تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 27 از 49 اولاول ... 1723242526272829303137 ... آخرآخر
نمايش نتايج 261 به 270 از 483

نام تاپيک: ادبیات طنز

  1. #261
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    ►► ◘ ◄◄
    پست ها
    1,222

    پيش فرض

    خري آمد به سوي مادر خويش
    به گفت مادر چرا رنجم دهي بيش
    برو امشب برايم خواستگاري
    مگر تو بچه ات را دوست نداري
    خر مادر بگفتا اي پسر جان
    تو را من دوست دارم بيشتر از جان
    ميان اين همه خرهاي خشکل
    يکي را انتخاب کن نيست مشکل
    خرک با شادماني جفتکي زد
    کمي ارار نمود و چشمکي زد
    بگفت مادر به قربان نگاهت
    به قربان دو چشمان سياهت
    خر همسايه را عاشق شدم من
    به زيباي نباشد مثل او خر
    اگر عاشق شدي مشکل نداري
    رويم امشب برايت خواستگاري
    خر مادر بگفت پالان به تن کن
    بزرگان محل را تو خبر کن
    همه خرها بريختند در طويله
    همان طوري که رسم است در قبيله
    همه خرها ارار نمودند
    به شربت کام خود شيرين نمودند
    خر محضر کتابش را گشايد
    قباله اين دو را اين تور نمايد
    تو اي دوشيزه خر خانم رضايي
    به عقد داعم اين خر در ايي
    صدايي از ميان جمع بر خاست
    عروس رفته بچينه يونجه از باغ
    چنان شورو شوقي بر ملا شد
    خر داماد دو لنگش در هوا شد
    Last edited by alidata2010; 10-09-2010 at 03:34.

  2. این کاربر از alidata2010 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #262
    پروفشنال Amir..H's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    "گااااااا"
    پست ها
    932

    پيش فرض


    توانا بود هر که دانا بود دم گربه ها رو به بالا بود

    بنب آدم اعضاي يکديگرند که سر مال دنيا به هم مي پرند

    .تو نيکي مي کن و در دجله انداز که پيکان در بيابان مي دهد گاز

    چنين گفت رستم به اسفنديار که مي ري حموم،حوله ات را بيار

    دوش ديدم که ملائک در ميخانه زدند کچلي را بگرفتند و سرش را شانه زدند

    سعديا مرد نکونام نميرد هرگز مرده آن است که چوبش بزنند جُم نخورد

    تو کز محنت ديگران بي غمي چرا لنگ کفش بر سرم مي زني

  4. 6 کاربر از Amir..H بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #263
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    ►► ◘ ◄◄
    پست ها
    1,222

    پيش فرض

    بنزین رود ز دستم صاحب دلان خدا را

    بنزین دهیم اینک پنهان ، نه آشکارا

    در این شب سیاهم گم گشته کارت بنزین

    یا رب چه سان توان رفت تا بیت خاله سارا

    در جایگاه بنزین گالن به دست زین پس

    بنزین کنم گدایی تاوان این خطا را

    ای مردمان که باشد سهمیه تان فراوان

    بهر خدا نمایید با همچو من مدارا

    در نیمه راه و بیراه ای بر اتول سواران

    با یک دو لیتر بنزین یاری کنید ما را

    بنزین انیس ما بود ، یار شفیق ما بود

    دیگر به خواب ببینیم دیدار آشنا را

    آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

    بنزین مده تو ارزان لیکن ستارگان را

    رندی ز عمه پرسید بنزین کجاست آزاد

    گفتا به رند عمه اش در بلخ یا بخارا

    گفتند داده دولت سهمیه ایی فراوان

    مردان مجلس و آن رندان پارسا را

    در کوی مجلس ای داد ما را گذر ندادند

    یا رب چه سان توان داد تغییر این قضا را

    دیدم به خواب خوش دوش یک هاتفی که میگفت

    از روی پند و اندرز درویش بینوا را

    بنزین صدتومن را مفروش کم ز پانصد

    کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را

    بنزین لیتری پانصد هر کو شنید گفتا

    اینک سزای آن کو کفران کند خدا را

    در این زمانه دیگر ماشین اثر ندارد

    ماشین کنون برابر با خار و سنگ خارا

    جانا دگر نمانده بنزین به باک چهره

    ای یار مانده در راه معذور بدار ما را


  6. این کاربر از alidata2010 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #264
    پروفشنال Lady Negar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    زیرِ همان خیال ِسنگینِ بدبو
    پست ها
    634

