تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 272 از 640 اولاول ... 172222262268269270271272273274275276282322372 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,711 به 2,720 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #2711
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تو رفتی بخوابی

    و من ماندم و خوابهایی معطل؛

    دلی دست دوم

    غمی دست اوّل.

  2. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2712
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دلم از تمسخر خار بوته های خستگی

    از سردی پس کوچه های پریشانی

    زخمی است

    مگر این راه تنهایی

    بعد از شوره زار دلتنگی

    به دریا نمی رسید؟…

  4. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #2713
    در آغاز فعالیت Hafez_7's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    Kashan
    پست ها
    11

    پيش فرض

    صدایم کن نگو نمی شنوم
    نگاهم کن نگو که نمی بینم
    با من حرف بزن نگو که نمی فهمم
    وتو فقط می خندی
    به آسمان نگاه کن برای ما می بارد
    به قناری نگاه کن صدایش را بشنو برای ما می خواند
    خورشید برای گرمای عشق ما می تابد
    امواج دریا را دریاب همچون ما پر تلاطم اند
    ...
    وتو فقط می خندی
    ...
    پس چرا نگاه نمی کنی؟
    چرا گوش نمی دهی؟
    چرا حرف نمی زنی؟
    چرا ساکتی؟
    ...
    وتو فقط می خندی
    ...
    شاید هنوز هم باورت نمی شه؟
    دیگر دلیلی ندارم فقط این قلب شکسته برایم مانده
    این هم آخرین دلیلم
    از سکوتت خسته شدم
    ولی هنوز هم فرصت داری
    بگو بگو خواهش می کنم بگو
    ...
    وتو فقط می خندی
    ...
    بخند چون حتی تحقیر تو برایم دلیل زنده ماندن است .
    بخند زیبای من بخند که خندیدنت یعنی شکفتن گل
    یعنی شرشر باران یعنی تابش خورشید یعنی صدای آواز خوش قناری یعنی امواج زیبای دریا
    وبدان تا آخرین لحظه با تو خواهم ماند.
    ...
    وتو فقط می خندی
    ...
    در مقابل این همه حرف این همه احساس باز هم می خندی؟
    فکر می کردم حرفهایم ارزش یک کلمه را دارند
    واین بار من می خندم
    به صداقت خودم وبه بی تفاوتی تو
    به نگاهم که نک موجی از جنس عشق در آن به آرامی به پیش می آید
    تمام شد خنده های تو ،خنده های من،بی تفاوتی های تو،احساس من همه وهمه فقط باگفتن کلمه خداحافظ تمام شد
    وتو فقط می خندی
    ولی این بار دلیل خنده هایت را می دانم چون در دل می گویی این حرف ها پایدار نیست تو باز هم بر می گردی
    نمی دانم
    شاید این بار هم مثل همیشه بر گشتم
    وشایدهم برای همیشه تو را در بین خاطراتم دفن کردم

  6. #2714
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    بگذار گريه كنم براي عاطفه اي كه نيست و
    دنيايي كه انجمن حمايت از حيوانات دارد اما انسان
    پا برهنه و عريان ميدود
    براي دنيايي كه زيست شناسان رمانتيكش سوگوار
    انقراض نسل دايناسورند
    بگذار گريه كنم براي انساني كه راه كوره هاي
    مريخ را شناخته است اما هنوز!
    كوچه هاي دلش را نمي شناسد

  7. 2 کاربر از jamshidjap بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #2715
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    یادهایمان اگر تو را با خود نبرند

    من می برم

    به سبب همان عاشقیت که هم تو می دانی و هم من

    هیج خیابانهای آن خوالی را که بی خیال و عاشق تویش پرسه می زدیم اگر خیابان آن حوالی

    چشمش را بست و تو را ندید تا از من بگیردت من تز تو نمی گذرم نه از تو نه از تمام آن

    خیابانهای پر درخت که خاطره ای از ما و غش غش خنده هایمان دارند ولی لعنت به خط کشی

    نا برابر مرزها که تو را از من دور کرد!!

  9. 3 کاربر از jamshidjap بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #2716
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    ميدوني سخت ترين روز چه روزيه ؟؟؟



    روزي که قلبهايي که در کنار هم براي هم مي تپيدن از هم جدا بشن



    دلهايي که محرم هم بودن محرم دل کس ديگري بشن

  11. #2717
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    دیدی دلم شکست؟
    دیدی که این بلور درخشان عمر من
    یک عمر بازیچه بود؟
    دیدی چه بی صدا
    دل پرارزوی من
    از دست کودکی که ندانست قدر ان
    افتاد برزمین
    دیدی دلم شکست؟؟

  12. 2 کاربر از jamshidjap بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #2718
    در آغاز فعالیت Hafez_7's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    Kashan
    پست ها
    11

    پيش فرض

    چه ميهمانان بي دردسري هستند مُردگان
    نه به دستي ظرفي را چرك مي كنند
    نه به حرفي دلي را آلوده
    تنها به شمعي قانعند
    و اندكي سكوت
    ---------
    چه بسا که انها زنده اند و ما مرده
    ای کاش ما انسانهای مرده زمینی هم چنین بودیم
    حد اقل دلی را نمیشکستیم




    Last edited by Hafez_7; 14-01-2009 at 02:06.

  14. 2 کاربر از Hafez_7 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #2719
    در آغاز فعالیت Hafez_7's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    Kashan
    پست ها
    11

    پيش فرض اما تا چشم کار می­کند، تو را نمی­بینم

    از نشانی هایی که داده اند
    باید همین دور و برها باشی
    زیر همین گوشه از آسمان
    که می­تواند فیروزه­ ای باشد
    جایی در رنگهای خلوت این شهر
    در عطر سنگین همین ماه
    که شب بوها را گیج کرده است
    پشت یکی از همین پنجره ها
    که مرا در خیابانهای در به در این شهر
    تکثیر می­کند


    تا به اینجا
    تمامی نشانی ها
    درست از آب در آمده است
    آسمان
    ماه
    شب بوهای گیج
    میز صبحانه­ای در آفتاب نیمروز
    فنجان خالی قهوه
    ماتیک خوشرنگی
    بر ----- سیگاری نیم سوخته
    دستمال کاغذی­ ای که بوی دستهای تو را می­دهد
    وسایه­ ی خنکی که مرغابیان
    به خرده نانی که تو بر آن پاشیده­ ای، نوک ­می­زنند
    می­بینی که راه را اشتباه نیامده­ ام
    آنقدر نزدیک شده­ ام
    که شبیه تو را دیگر
    به ندرت می­بینم
    اما تا چشم کار می­کند،
    تو را نمی­بینم
    تو را ندیده­ام
    تو را...

  16. #2720
    در آغاز فعالیت Hafez_7's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    Kashan
    پست ها
    11

    پيش فرض

    کم کم به بچه ها بگو
    من فقط همین هفته مهمانشان هستم
    به اولین علامت از آرامش دریا که رسیدیم
    کار این زورق شکسته تمام است
    ممکن است ما
    اشتباه کرده باشیم
    اما به طور قطع و یقین
    ردپای رفتگان ما را با باد برده است
    ما باید برگردیم
    فرصت شبگیر ستاره بسیار است
    رادیو راست نمی گوید
    کاش فانوسی با خود آورده بودید
    این جا هر بی راهه ی پرتی
    به آن منزلگاه نامنتظر نمی رسد
    امروز آخرین روز
    دقایق آخرین روز همان هفته مقرر است

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •