تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 274 از 640 اولاول ... 174224264270271272273274275276277278284324374 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,731 به 2,740 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #2731
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    من اگر روح پريشان دارم
    من اگر غصه فراوان دارم

    گله از بازي روزگار دارم
    به تن زندگي ام زخم فراوان دارم

    دل گريان و
    لب خندان دارم


  2. #2732
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    کاش آلان آغوش گرمت سر پناه خستگیم بود

    دو تا چشمات پر از اندوه واسه دل شکستگیم بود

    آرزوم اینه که دستام توی دستای تو باشه

    تنگیه این دل عاشق با نوازش تو واشه

    واسه چی خدا نخواسته من تو آغوش تو باشم

    قول میدم با داشتن تو هیچ غمی نداشته باشم

    همه هستی قلبم تو دو حرف خلاصه میشه

    عشق تو بودن با تو دو نیاز زندگیشه

    پرم از ترانه ی تو گر چه واژه ها حقیرن

    خوبه وقتی نیستی پیشم اونا دستمو میگیرن

    راز عشق من و هیچ کس غیر مهتاب نمیدونه

    تنها شاهد واسه غصه، گریه و تنهاییم اونه

    وای اگر من این نبودم کاش میشد پرنده باشم

    تا از این دور بودن از تو بتونم بلکه رها شم

    یه پرنده شم شبونه بکشم پر به خیالت

    برسم به لونه تو بگیرم سر زیر بالت

    زندگیم رنگ خدا بود اگه تنها تو رو داشتم

    اگه میشد واسه گریه رو شونت سر میگذاشتم

  3. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #2733
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    قابل نمی دانی ؟ ندان ! قابل ندارم

    در قلب تو من حق آب و گِل ندارم !


    کولی ترین دریای دنیا بوده ام که

    از بدو دریا بودنم ساحل ندارم


    موج چمنزارم کهجز رقصاندن باد

    دیگر برای هیچ کس حاصل ندارم


    دیوانه بودن از غمت را دوست دارم

    کاری به کارِ مردم عاقل ندارم


    می فهمم حس بی تو بودن را از این رو

    با هر که می خواهد تو را مشکل ندارم!


    نه شال کشمیری و نه ابریشم چین

    حتی نبات و زعفران و هِل ندارم


    هرکس برایت تحفه ای می آرد و من

    چیزی به جز این جان ناقابل ندارم


    بسیاری و من پیش تو بسیار ناچیز

    ناقابلم اما مگر من دل ندارم ؟...

  5. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #2734
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    یک لیوان چای سبز می نوشم

    پنجاه و پنج ترانهء حزن می شنوم

    بیست و سه شعر موزون را مرور میکنم

    و چند مصرع هذیان می نویسم

    اما زمان نمی گذرد

    زمان نمی گذرد

  7. 3 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #2735
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    سلام ای غروب غریبانه دل
    سلام ای طلوع سحرگاه رفتن
    سلام ای غم لحظه‌های جدایی
    خداحافظ ای شعر شب‌های روشن

    خداحافظ ای شعر شب‌های روشن
    خداحافظ ای قصه عاشقانه
    خداحافظ ای آبی روشن عشق
    خداحافظ ای عطر شعر شبانه

    خداحافظ ای همنشین همیشه
    خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
    تو تنها نمی‌مانی ای مانده بی من
    تو را می‌سپارم به د‌ل‌های خسته

    تو را می‌سپارم به مینای مهتاب
    تو را می‌سپارم به دامان دریا
    اگر شب نشینم اگر شب شکسته
    تو را می‌سپارم به رویای فردا

    به شب می‌سپارم تو را تا نسوزد
    به دل می‌سپارم تو را تا نمیرد
    اگر چشمه واژه از غم نخشکد
    اگر روزگار این صدا را نگیرد

    خداحافظ ای برگ و بار دل من
    خداحافظ ای سایه‌سار همیشه
    اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم
    خداحافظ ای نوبهار همیشه

  9. 5 کاربر از sise بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #2736
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    بی قرار که میشوی
    تمام قرارهایت
    به یادت خواهد آمد !
    محو میشوی
    در تصویری که
    روزگاری
    رویایت بود !

    بی قرار که میشوی
    نقش میزنی
    با چشمانت
    برای چشم هایش
    لبخند تلخی به خودت تحویل میدهی
    و طعمی شبیه
    خرمالو کال را
    مزه مزه می کنی

    بی قرار که میشوی
    سیگارهای پاکت سیگارت
    زود به زود خالی میشود
    و ریه هایت پر میشود
    از تَوَهُم

    بی قرار که میشوی ...

  11. 4 کاربر از sise بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #2737
    آخر فروم باز obituary's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,199

    پيش فرض

    شانه هاي تو تكيه گاهم بود
    چشم هاي تو اوج ايمانم
    بوسه هايت لطافت بركه
    دستهايت كتاب قرآنم!

    مذهب ومكتب وخيالم وخواب
    فكر هر شب، جنون بيداري
    از خودم هيچ مي شوم در تو
    واژه هايم غريب ، تكراري

    بي تو معنا نمي شود ديگر
    دفتر بسته ي لب سردم
    با تو لبريز بودم از گفتن
    بي تو لبريز از خود دردم

    مات ماندم درون «شط رنجت!»
    مثل يك قلعه ي به هم خورده
    مثل يك شهر بي درو پيكر
    يك قلمرو كه شاه آن مرده

    گيج گيجم چرا نمي فهمي؟
    مثل روياي خشك بي تعبير
    گيج گيجم چرا!؟ كجا رفتي؟
    مانده ام گيج بازي تقدير!

    عق زدم! هي تورا درون خودم
    تن سپردم به زخمه ي خنجر
    پرده خوانيّ رستم و سهراب
    من زمين خورده ي دم آخر!

    خنجرت را به سينه ام بسپار
    قلب من را بگير و پرپر كن
    كشته ات را ببند بر دم اسب!
    عشق را بي دروغ باور كن!

  13. 3 کاربر از obituary بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #2738
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    بازي روزگار را نمي فهمم!

    من تو را دوست مي دارم

    تو ديگري را...

    ديگري مرا ...

    و همه ما تنهاييم ... .

  15. این کاربر از jamshidjap بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #2739
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    همه بغضشون گرفته چرا بارون نمياد!؟
    ليلي مرد از غم دوري چرا مجنون نمياد!؟
    روي ماهش کجا پنهون شده رفته کجا!؟
    چرا از اونور ابرا ديگه بيرون نمياد!؟
    نيتت رو واسه فال قهوه کردم ولي حيف
    عکس اون چشماي قشنگ توي فنجون نمياد
    من و کشتي تو با اين خنجر دوريت عجبه
    چرا از اين دله ديونه يه کم خون نمياد!؟
    مگه تو بيخبري موم رو پريشون ميکنم
    دل تو واسه مويه پريشون نمياد
    دل تو ازبس سفيد و لطيفه مثل برف
    از خجالت تو برفي تو زمستون نمياد
    تو دلم فقط يه بار مهموني بود تو اومدي
    درا رو بستم از اون وقت ديگه مهمون نمياد
    صدايه بارون قشنگه به شيشه که ميخوره
    اما با غم نجيب روي ناودون نمياد
    دو سه بار واسط نوشتم مثه آيينه ميموني
    تو يه بار جواب ندادي چرا شمعدون نمياد
    عمريه اسيرتم اسير اون چشماي ناز
    يه ملاقاتي واسم يه بار تو زندون نمياد
    نميگه کسي واسه مرمتش فکري کنيم
    هيچکسي سراغ اين کلبه ويرون نمياد
    زندگي بزيه شطرنج و من منتظرم
    طرف مقابلم ولي به ميدون نمياد
    گاهي وقتها اينقدر آب و هوام ابري ميشه
    که قد اشکاي من از رود کارون نمياد
    گاهي وقتا با خودم ميگم شايد ميخواد ذوق بکنم
    اما معلومه نخواد بياد که پنهون نمياد
    اونکه براي ديدنش ستاره ميچيني اهل نازه
    پس با يه خواهش آسون نمياد
    تو نامه آخري کلي دليل اورده بود
    مثلا چون تشنه اند ياسايه تو گلدون نمياد
    لااقل کاش راستشو براي من نوشته بود
    کاش واسم نوشته بود به خاطر اون نمياد

  17. #2740
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    دست جادوئی شب
    در به روی من و غم می بندد
    می کنم هر چه تلاش
    او به من می خندد

  18. 3 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •