سلام به همه
win xp عزیز من زیاد اینکاره نیستم ادعامم نمیشه اما تا جایی که میدونم جوابتون رو میدم
جالبه اما یادت نره بهترین روش روش ابدایی خودته خودت تصمیم بگیر که چیکار میکنی چند باری که خارج شدی چه حسی داشتی همونو به خاطرت بیار روزای قبلش چیکار کردی و مثل اینها من خودم با همین کارا الان راحت خارج میشم اما از یه جا دیگه کارم مشکل داره البته روش من اینطوری نیس بیشتر مثل خوابیدنه این چیزا یکم کلیشه ای شدهحالا چند تا ترفند میخوام و راهنمایی که ایا اینایی که گفتم رو درست بوده و مننزدیک شدم یا خیر ؟
خیلی خوبه باعث هوشیاری درز خواب میشه اما بیشتر لذت برون فکنی در خارج شدنه اما شبایی که آدم خوابش میبره بد نیس بفهمه خوابه من یه ماه این کارو کردم الان هم دارم از این کار سووود میبرم هر چند الان دیگه وقت نوشتن ندارمالبته از امشب من شروع به نوشتن خوابهام میکنم و نتیجه ها رو میگم
بقیه سوال ها رو مطمئن نیستم اما اینو میدونم این چیزا در وجووود همه هس فقط باید رفت دنبالش یجا خونده بودم استاد های اینجور چیزا در اطراف ما وجوووود دارن فقط کافیه ما به اون سطحی برسیم که لیاقت شاگردی رو داشته باشیم
یه پیشنهاد قرآن خوندن یادت نره بعضی سوره ها انرژی زیادی دارن و بعضی هاشون خیلی بزرگتر از اون چیزایی هستن که فکر میکنی فقط یادت نره شرط اول معنویته در غیر این صورت همه ی این قدرت ها هر چند در سطح فوق بشری هم فانی هستن
امیدوارم منظورم رو رسونده باشم
راستی فکر کنم بچه ها یادتون باشه من اولین باری هم که تو این تاپیک اومدم گفتم وحشتناک ترسو ام اما نمیدونم چرا دیگه این حس نمیاد سراغم حتی وقتی خارج میشم هم حتی یه لحظه به دیدن موجودات ماورایی فکر نمیکنم اصلا حتی دیگه از اتاقم و چمیدونم از نصفه شب رفتن تو باغ هم نمیترسم کسی میدونه چه بلایی سر من اومده؟؟؟
ترس هم تا یه حدی لذت بخشه