    پيش فرض

    بی تو مهتاب شبی؟؟/

    بی تو On line شبی باز از آن Room گذشتم
    همه تن چشم شدم . دنبال ID ی تو گشتم
    شوق ديدار تو لبريز شد از Case وجودم
    شدم آن User ديوانه که بودم
    وسط صفحه Room , Desktop ياد تو درخشيد
    Ding صد پنجره پيچيد
    شکلکی زرد بخنديد

    يادم آمد که شبی با هم از آن Chat بگذشتيم
    Room گشوديم و در آن PM دلخواسته گشتيم
    لحظه ای بی خط و پيغام نشستيم

    تو و Yahoo و Ding و دنگ
    همه دلداده به يک Talk بد آهنگ
    Windows و Hard و Mother Board
    آريا دست برآورده به Keyboard
    تو همه راز جهان ريخته در طرز سلامت
    من بدنبال معنای کلامت
    يادم آمد که به من گفتی از اين عشق حذر کن
    لحظه ای چند بر اين Room نظر کن
    Chat آئينه عشق گذران است
    تو که امروز نگاهت به Email ی نگران است
    باش فردا که PM ات با دگران است
    تا فراموش کنی چندی از اين Log Out , Room کن
    باز گفتم حذر از Chat ندانم
    ترک Chat کردن هرگز نتوانم نتوانم
    روز اول که Email ام به تمنای تو پر زد
    مثل Spam تو Inbox تو نشستم
    تو Delet کردی ولی من نرميدم نه گسستم
    باز گفتم که تو يک Hacker و من User مستم
    تا به دام تو درافتم Room ها رو گشتم و گشتم
    تو مرا ---- بنمودی . نرميدم . نگسستم
    ……….
    Room ی از پايه فرو ريخت
    Hacker ی Ignor تلخی زد و بگريخت
    Hard بر مهر تو خنديد
    PC از عشق تو هنگيد
    ……….
    رفت در ظلمت شب آن شب و شبهای دگرهم
    نگرفتی دگر از User آزرده خبر هم
    نکنی دگر از آن Room گذر هم
    بی تو اما به چه حالی من از آن Room گذشتم

  8. 3 کاربر از Lady Negar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #265
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,279

    پيش فرض

    این شعر طولانیه ولی خیلی هنریه چند وقت پیش شاعر این شعر این شعر رو پیش آقای خامنه ای خوند !

    ابوالفضل زرویی نصر آباد

    ای جماعت چطوره حالاتتون
    قربون اون فهم و کمالاتتون
    فرقی نداره دیگه شهر و روستا
    حال نمیدن مثل قدیما دوستا
    دل که نلرزه جز یه مشت گل نیست
    دلی که توش غصه نباشه ، دل نیست
    این در و اون در زدناش قشنگه
    به سیم آخر زدناش قشنگه
    شعرم اگه سست و شکسته بسته است
    سرزنشم نکن دلم شکسته است
      محتوای مخفی: ادامه 
    ای جماعت چطوره حالاتتون
    قربون اون فهم و کمالاتتون
    گردنتون پیش کسی خم نشه
    از سر بنده سایتون کم نشه
    راز و نیاز و بندگی تون درست
    حساب کتاب زندگی تون درست
    بنده می شم غلام در بست تون
    پیش کسی دراز نشه دستتون
    از لبتون خنده فراری نشه
    خدا نکرده اشکی جاری نشه
    باز یه هوا دلم گرفته امروز
    جون شما دلم گرفته امروز
    فرقی نداره دیگه شهر و روستا
    حال نمیدن مثل قدیما دوستا
    شاپرکا به نیش مجهز شدن
    غریب گزا هم ، آشنا گز شدن
    رفتیم و چرخی دور میدون زدیم
    ماه که در اومد ، به بیابون زدیم
    آخ که بیابون چه هوایی داره
    شب تو بیابون چه صفایی داره
    شب تو بیابون خدا بساط کن
    اونجا بشین با خودت اختلاط کن
    دل که نلرزه جز یه مشت گل نیست
    دلی که توش غصه نباشه ، دل نیست
    این در و اون در زدناش قشنگه
    به سیم آخر زدناش قشنگه
    دلم گرفته بود و غصه داشتم
    منم براش سنگ تموم گذاشتم
    نصفه شبی به کوه تکیه کردم
    نشستم و تا صبح ، گریه کردم
    شعرم اگه سست و شکسته بسته است
    سرزنشم نکن دلم شکسته است
    جیک جیک مستونم که بود برادر
    فکر زمستونم نبود برادر
    تا که میفته دندونای شیری
    روی سرت میشینه برف پیری
    کمیسیون مرگ میشه تشکیل
    درو میشن بزرگترای فامیل
    از جمع بچه ها بیرون باید رفت
    مجلس ختم این و اون باید رفت
    همکلاسی ها یکدفه پبر می شن
    همبازی ها پیر و زمین گیر می شن
    الک دو لک الاکلنگ و تیشه
    تو ذهن آدما عتیقه می شه
    رمق نمونده تا بریم صبح زود
    پباده تا امامزاده داوود
    بی حرمتی با معرفت در افتاد
    یه باره نسل لوطی ها ور افتاد
    توی تنور خونه ها کلوچه
    بوی پباز داغ میپیچه تو کوچه
    سرزده آفتاب از روی پشت بوم
    ما موندیم و یه قصه ناتموم
    بازمون همون دوره بی سواتی
    قربون اون حرفهای عشق و لاتی
    قربون اون مخلصتم ، فداتم
    قربون اون من خاک زیر پاتم
    قربون اون حافظ روی طاقچه
    قربون حسن یوسف تو باغچه
    قربون مردمی که مردم بودن
    اهل صفا ، اهل تبسم بودن
    قربون اون دوره تر دماغی
    قربون اون تصنیف کوچه باغی
    قربون دوره ای که خوشبینی بود
    تار سبیل ها چک تضمینی بود
    بوی خوش کباب و نون سنگگ
    اقاقیا و یاس و عطر پیچک
    بوی گلاب و بوی دود اسفند
    جمع قشنگ و اشک و شوق و لبخند
    بوی خیار تازه ، توی ایوون
    تو سفره ای پر از پنیر و ریحون
    بوی سلام گرم مرد خونه
    تو حوض خونه ، رقص هندوونه
    بوی خوش کتاب های کاهی
    تو امتحان کتبی و شفاهی
    ای جماعت چطوره احوالتون
    چی مونده از صفای پارسالتون
    نگین فلانی از لطیفه خسته است
    خدا گواهه من دلم شکسته است
    حتی اگر فقیر و بی پول باشید
    دلم می خواد که شاد و شنگول باشید
    حرفهای گریه دار نمی پسندین ؟
    می خواین یه جوک بگم کمی بخندین؟
    خوشا به اون که تو محلش
    هوای عاشقی زده به کلش
    کسی که قلبش اتصالی داره
    میدونه عاشقی چه حالی داره
    رد و بدل که شد نگاه اول
    بیرون میاد ز سینه آه اول
    عاشق شدن شیدایی داره والا
    خاطرخواهی رسوایی داره والا
    وقتی طرف تو کوچه پیدا می شه
    توی دلت یکباره غوغا می شه
    آرزوهات خیلی دورن انگاری
    توی دلت رخت می شورن انگاری
    صدای قلبت اونقدر بلنده
    که دلبرت میشنوه و میخنده
    دین و مرام و اعتقادت میره
    اون که می خواستی بگی یادت میره
    می خوای بگی فدات بشم الهی
    میگی که خیلی مونده تا سه راهی
    کوزه ضربه دیده بی ترک نیست
    حال طرف هم از تو بهترک نیست
    می خواد بگه بیا به خواستگاریم
    میگه که ما پلاک شصت و چاریم
    حضور حضرت منیژه خاتون
    چطوره حال بچه گربه هاتون
    برای اون دهان و چشم و ابرو
    همیشه بنده بوده ام دعاگو
    خدا گواهه تا شما نیایین
    از تو گلوم غذا نمیره پایین
    شبا همش یاد شما می کنم
    میرم به آسمون نیگا می کنم
    کسی خبر نداره از قضایا
    نه جی جی و نه مامی و نه پاپا
    دلم می خواد که از سر محبت
    به عشق من بدین جواب مثبت
    بگین بله وگرنه دلگیر میشم
    تو زندگی دچار تأخیر میشم
    اگه جواب نه بیاد تو نامت
    خلاصه قهر ، قهر تا قیامت
    فدای اون که نه نمیگه میشم
    عاشق یک دختر دیگه میشم
    تو بی لیاقتی اگر بگی نه
    عند حماقتی اگر بگی نه
    ببین تو آینه که این چه ریخته؟
    مثل تو صدتا توی کوچه ریخته
    تو خوشگلی؟تو خانمی ؟ چه حرفا
    حرف زیادنزن ، برو ، ای بابا !!
    پرت و پلا نگو بشین عزیز مرد
    این مدلی نمیشه عاشقی کرد
    تو هر دلی یه عشق موندگاره
    آدم که بیشتر از یه دل نداره
    درسته ، دیگه توی شهر ما نیست. . .
    دلم که مثل کاروانسرا نیست
    بازم همون دلای بچگیمون
    دلای با صفای بچیگیمون
    یه چیز میگم ایشالله دلخور نشین
    قربون اون دلای تک سرنشین
    این روزا عمر عاشقی دو روزه
    ایشالله پیر عاشقی بسوزه
    بلا به دور از این دلای عاشق
    که جمعه عاشقند و شنبه فارق
    گذاشته روی میز من یه پوشه
    که اسم عشق های بنده توشه
    زری ، پری ، سکینه ، زهره ، سارا
    وجیهه و ملیحه و ثریا
    نگین و نازی و شهین و نسرین
    مهین و مهری و پرند و پروین
    چهارده فرشته و سه اختر
    دو لیلی و سه اشرف و دو آذر
    سفید و سبزه ، گندمی و زاغی
    بلوند و قهوه ای و پر کلاغی
    هزار خانمند توی این لیست
    با عده ای که اسمشون یادم نیست
    گذشت دوره ای که ما یکی بود
    خدا و عشق و آدما یکی بود
    نامه مجنون به حضور لیلی
    میرسه اینترنتی و ایمیلی
    شیرین میره میشینه پیش فرهاد
    روی چمن تو پارک جنت آباد
    تو کوچه غوغا می کنند و دعوا
    چهار تا یوسف سر یک زلیخا
    نگاه عاشقانه بی فروغه
    اگر میگم عاشقتم دروغه
    تو کوچه های غربی صناعت
    عشق و گرفتن از شما جماعت
    کجا شد اون ظرافت و کرشمه
    نگاه دزدکی کنار چشمه
    کجا شد اون به شونه تکیه کردن
    کنار جوب آب گریه کردن
    دلای بی افاده یادش بخیر
    دخترکای ساده یادش بخیر
    من از رکود عشق در خروشم
    اگر دروغ میگم بزن تو توی گوشم
    تو قلب هیچکی عشق بی ریا نیست
    حجب و حیا تو چشم آدما نیست
    کشته دلبرند و ارتباطش
    فقط برای برخی از نکاتش
    پرنده پر ، کلاغه پر ، صفا پر
    صذاقت از وجود آدما پر
    ما توی صحبت رک و راستیم داداش
    عشق اگه اینه ما نخواستیم داداش
    اینا که من میگم همش شعاره
    عشق و محبت شاخ و دم نداره
    ناز و ادا همیشه بوده جونم
    حجب و حیا همیشه بوده جونم
    آدم و تو فکر و خیال گذاشتن
    وقت قرار آدم و قال گذاشتن
    وعده این که من زن تو میشم
    وصله چاک پیرهن تو میشم
    حرفهای داغ و پخته و تنوری
    چه از طریق نامه یا حضوری
    همیشه بوده توی عشق حاضر
    همینه دیگه خوب به قول شاعر
    با اون همه قد و بالاتو قربون
    با اون همه قول و قرار و پیمون
    که با من غمزده داشتی ، رفتی
    تو کوچتون باز من و کاشتی رفتی
    چقدر ، مونده بی حساب و کتاب
    نامه لاکتابمون بی جواب
    چقدر وعده های بی سرانجام
    چقدر توی کوچه عرض اندام
    چقدر حرفهای عاشقانه
    چقدر آه و ناله شبانه
    چقدر گریه های توی پستو
    چقدر وصف خط و خال و ابرو
    چقدر دزدکی سرک کشیدن
    چقدر فحش و ناسزا شنیدن
    چقدر خواب های خوب و شیرین
    چقدر بعد خواب ناله – نفرین
    خلاصه عشق و عاشقی همین هاست
    اما تو تعریفش همیشه دعواست
    اگر دلت تپید و لایق شدی
    عزیز من بدون که عاشق شدی
    شهر بدون مرد شهر درده
    قربون شکل ماه هرچی مرده
    قربون اون مردای دل شکسته
    قربون اون دست های پینه بسته
    مردای ده ، مردای کاه و گندم
    مردای ده ، مردای خوان هشتم
    مردای سوخته زیر هرم آفتاب
    مردای ناب و کم نظیر و کم یاب
    کیسه چپق ها به پر یالشون
    لشکر بچه ها به دنبالشون
    صبح سحر پا میشن از رختخواب
    یکسره روپان تا غروب آفتاب
    کلامشون دعا ، دعاشون روا
    سلام و نون و عشقشون بی ریا
    مردای نازدار مرد شهرن
    با خودشون و این قبیله قهرن
    مردای اخم و طعنه بی دلیل
    مردای سر شکسته زن ذلیل
    مردای دکترای حل جدول
    مردای نق نقوی لوس و تنبل
    لعنت و نفرین می کنن به جاده
    اگر برن چارتا قدم پیاده
    مردای خواب تو ساعت اداری
    تازه دو ساعتم اضافه کاری
    توی رگاشون میکشه تنوره
    تری گلیسیرید و قند و اوره
    انگار آتیش گرفته ترمه هاشون
    همیشه تو همه سگرمه هاشون
    به زیر دست ترشی و عبوسی
    به منشی اداره چاپلوسی
    برای جستن از مظان شک ها
    دایره المعارف کلک ها
    بچه به دنیا میارن با نذور
    اغلبشون یدونه اون هم به زور
    پشت هم از عاطفه دم می زنند
    پشت سر اما واسه هم می زنند
    اینجا فقط مهم مقام و پسته
    مردای شهری کارشون درسته


    مشتی حسن ، حال شما چطوره
    احوال امسال شما چطوره
    مشتی حسن کافر و دهری شدی
    اومدی از دهات و شهری شدی
    این چیه پاته ؟ آخه گیوه هات کوش
    کی گفته دمپایی صندل بپوش
    ای شده از قاطر خود منصرف
    نمره پیکان تو تهران – الف
    شد بدل از باغ و زمین سرکشی
    شغل شریفت به مسافر کشی
    یادته دستاتو حنا میذاشتی
    شب که می شد درها رو وا می ذاشتی
    تو دهتون سرقت و دزدی نبود
    کار واسه همسایه مزدی نبود


    مشتی حسن چای و سماورت کو ؟
    سینی باقالی و گلپرت کو
    ای به فدای ریخت و شکل و تیپت
    بوی چپق نمیده عطر پیپت
    مشدی حسن قربون میز و فایلت
    قربون زنگ گوشی موبایلت
    چقدر خوبه تو چله زمستون
    سنبل طیب و کاسنی و سه پستون
    کنج اتاق ، یه جای خلوت و دنج
    شربت نعنا و بهار نارنج
    عطر چلو ، که از خونه ، در می رفت
    تا هفت تا کوچه اونطرف تر می رفت
    شیطونه وقتی رخنه تو دل می کرد
    بوی غذا روزه رو باطل می کرد
    اون زمونا که نقل تربیت بود
    آدم کشی یه جور معصیت بود
    کسی کسی رو سرسری نمی کشت
    به خاطر دری وری نمی کشت
    معنی نداره توی عصر سی دی
    بزرگ و کوچیکی و ریش سفیدی
    پدر با ترس و لرز و با احتیاط
    میکشه سیگارشو کنج حیات
    مادره با خفت و خونه داری
    می سازه اما دختره فراری
    اگر دیدی دختره دست تکون داد
    یه وقت بهت در باغ سبز نشون داد
    بپا یه وقت دست و پاهات شل نشه
    پنالتیش از صد قدمی گل نشه


    فتنه و دعوا سر نونه مشدی
    . . . دوره آخرالزمونه مشدی


    مشدی حسن مرد سیاسی شدی
    اهل اصول دیپلماسی شدی
    با تقی و امیر و سام و خسرو
    تو تاکسی و تو ایستگاه مترو
    تو هر کجا آدم زنده ای است
    یا محفل کسل کننده ای است
    بد به حفاظت و حراست میگی
    لم میدی و نقل سیاست میگی
    سیاست داخله و خارجه
    حکومت مدینه فاضله
    نظم نوین و چالش رواندا
    مخالفان دولت اوگاندا
    روابط جدید مصر و سودان
    کناره گیری امیر عمان
    نرفته ای هنوز تا ورامین
    کنایه می زنی به چین و ماچین
    با چشم بسته تیر در می کنی
    تو هر چی اظهار نظر می کنی
    از مد و سایز کفش آلن دلون
    تا به گشادی شکاف ازن
    یه روز مشتت رو هوا می بری
    برای لغو حکم آقاجری
    یه روز می گی والا که این کافره
    یالا زودتر بکشیدش ، زود بره
    یه روز تو فکر جنگ با جهانی
    یه روزی اهل بحث و گفتمانی
    عینهو رنگ چشم آبجی عقدس
    حزب و گروه تو نشد مشخص
    ای جماعت چطوره احوالتون
    عوض نشه احوال و افکارتون
    خلاصه تو دنیای نا حسابی
    این دنیای کثیف و قاتی پاتی
    صدق و صفاتون نره از یادتون
    گم نکنین رسوم و عاداتتون
    یه چیز میگم باشه برات همین بس
    عوض نشه عقایدت سخن بس
    Last edited by M O B I N; 11-09-2010 at 12:49.

  10. 7 کاربر از M O B I N بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #266
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    ►► ◘ ◄◄
    پست ها
    1,222

    پيش فرض



    آخر این هفته، جشن ازدواج ما به پاست / با حضور گرم خود، در آن صفا جاری کنید

    ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است / لطفاً از آوردن اطفال، خودداری کنید

    بر شکم صابون زده، آماده سازیدش قشنگ / معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید

    تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه / با غذا و میوه ی آن جشن افطاری کنید

    البته خیلی نباید هول و پرخور بود ها / پیش فامیل مقابل آبروداری کنید

    میوه، شیرینی، شب پاتختی مان هم لازم است / پس برای صرفه جویی اندکی یاری کنید

    گر کسی با میوه دارد می نماید خودکشی / دل به حال ما و او سوزانده، اخطاری کنید

    موقع کادو خریدن، چرب باشد کادوتان / پس حذر از تابلو و ساعات دیواری کنید

    هرچه باشد نسبت قومی تان نزدیک تر / هدیه را هم چرب تر، از روی ناچاری کنید

    در امور زندگی، دینار اگر باشد حساب / کادو نوعی بخشش است، آن را سه خرواری کنید

    گرم باید کرد مجلس را، از این رو گاه گاه / چون بخاری بهر تنظیم دما، کاری کنید

    ساکت و صامت نباشید و به همراه موزیک / دست و پا را استفاده، آن هم ابزاری کنید

    لامبادا، تانگو و بابا کرم یا هرچه هست / از هنرهاتان تماماً پرده برداری کنید

    البته هرچیز دارد مرزی و اندازه ای / پس نباید رقص های نابه هنجاری کنید

    حرکت موزون اگر در کرد از خود، دیگری / با شاباش و دست و سوت از او طرفداری کنید

    کی دلش می خواهد آخر در بیاید سی دی اش؟ / با موبایل خود مبادا فیلمبرداری کنید

    در نهایت، مجلس ما را مزین با حضور / بی ادا و منت و هر گونه اطواری کنید

  12. 7 کاربر از alidata2010 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #267
    پروفشنال Amir..H's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    "گااااااا"
    پست ها
    932

    پيش فرض

    درد و دل یک دختر
    دختری هستم به سن سی و سه..................فارغ از درس و کلاس و مدرسه
    مدرک لیسانس دارم در زبان...............................دارم از خود خانه و جا و مکان
    مرغم و خواهم زبهر خود خروس........................مانده ام در حسرت تاج عروس
    مبل و اسباب و لوازم هر چه هست......... پنکه و سرویس خواب و فرش و تخت
    هست موجود و جهازم کامل است ..................پول نقد و زانتیا هم شامل است
    هرچه گوئی هست و تنها شوی نیست....... برسرم گیسوو زلف و موی نیست
    ترسم از بی شوهری گردم تلف................................ بر دهانم آید از اندوه کف
    کاش جای این همه پول و پِله...............................گیر میکرد شوهری توی تله
    میشدم عبد و کنیز شوی خود ........................ می نمودم چاره درد موی خود
    گیسوانی عاریت چون یال اسب.................... می نشاندم بر سَرَم با زور چسب
    زلف خود را چون پریشان کردمی......................... حتم دارم دردلش جا کردمی
    آنچنان شوری زخود برپاکنم............................تا به کی شاید در دلش ماًوا کنم
    بارالها تو کرم کن شوی را ..................................خود مرتب میکنم این موی را
    Last edited by Amir..H; 18-09-2010 at 15:29.

  14. 4 کاربر از Amir..H بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #268
    پروفشنال Amir..H's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    "گااااااا"
    پست ها
    932

    پيش فرض

    وقت آن است كه اي گل پسران ناز كنيم!
    تاقچـه بالا بگذاريم و «نــــــه»اغاز كنيم!

    مطلبي هست در اين باره عيان مي گويم
    بشنويـــم و همــه را مُطلع از راز كنيــم

    جمله كون و مكان در كف شانس من وتوست
    از خوش حالي بال در اورده وپــرواز كنيــم

    با چنين وضعي اگر طالب همسر گشتيم
    نازها بهر وي از پشــت هم اغاز كنيـــم

    هوش باشيم الا اي پسران دم بخـــت!!
    موقع عقد، شروط خودمان ساز كنيـم

    گر چه زيبا و قشنگ است نگارت چون «قو»
    بهر رو كم كني او را به مثل«غــــاز»كنيــم

    نهراسيـــم كه شايـــد نظر او برگــردد
    يا مبادا كه دمي ترس زانبار كنيم

    ان قدر هست كه هر يك گل خود برچينيم
    قبل چيدن،همه را جمـــله ورانداز كنيــــم

    «مريم»و«ياسمن»و«لاله»و گل هاي دگر
    «سوسن»و«قاصدك» و ياد گل ناز كنيـم

    رسم عاشق كشي افسانه شود در عالم
    بهر معشوقه كشي ، خلق هم اواز كنيم

    بارها جنس مونث دل تان بشكسته است
    زين سپس خون به دل دلبر طناز كنيــم

    در جهازيِه او پاترول و مزدا خواهيم
    قصد يك باغچه و خانه دلبــــاز كنيــم

    سيرت خوب كه شرط است در اين كار، عزيز!
    اجتنــاب از صنــم خــانه بر انـــــداز كنيــــم

    گل بچـينيم و مبادا كه سريعـــاً گوييـــــم
    «بعله» را و همه رشتــه خود باز كنيــــم

    اي پسر!عاشق هر عشوه ونازي نشـــــوي!
    بايد از بهر رخش عشق پس انـداز كنيم
    Last edited by Amir..H; 18-09-2010 at 15:50.

  16. 2 کاربر از Amir..H بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #269
    اگه نباشه جاش خالی می مونه only4u-m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    کرج
    پست ها
    264

    پيش فرض

    سپاس و ستايش دانشگاه آزاد را ، که ترکش موجب بي مدرکي است و به کلاس اندرش مزيد در به دري
    ، هر ترمي که آغاز مي شود موجب پرداخت زر است و چون به پايان رسد مايه ضرر ، پس در هر سال دو
    ترم موجود و بر هر ترمي شهريه اي واجب.


    از جيب و جان که بر آيد .................................................. .......... کز عهده خرجش به در آيد





  18. 4 کاربر از only4u-m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #270
    پروفشنال Amir..H's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    "گااااااا"
    پست ها
    932

    پيش فرض

    تیم ملی زنان عربستان




    ---------- Post added at 01:09 AM ---------- Previous post was at 01:05 AM ----------

    نامه پسر به پدر


  20. 2 کاربر از Amir..H بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •