجا
    پست ها
    5,618

    پيش فرض

    سلام این اولین پست من در این تاپیک هست ...پس زیاد نخندید !

    بعد از سالها بنده به دیدن "بزرگ خاندان" بزرگ ترها ی فامیلمون می رفتم
    بگذریم از اینکه با شهر چندان آشنائیتی نداشتم و ....در این نوع دیدارها سعی می کنم ادب رو رعایت کنم و از طرح مباحث سیاسی و فرهنگی و مذهبی و مشکلات روزمره و ... هیچ خبری نباشه
    در حین صحبت ایشان گفتند : آقا...نمی دونم شما یادت هست یا نه 10 سال پیش تو راهروی خونه قدیمیمون نشسته بودیم شما یک چیزی"نصیحتی" به من گفتی که منو به گریه انداختی و... من سریع جمله ی ایشون رو بریدم و با عجله گفتم : ای بابا ، من هم خیلی اوقات مزخرف می گم شما زیاد به دل نگیرید
    دیدم چهره ایشون بهم ریخت و همراه با همسرشون بنده رو با چشمان بهت زده نگاه می کنند "ایشون 87 سالشون هست"
    من هم تعجب کردم ، بعد گفت : دست شما درد نکنه من هر جایی"مجلسی" میرم اون حرف های شما رو برای مردم می گم و می گم فلانی اینو بمن یاد داد و اونوقت شما می گی مزخرف بود

    ای وای چقدر همونجا خندیدم و عذر خواهی کردم ، گفتم فکر کردم چیز نا ثوابی گفتم ، خواستم مثلا به خیال خودم پیش دستی کنم
    ************
    حالا اون حرف چی بود ؟زود بگو دارم میمیرم ؟

  2. #2792
    در آغاز فعالیت esi-cola's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    پست ها
    3

    پيش فرض

    اینا سوتیای منه:
    من به دیشب همیشه می گم دیروز شب
    به پاساژ می گم پاشاز
    به آدامس می گم آدانس
    یه بارم حواسم نبود به رفیقم گفتم چهارشنبه سوری چندشنبس

  3. #2793
    پروفشنال Iman_m123's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    شیــــــــراز
    پست ها
    980

    پيش فرض

    شما خیلی حواست خمع بوده واشه این چارشنبه سوری

  4. #2794
    حـــــرفـه ای rami_hemi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    تبریز
    پست ها
    4,451

    پيش فرض

    آقا جا آقا
    سوتی های بنده گاهی حد و حصر نداره.مثلا یه بار که رفته بودم ثبت نام یک نفر واسه کلاس موسیقی .وقتی پرسیدم زمان کلاس کی هستش گفت ساعت پنج .
    یه نفر هم نبود به من بگه ساعت پنج میگه حتما 5 عصر هستش دیگه ساعت صبح کی میاد کلاس موسیقی
    حالا بنده هم با پر رویی فراوان پرسید پنج عصر دیگه.
    و اما سوتی وحشتناک ودسته جمعی ما توی کلاس ریاضی 1 اونم ترم اول اول که سوتی نبود واقعا یه حماقت بود و با سانسور فراوان میگم اونای که فهمیدن به بقیه که نفهمیدن نگن
    ما با یه عده (2 نفر از دوستان خوب)قراغر شد صبحی که دانشگاه میایم یه چیزایی هم بیاریم با خودمون (خوردنی میباشد)از خوش شانسی من دیر بلند شدم و نتوستم دوساتم رو ببینم تو ترمینال من رفتم به سلامتی سر کلاس 60 -70 نفره ریاضی که از شانس بد ما هم استاد مار و قشنگ میشناخت و بنده سابقه اخطار و اخراج از بین اون 60 -70 نفر رو داشتم .طبق معمول رفتیم نشستیم لژ که جای راد مردان است
    ساعت اول این دوستای ما نیاومدن گفتیم نامردا من رو خبر نکردن .راستش اون زمونم موبایل هنوز لوسک بود و همش یکی از ما موبایل داشت .اونم من نبودم .
    خب زنگ اول تموم شد و ما رفتیم بیرون دیدم خدا روز بد نده این دو تا رفیق ما عین چیز جلوی کلاس وایسادن ببخشید از این الفاظ رکیک استفاده میکنم .
    ولی بوی خیلی زننده ..... از دهنشون میاد(خوردنی مثل آب)آقا من گفتم شما وسط سالن چه غلطی میکنین؟
    که اینا دیدم چیزی بارشون نیس.آقا اینا با پر رویی تمام وارد کلاس شدن و نشستن تو کلاس.از قضا هم چند تا از اون خان مای محترم کلاس نیمدونم چی شد تغییر مکان دادن و اومدن نشستن آخر کلاس.یکی هم که ما ارادت خاصی بهشون قائل بودیم (ولی الان احترام معمولی چون متاهلم)نشست پیش بنده حقیر فقیر.
    جونم براتون بگه ما نشستیم استاد نشست و شروع تدریس .یکی از ین دوستان نیک ما هی بر میگشت و یه متلکی با اون صدای واقعا نازکش در مورد استاد به طرف من میگفت منم از خنده داشتم روده بر میشدم ولی پرونده سیاه بود جیکم در میاومد آبروم میرفت .به زور خودم رو نگه داشته بو.دم .این خانوم بسیار محترم هم متوجه شده بود که من دارم اونجا زور میزنم که صدان در نیاد .
    در این موقع بود که صدای نحس آنیکی نکو دوستم هم در امد .بابا یکی به این بگه اخه بچه توی انتگرال کجا همسایگی محذوف هست مجبوری سوال کنی؟
    این رو هم متذکر بشم استاد گرامی دست ما رو از همون اول کلاس خوندن(و این رو هم بگم بعدا همون استاد واقعا فهمیدم چه انسان خوبی هستن)
    استاد هم هم که از سوال این عزیز تعجب کرده بود با کمی مکث گفت آخه تو انتگرال همسایگی محذوف نداریم.
    و جواب دیگه هم از دوست دیگرمون بلند شد.
    و این بود منفجر کننده بنده:
    ((ببین این مردک مست چی داره میپرسه (البته این لفظ به ترکی گفته شدهکه واقعا وحشتناک بود)))
    توی کلاسی که از ترس استاد خپ گرفته نشسته بود یه صدای ناخراشیده بلند و کنترل نشده این رو گفت ورو به من بد بخت هم گفت.
    من دیگه تحمل نداشتم و با تمام قدرتم کلم رو زدم به بازوی صندلی و به زور خوندم رو گرفتم و زیر چشمی استاد و کل کلاس رو زیر نظر داشتم و میدیدم خانوم محترم کنار بنده ریز ریز میخندن .من در حالی که داشتم از ترس میلرزیدم به یکی از بچه ها اشاره کردم پاشو اینا رو از کلاس ببر بیرون .و با هماهنگی لازم عملیات خروج این دو نفر از کلاس رو انجام دادیم .و موند یه عالمه کیف و کاپشن که باید من حمالیش رو میکردم .
    اون روز بزرگترین سوت بود که دادیم .یعنی اگه استاد نامردی میکرد و موضوع رو به حراست میگفت چون بنده همیشه خدا پیش این دوستان بودم کارمون به حراست که صحله منکرات و دادگاهم میکشید .
    داستان خوبی بود؟

  5. #2795
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    آره خیلی جالب بود... خوب عالمیه خوووووب....

  6. #2796
    اگه نباشه جاش خالی می مونه yas30n's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    مکران makka
    پست ها
    204

    پيش فرض

    میگم این سوتی ها رو کسی Pdf نکرده؟
    خودم دست به کار شم؟


  7. #2797
    حـــــرفـه ای ebicross's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    مـشـهـد
    پست ها
    3,508

    پيش فرض

    چند وقت پیش تو اتوبوس با دوستم بودیم و هر دوتایی داشتیم با بلوتوث مموری های ملت رو پر از کلیپ میکردیم که من یه دختررو پیدا کردم و براش میفرستادم و اون هم برای من میفرستاد.
    خلاصه وقتی پیاده شدیم گوشی دوستم رو گرفتم و دیدم اینها همش کلیپهای منه...
    آخر فهمیدم دوستم هم مثل من اسم بلوتوثش رو اسم دختر گذاشته. جفتمون حسابی اسکل شدیم رفت...

  8. #2798
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    پست ها
    455

    پيش فرض

    قبلا" هم یه سوتی این مدلی داده بودم اینجا تعریف کردم ... دیروز دوسته خواهرم اومده بود پیشش که با هم درس بخونن ... من نمیدونستم.. همینجوری با یه شلوارک رفتم تو اتاقه خواهرم( لباس تنم نبود کلا" فقط همون شلوارک) ... پس شد آنچه شد !

  9. #2799
    حـــــرفـه ای Havbb's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    .: اصــــــ‍‍‍‍‍فــــــهــــان :. اسم من: حـامـد
    پست ها
    2,171

    پيش فرض

    يه پسر عمو دارم هر وقت پيشش باشم حتما" سوتي ميدم البته سوتي كلمه اي
    ---------------------------------------------------------
    رفته بوديم بازديد از تصفيه خونه بعد يكي از كاركنان اونجا داشت برامون توضيح ميداد . اون آقا مارا برد توي اون مرحله كه آب را از چند لايه شن عبور ميدند و براي اينكه ما بهتر متوجه بشيم مقداري از همون شنهاي مخصوص را درون يك آكواريوم ريخته بودند و از بالا آب ميريخت تو آكواريوم و از پايين ميرفت بيرون همون لحظه كه توضيح اون آقا تموم شد معون ما كه يعني همراه ما اومده بود به اون آقا گفت : يعني كل آب اصفهان از اينجا رد ميشه؟؟(منظورش همون آكواريوم شيشه اي بود)

  10. #2800
    آخر فروم باز gmuosavi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    نصف جهان سبزوهمیشه سبز
    پست ها
    4,094

    پيش فرض

    چند روز پیش رفتم کشک بگیرم رفتم توی مغازه به فروشنده گفتم :
    سلام کشک دارین !!!
    طرف هم که فکر می کرد دارم یه چیزی می گم که بخندیم گفت یه چیزایی داریم !!!
    من هم خودم رو از تا ننداختم و کشک رو با موفقیت کامل به خونه بردم !

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •