تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 27 از 47 اولاول ... 1723242526272829303137 ... آخرآخر
نمايش نتايج 261 به 270 از 465

نام تاپيک: سروده هاي محمد جاويد

  1. #261
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض شاعرنمای لاف زن

    دوستی شاعر نمای خشت مال
    داشتم ازاهل شهر اردهال
    شعرهای بی سر و ته می سرود
    در حقیقت اصلاً او شاعر نبود
    لیک از پررویی و فیس زیاد
    برده بود او عیب های خود ز یاد
    او به شعر خویش هم خندیده بود
    با عروض و قافیه جنگیده بود
    یک شبی در جمع قوم و خویش خود
    باز کرد او بار دیگر نیش خود
    چون سخن از شعر و رمز و راز شد
    باز هم لافیدنش آغاز شد
    گفت سعدی شاعر خوبی نبود
    روی دست من گلستان را سرود
    من غزل را یاد حافظ داده ام
    جای نیما یک دو جا تز داده ام!!
    با نظامی دوستی ها کرده ام
    خمسه اش را من مهیا كرده ام
    مثنوي هايم زمولانا سر است
    آن چنان سنگين كه بار خاور است
    یار غار فرخی بودم ولی
    با سنایی داشتم یک مشکلی
    با سپهري سينماها رفته ام
    با رهي یک بار اما رفته ام
    بوده عمويم جناب شهريار
    دايي خوبم تقي خان بهار
    عاشق اشعار من عطار بود
    پیش من شعرمشیری خوار بود
    در رباعی سعی افزون کرده ام
    شعرهایم بار فرقون کرده ام
    لاف هایش چون به اینجا ها رسید
    پا برهنه یک نفر بینش پرید
    کی جناب مستطاب و ای اجَلّ
    گو به من فرق رباعی با غزل
    در جوابش چون خری در توی گِل
    ماند ه و پیش همه آنها خجل
    او نمی دانست املای غزل
    تا رسد بر سبک وانشای غزل
    از رباعی نیز ذهنش پاک بود
    مغزاو خالی ز هرادراک بود
    زان میان « جاوید» باصوتی رسا
    گفت بس کن خشت مال ناقلا
    (مُشک باید خود ببوید جان من)
    (نی که یک عطار گوید این سخن)

  2. #262
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    هرکسی کشتۀ خود را درود


    هر کسی در این جهان بر دیگری آرد ستم.... آن ستم دیده به روز حشر او را سو کند
    در اداره گر بروبد زیر پای دیگری.... زیرپایش در قیامت حتماًاو جارو کند
    گر که برف خانه اش ریزد به روی بام دوست.... باید آن جا برف های صد نفرپارو کند
    گر زپول دیگران خود را معطر می کند.... با هر آن چه بوی گند آن جاست باید خو کند
    خرنماید گرکسی را با فریب ومکر خود.... در قیامت باید او تیمار صد یابو کند
    یا که از نیش زبانش قلب محزونی شکست.... باید آن جا صد دل بشکسته را گنگو کند
    مخفیانه گر گـُل همسایه اش را بو نمود.... لاجرم آن جا گل خرزهره را هی بو کند
    گر که با اهل خلاف او همدل و همدست شد.... پس خدا آن جا نرون را همدم یا رو کند
    با تمسخر گر نظر افکند بر یک زشت روی.... روز محشر صورتش را بد تر از راسو کند
    گر هوس باز است و دائم فکر تجدید فراش.... هم نشینش در قیامت مرد پشمالو کند
    طنزهای آبکی گوید اگر« جاوید» باز.... پس در آن جا دلقکان را همنشین او کند


    گل همسایه = منظور دختر همسایه
    گنگو= بند زدن ظروف چینی

  3. #263
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    بانگ الرّحيل

    نيمي از چوب خط ما پر شد...........تا به خود آمديم و جنبيديم
    نغمۀالرّحيل مي آيد.................ماهنوز هم به حال ترديديم
    زين سپس گريه پيش رو داريم.......هرچه در طول عمر خنديديم
    گرچه برفي سپيد بر سرِبود........ .. بارش برف را نمي ديديم
    پيش رو راه و پاي رفتن نيست........بس که در راه خسته گردیدیم
    راه هموار و پست بُد معلوم............پس چرا خوب و بد نسنجیدیم
    عمر چون رود سوي دريا بود.....رفتن رود را نفهميديم
    خوشه ها بر درخت بود ولي...........خوشه اي جز خطا نمي چيديم
    چاه افتادگان زياد ،امّا....................خويش را قعر چَه نمي ديديم
    اينهمه گل درون بُستان بود.............خارو خاشاك را چرا چيديم؟
    بس كه طعنه زديم افرا را.............. حال لرزان چو شاخۀ بيديم
    کار دنیا فریب و نیرنگ است...........ما به سازَش هماره رقصیدیم
    گرچه «جاويد» نيست عمر و بقا.......ما بفكر بقاي جاويديم

  4. #264
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    ارشاد

    يه روز كه دختره اومد خيابون.... يواش يواش اومد تو پيچ شمرون
    ماموري اومد جلو وگفت بهش.... من ندارم حوصلۀ كشمكش
    اگه مي خواي که نخوري تو سري..... پايين بكش يك كمي اون روسري
    اين رژبد رنگو چرا مالوندي؟.... يه كاره تو خونه چرا نموندي؟
    مگه باباجون تو ورشكسته؟... كه مانتوات كوتاهه ، آب نشسته؟
    پاچۀ شلواره يا لول تفنگ.... آخه مگه با كي مي خواي بري جنگ؟
    پشت چشات چرا سفيد و آبي ست؟....رنگ موهات چرا به اين خرابي ست
    اگرچه قر ميدي و شوخ و شنگي....به چشم خواهري یه کم قشنگي
    این قِروفِراگرچه دل می بره..... سلیقه ات از زن من بهتره
    اگر چه که زنم پیشت عجوزه ست..... تو امتحان خوشگلی رفوزه ست
    لازمه اما کمی ارشاد تو.... یه چیزایی باید بدیم یاد تو
    باید که حالیت بشه از یه من ماس.... چقد کره برای ما مهّیا س
    دختره وقتي رفت وارشاد شد... تعهد ی سپرد وآزاد شد
    دوتا بادمجون زير چشماش بود.... آثارارشاد روي پاهاش بود
    بسكه خوشش اومده بود از اداش...خنديده بود طفلکی كلي با هاش!!!
    هردوتا چشماش پر ازاشك بود....چشم نبود اون ديگه یک مَشك بود
    صورتشم بگی نگی نیلی بود..... خیال نکن که جای یه سیلی بود
    البته اون مأموره هم شاد شد.......از اینکه یکی دیگه ارشاد شد
    طفلکی «جاويد» که دید این قرار....... زترس ارشاد نمود الفرار

  5. #265
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    شوخی با خیام


    «گویند بهشت و حورعین خواهد بود»....«آن جا می ناب و انگبین خواهد بود»
    دانم که زشانس و بخت و اقبال کجم....فردوس منم مثل زمین خواهد بود
    ***********
    « ای دوست حقیقت شنو از من سخنی»....هرگز تو مگو راز دل خود به زنی
    اونیز بگوید به زن همسایه....گردند همه خبربه چشمک زدنی
    ***********
    «ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم»....ازهر ببویی بیخودی تیپا نخوریم
    فردا چو شود رویم و گیریم زنی.... تا بلکه ناهار ظهر تنها نخوریم
    ***********
    « برخيزم وعزم باده ي ناب كنم».... باورزش و دواشكم خود آب كنم
    وقتي كه شدم لاغروخوش تيپ و قشنگ.... آن گاه دل دختره را آب كنم
    **********
    « من بي مي ناب زيستن نتوانم»....من راستگو ام فریفتن نتوانم
    گر یکصد و ده بیاید و گیر دهد.... از بی رمقی گریختن نتوانم
    ***********
    « يك كوزه ي مي بيار تا نوش كنيم»....چنگي بنواز تا به آن گوش كنيم
    در انجمن طنز بخوان شعرت را.... تاگرمي تیر را فراموش كنيم

  6. #266
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    دکتر دوره گرد

    خدا خیرش دهدآن که نمود آزاد دانش را
    گشوده لاجرم ابواب علم ودرک و بینش را !!
    به هر کوره دهاتی روشنیده مشعل دانش
    زروستاهای کرمان تا دهات دور طالش را
    در هرخانه را کوبی به رویت می گشاید در
    جناب دکتری که خوانده او درس گوارش را
    مهندس تا دلت خواهد اُورت1 آید به استقبال
    یکی پشتی نهد پشتت یکی هم نازبالش را
    یکی شان فارغ التحصیل از آبادی بالا ست
    یکی خوانده ده پایین تری درس نمایش را
    برای این که دختر یا پسر جانش شود دکتر
    گرو داده پدر حتی کت و شلوار و گالش را
    حساب بانکی اش هم آب و جارو کرده بیچاره
    نهادینه نموده در خودش فرهنگ سازش را

    شده برهردر و دیوار خانه مدرک آویزان
    دوتا شان خوانده رایانه ، سه تاشان رشتۀ عمران
    اگر این مشعل دانش فروزان تر شود ترسم
    سپور ما شود دکتر، مهندس هم شود دربان
    ویا دکتر رود در کوچه ها مانند نان خشکی
    زند فریاد ختنه می کنم ، تب می کنم درمان
    ملامین کهنه می گیرم فشارخون کنم معلوم
    وبا یک کیسه نان خشک سوزن می زنم آسان
    نوار قلب می گیرم به جای باطری کهنه
    کنم درمان آلزایمر اگر دادی یکی تنبان
    سونوگرافی و ام .آر. آی ، اکوی قلب موجود است
    به شرطی که دهی یک جفت لاستیک کهنۀ پیکان
    اگر«جاوید»هم روزی شود بیمار باکی نیست
    ویزیت او شود بیتی زبابا طاهر عریان

    1)اورت=overt

  7. #267
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    نگار بی وفا

    باز دیشب چشمهايش را شرابي كرد ورفت
    ظلمت شب را برايم آفتابي كرد ورفت
    باز هم با يك بغل اميد آمد در برم
    چشم هاي خشك من را باز آبي كرد ورفت
    شوق ديدارش سرشك آورد از چشمان من
    آسمان ابری ام را باز آبی كرد ورفت

    كيست او كين گونه حالم را دگرگون مي كند؟
    مرغك دل را زكنج سينه بيرون مي كند
    با گل لبخند خود حس قشنگی مي دهد
    نرگس چشم خمارش كار افيون مي كند
    او که شادی آورد با خود برایم ارمغان
    لیک غم هایم به گاه رفتن افزون می کند

    با طلوع ماه نو از پرده می آید برون
    در مصاف خرج و بَرجم می شود خوار و زبون
    ضربه فنی می شود در ابتدای کارزار
    می روم از این شکست تلخ تا حد جنون
    این نگار بی وفا فیش حقوق بنده است
    اوشود فانی ولی «جاوید» می ماند دیون

  8. #268
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    آیین خلقت


    اگر روباه مکّار و زرنگ است**ویا گرگ با بره در حال جنگ است
    اگر آهو به دام شیر مانَد**ویا بلبل سرود عشق خوانَد
    اگردارد کبوتر داد و فریاد** زدست تیرهای مرد صیّاد
    اگر از نیش کژدم کودکی مُرد**عُقاب تیز چنگ آهوبره بُرد
    اگر خورشید گرمای زمین است** و شب همواره او را کمین است
    روال چرخ گردون این چنین است**همه اسرار خلقت برهمین است
    اگر گل همنشین خار باشد** سحرگه بعد شام تار باشد
    اگر نهر عاقبت راهی رود است **ویا با هر فرازی یک فرود است
    اگر رخسار آن دختر فریباست**برای دیگری آن چهره رویاست
    اگر یک زن اسیر سرنوشت است** به سیرت نیکو و در چهره زشت است
    اگر نوغنچه ای نشکفته پژمرد** و زالی بعد قرنی زندگی مُرد
    طبیعت سازو کارش این چنین است**روال زندگانی برهمین است
    بُوَد این راز« جاوید» طبیعت** ویا معنایی ازآیین خلقت

  9. #269
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    تبانی دیده و دل

    باز دل نامهربانی می کند
    یاد ایام جوانی می کند
    تا که شیدایم نماید ، دزدکی
    با دو چشمانم تبانی می کند
    گوییا باور ندارد پیری ام
    کین چنین جفتک پرانی می کند

    باز می لرزد زتیر یک نگاه
    می کشد در کوچه های سینه آه
    بی اراده می روم دنبال او
    گرچه می دانم که باشد کوره راه
    هیچ کس در کوچۀ بن بست نیست
    جز من و دل با دوتا چشم سیاه

    گرچه چشمش بادۀ خَمــّار بود
    با نگاهش هردلی بیمار بود
    بوی عطرش خوش تر از بوی بهار
    هر گلی زیبا به پیشش خوار بود
    لیک بهر من در این ایام عمر
    گل نبود او بلکه تنها خار بود

    هی زدم بر دیده و دل با عتاب
    من کجا و این دوچشم پر شراب؟
    کور گردی دیده ، دل پرخون شوی
    تا نگردانید کامم را خراب
    زیر لب « جاوید» نجوایی نمود
    خوب کردی نقشه هاشان را بر آب

  10. #270
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    تب یانگوم

    این خانم من اسیر یانگوم شده است
    چندی است دگر جدا زمردم شده است
    یک جمعه اگر رخش نبیند گرید
    گویی سری جواهرش گم شده است
    *********************
    هرجمعه شبم خراب يانگوم شده است
    چون همسر من عاشق خانم شده است
    اي كاش كه آدينه شبي مژده دهند
    الباقي سريال دگر گم شده است
    *********************
    چندي است عيال تب يانگوم دارد
    هر جمعه مرا به خانه ام مي كارد
    گر پشه لگد زند به اين گوهر قصر
    دريا دريا سرشك غم مي بارد
    *********************
    بيماري نوظهور ميداين ( (made in )كُره است
    آثار و علائمش مثال خوره است
    هركس كه شود دچار درد يانگوم
    آدينه ي او توأم با دلهره است
    ********************
    روزي ديدم عيال گريان شده است
    ازشدت گريه درب و داغان شده است
    از علت آن سوأل كردم ، فرمود
    هـِن مرده و يانگومم پريشان شده است

    Last edited by محمد جاوید; 17-06-2007 at 21:43.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •