من هم نخواستم جوابی به شما بدم! چون حرف جدیدی برای گفتن نداشتم
ولی وقتی جویا شدید چرا کسی جوابی نداده بنظرم رسید شاید علت تکراری بودن سوال باشه دوست گرامی![]()
من هم نخواستم جوابی به شما بدم! چون حرف جدیدی برای گفتن نداشتم
ولی وقتی جویا شدید چرا کسی جوابی نداده بنظرم رسید شاید علت تکراری بودن سوال باشه دوست گرامی![]()
شایدم جوابی نداشتن بدن مثل من
من خودمم نمیدونم چی باید گفت و چیکار کرد برای همین هیچی نگفتم و سکوت رو انتخاب کردم
با سلام .
بنده دانشجوی مقطع کارشناسی رشته مهندسی برق گرایق قدرت هستم . به طور کلی شخصیتم جوری هست که عادت دارم همیشه فکرم روی موضوع خاصی شدیدا متمرکز کنم . این موضوع باعث شده تبدیل به آدمی بشم بیشتر اوقات آرومه و به قول معروف همیشه تو خودم باشم و روابط اجتماعی کمتری با سایر افراد داشته باشم .
به طور کلی بیشتر وقتمو پای لپ تاپم می گذرونم . البته این نکته رو مد نظر داشته باشین دانشگاه بنده جای دیگری هستش و بنده خوابگاهی هستم . زمانی که خوابگاه هستم به سایر فعالیت ها مثل ورزش نیز بپردازم
از نظر اخلاقی هم در این سالهایی که به کار با رایانه پرداختم ، سعی کردم موضوع خاصی رو دنبال کنم و در اون زمینه تخصص پیدا کنم نه اینکه اطلاعات سطحی در همه زمینه ها داشته باشم ( یعنی اینکه نقش آچار فرانسه رو نداشته باشم که به هر پیچی بخورم ! لذا شاید با بسیاری از نرم افزار هایی که افراد ضروری می دونن مثل آفیس و اتوکد و فتوشاپ به زور کار کرده باشم ، اما در ضمینه ای که اطلاعات کسب کردم تبحر دارم )
------------------------
به هر حال ، مشکل از جایی شروع شد که آروم بودن و توی خودم بودن بنده باعث شد دیگران نظرشون به بنده جلب بشه . مخصوصا وقتی مشکل رایانه ای داشتند و خودشون نمی تونستند حل کنند من براشون حل می کردم ، این تصور براشون پیش اومد که بنده در ضمینه های مختلف رایانه ای بسیار تبحر دارم .
به لطف زندگی خوابگاهی ! و تعاریف هم خوابگاهیان و دوستان جلوی سایر دانشجویان ، فردی که حتی اسمشم نمی دونستند تبدیل شده به فردی که نصف دانشگاه میشناسنش و حتی اساتید و کارمندان دانشگاه با اسم کوچیک صداش می کنند !
در این وسط افرادی پیدا شدند که تعاریف دوستان بنده به گوششون خورد ( والا از من که صدایی در نمیومد ! به قول یکی از دوستان با دیوار می شه ارتباط برقرار کرد با حیان نه ! ) و باعث شد حسادتشون بر انگیخته بشه ! متاسفانه برخی افراد توی دانشگاه ما هستند که فکر می کنند مادر زادی بیل گیتس هستند ! و همه چیز رو می دونند و هیچ کس اطلاعاتش از اونا بالاتر نیست و اگر کسی اطلاعاتی در ضمینه رایانه داشته باشه ، اون فرد باید نابود بشه !!! تعاریف دوستام باعث شد برخی بیل گیتس ها ! بیان و به بنده پیشنهاد رقابت و ... بدنکه البته بنده با خونسردی تمام ! جوابی بهشون دادم که هروقت کسی می بینتشون صحبت بنده رو به یادشون میاره و مسخرشون می کنه
این نکته رو بگم این بیل گیتس های محترم ! همشون رشته کامپیوتر و IT هستند . چنین رفتار هایی از افراد سایر رشته ها ندیدم و رفتار دانشجویان سایر رشته ها به بنده محترمانه هستش . در ضمن این بیل گیتس ها اکثرشون از نظر تیپ ظاهری ، طرز رفتار و ... رو ببینین ، متوجه می شین کلا آدم های نرمالی نیستند و به نوعی شاید آدم هایی بودند که دوستانشون از جامعه تردشون کرده بودند .
به هر حال سکوت بنده و حسادت اونها بلاخره به ثمر رسید و اونها دیدند که نمی تونند از طریق افکار خودشون به خیال خودشون با بنده رقابت کنند ، به سمت برخی کارهای بسیار عجیب کشیده شدند . اولش با ایجاد حواشی باعث بی اعتمادی دیگران به بنده شدند . اما پس از گذشت مدتی بی اعتمادی دیگران به بنده رفع شد .
اما متاسفانه این افراد نمی خوان از خر شیطون پایین بیان و در این اواخر کارهایی کردند که خواستند چهره منو بد جلوی دیگران نشون بدند . متاسفانه دیگه داره کار به جاهای باریک کشیده می شه . مثل خرابی عمدی در برخی سیستم های دانشجویان و سیستم های دانشگاه ! که به خیال خودشون خواستند بندازن گردن بنده ، اما بنده وقتی متوجه این شیطنت ها شدم به مسئولینش گزارش دادم .
اما پس از گذشت مدتی هنوز دست از کارشون بر نداشتند و هنوز هم در حال ادامه کارهاشون هستند . این اواخر خرابکاری انجام دادند که به خیال خودشون خواستند منو مستقیم با حراست دانشگاه در بیندازند . اما من دست رو بالا گرفتم و زودتر به حراست خبر دادم تا نقششون بی نتیجه بمونه
---------------------
فکر کنم خودتون متوجه موضوع شدین . بنده با آدم های روانی در افتادم که به شدت قصد تخریبم رو دارند و قصد دست برداشتند از کارهاشونو ندارند و هر دفعه کارهاشون بدتر و خطرناک تر از دفعه قبل می شه . این موضوع باعث ترس بنده شده . تا جایی که برعکس سالهای قبل حتی به کافی نت دانشگاه نمی رم از ترس اینکه پشت سر بنده پشت سیستم بشینن و خرابکاری ایجاد کنند . حتی زمانی دانشجویان برای تعمیر لپ تاپ هاشون به بنده مراجعه می کردم و بنده بدون قید و شرط مشکلشون رو حل می کردند ، اما چند ماهی هست که دست به هیچ سیستمی نمی زنم از ترس اینکه مشکلاتی عمدی و یا تصادفی در آینده در اون سیستم ها ایجاد بشه که باعث بشه حرف های اونها در ظاهر در ارتباط با بنده رنگ واقعیت بگیره .
می خواستم نظر دوستان رو بدونم . با این مشکل چه می شه کرد ؟ رفتار بنده با اینجور افراد چگونه باید باشه . حتی خواستم از در دوستی باهاشون وارد بشم اما اینها از من غولی در دلشون ساختند که هرگز حاظر نیستند دوستی جای حسادتشونو بگیره
سلام
بنظر میرسه شما خودتون راههای ممکن رو امتحان کردید چون میگید از در دوستی جواب نداده
و خب در مواردی مسئولین رو در جریان گذاشتید...پس در صورت رخ دادن مشکلات مشابه میتونید به موارد قبلی استناد کنید و حالا مسئول مرتبط احتمالا پی خواهد برد که اشکال کار از جانب شما نبوده
از طرفی میتونید یک مدت فعالیت هاتون رو محدود کنید (البته اگر براتون مقدور باشه) تا اینکه اونها احساس کنند که عقب نشینی کردید و بعد از چندمدت مجدد به طور نامحسوس به کارهاتون برسید
بهرحال این دوره ی دانشجویی هم به انتها میرسه و شما میتونید ادامه کارتون رو دور از این محیط با خوش نامی قبلتون داشته باشید...
درهرصورت وقتی شما یک نفر هستید که با یک گروه (حالا نمیدونم چندنفر) طرف هستید اقدام خیلی موثری نمیشه داشت![]()
چندتا کتاب راجع به تقویت روابط اجتماعی بخونه خوب میشه ، از حرفاش معلومه اکثر این مشکلات بخاطر روابط عمومی بسیار ضعیفش اتفاق افتاده . ایشون کمی توهم توطئه هم داره و فک میکنه شخص مهمیه اما از حرفاش مطمئنم اطرافیانش اصلا به حساب نمیارنش و فقط شاید یکی دونفر خواستن سر به سرش بزارن ، ایشون واسه خودش برداشتهای خنده دار کرده
واسه اعتماد به نفس کاذبشون هم اگه به یه روانپزشک مراجعه کنه احتمالا بتونن کمکش کنن . بنظرم چون مشکل ایشون حاد هست اگه زودتر به یه روانشناس مراجعه کنن برای خودشون خیلی خوبه
Sent from my iPhone using Tapatalk
احساس می کنم مخاطب پستتون بنده بودم . اگر اینطوره ممنون از راهنماییتون .
مشکلی که هست نمی شه تمام جزییات رو با ذکر نام و شماره کفش و ....توضیح داد . لذا چون مجبورم برخی حرف ها ناگفته بمونه ، لحن گفتار شاید به نظر طوری برسه که شاید به قول شما توهم توطئه داشته باشم . ( که احیانا برای سایر دوستان که این مطلب رو می خونن و بنده رو میشناسن سوء تفاهم نشه ) اما همین به قول شما برداشت های خنده دار ! در واقع رفتار های خنده دار افراد مذکور هستش . چندین نفر از افراد مختلف بهم گفتند تا اسمتو جلوشون میاریم از کنترل خارج می شن !!!! در حد گفتن نبوده و خودمم شاهد این گونه رفتار ها از اون افراد بودم و حتی برخی دوستان مکالمات و شوخی هایی که با اون افراد در شبکه های اجتماعی مثل واتس اپ و ... رو نشون بنده دادند .
شاید رفتار هاشونو توی این دو سه سال جدی نگرفتم اما مشکل از زمانی برام جدی شد که یکی از اونها برای اینکه بخواد بنده رو غیر قابل اطمینان نشون بده ، حاظر شد به رفیقش ضرر مالی بزنه !!! رفیقش هم اول به بنده شک کرد اما بعد از دیدن عصبانیت بنده همه چیز رو فهمید اما جرات نکرد حرفی بزنه .
در ضمن شوخی های داخل دانشگاه طبیعی هستش و برای هر دانشجویی پیش میاد و بنده هم از این امر مستثنی نیستم و دوستان گاهی با بنده نیز شوخی می کنند . مخصوصا توی خوابگاه ! که کلا در روز شوخی و سر به سر همدیگه می زاریم تا وقتمون بگذره . اما وقتی یه سری اتفاقات داره در دو سه سال متوالی اتفاق می افته دیگه نمی شه گفت شوخی !
Last edited by Public Enemy; 09-01-2015 at 18:40.
درود بر همه
دوستان اخيرا از طرف يکى از نزديکان به جشن عروسى دعوت شدم که فرصت نميکنم و نميتونم برم،
براى تبريک چند وقت بعد بهتره برم پيششون؟ تنها پيش دوستم برم يا به خونشون و به خانومش هم تبريک بگم؟ چه هديه اى بايد ببرم؟
ممنون
سلام گرامی,
معمولا برای دیدن نو داماد یا عروس به خونشون میرند و کادوش رو هم همونجا تقدیم میکنن, تنها دیدن دوستتون مثل اینه که بخواید بهش سر بزنید و دیدار تازه کنید اما برای تبریک عروسی جالب تر این هست که به خونه اش برید.
برای هدیه هم اگه در توانتون هست سکه مورد خوبیه.
سکه ؟ یکم ارزون حساب کن عزیز .
برای مراسم عروسی سکه می برن . نه بعدش که
سلام،
سکه تو هر قیمت هست قرار نیست که حتما سکه تمام باشه.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)