منم وقتي اوضاعم خوبه مثل شما فك مي كنم! اگه مي دونستم فقط يه مدته و بعد تموم ميشه يا اگه دردهاي بي صدا و بي دل پيچه بود درداي در حد مرگشم تحمل مي كردم! ولي نميشه. براي من كه بدتر شده بهتر نشده! قبلا اگه فقط قار قار بود الان بوم بوم و تق تق و جير جيرم هست!!(شايد هم قبلا انقدر دقت نميكردم) البته اون دو سال اول بيشتر اذيت مي كرد ولي الان يكم مي تونم باهاش كنار بيام نه اينكه تخفيف پيدا كرده باشه. درد خيلي ضايعي هست بعضي صحنه هاش هم(درست توي مواقع مهم) آخر دنياس. از گفتن اينا خودم خندم ميگيره. حداقل يه درد درست درموني هم نيست. واقعااگه ايدزي سرطاني بود ادم مي گفت خب يه مدته تموم ميشه يا حداقل اسم داره عادي هم هست!
من فكر مي كنم به لوزوالمعده هم ربط داره. و اينكه من با علايمي كه دارم(پس دادن بيش از خوردن! و ضعف و. . .) به بيماري عدم جذب مواد غذايي هم شك كردم!
عجيبه من چند روز ديگه يه ازمون مهم دارم ولي اين مشكل ذهنمو مشغول كرده سر جلسه هم حتما زحمتاي چند ماه با اين درد به باد ميره!
اينقدر علم پيشرفت كرده ولي يعني نمي تونن يه صدا خفه كن ِ روده بسازن؟!
خوب شدن شما يه كم اميدواري بود ولي انگار كامل رفع نشده؟ يا شايد ياد گرفتي كنترلش كني؟