تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دانلود فیلم جدید
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
ماهان سرور
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 28 از 42 اولاول ... 1824252627282930313238 ... آخرآخر
نمايش نتايج 271 به 280 از 418

نام تاپيک: اشعار مادر

  1. #271
    کاربر فعال انجمن ورزش yuseph's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2010
    محل سكونت
    زاوهاناریا
    پست ها
    1,927

    پيش فرض

    بی کس وتنها مادرم...
    هم پدربودهم خدا مادرم...
    از لحضه اول ندیدم غیر رخ مادرم...
    نجیب وزیبا بودش، مثل رویا مادرم...
    من بودم، او بود و مادرم ای خدا...
    او عکس پدرم بود،رفیق مادرم...
    توشب ها گریه میکرد بخاطرش مادرم...
    اما حالا ای خدا...
    من هستم،توهستی،بدون اون ها ای خدا...
    رفتش از کنارم مادرم...
    کمر شکستش بخدا...
    .
    .
    .

  2. 9 کاربر از yuseph بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #272
    داره خودمونی میشه BAZY MARG's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    پست ها
    90

    پيش فرض

    مادر
    حقیقت تکرار ناپذیر هستی هر انسانی است که تشعشع فیض حضورش از فیضان لایزال حضرت نورالسماوات و الارض است .
    بی تردید فقدانش فقر ناشناسی است که آدمی را در بیابان بی سایگی و بی دایگی سرگردان و متحیر می کند .

    مادرم روحت شاد و یاد و خاطرت تا ابد زنده باد .

    ---------- Post added at 11:30 PM ---------- Previous post was at 11:30 PM ----------

    شب میلاد تو
    شب میلاد تو ای مادر مرا

    شب غمگینی بود

    خانه با یاد تو از گل لبریز

    همه جا پرتوی لرزنده شمع

    دوستانت همه شاد عاشقانت همه جمع

    لیک در جمع عزیزان تونبودی افسوس.....

    همه با یاد تو در طیف سرور

    خانه در گل مستور

    همه جا لمعه نور

    یاد شیرین تو در موج نشاط

    عکس زیبای تو در جام بلور

    لیک در جمع عزیزان تونبودی افسوس.....

    همه با یاد تو خندان بودند

    و منٍ خانه به طوفان داده

    در میان همه گریان بودم

    شمع همراه دل من میسوخت

    و کسی آگه از این راز نبود

    چه کنم ؟ بی تو در شادی بر دلم باز نبود

    شمع هم گریان بود

    من کجا با دل تنگ

    شادی جمع کجا ؟

    شب تلخی بود

    شب تنهایی من

    من که در بستر غمها بودم

    من که از اشک غریبانه چو دریا بودم

    تو ندانی که چه تنها بودم

    کاش میدانستی

    شب میلاد عزیزت ای یار

    من به اندازه چشم همه ی مردم شهر

    گریه کردم در خویش

    گریه ام بدرقه راهت باد

    شب میلاد تو من بودم و اشک

    من که از اشک غریبانه چو دریا بودم

    آه ای معنی عشق

    تو ندانی که چه تنها بودم

  4. 6 کاربر از BAZY MARG بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #273
    داره خودمونی میشه miss leila's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    160

    پيش فرض





    my mother i love you and i need you,even tough
    مادر دوستت دارم وتا ابد به تو محتاجم
    i love you and i need you,even tough
    تا ابد دوستت دارم وبه تو محتاجم
    i may at times have made you tear your hair
    وهمین لحظه این قدر اشک برای ریختن دارم که موهایت تر شود
    i set myself apart,bet even so
    خودم را از تو دور کرده ام،با این وجود توجه وعشق تو هنوز در دلم برپاست
    your presence and your loves are always there
    تو مامن وسرپناه من هستی
    that keeps me from just being who i am
    که مرا از گزندها وآسیب ها حفظ می کنی
    and so i pound the walls and go to war
    من از دیوارها می گذرم وپرواز می کنم
    ramming all the rules that i can ram
    و تمام کارهایی را که باید،انجام می دهم تا در پناه تو باشم
    yet though i mast rebel,all the while
    شاید من یاغی وسرکش باشم
    i know your love,s the ground on wich i stand
    اما می دانم حتی زمینی که بر روی آن ایستاده ام از عشق تو سرشار است
    i wait upon the flash of your pround smile,my mother
    من منتظر لبخند درخشان وپرغرور تو هستم،مادر
    and twist inside at every reprimand
    لبخندی که هر گره ای را باز می کند
    i,m sorry for the times i,ve caused you pain
    برای تمام لحظاتی که به خاطر من رنج کشیده ای متا سفم
    اما بعد از طوفان های کوچک
    after these brief storms,love will remain
    این آرامش است که پا برجا خواهد ماند.

  6. 7 کاربر از miss leila بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #274
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض


  8. 6 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #275
    آخر فروم باز RoYaYeEe_NiIiLi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    محل سكونت
    >>زندان<<
    پست ها
    1,193

    پيش فرض

    مادرم تنها نشستم مادرم،
    بی تو با غم نشستم مادرم
    سالهاست در انتظار دست تو بر صورتم،
    دست خود را بر صورت خود مینهم
    کودکی ام با فکر اینکه در آسمان هستی گذشت ،
    با فکر اینکه من را میبینی گذشت
    گریه ام خشک شد و چشمانم خسته از این همه دلواپسی
    رنگ و رویم زرد شد و شانه هایم افتاده از این همه بی همدمی
    مادرم کاش می آمدی شبها به خوابم مادرم
    روز و شب خوابیده ام از برای تو ای مادرم
    مادرم تنها نشستم مادرم
    بی تو با غم نشستم مادرم
    غمگین مباش از این همه غم،مادرم
    دارم به سویت می دوم همچون خودت ای مادرم

  10. 4 کاربر از RoYaYeEe_NiIiLi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #276
    حـــــرفـه ای ***Spring***'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    ♠♠♠♠♠♠♠
    پست ها
    6,296

    12 مـــــادر ، زیر پایت جنت‏ست و روی سر تاجی ز زر ، مادر ...






    گوهری دارم به پیش اکنون که نامش مادر است
    خصلتش چون فاطمه ایثارگر چون حیدر است

    دفتر عمرش بظاهر کهنه گشته‏ست از زمان
    در درون دفترش قلب و دلی چون گوهر است

    زیر پایش جنت‏ست و روی سر تاجی ز زر
    در جهان پست و خاکی او یگانه سرور است

    زیور شاهان مقام است و یگانه تاج سر
    بر زمین مادر نگین است و وجودش زیور است












  12. 6 کاربر از ***Spring*** بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #277
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Oct 2009
    پست ها
    551

    پيش فرض

    شعری که این پایین نوشتم رو کاملشو یادم نیست ... خیلی هم دنبالش گشتم ولی پیداش نکردم ! کسی پیداش کرد یه خبری بده

    مادر صفای جان ، این بهترین غم خوار ها !
    هرگز نگنجد وصف تو ، در قالب گفتار ها !
    گفتم تو مادر گهری ، گوهر کجا مادر کجا !
    از آنچه گویم برتری ، والا تر از پندار ها !

  14. 4 کاربر از LΩRD بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #278
    آخر فروم باز france's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    P30World.Com
    پست ها
    1,779

    پيش فرض

    با سپاس از ايجاد كننده تاپيك

    با اميد به آنكه بتوانيم قطره اي از درياي بيكران محبت
    اين فرشتگان مهرباني را جبران نماييم .
    براي مادراني كه فرزندانشان را در پناه سايه سبز خود دارند ،
    عمري طولاني همراه با سلامتي آرزومندم و براي
    روح مهربان مادراني كه خورشيد وجود پر لطفشان خاموش گشته ،
    آرامـش ابــدي مي طلبم .

    آميــن


    ---------- Post added at 09:31 PM ---------- Previous post was at 09:29 PM ----------

    دانم اكنون از آن خانه دور
    شادي زندگي پر گرفته
    دانم اكنون كه طفلي به زاري
    ماتم از هجر مادر گرفته
    هر زمان مي دود در خيالم
    نقشي از بستري خالي و سرد
    نقش دستي كه كاويده نوميد
    پيكري را در آن با غم و درد
    بينم آنجا كنار بخاري
    سايه قامتي سست و لرزان
    سايه بازواني كه گويي
    زندگي را رها كرده آسان
    دورتر كودكي خفته غمگين
    در بر دايه خسته و پير
    بر سر نقش گلهاي قالي
    سرنگون گشته فنجاني از شير
    پنجره باز و در سايه آن
    رنگ گلها به زردي كشيده
    پرده افتاده بر شانه در
    آب گلدان به آخر رسيده
    گربه با ديده اي سرد و بي نور
    نرم و سنگين قدم ميگذارد
    شمع در آخرين شعله خويش
    ره به سوي عدم ميسپارد
    دانم اكنون كز آن خانه دور
    شادي زندگي پر گرفته
    دانم اكنون كه طفلي به زاري
    ماتم از هجر مادر گرفته
    ليك من خسته جان و پريشان
    مي سپارم ره آرزو را
    بار من شعر و دلدار من شعر
    مي روم تا بدست آرم او را


    فروغ فرخزاد


    ---------- Post added at 09:32 PM ---------- Previous post was at 09:31 PM ----------

    سرمشق تمام هستيم ؛ مادر من بود
    استاد ازل ؛ قوت جان ؛ مادر من بود
    آنكس كه فنا كرد تمام هم خود را
    از بهر بقاي پسرش ؛ مادر من بود
    او كرد سپيد موي سياه خود را
    خم كرد كمر و چين بر ابرو و سر و روي
    لرزيد همي چانه و دست و همي پاي
    اين اسوه زن هاي زمان ؛ مادر من بود


    حسين - رحمت نژاد


  16. 4 کاربر از france بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #279
    آخر فروم باز france's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    P30World.Com
    پست ها
    1,779

    پيش فرض


    در دفتر اشعار من و زندگی من
    یک صفحه ی ننوشته و، یک برگ سپیدست
    این صفحه ننوشته ، که شعری نسروده ست
    آنقدر بگویم : که مرا نورامید است

    نقاش خیالم که به تصویر گریها
    افسونی وجادو گر قهار غریبی ست
    هر نقش , که از پنجه ی اندیشه فرو ریخت
    چون تابش الماس, دل ودیده فریبی ست

    یک عمر , بر این صفحه ی ننوشته نظر دوخت
    یک عمر , بر آن چهره ی پاکیزه نظر کرد
    هر طرح که آموخته با رنگ بیامیخت
    هر تجربه اندوخته, در خاطرش آورد

    یک سایه ز حاشیه ی کمرنگ قرنفل
    بانیش قلم, موی خود آهسته جدا کرد
    تا رسم کند چهره ی مهتابی او را
    رنگی ز گل مریمی و یاس, جدا کرد

    نقاش خیالم که جوانیست به رخ پیر
    با سرو , حدیث قد دلجوی تو میخواند
    تا آنکه کشد گونه ی معصوم تو مادر
    در بین گل زرد و گل سرخ , فروماند

    این قصه وافسانه آن برگ سپیدست
    کز یاد تو مانده است , مرا اول دفتر
    از پاکی وصافی , به رخ خوب تو ماند
    بپذیر ز فرزند خود این هدیه , تو مادر


  18. 2 کاربر از france بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #280
    آخر فروم باز france's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    P30World.Com
    پست ها
    1,779

    پيش فرض

    یاد آر : از چشمانیکه بر تو نگران بود
    وبرای تو شادیها آفرید

    یاد آر: دستهایی که در شبهای کودکی با نوازشهایش

    دردهای تورا تسکین میداد

    یاد آر: از دلی که بخاطر تو زخمها خورد

    و وفا داری را ز دست نداد

    اکنون زانوی خود را بر زمین بگذار

    وبرای مادرت دعا کن


    ( فردریک نیچه )


  20. 2 کاربر از france بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •