تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 270 از 638 اولاول ... 170220260266267268269270271272273274280320370 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,691 به 2,700 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #2691
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    من
    .
    .
    .
    و
    .
    .
    .
    تو

    میبینی چقد فاصله هست
    از بهشت تو
    تا دوزخ من

  2. 7 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2692
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    گاهی در خیابان بوی تنت را احساس میکنم

    انگار همان جا بوسیده باشمت

    اما لحظه میگذرد، زود

    مثل خودت
    ...

  4. 6 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #2693
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    از آسمان تا زمین راهی نیست!
    اگر...
    تو ماه شب باشی و من برکه ی کوچک آب!

  6. 5 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #2694
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    برگ های ِ سوخته
    نگاتیو ندارند
    فقط... می ریزند
    :
    :

    رباب محب

  8. 6 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #2695
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    دلم می سوزد
    برای چنارهای کوچه مان
    فقط برای این ایستاده اند
    که پاییز ها، برگ بریزند
    برای گامهای تنهای ما
    تا انتهای کوچه

  10. این کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #2696
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    سرمای خاطرات رفتنت
    برگ برگ وجودم را
    بر باد داده است
    خم شدم زیر آوار نبودنت
    میدانم مژده آمدنت را
    از پرستوهای بهاری نخواهم شنید...

  12. این کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #2697
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    شعرهایم از نبودن های توست
    اما اگر بودی ...
    عاشقانه هایم را
    در آغوشت میخواندم
    شاید اگر بودی ...
    مجبور نبودم بنویسم برای روزهای نبودنم
    برای روزهایی که میایی و من ...!

    میبینی ... هنوز هم امید دارم به آمدنت
    هنوز هم منتظرم ...
    با اینکه میدانم
    راهی برای آمدنت نگذاشته ایم!

  14. 4 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #2698
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    وقتی که جز وصال به دردم نمی خورد
    قهوه نریز! فال به دردم نمی خورد


    من سردم است و چاره فقط دستهای توست
    گولم نزن که شال به دردم نمی خورد


    من تشنه ی توام، عطشم داغ و واقعی ست
    تمثیل و قیل و قال به دردم نمی خورد


    این دکمه های باز صریحم نموده اند
    من سیب و پرتقال به دردم نمی خورد


    آخر کجای سیب شبیه " سه نقطه " است
    من " نقطه چین " کال به دردم نمی خورد


    چشمک نزن! حواله نکن بوس ِ راه دور
    توی قفس که بال به دردم نمی خورد


    از خاطرات خوب گذشته نگو عزیز
    تقویم پارسال به دردم نمی خورد


    مردانه قول وصل به من داده ای ولی
    من مرد ایده آل به دردم نمی خورد !!


    یا خون من به گردن تو یا بگو بله..
    در عشق احتمال به دردم نمی خورد
    ***
    حالا بریز قهوه و آبی بپوش و بعد..

    اینجا به بعد این غزل من خصوصی است!

  16. 4 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #2699
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    لابه لای لوبیا سبزها

    توی سینی

    آفتاب پرستی جا خوش کرده

    با دم سبز پیچک وارش

    به رنگ لوبیا درآمده

    و چشم هایش را می چرخاند

    تا بخنداندم

    من دم لوبیا ها را می گیرم

    وحواسم هست

    که اشتباهی

    دم آفتاب پرست را نچینم.

    تلویزیون فیلم نشان می دهد.

    سرخ پوستی،

    زن جوانی را به دوش گرفته،

    روی اسب می نشاند.

    اسب چهار نعل می تازد.

    از دشت ها

    از رودخانه ای کم عمق

    از سنگلاخ

    من به این فکر می کنم

    که

    دو روز قبلش

    صدایش را شنیده بودم

    که می خندید

    و دلش

    برایم تنگ شده بود

    و بعد

    از کجا می دانستم

    که دیگر نخواهد بود؟

    اصلا از کجا بدانیم،

    که آخرین بار است؟


    ...

    این شعر نیست

    متن

    پاره

    پاره

    من است.

  18. #2700
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    من مرد عصر حجر هستم

    با کت «توید» و شلوار «فلانل»

    لمیده در کنار رادیو

    من مرد عصر حجر هستم

    در کنار تل مجلات و کتاب ها

    و گاه لبه تیشه ی سنگی خود را

    روی ناخن دستم امتحان می کنم

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •