تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 276 از 640 اولاول ... 176226266272273274275276277278279280286326376 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,751 به 2,760 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #2751
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    11

    ...ته نشین شده ام...

    وا مانده ام....

    چوب حراج زده ام...

    آهااااااااااااااای رهگذر....!

    دل میفروشیم..........!!!

  2. 6 کاربر از jamshidjap بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2752
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    کسی مرا نشناخت.همه گفتند هر کس که میمیرد فراموش میشود.

    من زنده ام و سخت فراموش شده ام...و غم این فراموشی مرا میکشد.

    من میخواهم و میروم . میمیرم....

    فقط خاطره ام میماند که او هم خواهد مرد....

    و فریاد بلند من که میگویم:

    خداحافظ....من رفتم....من مردم......

  4. این کاربر از jamshidjap بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #2753
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    هيچکش نفهميد که من چه بودم و چه شدم؟
    همه گفتند نامرد
    همه گفتند بد کردي
    همه گفتند اين رسم رفاقت نبود
    همه گفتند تو انسان نيستي

    هيچکش نگفت که من چه بودم و چه شدم؟
    قبول من نامردم ولي نامرد نبودم
    قبول من بد هستم ولي بد نبودم
    قبوال من نارفيق هستم ولي نارفيق نبودم
    قبول من انسان نيستم ولي انسان بودم

    هيچ کس نديد که من چه بودم و چه شدم؟
    به راستي چرا من چنين شدم؟!؟!
    کدامين مسآله مرا چنين کرد؟!؟!
    کدامين راه مرا به اينجا کشاند؟!؟!

    هيچکس درک نکرد که من چه بودم و چه شدم؟
    حجم انبوه تنهايي من مرا به چنين راهي کشاند
    واقعا مقصر کيست؟!؟!؟!؟

  6. #2754
    اگه نباشه جاش خالی می مونه .::. RoNikA .::.'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    محل سكونت
    p30world
    پست ها
    271

    پيش فرض

    آن قايق كاغذي
    كه به آب سپردي
    مرا
    در عمق كوچك حوض
    غرق كرد

  7. 3 کاربر از .::. RoNikA .::. بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #2755
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    وقتی رفت دلبسته ی چشمای همدیگه بودیم
    یه چیزی مثل اونی که مولوی می گه بودیم

    وقتی رفت حاشیه ی درختامون طلایی بود
    ماه تو آسمون بود و قحطی روشنایی بود

    وقتی رفت هر دوی ما بد جوری دیوونه بودیم
    از اونهایی که به یاد هر کی می مونه بودیم

    وقتی رفت یه تیکه از گنبد نیلی کنده شد
    سرنوشت بازم توی مسابقه برنده شد

    وقتی رفت به روش نیاورد اشک من داره میاد
    بست چشاش و گفت به من گریه نکن خیلی زیاد

    وقتی رفت هر دومون و گذاشت توی ناباوری
    من بهش گفتم حالا اینبار نمی شه که نری ؟

    وقتی رفت یه عالمه سوالا بی جواب شدن
    ماهیا تو تنگنای بلورمون عذاب شدن

    وقتی رفت دو تا ستاره افتادن روی زمین
    من ازش پرسیدم آخرش چیه اون گفت همین

    وقتی رفت پاییز بود و خدا بود و طاق کبود
    من نبودم زیر طاق آسمون اونم نبود

    وقتی رفت غبار نشست رو رویاهای اطلسی
    دیگه هیچکسی نشد عاشق چشمای کسی

    وقتی می رفت درا به روی هر دوی ما بسته بود
    یه چیزی مثل یه دل تو این میون شکسته بود

    وقتی رفت دریا دیگه به ماهیا نگا نکرد
    ماه دیگه در نیومد ستاره ادعا نکرد

    وقتی رفت لونه ی هیچ پرنده ای چراغ نداشت
    واسه درد دل دلم هیچ کسی رو سراغ نداشت

    وقتی رفت فهمیدم این کارا همش کار دله
    خط زدم رو آرزوم گفتم نه دیگه باطله

    وقتی رفت اشکام رو ریختم تا پشیمونش کنم
    اما اون گفت نباید اینجوری حیرونش کنم

    وقتی رفت پرنده های کوچه بی دونه شدن
    عاقلا رفتنش رو دیدن و دیوونه شدن

    آخرین لحظه گذاشتم سرمو رو شونه هاش
    تا شاید یادش بره دلیلا و بهونه هاش

    اما ان تصمیم ارغوانیش رو گرفته بود
    پیش من بود ولی انگار که از اینجا رفته بود

    وقتی رفت یه قطره اشک از شهر چشماش جاری بود
    همونو ازش گرفتم آخه یادگاری بود

    وقتی رفت هیچی دیگه رفته و من بی خبرم
    نامش و نوشتم اما کجا باید ببرم

    بهتر اینه که بریزم اشکام و پشت سرش
    تا شاید نباشه واسه ی همیشه سفرش

    کاش بیاد مسافرش هر کی سفر کرده داره
    کاش بیاد و یه دل رو از دلهره در بیاره

    خداحافظ تمامی سفر کرده هامون
    کاش خدا بفرسته اونها رو دوباره برامون

  9. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #2756
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    عصر اونروز زیر بارونو بهم برگردون
    بوسه ی رنگ تابستونو بهم برگردون

    تو زمستون دس قلبت منو آتیش می زد
    کرسی داغ زمستونو بهم برگردون

    توی تالار مه اون شب پاییزی نرم
    بازی لیلی و مجنونو بهم برگردون

    توی فال افتاده بود عاشقمی یادت میاد ؟
    فال راست توی فنجونو بهم برگردون

    موهامو ریخته بودم دور نگاهت یادته ؟
    عکسا و موی پریشونو بهم برگردون

    تو حیاط زیر درخت ، کنار حوض ماهیا
    خاطرات لب ایوونو بهم برگردون

    من می خوام با تو باشم فرقی نداره چه جوری
    تو بمون با این کارت ، جونو بهم برگردون

    با نگات باز بیا آتیش بسوزون توی دلم
    برق اون چشمای شیطونو بهم برگردون

    حرفای مثل عسل ، شعرای مثل مروارید
    دعاهای زیر ناودونو بهم برگردون

    می دونی ما تو خیال به خیلی جاها رسیدیم
    لااقل ایینه و شمعدونو بهم برگردون

    یادته اسم تو رو با خون نوشتم رو دیوار
    نامه هامو نمی خوام خونو بهم برگردون

    دوتا گلدون یادته دادیم به هم تا ته عمر
    یه کم عادل باش و گلدونو بهم برگردون

    دلمو بردی کجا راس بگو من چش می ذارم
    برو خونه ، برو بیرونو بهم برگردون

    حرف و قولات چی می شه ؟ یعنی فراموشش کنم ؟
    پس تو هم قولای پنهونو بهم برگردون

    دل من واسه خودش دار و درخت و گلی داشت
    تو سوزوندیش ، دل ویرونو بهم برگردون

    من می خوام برم به یه جزیره ، به یه جای دور
    اجازم دست تو ا ... اونو بهم برگردون

  11. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #2757
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دریافت آنچه اکنون بر ما می گذرد

    همچون اتفاقاتی

    در سیاره ای بسیار دور

    آنچنان غیر واقعیست

    که دوست داشتن تو

    و رویای عجیب پروانه ای

    که در پیله خفه شد

    و هرگز خود را در آینه ندید

  13. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #2758
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    سگ زوزه كشان رفت

    ومن

    تا صبح نخوابيدم



    در كوچه پارس مي كردو

    بوي تو را

    از ذهن من شنيده بود

    كه روياي تو را مي ديد

    روياي ممنوعه' تو را

  15. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #2759
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    مثل ساعتی که

    در فراموشی رها شده است

    دیگر انتظار هیچ

    ثانیه ای بیشتر حتی

    در من نیست

    تنها

    از پشت شیشه خاک گرفته ام

    در انتظار دستان مردی هستم

    که برای خراب کردن خانه

    آمده است

  17. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #2760
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    چه قدر سخته تو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت گرفته

    به جاش یه زخم همیشگی به قلبت هدیه داده زل بزنی

    و به جای اینکه لبریز کینه نفرت بشی ـ حس کنی هنوزم دوسش داری

    چه قدر سخته دلت بخواد سرتو باز به دیوار تکه بدی که یـک بار زیر آوار غرورش همه وجودت له بشه

    چه قدرسخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی

    اما وقتی دیدیش هیچ چیز جز سلام نتونی بهش بگی

    چه قدر سخته وقتی پشتـت بهشه دونه های اشک صورتت رو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی

    تا نفهمه هنوز دوسش داری

    چه قدر سخته گل آرزوهاتو تو باغ دیگران ببینی

    و هزار بار تو خودت بشکنی و اون وقت زیر لب آروم بگی

    گل من باغچه نو مبارک

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •