قبل از که وارد هر مرحله یا برنامه ی خاصی از زندگیتون میخواید بشید در مورد اون موقعیت، خوب اطلاعات کسب کنید. حداقل در حدی که تلاش خودتونو کرده باشید و از اطرافیانتون هم بهره ای ببرید.
خیلی ها ازدواج میکنن بدون اینکه بدونن وظائفشون چیه، چقدر صبر میخواد، چقدر هنرمندی لازم داره، چقدر گذشت لازمه، اصلا اهداف ازدواج رو نمیدونن؛ بعد بچه دار میشن چون بدون بچه خوش نمیگذره، اما نمیدونن مامان و بابا بودن یعنی چی، هنوز خودشون دوست دارن بچه باشن و بچگی کنن، با بچشون دعواشون میشه و باهاش لج میکنن، اصلا بچه ی بدبخت رو بیچاره اش میکنن. خیلی از خانمها هم که اصلا بچه داری بلد نیستن، فقط میدونن بچه رو باید شیر داد و پاشو تمیز کنن. فکر میکنن وقتی سرما میخوره خودش میخوره، چی بگم خلاصه خیلی چیزهااااااااااااااا.
اگه خدای نکرده هم بخوان طلاق بگیرن، بازم بدون مقدمه و تحقیقی دست به این کار زننده و نادرست میزنن، یکبار باخودشون زندگی بعد از طلاق خودشونو بررسی نمیکنن. نمیگن همونی که الان من ازش متنفرم ممکنه اگه باشعورتر باهاش برخورد کنم خیلی بهتر بشه و به خودشون بگن من آفریده شدم تا اونو به کمال برسونم و اندکی صبر لازمه ی کارمه. نمیگن اون هم داره با بعضی ازخصلتهای من کنار میاد، اصلا هیچی نمیگن، فقط میدونن میخوان جدا بشن.
یکمی بخاطر خودمون هم که شده، قبل از هرکاری جوانب اون کار رو در نظر بگیریم تا عاقلانه تر عمل کنیم